Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

کارِ خانه، شغل یا وظیفه؟(2) / لاله حسین پور

طبق آمار، ارزش کار خانگی معادل تقریبا 40 درصد درآمد تولید ناخالص ملی در ایران است و اگر دستمزدی بر آن متصور باشد، برای 8 ساعت کارخانه، می بایست 360 هزار تومان پرداخت گردد.

چندی پیش نوشته ای با همین تیتر به رشته تحریر درآوردم و در آن کارِ خانه را به مثابه یک شغل همه جانبه در عرصه اجتماعی، عنوان کردم. اکنون نیز تمایل دارم از همان زاویه با استدلال های دیگری به مسئله کار خانگی بپردازم.

یکی از مسائلی که به حق مطرح می شود، این است که آیا با قلمداد کردن کار خانگی به مثابه یک شغل و اعطای دستمزد به آن، باعث نمی شویم که زنان برای همیشه خانه نشین شوند؟ آیا بهتر نیست که بجای شعار دستمزد برای کارٍ خانه، ایجاد کار برای زنان را مطرح کنیم؟ و سئوالاتی از این قبیل.

این حقیقت دارد که کار خانگی با سایر مشکلات زنان در جامعه پیوند خورده است. نمی توان در رابطه با کار خانگی به طور مجرد صحبت کرد و تأثیرات آن را بر مسائل عدیده زنان در ساختار مردسالاری، نادیده گرفت. قبل از هر چیز لازم است، مسائل و مشکلاتی را که زنان در چنین ساختاری دارند ریشه یابی کرده، راه حل های عملی را دریافته و قدم به قدم برای از میان برداشتن آن ها پیش برویم. برای مثال اگر دست مزد برای کار خانه باعث خانه نشین شدن زنان می شود، (که می تواند نشود) باید دید برای از بین بردن این تناقض چه باید کرد؟ آیا می بایست از طرح برخی شعارها، بخاطر شعارهای دیگر خودداری کرد؟

برای مثال، اگر طلاق در جامعه ای مثل ایران، و برای زنی بدون پشتوانه مالی، جز بدبختی و سرگردانی و یا حتی "بدنامی" نتیجه ای ندارد، آیا می بایست از مطرح کردن شعار حق طلاق برای زنان گذشت و ابتدا پشتوانه مالی برای زنان را در دستور قرار داد؟ طبیعی ست که باید برای کار زنان در خارج از خانه و یا حمایت مالی از زنان مطلقه مبارزه کرد. اما در عین حال نمی توان از طرح دستمزد برای کارٍ خانه و یا حق طلاق و یا شعارهایی از این قبیل که گاها متناقض با برخی خواسته های زنان به نظر می رسند، گذشت. بنابراین نمی توان در رابطه با شعارهایی که حل مشکلات بی شمار زنان را در خواست می کنند، سئوال کدام شعار بهتر است، را طرح کرد. البته می توان درخواست های زنان را جهت احقاق حقوق خود، اولویت بندی کرده و برای تحقق آنها قدم به قدم مبارزه کرد و پیش رفت، اما نمی توان از طرح برخی شعارها صرفنظر کرد.

یکی از دلایلی که کار خانه با مسئله زنان پیوند خورده است، دقیقا به این خاطر است که جامعه هیچ گونه ارزش مادی برای این کار متصور نیست. از آنجا که زنان نقش فرودست در جامعه و هم چنین در خانه را بازی می کنند، در نتیجه کار خانه که "ارزشی" ندارد، به زنان سپرده شده و مردان به کار های "مهمتری" می پردازند. آن ها به عنوان نان آور، تأمین درآمد خانه را به عهده گرفته و در جایگاه "رئیس"، قدرت را از آنِ خود می کنند. بگذریم از این که کارِ خانه مجموعه ای از وظایف متنوع و بسیار مهمی است که هر کدام ارزش بسیار بالایی دارد. از جمله آموزش، تربیت، پرستاری، نظافت، آشپزی، خیاطی ، مهمان داری و غیره. این ها هرکدام رشته های کاری ی هست که بابت انجام آن ها در جامعه، تحصیل می شود، حقوق به آنها تعلق می گیرد و بسیاری مزایا از قبیل بیمه، مرخصی، پاداش و غیره به آنها اختصاص داده می شود. طبق آمار، ارزش کار خانگی معادل تقریبا 40 درصد درآمد تولید ناخالص ملی در ایران است و اگر دستمزدی بر آن متصور باشد، برای 8 ساعت کارخانه، می بایست 360 هزار تومان پرداخت گردد.

در اینجا به نکته ای حاشیه ای اشاره می کنم که یکی از مشکلات زنان در جامعه، وابستگی مالی آنان به پدرو یا همسر خود است. عدم استقلال مالی زنان، یکی از مهم ترین دلایل زیر ستم مضاعف بودنِ آنان است. بنابراین همین که زنان از یک منبع مالی برای خود برخوردار باشند، می توانند اولین قدم ها را در جهت استقلال شخصیتی خود برداشته و با قدم های استوارتری برای تحقق درخواست های خود مبارزه کنند.

حتی امروزه که بسیاری از زنان به کار بیرون از خانه روی آورده اند و در درآمد خانه با مردان شریک شده اند، هم چنان مسئولیت کار خانه را به عهده می گیرند و از این طریق فشار مضاعفی بر آنان تحمیل می شود. البته باید خاطرنشان کرد، تنها مبارزه برای اعطای دستمزد به کار خانگی، زنان را از زنجیر کار خانگی رها نخواهد کرد. مسلما زنان با آگاهی نسبت به حقوق خود و مبارزه برای جایگاه برابر خود با مردان، چه در عرصه اجتماع و چه در چهاردیواری خانه، می توانند بر این امر فائق آیند.

اما در صورت پرداخت دستمزد به کار خانگی، تحول بزرگی در مفهوم "کارخانه" به وجود خواهد آمد. یگر کار خانه، کار پست و بی ارزشی تلقی نخواهد شد. کاری که جایگاه اجتماعی خود را پیدا خواهد کرد و با تحولی که خواهد یافت، کم کم از انحصار زنان بدر آمده، رشته بندی شده و ارزش واقعی خود را بدست خواهد آورد. رشته های مختلف کارِ خانه، هر یک بنا به خصوصیت خود به حوزه وظایف اجتماعی مربوط به خود تعلق می یابد. برای مثال نگهداری از کودک، امری اجتماعی خواهد بود و می بایست از جانب دولت، نسبت به آن تضمین به عمل آید. کمک برای تمرین و یادگیری محصلین بعد از زمان مدرسه، می بایست از طریق سیستم آموزش و پرورش انجام گیرد و همین طور بسیاری از رشته های کار خانگی می تواند در عرصه اجتماع به پیش برده شود.

دیگر کارٍ خانه، امری خصوصی به حساب نخواهد آمد. براین امر باید انگشت تأکید گذاشت. هم اکنون کارِ خانه نیز مانند بسیاری از مسائلی که در چهار دیواری خانه می گذرد، به مثابه امری خصوصی، شمرده شده و جامعه مرد سالار اجازه نظارت بر آن را از اجتماع گرفته و آن را تحت نظارت خود قرار داده است. پرداخت دستمزد به کار خانگی، آن را به یکی از حوزه های کاری در جامعه تبدیل کرده و نظارت بر آن را از چهاردیواری خانه خارج می سازد.

کارِ خانه، شغل یا وظیفه؟(1)