Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

تابعیت «آلمانی» ، «ایرانی» یا «جمهوری اسلامی ایران» / شادی امین

به اداره خارجی ها میروم. از آنجاییکه پاسپورت آلمانی دارم در مقابل گیشه اطلاعات سوال میکنم که برای گرفتن برگه تایید ثبت آدرس به عنوان آلمانی به کدام قسمت بروم. راهنمایی ام می کند. پس از انتظاری کوتاه نوبتم میرسد.

برای کارمند اداره ثبت توضیح میدهم که من و دخترم به یک تایید آدرس احتیاج داریم که تمام آدرس های تا کنونی ما را در بر داشته باشد. از آنجایی که دخترم بالای 18 سال دارد، بایستی وکالت نامه ای از او داشته باشم. وکالت نامه را به همراه کارت شناسایی آلمانی دخترم و خودم نشانش می دهم. با فشار دگمه ای چاپگرش به کار می افتد و دو برگه را در دو صفحه در اختیارم می گذارد. برای اطمینان از اطلاعات آن نگاهی دقیق به آن می اندازم. با تعجب به قسمت "تابعیت" مان میرسم. نوشته شده است:" جمهوری اسلامی ایران"! باورم نمی شود. رو به کارمند کرده و میپرسم که چرا چنین اشتباهی کرده و از او میخواهم که برگه جدیدی صادر کند. میگوید اشتباه نیست و این اطلاعات در پرونده ما موجود است و او اطلاعاتی به آن اضافه نکرده است. میگویم دختر من در فرانکفورت به دنیا آمده تا کنون هم ایران نبوده است. من هم که پناهنده سیاسی بودم و در عمرم هم پاسپورت ایرانی نداشته ام. چرا باید در بخش تابعیت نوشته شود" جمهوری اسلامی ایران" و آن هم نه "ایران"؟!
میگوید من پاسخگو نیستم میتوانید به رییسم مراجعه کنید. در ضمن من باید کارم را ادامه دهم و بیش از این با شما جدل نمی کنم! نام رییسش را میگیرم. مدتی در مقابل اتاق رییس صبر میکنم تا صدایم کند. وارد میشوم، از جریان با خبرش کرده اند. میگویم :"ببینید! در پاسپورت آلمانی من و دخترم در قسمت "تابعیت" آمده است "آلمانی"، چگونه است وقتی که از اداره ای نامه ای دریافت میکنیم ، تابعیت ما به یکباره تغییر کرده و میشود"جمهوری اسلامی ایران"؟ و توضیح میدهم که:" این توهین به من و گذشته ام است که در مبارزه با این رژیم صرف شده است. برایش مقایسه ای نیز با فراریان و تبعیدیان دوران فاشیسم میکنم." اما گویی اصلا حساسیت مرا متوجه نمی شود، میگوید:" من فقط میتوانم اعتراض شما را به بالاتر انتقال دهم. کار بیشتری از دستم بر نمی آید." از او آدرس و نام مسئول مافوقش را میپرسم و با همان خودکار نام جمهوری اسلامی را در برگه خط زده و سیاه میکنم و قول میدهم که تا بالاترین نهادهای قانونی پیگیر این مسئله شوم.
احساس تحقیر و شکست میکنم. پس از سالها دربدری وپس از سالها مبارزه با این رژیم، حال در خارج از کشور و در تبعید با یک چرخش قلم ِ حساب شده، میشویم تابع "جمهوری اسلامی ایران"؟!
بلافاصله با وکیلم تماس میگیرم، به من میگوید باید صبر بسیار داشته و آماده پرداخت مخارج دادگاه و غیره باشم تا شکایت به جایی برسد. مترصد هستم که این کار را بکنم. فکر میکنم با این کار تلنگرُی هر چند کوچک به معاملات (ضد) فرهنگی این رژیم با دولت آلمان خواهم زد.
اما گرفتاری های زندگی و روزمره گی پاک این موضوع را به فراموشی سپرد تا اینکه مطلب گیرا و مهم الاهه بقراط را در این زمینه خواندم. (1) ایشان ماجرای قید واژه "جمهوری اسلامی" را در بخش "تابعیت" پاسپورت پناهندگی اش شرح داده ، به کانون پناهندگان سیاسی در برلین رجوع کرده و با فراخوانی جمعی برای اعتراضی عمومی در مقابل گسترش سایه فرهنگی رژیم در خارج از کشور یاری می طلبد. تلاش های رژیم برای حضور مستمرو خزنده در بین اپوزیسیون و ایرانیان خارج از کشور، به نظر من از کنسرت و فستیوال فیلم و فرستادن "پناهندگان صادراتی" به خارج (مثل بهنود و نبوی و ...) تا برگزاری کنفرانس های رسمی مثل " کنفرانس برلین" و همچنین ساختن اسطوره های مقاومت مثل "گنجی" و خروج آنها برای به اصطلاح رهبری نظری خارج از کشورو تبلیغ برای بازگشت پناهندگان و ... را در بر میگیرد. آنچه به راستی رژیم جمهوری اسلامی در طرح خود برای "خارج از کشوری ها" با موفقیت به پیش برد، مسلط کردن گفتمان رسمی و دولتی در بین ایرانیان خارج از کشور بود. نگاهی به سایت های پر بیننده خارج از کشور، موضوعات و نویسندگان اصلی شان نمایانگر این ادعاست.
در مورد رفت و آمد پناهندگان به ایران و تاثیرات آن نیز در جاهای دیگر بسیار گفته ایم. و از تکرار تاثیرات آن بر فضای خارج از کشور صرف نظر میکنم.(برای اطلاع بیشتر میتوانید اینجا را کلیک کنید!)

محمد علی هادی معاون کنسولی و پارلمانی وزارت خارجه ایران در مورد سیاست رژیم میگوید:
اگر بخواهيم سياست راهبردى مان را تعريف كنيم سياست ما بر مبناى اين جمله خلاصه مى شود: «حفظ هويت ايرانيان خارج از كشور.» ما مى خواهيم هويت ملى ، دينى و فرهنگى ايرانى ها را تا جايى كه مى توانيم حفظ كنيم و لذا با توجه به اينكه تابعيت مهمترين رشته اى است كه مانند يك نخ تسبيح همه ايرانى ها را صرف نظر از هر گرايشى و قوميتى به هم وصل مى كند، ما مصريم براينكه تابعيت ايرانى را حفظ كنيم. تابعيت نيز چون با شناسنامه است، لذا ما اصرار داريم كه به ايرانى ها شناسنامه بدهيم."(مصاحبه محمد علی هادی با سایت استکهلمیان)

احتمالاً از موضع چنین "اصراری" است که توافق بین دولت آلمان و ایران در مورد ذکر تابعیت "جمهوری اسلامی" در پاسپورت پناهندگی و از سوی دیگر در اوراق دولتی کسانی که پس از پاسپورت پناهندگی تابعیت آلمانی گرفته اند ، صورت می گیرد.
به هر رو آنچه مهم است اعتراض جمعی به این سیاست دولت آلمان است که پناهندگان با پاسپورت پناهندگی و پناهندگان آلمانی شده را به یکسان مورد تحقیر قرار میدهد.
امید اینکه طرح این موضوع در رسانه های عمومی با واکنش به جا و گسترده ایرانیان خارج از کشور روبرو شود. من نیز به سهم خود از هیچ کوششی دریغ نخواهم کرد.

زیر نویس ها:

(1) با خانم الاهه بقراط سالهاست که اختلاف نظر سیاسی دارم، چه به لحاظ جریانی که به آن وابستگی سیاسی داشت و چه آنموقع که در دفاع از اصلاحات خاتمی قلم میزد و در محکومیت مبارزات رادیکال خارج از کشور مینوشت و چه آنموقع که بدون هیچ نقدی به مسیر دیگری گام نهاد. اما مطلب مزبور نکات بسیار مهمی دارد که ما هم بارها بر آن تاکید کرده ایم ونمیتوان به عنوان تبعیدی از کنار آنها به سادگی گذشت.
http://www.alefbe.com/article_Kayhan_17April2008.htm

(2) گپی با "شادی امین"
http://www.shabakeh.de/archives/individual/000106.html

(3) رونوشت به کانون پناهندگان سیاسی ایران در برلین

شادی امین
آوریل 2008
ShadiAmin@web.de