صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

ازدواج به وصال نرسيده و جوامع سنتي-مذهبي / ميترا مولائي نژاد

در ميان صداي كل وهلهله ،دست در دست حميد وارد اتاق شدند پاهايش از فشار كفشهاي سفيد ونويش درد مي كرد از صبح كه بيدار شده بود ،اصلا استراحت نكرده بود . عصر وقتي خانم آرايشگر بالاخره از جلويش كنار رفت و گذاشت كه او درست وحسابي خودش را در آيينه ببيند اصلا باورش نمي شد خودش باشد«ايشاالله خوشبخت بشي...»

صداي بسته شدن در ،در گوشش پيچيد. حالا او بود وحميد. تنهاي تنها... يك لحظه به قيافه مادرش، فكر كرد كه وقتي از خانه پدر بيرون مي آمدند از پشت دود اسفند با چشمهاي گريان نگاهش كرده بود و او ازش خواسته بود كه يك ليوان آب برايش بياورد. «آب ، براي عروس آب بيارين..»و صداي خنده نخودي دختر خاله اش كتايون«اخ! طفلكي حتما ترسيده»و با خودش فكر كرد كه حالا واقعا ترسيده!

تا همين دو هفته پيش كه حميد به خواستگاريش آمده بود اصلا اورانديده بود .يك پسر لاغر وسبزهء عينكي. آيا مي توانست دوستش داشته باشد؟!

عصر وقتي كه عكاس ، ژستهاي مختلف را به آنها ديكته مي كرد براي اولين بار پس از عقد دستهاي سياه حميد را روي شانه هاي سفيد ولختش حس كرده بود و انوقت ترس مثل يك جريان الكتريكي از بالا تا پايين بدنش لغزيده بود وحميد پرسيده بود:« چيه سردت شده؟»

از بيرون در صداي زدن وخواندن مي آمد.مي دانست حالا كتايون دارد مجلس را گرم مي كند. «لعنتي، اگر آنقدر مرا نترسانده بود...» وبه ياد دخترهايي افتاد كه كتايون مي گفت صبح عروسي از اتاق عمل وبيمارستان سر در آورده اند. حالا همه منتظر بودند منتظر او وحميد . منتظر دستمالهايي كه به قول مادرش مي توانستند آبروي او را بخرند.. منتظر... كاش حميد مهربان باشد .. كاش اذيتش نكند.. كاش ...

دوسال بعد او وحميد ، در مطب دكتر نشسته بودند و او وقتي دهانش را باز كرد تا حرف بزند اشك از چشمهايش جوشيد. «باور كنين نمي تونم... مي ترسم.. » وحميد كه سيگارش به آخر رسيده بود. سبيلش را مي جويد. « ديگه نمي دونم چه كار كنم ؟ جواب فاميل را چي بدهم!آنها از من بچه مي خواهند ولي من هنوز نتونستم كاري بكنم. آخر چطور به آنها بگم كه زنم هنوز باكره است. چطور به آنها بفهمانم كه من هنوز نتونستم...»

آمار نشان مي دهد كه 50% از زوجها در مراحلي از زندگي زناشويي خود ، اختلال جنسي را تجربه كرده اند ولي تعداد كمي از آنها تحت مشاوره ودرمان قرار گرفته اند. (1) در اين ميان ازدواج به وصال نرسيده يا unconsummated marriage موضوعي است كه اغلب در سكوت، به فراموشي سپرده مي شود و خجالت ومشكل در طرح آن با پزشك موجب مي گردد كه اين مساله به صورت رازي سنگين گاه تا سالها بر سينه زوج سنگيني كند.

ازدواج به وصال نرسيده به مواردي اطلاق مي شود كه زوج به دليل ترس ويا ناتواني در انجام عمل نزديكي از برقراري روابط جنسي ناتوان باشند اين موضوع اغلب موضوعي زنانه تلقي مي شود اما علل متفاوتي دارد كه از فقدان آموزشهاي جنسي مناسب و نا آگاهي در مورد نحوه انجام اين كار تا اختلالات جنسي مرد، زن ويا هر دو متفاوت است.

ترس از انجام فعاليت جنسي، واژينيسموس( انقباض دردناك ورودي واژن) مشكلات مربوط به نعوظ (erection)، ترس از حاملگي، سابقه سوء استفاده جنسي در كودكي، ترس از آلودگي و... از دلايل عمده اين مشكل مي باشد. بعضي زوجها ممكن است اصلا فعاليت جنسي نداشته باشند اما بعضي از آنهابه هر كاري غير از نزديكي براي ادامه روابطشان دست مي زنند. بيشتر زوجها پس از انجام تلاشهاي فراوان براي انجام اين كار نا اميد شده و خود را ناتوان وبيمار حس مي كنند ودر اغلب موارد خجالت مانع از اعتماد آنها به ديگران شده و موجب مي شود در صورت اقدام نكردن براي طلاق ، تا سالهاي متمادي ( گاه تا 20 سال) با اين مشكل بسازند.( 2)

در مورد زنان ترس از انجام فعاليت جنسي اغلب منجر به بروز عارضه اي به نام واژينيسموس مي شود كه در طي آن اضطراب و يا ترس از درد در هنگام نزديكي موجب واكنشي جسمي مي شود كه انقباض(اسپاسم) خودبخود ماهيجه هاي واژن و مقاومت در مقابل عمل نزديكي ويا حتي معاينه را به دنبال دارد. در اغلب زنان دچار واژينيسموس ،هيچ مشكل جسمي وجود نداردو فقط واژن دچار انقباض است(3) از سوي ديگر در مردان نيز، اضطراب در هنگام اولين فعاليت جنسي وناتواني در انجام اين عمل با انزال زودرس- اختلالات نعوظي و يا تركيبي از اين دو عارضه همراه است(2)

بسياري از متخصصان بر اين باورند كه ازدواج به وصال نرسيده در جوامع مذهبي از شيوع بيشتري برخوردار است زيرا در اين جوامع فعاليتهاي جنسي تا زمان ازدواج به تاخير مي افتد و ازآنجا كه انجام اينگونه اعمال«بد» تلقي مي شود، پس از ازدواج نيز ، احساس گناه بسياري از افراد را انجام فعاليت جنسي باز مي دارد.

متاسفانه آمار روشني در اين زمينه در دست نيست. ولي عامل ديگري كه مسلما در اين زمينه بي تاثير نيست، فقدان آموزشهاي جنسي مناسب پيش از ازدواج است. نا آگاهي از آناتومي وعملكرد دستگاه تناسلي زن ومردواحساس شرم هم مي تواند مانع از انجام فعاليت جنسي شود. (2)

آمارهاي پراكنده نشان مي دهد در ايران، جايي كه هنوز سنت و عرف در مراسم عروسي حرف اول را مي زند ازدواج به وصال نرسيده ، از شيوع نسبتا بالايي برخوردار است. (3و2) فشار اجتماعي براي انجام عجولانه نزديكي در شب زفاف و در حجله، با فردي ناآشنا(بسياري از عروس ودامادها تا زمان عروسي برخورد اجتماعي خاصي با هم ندارند)ودر حالي كه اعضاي فاميل پشت در ،منتظر دريافت نشانه اي از باكره بودن زن هستند. اغلب منجر به بروز مشكلات بسياري مي شود كه در خوشبينانه ترين وضعيت منجر به بروز ازدواج به وصال نرسيده مي گردد و در بدترين وضعيت آن عروس بخت برگشته ، صبح عروسي يا از بيمارستان واتاق عمل سر در مي آورد ويا از پزشكي قانوني و دادگاه.... و حتي در صورت حل مشكل باز هم خاطره وحشت آور اولين تماس جنسي، موجب بروز مشكلاتي در روابط عروس وداماد مي گردد.
متاسفانه به نظر مي رسد آموززشهاي جنسي در ايران منحصر به مواردي است كه توسط اعضاي خانواده وبه ويژه مادران در شب قبل از عروسي به دختر ويا پسر داده مي شود ويا مواردي كه بصورت نادرست و از طريق جوك، لطيفه ،خاطره ويا حتي فيلمها و CD هاي غير مجاز به افراد منتقل مي شودو با انبوهي از باورهاي غلط همراه است. حتي در كلاسهاي آموزش پيش از ازدواج نيز كه در درمانگاهها برگزار مي شود افراد آموزش دهنده به راحتي از موضوع تماس جنسي، تكنيكهاي آن و پوزيشنهاي مربوطه مي گذرندو نا اگاهي خودشان را ازاين موضوعات را پشت عبارت « همانطور كه خودتان بهتر مي دانيد... » پنهان مي كنند در حالي كه آشنايي با آناتومي وعملكرد دستگاه تناسلي زن ومرد، لازمه برقراري روابط جنسي است و فردي كه اين آموزشها را به عهده مي گيرد بايد بتواند براحتي و بدون پرده با ا فراد صحبت كرده و به سوالهاي آنها پاسخ دهد.(1)

از سوي ديگر در جوامع سنتي و مذهبي مانند ايران كه برقراري روابط جنسي به زمان پس از ازدواج وگاه تا پس از عروسي موكول مي شود و دختران با ترس و وحشت از جنس مخالف بزرگ مي شوند، بروز مشكلات مربوط به فعاليت جنسي دور از ذهن نيست. در كشو ر ما آنقدر بر باكره بودن وارزش ان، تاكيد مي شود كه دختري كه به حجله مي رود اغلب احساس مي كند از يك بلندي سقوط كرده است وتمام ارزشهاي انساني اش زير پا گذاشته شده! گشتي در جامعه و صحبت با دختراني كه به تازگي ازدواج كرده اند نشان مي دهد كه بسياري از انها احساس مي كنند از سوي فردي كه قرار است پس از اين نزديكترين فرد زندگيشان باشد مورد ظلم واقع شده اند « احساس مي كنم از كوه به دره تبديل شده ام ... دلم نمي خواهد كسي مرا زن صدا كند! كاش باز هم دختر بودم و...» حتي بعضي از آنها پس از ازدواج با افتخار از دختر بودنشان صحبت مي كنند! در حالي كه براساس ارزشهاي سنتي ، بايد در همان شب اول به اصطلاح كلكشان كنده مي شد!

ضرب المثلهاي رايج نيز ، مجوز بروز هر گونه خشونتي را در شب زفاف وحجله صادر مي كنند. مواردي مانند « گربه را بايد دم حجله كشت!"، "شب زفاف كم از صبح سلطنت نيست "و... اشاره اي به حاكميت مطلق مرد در اتاق حجله دارند. برگزاري بسياري از بخشهاي مراسم عروسي در مناطق روستايي وكمتر توسعه يافته نيز به انجام آن عمل خاص در حجله! مربوط مي شود. رقصيدن با دستمال خونالود، شليك چند گلوله پس از داماد شدن، شاباش دادن و.. حتي برگزاري مراسم پاتختي ، در جوامع پيشرفته تر وشهري ، از جمله مواردي است كه ارتباطي ناگسستني با آنچه در حجله اتفاق مي افتد ، دارد!
تربيت خشن پسرها و تقويت رفتارهاي زورمدارانه در آنها واصرار بر ضعيف و مظلوم بار آوردن دخترها وترساندن آنها از تمام پسرها وافراد مذكري كه در اطرافشان نفس مي كشند به شب عروسي ختم مي شود . جايي كه دختري كه تاكنون دست هيچ غريبه اي را بر پشتش حس نكرده است ناچار است تمام بدن خود را در اختيار مردي بگذارد كه شايد فقط چند ساعت از محرم شدنش با او مي گذرد!
اينگونه تربيت در پشت ديوارهاي بلند خودساخته بين دو جنس ، مي تواند منجر به طيفي از مشكلات شود كه در يك طرف آن عطش جنسي و در سوي ديگر آن ازدواج به وصال نرسيده UNCONSUMMATED MARRIAGE قرار دارد.

درمانهاي مربوط به ازدواج به وصال نرسيده كم نيست( SENSATE FOCUSروان درماني – هيپنوتيزم – استفاده از تكنيكهاي ريلاكسيشن و تن آرامي- دارو درماني و...)كه گاه البته نيازمند مداخله يك تيم از متخصصين است.

فاصله گذاري بين آشنايي تا ازدواج و داشتن حداقل يك دوره كوتاه مدت نامزدي مي تواند از بروز بسياري از مشكلات پيشگيري كند . آموزش جنسي مناسب از طريق نهادهاي غير دولتي و در مراكز بهداشتي ونيز گنجاندن مطالب مربوط به آموزش جنسي در كتابهاي درسي دبيرستان ودوره دانشگاه نيز مي تواند در كاستن از ابعاد اين مشكل مفيد باشد
.
صادقانه بيانديشيم! تاكنون جقدر از آموزشهاي جنسيمان را از طريق منابع معتبر آموخته ايم؟ چقدر در مورد SEX با بچه ها و دختر وپسرهاي نوجوانمان صحبت كرده ايم ؟ چقدر آنها را از جنس مخالف ترسانده ايم ؟ چقدر در برابر دختر هايمان از زن بودن ناليده ايم وآنها را از سرنوشت محتومشان ترسانده ايم؟ ما زنها مهمترين نقش را در آموزش نسل بعد داريم، به شرط آنكه خودمان دچار سر خوردگيها و سر در گميهاي نسلهاي قبلمان نباشيم!از خودمان شروع كنيم.

منابع:
1- جهانفر شايسته- مولائي نژاد ميترا، درسنامه اختلالات جنسي .تهران. 1380 -نشر سالمي وبيژه
2- zargooshi.j(2000)unconsummated marriage: clarification of aetiology;treatment with intra corporeal injection. B.J.U.international.vol86.(1)-july2000
3-rosenbaum.Y.T.(2002).facts and myths about an often unspoken issue unconsummated marriages.www.physioforwomen.com
4-www. Partnertherapy.com-unconsummated marriage or relationship.(2003)
5-bbc.co.uk. relationships.practical exercises.(2003)-sensate focus


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster