صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

95 درصد زنان شوهرکش پشیمان نیستند

تقریبا همه روزه روز نامه ها درباره قتل های خانوادگی به خصوص زنان شوهر کش اخباری را درج می کنند به طوریکه آمار اینگونه قتل ها سیر فزاینده و نگران کننده ای به خود گرفته است.

بر اساس تحقیقاتی که درباره قتل های خانوادگی انجام شده زنان شوهرکش نقشه قتل را با تصمیم قبلی اجرا می کنند.

فرناز ق. یکی از این قاتلین می گوید: چند ماهی بود که این فکر مثل خوره به جانم افتاده بود.

وی که 35 سال با همسرش زندگی مشترک داشته می افزاید: در 35 سالی که با شوهرم زندگی کردم هر روز و ساعت عمرم با دلهره ، دعوا، تحقیر و کتک سپری می شد و خیلی کم پیش می آید که آدم از روز اول عروسی اش طعم یک سیلی محکم را روی گونه اش حس کند.

اما طلعت نیز که 20 سال در ناز و نعمت در خانه پدرش زندگی کرده بود قتل شوهر تجربه ای تلخی برایش به حساب می آید .
وقتی باهزاران امید و آرزو به خانه شوهر رفت فکرش را هم نمی کرد که چنین سرنوشتی درانتظارش باشد خیلی زود فهمید که عباس مرد رویاهای آینده او نخواهد بود، اما وقتی موضوع را با خانواده اش در میان گذاشت همه او را به سوختن و ساختن و آوردن چند بچه قد و نیم قد سفارش کردند تا شاید اخلاق شوهرش بهتر شود آخر در خانواده و فرهنگ آنها طلاق معنا نداشت و حالا پس از 35 سال که دیگر خانواده اش دستشان از دنیا کوتاه شده وکسی مانع طلاق او نبود ، حضور چند دختر ، پسر، عروس و داماد سدی دست و پاگیر تر به حساب می آمد.

او که حالا خود مادر بزرگ شده وباید الگوی رفتاری مناسبی برای بچه هایش باشد چطور می توانست طلاق بگیرد؟

گذشته از آن، نصیحت های بچه ها نمی گذاشت که او طلاق بگیرد آنها می گفتند: "اگر از پدر جدا شوی دور ما را هم خط بکش" اما مگر آنها نمی دانند که زن چه زجری کشیده حتی بعد از این همه سال هنوز بعضی شب ها از شدت درد کتک هایی که از دست شوهرش خورده نمی تواند تا صبح بخوابد اما طلعت پس از 35 سال آزار و تحقیر و کتک دیگر تصمیم خود را گرفته است.

تصمیمی هولناک که علاوه بر شوهر، خودش را هم گرفتار سرنوشتی سیاه می کند....

طبق یک پژوهش میدانی که از زنان بند قتل زندان به عمل آمده است 80 درصد قتل های انجام گرفته توسط زنان به خاطر ترس از شوهر، تحقیر شدن مکرر و آزار جنسی بوده است.

بیشتر زنانی که به جرم شوهرکشی در زندان به سر می برند با کمک مردی بیگانه دست به قتل همسر زده اند و در بیشتر موارد این زنان طی مدت کوتاهی با مرد همدست رابطه نا مشروع داشته یا برای مجاب کردن مرد بیگانه به اجرای نقشه قتل با او رابطه نامشروع داشته اند.

در برخی موارد نیز زنان با سوء استفاده از غفلت شوهران به برقراری رابطه نامشروع مبادرت کرده اند و در فرصت مناسب نقشه قتل را طراحی کرده اند. این زنان بعضا فرزندان دست و پا گیر خود را نیز قربانی امیال شوم خود نموده اند.

همچنین تحقیقات نشان می دهد زنانی که در شوهر کشی با مردان غریبه همدستی کرده اند پس از خوراندن مواد بیهوش کننده و در اواخر یا نیمه های شب دست به جنایت زده اند. همچنین در بیشتر موارد زنان در نقش امران پشت پرده ظاهر شده واز مردان همدست به عنوان بازوی اجرائی در انجام قتل سود جسته اند.

در بیشتر این قتل ها تغییر رفتار های غیر عادی زنان بسیار چشمگیر بوده است. به عنوان مثال محبت کردن غیرعادی پس از بگو مگو های مکرر، ابراز علاقه نشان دادن به صورت افراطی پس از مشاجرات مداوم ، ترک منزل بدون اطلاع و به مدت طولانی در ساعات روز و پرخاشگری شدید و بی اعتنائی به شوهر و فرزندان از اصلی ترین مشخصه های رفتاری زنان شوهر کش قبل از اقدام به قتل بوده است.

گاهی نیز زنانی که با آزار و شکنجه شوهر روبرو بوده اند برای انتقام جویی ویا رسیدن به آروزهای سرکوب شده خود با مرد بیگانه رابطه برقرار کرده اند و با احساس مانع بزرگی چون شوهر تصمیم به قتل او گرفته اند بی آنکه فکر کنند چه سرنوشت و آینده شومی در انتظار آنها خواهد بود.

در سال های اخیر اغلب زنان جوان که از دست شوهران بی بند و بار، بیکار، معتاد و خشونت طلب خود به ستوه آمده بودند با همدستی مردی دیگر مرتکب قتل شده اند.

با اینکه موضوع "همسر کشی" در جامعه ما نمونه های فراوانی دارد اما شوهر کشی همراه با پیچیدگی های خاصی است. مروری به پرونده های قتل های خانوادگی نشان می دهد بیشتر مردها به علت خشم ناگهانی و بدون تصمیم قبلی مرتکب قتل همسر شده اند، اما اکثر زنان قاتل با تصمیم قبلی و با طرح نقشه ای دقیق به کشتن شوهرانشان مبادرت کرده اند که این امر بعضا ناشی از خشم و کینه جویی بوده است. بیشتر زنان شوهر کش از کمبود محبت در رنج بوده و در اکثریت قریب به اتفاق موارد به قتل فرزندان خود نیز مبادرت کرده اند .انچنان که شواهد نشان می دهد زنان در کشتن شوهران با تدبیر و برنامه ریزی قبلی مبادرت به قتل می کنند در حالیکه مردان معمولا در یک جنون آنی و تصمیم ناگهانی وبا اولین شی که به دستشان می رسد همسرشان را به قتل رسانده اند .

جالب تر اینکه در یک نظر سنجی از مردان همسر کش و زنان شوهرکش مشخص شده است که 80 درصد مردان از کشتن زنانشان ابراز پشیمانی کرده اند اما 95 درصد زنان نه تنها پشیمان نبودند بلکه ابراز کرده اند اگر زمان تکرار می شد باز هم اقدام به قتل همسرشان می کردند.

محمد سیف زاده وکیل دعاوی دادگستری دراین باره می گوید: درباره قتل مردان توسط همسرشان باید موارد تبعیض قانونی که منجر به شوهرکشی می شود مورد بررسی قرار گیرد.

این فعال حقوق بشر می افزاید: اگر تبعیض های قانونی و عملی بین حقوق مرد وزن را بررسی کنیم به نتایج خوبی خواهیم رسید.
در بحث ارث مردان دو برابر زنان سهم دارند و ریاست خانواده از خصایص اختصاصی مرد است. شوهر بر طبق ماده 1133 قانون مدنی می تواند هر زمان که خواست زن خود را طلاق بدهد، زمانیکه زن به اصطلاح از شوهر تمکین نمی کند به موجب قانون ایران زن ملزم به تمکین در برابر شوهر است اما اگر شوهری تن به زندگی نداد دادگاه و قانون ما مرد را مجبور به زندگی نمی کند.

و موارد نارسایی های قانونی دیگر که در جامعه وجود دارد ونگاه مردسالارانه ای که بر دادگاه های خانواده عموما حاکم است موجب تشدید بحران می شود. مرد اختیارات بی حد و حصری دارد به طوریکه هر زمان خواست زندگی زناشویی را ترک وفرزندان را به امان خدا رها می کند دادگاه تحت عنوان طلاق خلع برای زن طلاق صادر می کند.

وی می افزاید : البته زن نیز به مناسبت کراهتی که از شوهر دارد می تواند در مقابل بخشیدن بخشی از مهریه یا تمام آن از دادگاه تقاضای طلاق کند همان چیزی که در میان مردم به اصطلاح "مهرم حلال و جانم آزاد" مشهور شده است.

این تبعیضات قانونی و رفتارهای ضد قانونی که با سوء استفاده از ماده 1146 قانون مدنی و با تمسک به قانون به آن دست می زنند به علاوه ی تحمیلات قانونی و فرهنگ مردسالارانه در جامعه عرصه را بر زن تنگ می کند که به تاوان تباهی خود شوهر را می کشد.

یک جرم شناس نیز در این زمینه می گوید: باید تمام زمینه های مساله قتل های خانوادگی مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
وی فقر اقتصادی را ریشه بسیاری از جرایم می داند و می افزاید: فقر فرد را به تباهی و به سوی ارتکاب جرم می کشاند. تمام جرم شناسان فقر را اولین عامل ارتکاب جرم می دانند .

به گفته سعید محمدی، استاد دانشگاه، فقر فرهنگی نیز دیگر عامل وقوع جرم است.

وی معتقد است: در شرع مقدس اسلام به دختر بهای بسیاری داده شده است اما ایرانیان دختر راموجودی می دانند که باید زیردست ارباب اول (پدر) و ارباب دوم (شوهر) در خانه کار کند.

این جرم شناس تصریح کرد: بر اساس توافق پدر دختر ویک پسر، دختر از خانه پدر به خانه همسر می رود بدون اینکه دختر رضایتی به ازدواج داشته باشد و نظر وی پرسیده شود. این بدین معنی است که پدرها تصمیم می گیرند تا معامله ای انجام دهند ودخترشان را به فردی بدهند .

بیشتر این ازدواج ها بر مبنای خواست زنان نیست و جنبه تحمیلی دارد. همین ازدواج های تحمیلی منجر به فسادهای اجتماعی ، روسپی گری، فرار از خانه و شوهرکشی می شود. یکی دیگر از عواملی که در فقر فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد این است که نه دختر و نه پسر در محیط خانواده برای زندگی مشترک تربیت نمی شوند.

کتاب های آموزشی در مدارس و دانشگاه ها چقدر زمینه های ساخت خانواده که به یک جامعه سالم منجر می شود را در بردارند.
اگر ما در انتظار جامعه ای سالم هستیم باید خانوا ده هایی سالم و با فضای مناسب بسازیم.

حجت الاسلام والمسلمین فاکر رییس کمیسیون اصل 90 مجلس نیز دلایل شوهر کشی را بدجنسی شوهران می داند و می گوید: عوامل متعددی در شوهرکشی موثر است که یکی از مهمترین آنها این است که مردها چندان به زنان اهمیت نمی دهند و با بدطینتی می خواهند به عهد زناشویی خود وفادار نمانند که این امر موجب قتل شوهران به دست زنان می شود.

نیره اخوان بیطرف نماینده مردم اصفهان که خود همسر حسن کامران دیگر نماینده مجلس است نیز مشکل عمومی در قتل های خانوادگی را انتخاب های احساسی دانسته و می افزاید: درزمان انتخاب بعضی از دخترها به آینده فکر نمی کنند وفقط چند ماهه ابتدای زندگی را در نظر می گیرند و وقتی در برابر شان کوهی از مشکلات قد علم کرد آن رویاهای ذهنی که ساخته اند را فراموش می کنند و پرونده بدست پشت در اتاق های دادگستری صبح را شب می کنند که در نهایت بیشتر این دختران به حق و حقوق قانونی خود نیز نمی رسند.

به گفته وی صداقت در زندگی نقش مهمی را بازی می کند گاهی دروغ گفتن یک مرد منجر به یک قتل می شود.

اخوان بیطرف می افزاید: این روزها میان زنان ومردان پیوند ازدواج صورت می گیرد غافل از انکه این ازدواج ها چیزی جز پیوندهای صوری نیست.

وقتی زنی مهریه خود را تنها پس از یک هفته از ازدواج به اجرا می گذارد و مرد درهمان شب عروسی بر صورت زن سیلی می کوبد این چیزی جز مرگ عشق ودوست داشتن نیست که این ازدواج در نهایت به سراشیبی مرگ (قتل ) ختم می شود.

این نماینده مجلس انعکاس این گونه اخبار را در کثرت قتل ها و ازمیان رفتن قبح آن درمیان مردم موثر می داند.

اخوان می گوید: از عواملی که می تواند در قتل شوهران توسط زنان موثر باشد به جز جنون آنی می توان از بیکاری و اعتیاد مرد، سوء رفتار مرد با زن و ارتباط نامشروع زن یا مرد نام برد.

وی می افزاید: هم اکنون دیگر مانند گذشته زنان تن به زندگی با مردان نمی دهند.

اخوان اظهار داشت: اگر دادگاه ها سریعتر به روند پرونده ها رسیدگی کنند شاید از وقوع بعضی از قتلها جلوگیری شود.
وی ادامه داد: باید اعتیاد و بیکاری در خانواده ها ریشه کن شود زمانیکه در خانواده این دوعامل وجود داشته باشد هر گونه فسادی ممکن است جامعه را تهدید کند.

البته برخی روان شناسان و جامعه شناسان نیز معتقد ند: با کثرت اخبار در خصوص قتل های خانوادگی در جامعه قبح این مساله در خانواده و اجتماع از میان می رود.

بعضی از روانکاوان نیز بر این باورند که بعضی از جنایتکاران اساسا به علت شهرت دست به ارتکاب جرم می زنند.
به گفته برخی از روان شناسان امریکایی عده زیادی از خلاف کاران و بزهکاران دچار عقده خود بزرگ بینی هستند و حاضرند برای بزرگ جلوه دادن خود حتی اقدام به قتل و جنایت بکنند. این روان شناسان می گویند: باید در حد توان از انعکاس اخباری که موجب گسترش وترویج جرم و جنایت در جامعه می شود جلوگیری به عمل آید اما برخی از جامعه شناسان فرانسوی معتقدند که ارائه اخبار جرم و جنایت از سوی کارشناسان مسایل امنیتی به مردم سبب آگاهی و هوشیاری مردم در جامعه می شود و مفید است.

بالارفتن میزان آگاهی مردم با کاهش ناامنی ها و وقوع جرم رابطه مستقیم دارد.هنگامیکه مردم از بزهی در جامعه مطلع باشند همواره در صدد راه حلی برای آن خواهند بود و با مسئولان برای از میان بردن آن عامل همکاری های لازم رامی کنند .

یک جامعه شناس و استاد دانشگاه دراین باره می گوید: بررسی علل و عوامل پدیده نوظهور شوهر کشی در جامعه ایران بسیار گسترده است.

دکتر محمد علی الستی با اشاره به سلطه تاریخی مردان برزنان درایران می گوید: سلطه تاریخی مردان برزنان و سرکوب هایی که جامعه مذکر برزنان تحمیل کرده است ، عوارض پیدا و نهان زیادی را بر جای گذاشته است.

وی می افزاید: بسیاری از ازدواج های تحمیلی یا شرایط محرومیت باری که شوهران بر زنان اعمال می کنند درجایی خود خود را نشان می دهد و روزی این دمل چرکین سر باز می کند.

الستی می گوید: شاید پدیده شوهر کشی که در سالهای اخیر شاهد آن در جامعه هستیم نمونه های برجسته واکنش های خشونت بار زنان قربانی نسبت به سلطه تاریخی مردان باشد.

وی با بیان اینکه فقدان مناسبات اجتماعی میان زن ومرد، فقدان آگاهی و تحریک های موضعی و جنون آنی هم می تواند دلایل شوهر کشی باشد، گفت: بعضی از کمبودها در سالیان دراز آثار خود را نشان می دهند. زنان نیز که بعضی از حوادث تلخ و شیرین را در طی سالیان دراز زندگی چشیده اند و شرایط سختی بر آنها تحمیل شده است پس از مدتی می خواهند انتقام آن شرایط ناگوار را از مردان بگیرند.

این جامعه شناس می گوید: باید تمام فعالان اجتماعی ومسولان درجهت رفع تبعیض های قانونی و غیر قانونی، عرفی و غیرعرفی نسبت به زنان بکوشند.

به گفته وی از بین بردن انحصارات مردانه درخانواده که فقط به واسطه جنسیت به مردها ارائه شده می تواند گام موثری در پیشگیری شوهر کشی باشد.

دکتر الستی معتقد است: که تبعیض ها به شکل های متعددی و متنوعی ظهور می کند یکی از این عوامل احساس محدودیت است که زنان در جامعه به صورت های مختلف قانونی ، غیرقانونی، عرفی و غیرعرفی در جامعه احساس محرومیت می کنند و همین امر باعث می شود که فرد نسبت به این احساس محرومیت واکنش نشان دهد. در سالهای اخیر نیز که زنان با حقوق خود بیش از پیش آشنا شده اند سخنرانی ها و صحبت های غیر اصولی فعالان فمینیست در تحریک زنان شوهر کش بی تاثیر نبوده است .
الستی مراحل توسعه اگاهی را در افراد به سه بخش تقسیم کرده ومی گوید : انباشت ، مشارکت و یکپارچگی در توسعه و تعامل اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کند.

این استاد دانشگاه می افزاید: وقتی از احقاق حقوق افراد درجامعه سخنی به میان می آید مرحله انباشت است . هنگامیکه فرد به لحاظ فرهنگی درجهت آشنایی با حقوق فردی و شهروندی خود آموزش های لازم را دیده است مرحله مشارکت برای او فرامی رسد که پس از آن فرد باید از دانایی، دانش و آموزش هایی که دیده است دراداره جامعه استفاده کند، اما اگر یکپارچگی میان این مراحل وجود نداشته باشد و نظارت کافی اعمال نشود جامعه دچار پس افتادگی و گسست و عدم تعادل می شود.

وی پدیده تاریخی کشف حجاب در زمان رضا خان را مثال زده و می گوید: در پدیده کشف حجاب که یک بحث حکومتی بود بدون مقدمه به بهانه دادن نقش بیشتر، زنان در جامعه وارد مرحله دوم یعنی مشارکت شدند . یعنی برای زنان جامعه پهلوی به اندازه کافی تحصیلات، آگاهی ، امکانات شغلی، امکانات مادی حکومت ایجاد نکرده بود تا زنان نویسنده ، مهندس ، پزشک در جامعه حضور پیدا کنند و زنان بااستفاده از بدوی ترین کار (جنسیت خود) در جامعه نقش داشتند. این تنها گسترش مسایل غیراخلاقی ومفاسد اجتماعی را در پی داشت.

الستی می گوید: باید قانون های تبعیض آمیز میان زنان و مردان از میان برود.

وی با اشاره به مقالات و سخنرانی هایی که ازسوی فمینسیت ها صورت می گیرد، می گوید: باید در عرصه های مختلف متناسب بامقالات و سخنرانی ها اقدامات بیشتری صورت گیرد. این گونه صحبت ها انتظارات زنان را بالا می برد اما آنچه که زنان دریافت می کنند چندان رضایت بخش نیست. به همین دلیل دامنه عدم رضایت زنان درجامعه و وضعیت نامناسب آنها روز به روز گسترده تر می شود. مسئولان باید با آگاهی بخشی با اینگونه حرکت های نامناسب مقابله کنند تا با هرج ومرج رفتاری از سوی زنان و مردان جامعه روبرو نباشیم.

سینا - 1 مهر 83


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster