جهانی شدن نو لیبرالی روند رقابت فرا ملیتی و بسط و گسترش بدون مرز بازار جهانی است. تئوریسین های اصلی این تفکر بارون های روتشیلدانگلیسی ( دولت انگلیس بدون اجازه آنها هیچ تصمیمی نمی گیرد)، گرینسپن رئیس بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، روبین وزیر خزانه داری ایالات متحده آمریکا ، ولفن زون رئیس بانک جهانی و استیگلیتس مشاور سابق بیل کلینگتون و معاون صندوق بین المللی پول و عامل اصلی کلیه سیاست های وام گذاری این صندوق در سراسر جهان می باشند. از توابع اولیه مکانیزم این روند ( جهانی شدن )، تغییر جهانی اشکال کارو مناسبات تحت شرایط جدید می باشد. نقش آفرینان جهانی با پشتیبانی دولت های درحال رقابت، نیروی کارارزان، انواع جدید اشتغال، تکنولوژی و منابع طبیعی، بدنبال شکار بازار های جدید با یکدیگر به توافق رسیده وبسیج می شوند. از این رو و بر ای رسیدن به این اهداف تقسیم کار فردی جامعه پذیر بر مبنای جنسیت افراد از نو سازماندهی می گردد. در اینجا ما تلاش خواهیم نمود در ابتدا سه استراتژی بازار جهانی را که علامت مشخصه شان " زنانه شدن بازار کار" است را بررسی نمائیم. انباشت در کلنی های محصور( مناطق آزاد تجاری که عمدتا در مرزهای بسیاری از کشورها پدید آمده و سرمایه گذاران با استقلال کامل به امر تولید کالا مشغولند)، که در اواخر سال های شصت آغاز گردید، اولین موج انباشت تولیدات و بعنوان استعمار نو در تقسیم کار جهانی در تاریخ ثبت گردید. استقراربخش های مختلف صنعتی در مناطق آزاد تولید ( منطقه آزاد تجاری) با هدف تولید برای صدور به مناطق مختلف جهان با نیروی کاری که بین 70% تا 90% درصدش را نیروی کار زنان مجرد و جوان با تحصیلات ابتدائی تشکیل میدهند، بیانگر سیاست سودبری بیشتر بازار جهانی است. درصد استفاده از زنان در رقابت های بازار جهانی روزبروز افزایش می یابد. البته آنها در مرحله نخست هدفشان نیروی کار بدون تخصص و ارزان با پائین ترین مزد می باشد. به همین منظور هم قرار دادها تماما فقط برای مدتی معین مثلا 5 سال در نظر گرفته می شود و در این فاصله کارگران حق انتخاب جفت و یا ازدواج نخواهند داشت و این شروط در قرار دادها قید خواهد گردید و در صورت امتناع از این قرار ها قرار داد فسخ خواهد گردید. خانم جوکز در سال 1982 این روند جدید را "صنعتی شدن زنانه " می نامد که توسط کلنی های " تولید برای صدور" در کشورهای جنوب غربی آسیا که بنام کشورهای ببری ( اندونزی و تایوان و تایلند و غیره ) معروفند و در مرزهای برخی از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی به اجرا در می آید. این زن سوسیال فمنیست مشهور، در ابتدا تحقیقاتش را بر روی شرایط کار و شرایط استثماری این شیوه جدید پرولتاریای نیمه وقت زنانه متمرکز نموده و سپس بصورت اثباتی این فرم حل شدن انسانها را در بازار جهانی رد می نماید. سپس در مرحله دوم، وی بر روی زنان کارگری که از بخش های روستائی با فرهنگ خاص روستائی در این کلنی ها بکار گرفته شده اند، تحقیق مینماید.
در سال های نود کنسرن های چند ملیتی سرمایه خود را از کشورهائی که مزدها و مزایای کاری بالا رفته بود و همچنین اتحادیه های کارگریشان قدرت گرفته بودند بیرون کشیده و سرمایه گذاری را در مناطقی که هنوز مزدها بسیار ارزان بوده برده تا بدین وسیله هزینه های کاری و کارگری را تا حد ممکن کوتاه نمایند. طبق گزارش سازمان جهانی کار در سال 1998 در حدود 28 میلیون انسان در 850 کلنی تولید برای صدور کالا در کشورهای جنوب جهان( مناطق آزاد تجاری که عمدتا در مرزهای این کشور ها قرار دارند) کار می کردند که 80 تا 90% آنان زن می بودند که عمدتا از زنان جوان مجردی متشکل می شدند که هیچ کدام زیر پوشش اتحادیه های کارگری قرار نداشتند. این زنان دراین کلنی های تولید در کارخانه جات تولید پوشاک ، الکترونیک و اسباب بازی مشغول بکار بودند.
اگر در سالهای 70 در کشورهای جنوب غربی آسیا، زنان جوان، قبل از ازدواج و یا بعد از اولین بارداری در این کلنی های محصورتولیدی بمانند ذخایر طبیعی در تنور سود پرستی سرمایه داران سوخته و محومی شدند امروز اما در کلنی های تولیدی آمریکای مرکزی، در صد زنان کارگر مزدوج و یا مادرانی که بخاطر گذران خانواده بکار مشغول میشوند و یا از کار بیکار میشوند بشدت رشد نموده است. این زنان دیگر برای کمک به درآمد همسران نیروی کار خود را چنین ارزان نفروخته بلکه بعنوان سرپرست خانواده و تنها عامل امرار معاش خانواده استثمار میشوند. چشم انداز آینده این مکان های محصور تولیدی گویای 90% سود آوریست زیرا که سرمایه داران تمامی هزینه ها و مزد کارگران را ازکوتاه نمودن هزینه ها و خدمات اجتماعی آن کشور ها تامین می نمایند(خصوصی سازی خدمات عمومی) .این شیوه استثمار زنان نه تنها در کارخانه جات مناطق مخصوص و محصور تولیدی جهان انجام می پذیرد بلکه این روش در مزارع مخصوص کاشت گل، مناطق مخصوص پرورش میگو برای صادر شدن از کشور های جنوب به نقاط مختلف جهان و بالاخره دفاتر شرکت ها در اقصا نقاط جهان صورت می پذیرد. ازاواسط سالهای 80 در ابتدا در کشور جامائیکا و کشور های دیگر جزایر کاربیک بعنوان مرکز درآمد و سود آوری بازارهای آمریکائی نظم برقرار شد. به این صورت که مراکز فروش اجناس، بانک ها ، بیمه ها ، خطوط هوائی و دادگاه ها، همه و همه دفاتر مالی شان توسط بازار آمریکا کنترل میشد. نه تنها بخش خصوصی بلکه دستگاه دولتی کشور ها هم از نیروی ارزان زنان در توسعه تکنولوژی و اطلاعات الکترونیکی در بخش های اداری و خدمات و برنامه ریزی کامپیوتری در دفاتر شرکت ها و کارخانه جات و همچنین خدمات الکترونیکی و کامپیوتری مناطق محصور تولیدی استفاده می نمایند. کنسرن های بزرگ جهان از طریق اینترنت خدمات دفتری خود را توسط نیروی ارزان کارگران زن در کشورهائی چون مالزی ، چین و هند و ..... انجام میدهند. بهتر گفته باشیم 80% کار مفید این دفاتراز طریق اینترنت توسط زنان غیر متخصص در سرتاسر جهان بخصوص زنان جنوب ( آسیا و آفریقا ) ، با مزدی ارزان انجام می پذیرد. قابل اهمیت است که بدانیم این بخش کار از مهمترین بخش های بازار جهانی است. مناطق "حصاربندی و آزاد تجاری" در کشورهای مختلف که عمدتا از کارگران محلی این کشورها و سرمایه گذاران خارجی تشکیل شده اند، با در صد بالای کارگران زن، نمونه کاملا مشخصی از جنسیتی بودن بازار جهانی کار و تغییرات مناسبات کاری در جهت لیبرالیزه شدن و سودآوری هر چه بیشتر بازار جهانی را نشان می دهد. از مهمترین مشخصات جهانی شدن در مرحله کنونی حمله به کار زنان و حقوق زنان در این زمینه می باشد.
طبق آمار روزنامه آلمانی ( فرانکفورتر رونشاو به تاریخ 3. 4. 1999 ) در کشور آلمان زنان در دو دهه اخیر در حدود بیشتر از دو میلیون محل کار را اشغال نموده اند که از این دو میلیون محل کار 70% آن بعنوان تلفن چی و 90% بعنوان همکاران آزاد در بخش بهداشت و سلامتی بوده است.این ادعا که زنان در اشتغال یابی برندگان اصلی می باشند، در سال های آتی و طبق شرایط جدید کارحتی در اروپا تنها در حد یک ادعا باقی خواهد ماند چرا که بخصوص در بخش های اداری چون بانک ها و شرکت های بیمه و بخش های الکترونیک و انفورماتیک، عمدتا زنان بصورت نیمه وقت و یا شیفتی و یا پیمانی بکار گرفته خواهند شد. طبق گزارش کمسیون اروپا هم اکنون در کشور آلمان 89% کارگران نیمه وقت زنان می باشند. در اتحادیه اروپا 58 درصد و در ژاپن 79 درصد می باشد. در کشور هلند 66 درصد شاغلین زن بصورت نیمه وقت مشغول بکارند در حالیکه درصد مردان با کار نیمه وقت در این کشور 16% می باشد. درآمد نازل زنان و عدم وجود بیمه اجتماعی، در آینده برای زنان با توجه به درصد بسیار پائین حق بازنشستگی، فقر را با خود به همراه خواهد داشت. گوی استاندینگ از سازمان جهانی کار در سال 1989گزارش می دهد که جنسیتی شدن کار و اشتغال، نتیجه منطقی انعطاف پذیر شدن اشتغال می باشد( به این مفهوم که ساعات کار را کارفرما نسبت به نیاز خود تعیین میکند و همواره جابجا میشود). در سیستم جدید کار هم چنین کار کارگران مهاجر مورد حمله قرار می گیرد به این صورت که زنان مهاجر به طور مشخص در اتحادیه اروپا شانس ورود به بازار کار را از دست داده و تنها در بخش های بسیار پائینی چون کار خانگی ، شرکت های تمیز کاری ، رستوران ها وتن فروشی بکار گرفته میشوند.
فروپاشی اقتصادی و بحران در آسیا و روسیه با خود موج جدیدی از مهاجرین زن را به اتحادیه اروپا کشانده است که این امر باعث زیر پا گذاشتن حقوق انسانی دربازار کار برخی از کشور های پذیرای این مهاجرین گشته است. بطور مثال استخدام زنان مهاجر بعنوان تن فروش و خشونت های بیشمار به این زنان. تعداد مهاجرین زن از اندونزی و سریلانکا و فلیپین به کشور های اروپائی روز به روز در حال رشد می باشد. 36 درصد مهاجرین فلیپینی که در کارهای خانه گی ( خدمتکاری) بکار گرفته میشوند از تحصیلات دانشگاهی برخوردار می باشند. همچنین درصد بالائی از زنان تحصیل کرده مهاجرکه در شغل های بسیار پست اشتغال دارند از کشورهای آسیائی و اروپای شرقی می باشند. اغلب این زنان از آنجا که دارای فرزند میباشند مجبورند فرزندان خود را در کشور های زادگاه خود بجای گذارند تا بتوانند مشاغل خود را در مهاجرت حفظ نمایند. یک روش جدید استخدام زنان درعصر جهانی شدن، استخدام از طریق کاتالوگ و ویدئو میباشد. بحران مالی و بدنبال آن عدم توان مردم مناطق فقیرنشین کشورهای اروپای شرقی و ژاپن در تشکیل خانواده باعث رشد صدور همسر از این نواحی به کشورهای صنعتی گشته است. تجارت این زنان در خدمت ازدواج، فحشا، کار خانگی و کارهای بسیار نازل ، با خود رابطه های برده داری را به همراه آورده است که طبق آمار در حدودسالانه چیزی در حدود 7 میلیارد دلار را به جیب دلالان واریز نموده است. طبق گزارش روزنامه نیوزویک به تاریخ 12.7.1999 در تایلند، کارفرمایان در مرزهای بورما،هزاران کارگر زن را بطور غیر قانونی و با مزدی بسیار نازل برای تولید چیپس و تیشرت بکار گرفته اند. اجناسی که در گذشته در کارخانه جات بانکوک تولید میشدند. طرح جهانی شدن نو لیبرالی ، عمدتا در تغییر بازار کار نهفته است که این تغییر مشخصه مهمش جنسیتی نمودن بازار کار و به زبانی ساده تر زنانه نمودن بازار کار جهانی است.
اوزلا بیمن در یک تحقیق ویدئوئی نشان میدهد که چگونه زنان مکزیکوئی در منطقه "گوئی داد جوآرس" که در مرز آمریکا قرار دارد و" منطقه آزاد تولیدی" نامیده میشود، در نازل ترین شرایط انسانی و مزدی، عاری از حقوق و تامینات اجتماعی و بری از اتحادیه های کارگری در کمال خشونت جنسی و جنسیتی بکار گرفته شده اند. وی نشان میدهد که تجاوزات جنسی و خشونت های فیزیکی و تحت فشار قرار دادن زنان از پرنسیب های اصلی کارخانه جات بازار جهانی است که در مناطق محصور و آزاد تولیدی هر روزه تکرار میگردد. این زنان که عمدتا بصورت غیرقانونی در این مناطق بکار گرفته میشوند اجبارا برای حفظ کار تمامی اجحافات جسمی و روحی را تحمل نموده و بشدت استثمار می گردند. طبق این تحقیق زنان کارگر فقیر و جوان به جرم گرفتن کاری که قاعدتا به مردان تعلق دارد، از طرف مردان مورد تجاوزات جنسی قرار گرفته و یا سر به نیست می شوند. قتل های پی در پی زنان دراین منطقه از سوی کارفرمایان در خفا باقی مانده و روی آن سرپوش گذاشته میشود. در تایلند سخت ترین کارهای بدنی در شرکت های ساختمانی به زنان تعلق دارند و در آفریقا کارزنان در بخش خدمات رستورانی که تاریخا به مردان تعلق داشته و کاری مردانه بوده است، باعث گردیده که زنانی که در این بخش کار می نمایند از دید مردان فاحشه تلقی گردند. در اروپا و کشور های اروپای شرقی بیش از نیمی از زنان در بخش های فروشندگی ، در دفاتر و یا در بخش خدمات همگانی مشغول بکارند. زنان در تمامی این مناطق از پست های رهبری و پست های کلیدی محروم بوده و تنها در 40 سال گذشته بطور ثابت 3% از 500 شرکت مهم جهان را زنان رهبریت می نمایند.
در کشورهای آفریقائی و کشورهای جنوب شرقی آسیا ، بخش های خدماتی، روز به روز زنانه تر می گردند چیزی که در 20 سال پیش غیر ممکن بنظر می رسید. در دهه گذشته در بخش های کشاورزی بخصوص در قاره آفریقا ، زنانه شدن کار کشاورزی بسیار مرسوم و تقریبا اکثر زنان به دلیل مهاجرت مردان به شهر های صنعتی برای کار در کارخانه جات، امر کشاورزی را در دست گرفته اند. در حالیکه در بخش های صنعتی با پیشرفت تکنولوژی و اتوماتیک شدن دستگاه های کارخانه جات مدرن، روز به روز زنان بیشتری از کار برکنار گشته و عمدتا مردان بکار گرفته شده اند. این امید که در اثر تغییرات ساختار کار، کار زنان با کار مردان از حقوق نسبتا برابرتری بر خوردار گردد، عملی نگشت و تنها در درصد کمی شرایط را در برخی بخش ها بهتر نمود. در سالهای 80 در برخی از کشورهای آسیائی و آمریکا لاتینی سطح دست مزدها کمی صعود نمود. بطور مشخص در فیلیپین بین سالهای 1978 تا 1988 دستمزد زنان که چیزی در حدود 70% دستمزد مردان در شرایط کار مساوی بود، به 80% ودر کره جنوبی از 35% به 51 % صعود نمود. در سری لانکا و شیلی و بنگلادش بعد از نظم جدید دوباره دستمزدها نزول نمود. در آمریکا زنان می بایست برای مزدی که مردان در یکسال دریافت می کنند 15 ماه کار نمایند. زنان سیاه پوست آمریکا 5% و زنان آمریکا لاتینی 8% از زنان سفید پوست این کشور کمتر مزد دریافت می نمایند. زنان کارگر کارخانه های لباس دوزی بنگلادش بعد از روزی 10 ساعت کار با مزد نازل در حدود 31 ساعت هم در هفته بدون مزد صرف مواظبت از بچه و خرید مواد غذائی و پخت و پز و .... می نمایند در حالیکه همسران آنان تنها با هفته ای 14 ساعت کار با مزد ، بعنوان تعمیر کار دستگاه هابکار مشغولند. زنان کارگر مناطق آزاد تجاری آمریکای مرکزی و زنان کارگر آفریقائی گزارش داده اند که مردان آنان مزد کاراین زنان را از آنان برای فراهم نمودن احتیاجات روزانه خانواده گرفته و بدین طریق وظیفه تامین
خانواده را از گردن خود سلب نموده اند.
امروزه بسیاری از اشکال متفاوت مشاغل زنان جهان در خانه ها انجام می پذیرد . مشاغلی چون خدمات تلفن و یا کار از طریق اینترنت و بطور کل تحقیق و تولیدات متنوع و ............................ بطور مثال 20 میلیون از زنان آمریکائی محل تولید و کارشان در خانه است.
بین سالهای 1993 تا 1995 تنها در ظرف این دوسال در اثر بیکار شدن بسیاری از زنان سرپرست خانوار شهر مسکو در حدود 1400 کودک زیر 12 سال از خانه ها به اطراف شهر و زیر پل ها پناه برده و و با گدائی و خودفروشی امرار معاش می نمودند. بسیاری از مهاجران روسی که به امید کار راهی اروپا شدند هم اکنون به تن فروشی مشغولند. درست در همین سالها بود که یک سوم کارگران و کارکنان دومین شرکت نفتی روسیه از کار بیکار گردیدند. در ایران با لغو آئین نامه های استخدام کشوری و واگذاری هر چه بیشتر حقوق بیمه و بازنشستگی به بیمه ها و موئسسات مالی خصوصی باعث گردید که تسهیلات ایام بارداری زنان کارگر و مستمری ایام بیکاری و بیماری زنان کارگرکه وابسته به وزارت امور اجتماعی ایران بود محدود و تقلیل یابد. زنان کشاورز و دامدار لهستانی در جهانی شدن نو لیبرالی لبنیات و محصولات مورد نیاز خود را از کنسرن فراملی فرانسوی دانون تهیه می نمایند. تغییر ساختار جهانی کار نه تنها شرایط زندگی زنان جهان بخصوص زنان جنوب جهان را بهتر ننمود بلکه فقر و خشونت و تبعیضات جنسیتی را شدت و حدت بخشید. زنان قربانیان اصلی جهانی شدن میباشند