صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

براي زنان 15 تا 44 سال خشونت نخستين علت مرگ و معلوليت است / مترجم: فيروزه مهاجر

براي زنان بين 15 تا 44 سال خشونت نخستين علت مرگ و معلوليت است، قبل از سرطان، بيماري و تصادف اتومبيل و حتي جنگ.

اين جملات نتيجه تحقيقي است انجام شده توسط دانشگاه هاروارد, گزارش درباره خشونت به زنان در جهان كه مؤسسه پانوس Panos لندن اين روزها منتشر كرده است. پانوس يك سازمان غير دولتي است كه به مشكلات جهاني و توسعه مي پردازد. گزارش، كه براي يك اجلاسيه سازمان ملل درباره وضع زنان در جهان تهيه شده ، شامل پژوهش ها و مطالعات درباره مسئله خشونت عليه زنان است كه در نقاط مختلف جهان توسط مؤسسات ملي و بين المللي صورت گرفته. از ميان صفحات اين گزارش تصوير دراماتيك يك واقعيت كه هيچ ملتي و هيچ قاره اي از آن بركنار نيست ظاهر مي شود.

تحقيقات صورت گرفته در 10 سال اخير مشابه هستند: خشونت عليه زنان بيماري همه جا گير است، كشورهاي صنعتي و در حال توسعه به يكسان به آن مبتلا هستند. تفاوتي از حيث اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بين خشونت كننده ها وجود ندارد: قرباني و مهاجم در هر طبقه اي و هر گروهي يافت مي شوند. طبق سازمان جهاني بهداشت، لااقل از هر 5 زن موجود در جهان يكي در طول عمرش خشونت فيزيكي يا جنسي را از سوي يك مرد تجربه كرده است. و، همان طور كه مي توان با گشودن صفحه حوادث روزنامه ها فهميد، خطر عمده افراد آشنا، شوهران و پدران، و بعد به دنبال آن ها دوستان: همسايه هاي نزديك، دوستان صميمي و همكاران يا همدرسان هستند.

خشونت خانگي
در بريتانياي كبير براي نمونه هر سال يك زن از ده زن به حد مرگ از شوهر يا شريك زندگي اش كتك مي خورد.
در كانادا و در اسراييل بيشتر احتمال دارد كه زن به دست مردش كشته شود تا به دست يك غريبه.
در روسيه، از هر 50 قتل يكي اش قتل زن به دست شوهرش است. خشونت عليه زنان حتي در دمكراسي هاي بسيار پيشرفته اسكانديناوي هم رواج دارد: مارين اريكسن، عضو سوئدي پارلمان اروپا، اعلام كرده است كه در كشورش "هر 10 روز يك زن به دنبال اذيت و آزارهاي يك مرد دوست يا آشنا مي ميرد."
و در ايالات متحد هر 15 ثانيه يك زن مورد تهاجم قرار مي گيرد، معمولا هم مهاجم شوهر يا شوهر سابق است.
و فراموش نكنيد كه مرجع اين داده ها يك سازمان فمينيستي نيست، بلكه يك نشريه جدي دانشكده حقوق دانشگاه هاروارد است.
جهان سوم
تا آن جا كه به كشورهاي در حال توسعه مربوط مي شود اطلاعات دراماتيك تر مي شوند. و در عين حال انتخاب اطلاعات هم به مراتب مشكل تر مي شود. يا به دليل اين كه پژوهش هاي آماري خيلي رايج نيستند يا اگر هستند به دقت صورت نمي گيرند، جامعه مدني چنان توسط حكومت و وابستگان به آن فقير شده كه امكان مالي سرمايه گذاري براي تحقيق را ندارد، يا چنان تهديد مي شود كه حق و اختياري براي پژوهش درباره خودش را هم ندارد و حكومت از لحاظ فرهنگي آن قدر عقب افتاده است كه نمي توان از آن انتظاري داشت. در چنين شرايطي بديهي است كه زنان خشونت به مراتب بيشتري را تجربه مي كنند. خشونت به زنان در واقع در بخش اعظم جهان يك رفتار عادي و معمول و جزو بافت فرهنگي است و به آن به چشم خشونت نگريسته نمي شود، حتي از سوي قربانيان.

يك گروه تحقيق كه در كشورهاي در حال توسعه خيلي فقير كار مي كرد به هر حال از پيوند بسيار نزديك ميان سطوح بسيار بالاي خشونت عليه زنان با جوامعي كه سطح وابستگي اقتصادي آنان به مردان خيلي بالاست يا جاهايي كه آراء زنان در خانه و در جامعه نديده گرفته مي شود پرده برداشت. در بسياري از كشورهاي در حال توسعه زدن زن بخشي از روال طبيعي زندگي است، يكي از خصوصيات مردانه اي كه درباره اش هنوز چون و چرايي نيست: در منطقه اي در كنيا، 42 درصد زنان مورد مصاحبه گفتند كه مرتب از شوهران خود كتك مي خورند. وانگهي در تجاوز جنسي شوهر به زن هنوز در بيشتر نقاط دنيا جزو حقوق شوهر تلقي مي شود، و در جهاني كه بشر و حقوقش شوخي اي بيش نيست تقريبا غير ممكن است كه بتوان تعارض تحميل رابطه اي اجباري و همراه با خشونت را با حقوق بشر اثبات كرد.

فقر و فحشا
حتي فقر هم قربانيان خود را در ابتدا از ميان زنان مي گيرد: در نپال حدود 10 هزار دختر بچه سالانه توسط خانواده هاي خود فروخته مي شوند تا در كار روسپيگري از آن ها استفاده شود. در آسياي جنوبشرقي، قاچاقچيان جوامع فقير را انتخاب مي كنند، در موقع خشكسالي يا قحطي به روستاها مي روند و خانواده ها را متقاعد مي كنند در مقابل دو پشيز دختران خود را بفروشند. طبق تحقيقات سازمان جهاني مهاجرت، همه ساله تقريبا 500 هزار زن، از همه نقاط جهان، به بازارهاي غربي فحشا وارد مي شوند.

نقص عضو تناسلي
يك مشكل خاص برخي از فرهنگ هاي افريقايي اين است كه عضو تناسلي زنان را ناقص مي كنند و اين كار به طور گسترده انجام مي شود و اكثرا هم در شرايطي غير بهداشتي. بدون بيهوشي و بدتر از آن در مورد دختران كوچك و در سنين بسيار پايين. اين كار تاثير مخربي روي سلامت دختران دارد و در تمام مدت عمر اثرات نكتبارش آن ها را رها نمي كند، به ويژه انواع خاصي از آن كه زندگي جنسي و بارداري و وضع حمل را به مخاطره جدي مي اندازند. امروزه حدودا 130 ميليون زن قرباني اين رسم هستند و دامنه اين مشكل كه محدود به نقاط خاصي از جهان مي شد اينك با افزايش مهاجرت ها به كشورهاي ثروتمند غربي هم كشيده شده است.

تجاوز جنسي
تجاوز جنسي بلايي است كه بر همه نقاط جهان نازل مي شود: داده هاي سازمان جهاني بهداشت تعداد زناني را كه در ايالات متحد در طول زندگي خود حداقل يك بار مورد تجاوز جنسي قرار گرفته اند بين 14 تا 20 درصد مي دانند. در پژوهش هاي ديگر درصدهاي مشابهي براي كانادا، كره و نيوزيلند به دست آمده است. البته در برخي كشورها تعقيب مجرمان راحت تر از بقيه است. براي نمونه در پاكستان زن براي اثبات اين كه مورد تجاوز بوده بايد 4 شاهد مرد داشته باشد و شهادت خودش ارزشي ندارد. بعلاوه، قرباني كه موفق نشود نشان دهد مورد تجاوز قرار گرفته به جرم روابط نا مشروع زنداني مي شود يا در ملا عام شلاق مي خورد.

خشونت جنسي همواره سلاح جنگي هم بوده است و وفقط اخيرا جنايت جنگي و قابل تعقيب شناخته شده. در مناقشات قومي مانند آن هايي كه در بالكان يا افريقاي مركزي اتفاق افتاده و مي افتد تجاوزجنسي توسط هر دو طرف دعوا به صورت سلاحي جنگي مورد استفاده قرار مي گيرد. در 1993، "مركز جنايات جنگي زنيكا" در بوسني 40 هزار مورد تجاوز جنسي را گزارش داد، با اعلام اين مطلب كه تعداد بايد به مراتب بيشتر باشد و اين سوء ظن هم وجود دارد كه سربازان كلاه آبي سازمان ملل هرجا كه حضور يافته اند اگرنه به همان ميزان اما به هر حال به طور هولناكي از امكانات خود در تامين جا و غذا براي آوارگان براي واداشتن دختران جوان به فحشا استفاده مي كنند. موارد شكايت از آن ها، شكايت از افسران پايگاه هاي نظامي ناتو در سراسر جهان، وجود دارد اما در بيشتر موارد زنان ترجيح مي دهند براي حفظ ابروي خود و نجات از شكنجه توضيح دادن ماجرا براي پليس و قاضي دم برنياورند و سكوت كنند.
كلاديا دي جورجو Claudia di Giorgio، روزنامه لارپوبليكا ، 24 نوامبر2004

تريبون فمينيستي ايران


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster