صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

دير است اما هنوز فرصتي باقي است ...

"زمانی که نازیها
کمونیستها را بردند
سکوت کردم من
آخر کمونیست نبودم .

زمانی که آنها
سوسیال دمکراتها را
به اسارت کشیدند
سکوت کردم من
آخر سوسیال دمکرات نبودم.

زمانی که آنها
سندیکاییها را بردند
سکوت کردم من
آخر سندیکایی نبودم.

زمانی که آنها
مرا نشانه رفتند
دیگر هیچ کس نبود
تا صدایی به اعتراض برآرد."


سالهاست که فضای فعاليت های سياسي و اجتماعي در خارج از کشور آلوده به جو شانتاژ ، افترا ونارواگويي است. البته در داخل ايران نيز وضع متاسفانه بهتر نيست و رژيم جمهوری اسلامي با دستگاه عريض و طويل
"فرهنگ سازش" مبتکر و باني بسياری از اين شيوه ها بوده و بالطبع فضای جامعه نيز متاثر از اين فرهنگ بيمار است.
در اينجا اما قصد ريشه يابي اين پديده را نداريم، بلکه قصد داريم - به دور از هر گونه جار و جنجال تبليغاتي-
بگوييم که ما کوشندگان جنبش زنان – بهمراه همه ی زناني که پای خود را از حريم مورد پذيرش جامعه ی واپس مانده و مرد سالار فراتر گذاشته اند- همواره در مظان چنين اتهاماتي بوده ايم.
چه بسا نمونه ها و موارد ی که در سال های گذشته باعث شد زنان زيادی در کنار ما غرق در موضع دفاعي انرژی خود را هرز برند و انواع فشار های روحي را متحمل شوند. تنها در سال گذشته، چندين مورد ازاين فحاشي ها رخ داد که متاسفانه سکوت ما زمينه های تکرار آنها را فراهم نموده است.
زن هنرمند ، کوشنده ی سياسي ، جدا شده از همسر ، بچه دار، مجرد ، همجنس گرا ، جوان ، پير، خانه دار ، رقصنده ، راننده و ... آری همه ی زنانی که رفتار و کردارشان به مذاق عده ای خوش نمی آمده، راه خودشان را رفته اند و بر استقلال دیدگاه و جایگاه خویش پای فشرده اند و در یک کلام حقیقتی را به زبان آورده اند... همین کافی بوده تا طرد و محکوم شوند و از صف اپوزیسیون و باصطلاح "اپوزیسیون" ایرانی صفات "عقده ای" و "روانی" و "مانیک" و "جنده" و " بي چشم و رو" و "جاسوس" و"مشکوک" و "ناجور" و "عامل" و غيره نثارشان شود. درتلاش برای هر اعتراضي به اين روش ها، اغلب گفته می شد که:" ای بابا! شما ها به چه چيز هايي مي پردازيد؟ اين همه مسئله در اين جنبش هست... بيکاريد؟ از اين گوش بشنو، از اون گوش در کن!"
و چنين بود که نه نگارندگان اين هتاکیها و اتهام زني ها پاسخی درخور گرفتند و نه نشريات و سايت ها و راديوها و رسانه هايي که اين اراجيف را منتشر مي کردند. دور تسلسل افترا - سکوت ، البته فراز وفرود هايي نيز داشته است.
يکي از اين فرازها وقايع پس از کنفرانس معروف برلين است که ابعاد تهمت و افترا زني از حد يک فرد فراتر رفته وافراد و سازمان های سياسي معيني رسما مدعي شدند که گويا اسنادی در دست دارند که نشان مي دهد معترضين در کنفرانس برلين (که البته کوشندگان شناخته شده ای در جنبش چپ نيزبودند) با همکاری رژيم دست به "اغتشاش" زده اند و مامور بوده اند (!) و صد البته که تا کنون چنين اسنادی (!) پيدا نشده است و تمام اين اتهامات سند بي بضاعتي اپوزيسيوني شد که ازارائه بحث و استدلال و جدل نظری عاجز است اما در کشف "توطئه و خیانت" شم بالایی دارد!!!
و اما اگر بخواهيم دراين مورد نمونه هایی دیگر بياوريم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. بهر رو، اینبار قرعه به نام کوشنده ی دیگری از جنبش زنان، لیلا قرائی، درآمده است. آنچه به نظر ما مهم می آید، اين است که اين گونه موارد متأسفانه تازگي نداشته اند واين اتهامات نیز شامل افراد ویژه ای نمي شوند. بلکه هرگاه فردی مناسبات موجود را در حرکت اجتماعي خود به زير سوال برده - حال چه مورد تأييد ما باشد چه نباشد- از سوی حافظان نظم موجود مورد انزجار وسپس افترا قرار گرفته است. طيف هتاکان نيز از- زن و مرد- رنگارنگ است: مستقل ، سازماني، نويسنده، شاعر، ناموس پرست ، فيلمساز، گرداننده ی رادیو، سینماگر، ژورنالیست، مدیر فستیوال، تئاتری با سابقه و خوشنام، مسئول سايت و...
ما ضمن محکوم کردن مورد اخیر، بر این باوریم که تاکنون زنان بسياری در برابر چنین ارعابهایی ایستاده اند و از ادامه راهشان بازنمانده اند. نگذاريم که فضای مسموم هتاکی انرژی ما را آنچنان به خود معطوف کند که از ديگر فعاليتهای خود بازمانيم.
در برابر بي عدالتي هميشه ، همه جا و بر هر کس که روا شد با صدای بلند اعتراض کنيم. در غير اينصورت تنها مرهمي - نه چندان درمان بخش- بر زخم"خود" زده ايم.

شبکه سراسری همکاری زنان ايراني
ژانويه 2005
www.shabakeh.org
post@shabakeh.org


* این شعر از مارتین نیمولر ( کشیش پروتستان آلمانی، 1984-1892) است. آن را - به اشتباه- به برشت منسوب کرده اند.


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster