عرصه ادبيات تا قبل از خلق ادبيات زنانه توسط زنان عرصهاى منحصر به مردان بود.
مريم خراسانى در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزارى دانشجويان ايران (ايسنا) تصريح كرد: در اين عرصه مردانه، مردان، جهان مردانه خود را بيان ميكردند و ارزشهاى ادبى جنس مذكر را بر ادبيات حاكم كرده بودند با پيدايش ادبيات زنانه ارزشهاى اين عرصه مورد ترديد قرار گرفت و زنان شروع به بيان نيمى ديگر از زندگى كردند كه تا كنون در حاشيه مانده بود. همچنين ارزشهاى جديدى را مطرح ميسازند كه در بسيارى موارد با ارزشهاى پيشين مردانه در تعارض قرار ميگيرد.
وى اين دليل را از عمده دلايلى دانست كه مردان در قدمهاى اول مانع حضور و رشد ادبيات زنانه ميشوند و افزود: اين ادبيات بعد از مدتى كار كردن، قوام يافتن و تثبيت موقعيت خود در هر جامعهاي، ديگر نميگذارد ادبيات مردانه آن را ناديده بگيرد؛ بلكه از آن به بعد بحثها و چالشهاى جديدى رخ ميدهد كه در جامعه خودمان شاهديم كه اين معيارهاى ارزشى متفاوت با همديگر در چالش قرار گرفتهاند.
اين مترجم درباره شكل گيرى ادبيات فمنيستى عنوان كرد: هر جنبشى در خود حق طلبى را مستتر دارد و حول يك اعتراض و نقد از وضعيت شكل ميگيرد؛ و الا حكم جنبش پيدا نميكند. ادبيات زنان هم در ايران و هم در اكثر كشورها در رابطه با جنبش زنان شكل گرفته است كه جنبشهايى به نقد و اعتراض مردسالارى ميپردازد، جنبه سلبى و انتقادى پيدا ميكند كه اين واكنش نيست؛ در واقع نقد است و آنجا كه به درايه زندگى زنان و ارزشها ميپردازد، جنبه اثباتى و ايجابى قضيه ميتواند باشد.
وى درباره عوامل مقابله با ايجاد فضايى براى حضور هستى زنانه در داستان معاصر عنوان كرد: مقابله با ظهور انديشهها و هستي زنانه مقابلهاى تاريخى و مبارزهاى است كه از طرف مردسالارى شروع ميشود. مساله زنان، فمنيسم و ادبيات زنانه هم نقد وضعيت، يعنى نقد مردسالارى موجود در تمام عرصههاى اقتصادي، اجتماعي، سياسى و فرهنگى كه در عرصه زندگى خصوصى سايه سهمگين خود را انداخته است و هم وجه ايجابى و اثباتى دادن و آن نشان دادن و عرضه ارزشهاى زنانه و هستى شناسى زنانه و آفرينشهاى زنان، هم در عرصه زندگى و هم در عرصه ادبيات است.
وى يادآورى كرد: آنجا كه ادبيات و جنش زنان هستى زنانه گاه حالت جنگ و خصومت بين دو جنس را ميگيرد كه البته اين خصومت از جانب جنس مسلط شروع ميشود به در ازاى تاريخ پيدايش مردسالارى و تاريخ تسلط جنس مرد بر جنس زن هست كه تنها در عرصه ادبيات و رمان اين را نميبينيم، در عرصه علوم، هنرها، فلسفه و بقيه عرصههاى زندگى نيز مشاهده ميكنيم. هرجا زنها ميخواهند خود، فضايل و دستاوردهايشان را به معرض نمايش گذارند، مردسالارى هم اين مبارزه را دارد. در عرصه ادبيات هم به همين ترتيب.
خراسانى درباره خط قرمزهاى موجود در اين نوع ادبيات به خبرنگار ايسنا گفت: خطر قرمزها مثل همه خط قرمزهاى ديگر به تدريج با نشان دادن مقاومت از جانب نيروهايى كه مورد خطاب اين خطر قرمزها هستند كم كم مرزها و قلمروهايشان عقب مينشيند و تنها راه گريز و خلاصى از اين خطر قرمزها فقط با جلو رفتن و جلو رفتن مداوم ممكن است تا عقب رانده شوند؛ وگرنه ترس از بروز، نشان دادن و هويت مستقل، باعث ميشود كه خط قرمزها هميشه وجود داشته باشند.
وى با اعتقاد بر اينكه در ادبيات زنانه اين ترسها كمتر وجود داشت، در ادامه تصريح كرد: زنها با صراحت و روشنى و شجاعتى كه ناشى از جنبشهاى زنان در همه جاى دنيا هست، اين خط قرمزها را به نوعى نقض ميكردند و جلو ميرفتند تا اينكه سانسور در مورد ادبيات زنانه كمتر شده است. محتواى اين سانسورها و معيارهايى كه بر اين نوع سانسور وجود دارد، يكياش به خط قرمز مشخص باز ميگردد كه در اكثر جوامع بوده و در جامعه ما هم هست و آن مربوط به بيان تمايلات جنسى زنانه و نيازها و تمايلات و زبان بدن زنانه و بيان ارزشهاى اخلاقى زنانه كه در تعارض شديد با ارزشهاى اخلاقى مردانه قرار ميگيرد است.
خراسانى تصريح كرد: كتابهاى جديدى كه در عرصه ادبيات زنانه منتشر شده است نشان ميدهد كه در همين عرصه بهخصوص كه مورد شديدترين سانسورها در سالهاى اخير قرار داشته است، چقدر اين خط قرمزها عقب نشينى كردهاند.
ايسنا