صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

چرا عکس های ابوغریب تکان دهنده است /زهره سحر خیز

استفاده از تصویر در تبلیغات جنگی از قدیم متداول بود، حالا که عکس را میتوان با فشار یک دکمه روی تلفن دستی دید و از این طریق میتوان میلیونها نفر را در گوشه و کنار جهان به مشاهده عکس های دلخواه کشانید این کار شدت بیشتری یافته است.
علیرغم این، همه عکس ها هرقدر هم نشان دهنده صحنه های تکان دهنده باشند ضرورتا تاثیر تکان دهنده ندارند. در تاریخ معدودی از عکس ها بوده اند که آن قدر بر مردم اثر گذاشته اند که گفته میشود باعث تغییر جهان شده اند. مثلا عکس دختر بچه ویتنامی که با اصابت بمب ناپالم گریه کنان می گریزد. میگویند این عکس جنگ ویتنام را کوتاه کرد. یا عکس جمجمه های قربانیان کامبوج که گفته اند مقاومت رسمی در برابر نسل کشی را در هم شکست.

هرچند که ادعای تغییر جهان تنها با یک عکس غلو است و هم درمورد ویتنام و هم در مورد کامبوج عکس ها وقتی اثر گذارشدند که تحولات زیادی صورت گرفته بود و سیاست مداران مجبور شده بودند به این تحولات واکنش نشان داده و سیاست خود را تغییر دهند، اما به هر حال نمیتوان منکر تاثیر استثنایی برخی از عکس ها و ماندگار شدن آن ها در تاریخ شد.

مثلا از آغاز جنگ عراق تصویر وسیله نیرومندی برای طرفداران و مخالفان جنگ بوده است. در کشورهای غربی که رسانه های همراه جریان معمولا در نشان دادن واقعیت جنگ امساک میکنند، ده ها سایت اینترنتی به انتشار عکس های فجیعی از ویرانگری و مرگباری و رنج شهروندان غیر نظامی در عراق پرداختند، اما هیچیک از آن ها اثرعکس های زندان ابوغریب را نداشت. چرا این عکس ها و تنها همین عکس ها این چنین تاثیر کوبنده ای داشتند؟

قبل از این که به پاسخ این سوال بپردازیم، این یادآوری ضروری است که واکنش گسترده ای که عکس های زندان ابوغریب در جهان ایجاد کرد بیش از هر چیز دو نکته را آشکار میکند:

اول این که این واکنش نشان دهنده طینت پاک، انسانی بودن خصلت مردم در مقیاس وسیع، و احساس همبستگی انسان دوستانه دراکثریب مردم جهان نسبت به یکدیگر است.

دوم اینکه مجموعه این ماجراوجود مکانیسم های دموکراتیک و کارآیی نسبی آن ها در کشورهای غربی را به نمایش میگذارد. ایران مثل همه کشورهای دیگر از اولی برخوردار است، ولی به طور کامل از دومی محروم است.

تنها در پرتو این توضیح است که عوامل دیگر در ماندگار شدن و تاثیر عکس قابل توضیح اند. اما بپردازیم به عوامل دیگر.

// کاربرد گسترده تکنولوژی دیژیتالی خود از تاثیر بسیاری از عکس ها کاسته است، مثلا عکس هایی که در بحبوحه بحران و رشد اعتراض علیه جنگ ویتنام چنان تاثیر کوبنده ای داشتند، مثل عکس دختری که بی فایده از ناپالم می گریزد، در زمان خود عکس های بدیع و نادری بود ند که ناگهان دروسایل ارتباط جمعی ظاهر میشدند. حال آن که در مورد عراق مردم از فرط وفور دچار مضیقه اند و عکس هایی که رنج جنگ را به نمایش میگذارد غیر منتظره نیستند. متاسفانه تکرار در این جا باعث شده است که مردم از کنار عکس خانه هایی که ویران شده اند وانسان هایی که به زمین افتاده اند بی خیال وتوجه میگذرند، این توضیح میدهد که چرا خیلی از عکس های واقعا گویا با انقلاب تکنولوژیک از زبان افتاده اند. مردم اگر جنگ راپذیرفته اند یا به جنگ به آن ها تحمیل شده است میدانند نتیجه آن نیز ویرانی و رنج است و انبوه عکس های تکان دهنده از عراق فقط همین واقعیت را که آن ها میدانند اثبات میکند. اما عکس های ابوغریب ویرانی و جنگ را به نمایش نمی گذارد، چیز دیگری را به نمایش میگذارد که بعد به آن اشاره خواهد شد.

// پس یکی از مشخصات عکس ماندگاراین است که باید به طور موثر چیزی را افشاء کند که مردم نمیدانند یا میدانند ولی اعتراف به آن مکروه است و در پس پرده های دفاعی وجدان میماند. جان پیلجرخبر نگار شهیر استرالیایی در مقاله ای که راجع به عکس های زندان ابو غریب نوشته خاطره ای از جنگ ویتنام را بازگویی میکند که گویاست. ا و مینویسد اولین روزهایی که به ویتنام رفته بود از مراکز خبرگزاری های بزرگ، روزنامه ها و تلویزیون ها دیدن می کرد. همه آنها عکس های تکان دهنده ای داشتند که آن قدر مشابه هم بودند که او حیرت زده شده بود. یک خبرنگار عکاس به میز نمایش عکس یکی از آن ها اشاره کرده و به پیلجر گفت ما این جا وجدان خود را جا میگذاریم و برای کار میرویم. آن جا عکسهایی بود ازاجسادی که دست و پای شان بریده شده بود، از سربازان که در حال شکنجه دادن گوش و بیضه اسیر را می بریدند، اززنان و مردانی که تا سرحد مرگ و به شیوه تهوع آوری شکنجه میشدند، در یک عکس بالونی روی سر شکنجه گر بود که روی آن نوشته بود این همه به شما یاد میدهد که با مطبوعات حرف بزنید. این عکس ها هیچ جا منتشر نمیشد. به پیلجر که آن زمان جوان و تازه کار بود در مورد علت عدم انتشار عکس ها توضیح داده بودند مردم آن ها را نمی خواهند، و این که بدون توضیح شرایط عمومی نشان دادن این عکس ها به معنی تحریک احساسات خواهد بود. پیلجر میگوید من هم این استدلال را پذیرفته بودم و فکر میکردم این ها انحرافاتی است از طرف" ما" که نشان داد ن شان درست نیست. بعدها بود که با مشاهده فجایع جنگی به قاعده بودن این روش ها پی بردم.

انتشارعکس دختری که از ناپالم می گریزد، یا کودکانی که در اوج استراتژی مک نامارا مبنی بر شمارش نفر کشی ، سرهای بریده را برای تحویل دادن به آمریکایی ها و گرفتن پول میبردند، یا ویت کنگ ها یی که بعد اززنده به آتش کشیدن شان از هواپیما به پائین پرتاب می شدند این حقایق پنهان را ناگهان در مقابل چشم مردم گذاشته بود.

// مردم از دولت ها و عناصر خبیث انتظار اعمال غیر انسانی را دارند. تصاویری که از اعمال این آدم ها در مقابل چشم مردم قرار میگیرد آن ها را مشمئز یا هیجان زده میکند، ولی معلوم نیست چنین تصاویری سمبولیک و ماندگار هم باشد. مثلادر ویدیوی وحشتناک بریدن سر نیک برگ که دو سال قبل در پاکستان مشابه آن در مورد دانیل پرل گزارشگر وال استریت جورنال صورت گرفته بود قاتلین خود را از گروه های وابسته به القاعده معرفی میکنند که به سبعیت در جهان شهیرند. آن ها قبلا با کوبیدن هواپیما به برجهای دو قلو یا انفجار در اسپانیا و مشابه این اعمال جهان را به اندازه کافی تکان داده اند و عکس برای این که سمبول جنایت آن ها باشد کم نیست. همین امر در مورد کشف گورهای دسته جمعی صدام یا میلوسویچ صادق است.

// اما عکس های ابوغریب نه ویرانی و درد انسانی حاصل از جنگ، و نه اعمال خبیث آدم ها و دولت های مستبد و سرکوبگر، بلکه اعمال غیر قانونی یک دولت دموکرات را به شیوه ای کاملا سمبولیک به نمایش میگذارد. اعمالی که طبق قانون دموکراسی جنایی محسوب میشود. و مهم تر از این عکس به وسیله مکانیسم دموکراسی منتشر میشود به نحوی که توجیه و جلوگیری از آن به هیچ وجه ممکن نیست. اولین نقش را در این مکانیسم خود آدم هایی بازی می کنند که در دموکراسی ها پرورش می یابند. دو نفر که خود پاره ای از ارتش اشغال گرند، یکی در پائین ترین رده و دیگری در بالاترین رده نقش تعیین کننده در افشاء ماجرا بازی میکنند. جوزف داربی سربازکه اولین باربا گزارش عکس ها به فرمانده مراجعه میکند، و ژنرال تاگوبا که گزارش 53 صفحه ای را تهیه میکند، و روزنامه نگاران شجاع و با وجدانی چون سیمور هرش که هرگز به همراه باد و در جهت جریان مسلط نرفته و در جنگ عراق هم حاضر نشدند به روزنامه نگار" جاسازی شده" تبدیل شوند و همین ها علیرغم تعداد کمترشان نگهبانان پرافتخار دمکراسی آمریکا و دستاوردهای مردم هستند. به هرحال بعد از همه این هاست که چرخه ساختار دمکراتیک به حرکت در آمد که دیگر جلوگیری از آن ممکن نبود و عکس ها مقابل چشم مردم قرار می گیرد و سیاستی را به نمایش میگذارد که مردم هنوز از چند و چون آن اطلاع ندارند اما نتایج آن را در عکس ها به روشنی می بینند و نسبت به آن ابراز انزجار میکنند. سیاستی که به ارتشی دستور داد از نقاط ضعف سیاسی و فرهنگی مردم عراق استفاده کنند تا مقاومت آن ها را درهم بشکنند: این ها به شکست عادت دارند و در مقابل قدرت تسلیم می شوند. به این دلیل از عریانی و سکس و تاثیر تحقیر آمیز آن استفاده کردند . در این چارچوب بود که عکس ها معنا داشت. در خارج از این چارچوب باید نگهبانان آمریکایی را آدم های سادیست تلقی کرد. چیزی که البته حقیقت ندارد.

عکس ها پر است از نشانه های سمبولیک که به طور حیرت آوری در یک جا جمع شده اند و به عکس ها ارزش سمبولیکی داده اند که به تصدیق بسیاری از صاحب نظران نظیرش قبل ازاین کمتر دیده شده است.

جون هیلدبرانت، نویسنده و خبرنگار جنگی بخشی از ارزش های سمبولیک عکس ها را چنین توصیف میکند:

بنای همه جنگ ها بر تبلیغ ساخته میشود. آمریکا جنگ خود را بر این پایه بنا کرد که خود را آزاد کننده عراقی های بدبخت از چنگ صدام تصویر کند. عکس ها تمام این داستان را به یک باره فرو می ریزد. بار تحریک آمیز عکس ها بسیار زیاد است. زندانیان لخت اند ، و یک زن دارد به آلت جنسی یک مرد اشاره میکند، این چیزها در یک دنیای اسلامی به شدت تحقیر کننده است. این کارها مسلما همه جا دارد اتفاق می افتد و لی حالا عکس اش هست و از طریق تلفن دیژیتال خانه به خانه میرود.

و این همه در زندان ابوغریب، زندان مخوف صدام. یک ژنرال آمریکایی خشمگین از روسای خود گفته است این زندان بد نام را باید روز اول منفجر میکردند، نه اینکه از آن به عنوان زندان آمریکایی ها استفاده میشد.

ارزش های سمبولیک را نباید دست کم گرفت. بیهوده نیست که درایران یک زندان زمان شاه را به موزه تبدیل میکنند و به جایش زندان های جدید می سازند و باوجود این شکنجه ها ، بازداشت ها حتی بازجویی ها را در خانه های مخفی انجام میدهند.

در مجموع درعکس های ابوغریب همه سمبول ها علیه تبلیغات جنگی آمریکا و برله اتهاماتی است که آمریکا به شدت رد میکند. زندان صدام، زندانی، شکنجه، قدرت نمایی ، جنگ تمدن های هانتیگتون که با لخت کردن و تحقیر جنسی زندانیان به طور چشمگیری مجسم میشود، و بالاتراز همه این ها مقامات قانونی که قوانین دموکراسی را با جسارت و خیره سری زننده ای زیر پا گذاشته اند و خودشان هم از آن عکس گرفته اند. همه چیز در این عکس ها یک نماد پیدا کرده است و به عکس ها ارزش سمبولیکی داده است که جنگ عراق رادرست علیه آن چیزی معرفی میکند که به ادعایش برپاشد: آزادی.


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster