Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

«‌در تظاهرات‌ها، زنان، کلیشه‏های جنسیتی را شکستند»؛ گفت و گو با شادی صدر

به نظر من، همان‏قدر که نقش زنان، به عنوان فرد و عاملیت آن‏ها در این اعتراضات پررنگ بود، نقش جنبش زنان، به عنوان یک حرکت اجتماعی متشکل و سازمان‏دهی شده، کم‏رنگ به نظر می‏رسید.

****

جای جنبش زنان که در روند مبارزات انتخاباتی و طرح مطالبات مربوط به آن بسیار برجسته بود، در مبارزات و اعتراضات مردمی بعد از اعلام نتایج در کجا بود؟
آیا جنبش زنان در این صحنه، غیبت داشت؟ یا نقش و حضور آن نادیده گرفته شده است؟ و یا اما و اگرهای خاص دیگر.
این بحث را در گفت و ‏گو با شادی صدر، حقوقدان و چهره‏ی آشنای جنبش زنان، طرح کرده‏ام.

خانم صدر، در روند شکل‏گیری مبارزات انتخاباتی و طرح مطالبات اجتماعی، حضور جنبش زنان خیلی پررنگ بود. حتا نهاد «هم‏گرایی زنان» تشکیل شد و مطالباتی را طرح و دنبال می‏کرد. بعد از اعلام نتایج انتخابات، شرایط دیگری بر کشور حاکم شده است. در این شرایط، به‏نظر می‏آید که جنبش زنان حضور معینی ندارد. آیا همین‏طور است؟
از نظر من، در بررسی تحولات بعد از انتخابات، باید تفکیکی میان «زنان» و «جنبش زنان» قایل شویم. همان‏طور که اشاره کردید، پیش از انتخابات، زنان در گروه‏های منسجم و متشکلی، تحت عنوان‏های مختلف که بزرگ‏ترین و برجسته‏ترین آن «هم‏گرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» بود، به میدان سیاست پا گذاشتند و مطالبات مشخص خود را مطرح کردند.
اما بعد از انتخابات و با بروز اعتراضات مردمی نسبت به نتیجه‏ی اعلام شده‏ی انتخابات و تحولات سیاسی موجود، بیش و پیش از این‌که نقش جنبش زنان را پررنگ ببینیم، نقش زنان را، به عنوان فعالان و کنش‏گران این عرصه‏ی مبارزه، پررنگ می‏بینیم.
همان‏طور که مشاهدات بسیاری از ناظران و کسانی که درگیر اعتراضات مردمی در روزهای متوالی بودند تایید می‏کند، زنان بسیار فعالانه دخالت داشتند، نقش‏‏های سنتی‏شان را به عنوان مادر، همسر و… به چالش کشیده بودند و در بسیاری از اعتراضات خیابانی می‏دیدیم که دختران جوان در صف اول هستند.
حتا تصاویری دیدم از این‌که دختران جوان خیابان‏ها را سنگربندی می‏کنند و اساساً، نقش همیشگی پشت صحنه بودن را در بسیاری موارد، به کنار گذاشته بودند. از طرفی، با شدت گرفتن خشونت‏های خیابانی در هفته‏ی دوم، زنان غیر از این‌که خودشان فعالانه برخورد می‏کردند، نقش حمایت‏گری از مردانی را که کتک می‏خوردند یا در آستانه‏ی بازداشت شدن بودند، به شدت بر عهده گرفته بودند.

در تایید این بخش از صحبت‏های‏تان: حتا در فیلم‏ها می‏دیدیم که زنان به کسانی که قصد داشتند جوانان را بازداشت کنند و با خود ببرند، حمله می‏کردند و سعی می‏کردند این افراد را از دست مأمورین بیرون بکشند…
دقیقاً! می‏خواهم بگویم، در اعتراضات بعد از انتخابات، زنان به طور بسیار روشنی، لزوماً شاید خیلی فرمول‌بندی شده نه، ولی با نوعی آگاهی جنسیتی که در درونشان موج می‏زد، تمام کلیشه‏های جنسیتی را که در تمام این سال‏ها تعریف شده بود، به چالش کشیدند.
به چند مورد مشخص اشاره می‏کنم که نشان می‏دهد در این اعتراضات و تظاهرات هیچ تفکیک جنسیتی وجود نداشت: در حالی که سنت تحمیل شده بر اعتراضات و تظاهرات مردمی، بعد از انقلاب ۵۷ تا قبل از این اعتراضات، جدا شدن صفوف زنان و مردان از هم بود، ولی در این تظاهرات نمی‏دیدیم که زنان و مردان از هم جدا باشند.
همین‏طور، بسیاری از زنان و دختران جوان، با پوششی به تظاهرات می‏آمدند که خود پوشش، نشان‏گر نوعی اعتراض نسبت به قوائد مربوط به تحمیل حجاب بود و به نوعی می‏خواستند عاملیت خود را به عنوان زن نشان بدهند و فضای مردسالارانه را به‏ چالش بکشند.
بنابراین در مجموع، صرف نظر از انتقادهایی که به لحاظ نقد فیمینیستی این حرکت دارم، نقش و عاملیت زنان بسیار بسیار پررنگ بود و با تمام تحولات پیش از این، از جهت پیشرفتی که زن‏ها در این عرصه داشتند، قابل مقایسه است.

خانم صدر، شما همان ابتدا هم توضیح دادید که بین نقش زنان و نقش جنبش زنان، باید تفاوت گذاشته شود؛ سوال من، مربوط به نقش جنبش زنان، کماکان باقی می‏ماند. جنبش زنان را در تحولات بعد از انتخابات، چگونه ارزیابی می‏کنید؟
به نظر من، همان‏قدر که نقش زنان، به عنوان فرد و عاملیت آن‏ها در این اعتراضات پررنگ بود، نقش جنبش زنان، به عنوان یک حرکت اجتماعی متشکل و سازمان‏دهی شده، کم‏رنگ به نظر می‏رسید.
با این‌که می‏توانم بگویم، همه‏ی فعالین زنان در این اعتراضات شرکت فعال داشتند، اما این شرکت فعال را در شکل سازماندهی شده و متشکل، متأسفانه، نمی‏بینیم. فعالین جنبش زنان در این اعتراضات، تبدیل به فرد شدند و به نوعی در آن مستحیل شدند، بدون این‌که شاهد موضع‏گیری جمعی از سوی فعالین جنبش زنان نسبت به تحولات باشیم، بدون این‌که شاهد عمل جمعی‏ای باشیم.
غیر از یک مورد که در میدان توپخانه، گروهی از فعالین جنبش زنان، پلاکاردهایی را با شعارهایی که هم حاوی نقدی روی شعارهای مردانه‏ای بود که مطرح می‏شد و در عین حال، بخشی از مطالبات زنانی را که در این تظاهرات‏ بودند، بیان می‏کرد، متأسفانه، نمی‏بینیم که جنبش زنان، به عنوان جنبش، فعالیتی از خود نشان بدهد. البته، این ایراد فقط مربوط به جنبش زنان نیست. در مورد سایر جنبش‏های اجتماعی هم همین اتفاق افتاد.

اگر این مسأله یک سری دلایل داشته باشد، آیا به عنوان یکی از این دلایل می‏توانیم این را در نظر بگیریم که جنبش زنان از هیچ کاندیدای معینی حمایت نکرد و در نتیجه بعد از انتخابات، با حذف کاندیدای مورد نظرش مواجه نبود که مثل حامیان سایر نامزدها، وارد صحنه شود و از مطالبه‏ی خود دفاع کند؟
یکی از دلایل می‏تواند این مورد باشد، ولی همه‏ی آن نیست. فرض کنید، بدنه‏ی اصلی جنبش دانشجویی و گروه‏های مشخص این جنبش از نامزدی آقای کروبی حمایت کردند، ولی باز هم جنبش دانشجویی را در این اعتراضات نمی‏بینیم.
به نظر من، علتش کمی فراتر از این‏ها است. ماهیت خود اعتراض، شکل خود به ‌خودی، جوشان و سیل‏گونه‏اش و نوعی غافل‏گیری جنبش‏های اجتماعی در برابر حرکت عظیم مردمی، شاید یکی از دلایل بود. ما فاقد استراتژی مشخصی بودیم که در چنین شرایطی، جنبش چکار می‏خواهد بکند.
عوامل ساختاری متعددی هم وجود داشت که باعث شد جنبش نتواند خود را به موقع جمع کند، نیروهایش را سازماندهی کند و بتواند از فضایی که ایجاد شده، نه فقط در جهت طرح مطالبات خود، بلکه اتفاقاً در جهت همراهی مردم و پیش بردن مطالبات دمکراتیک، عمل کند. یعنی به طور هم‏زمان، بتواند مطالبات جنبش را با مطالبات دمکراتیک گره بزند.
به نظر شما، عدم حضور متشکل جنبش‏های اجتماعی، چه زیان‏هایی داشت؟
یکی از کارهای خیلی مهمی که جنبش زنان دقیقاً باید در همان روزها انجام می‏داد، این بود که در بسیاری از شعارها، در راه‏پیمایی‏ها، وجوه ضد زنی را می‏دیدیم که باید مورد نقد قرار می‏گرفت و جنبش به شکلی سازماندهی می‏کرد که این شعارها حذف شود و یا حداقل به این حد تکرار نشود.

ممکن است اشاره‏ی مشخص‏تری به این موارد داشته باشید؟
شعارهایی که مبتنی بر غیرت و ناموس بود، یا حاوی این‌که فقط مردها کشته شده‏اند، در حالی که می‏دانیم تعداد زیادی زن در این اعتراضات کشته شدند. برای مثال: «زن‏ها به ما پیوستند، بی‏غیرت‏ها نشستند»، «ایرانی باغیرت، حمایت حمایت» و یا شعاری مثل «می‏کشم، می‏‏کشم، آن که برادرم کشت» که هم بیان‏گر این است که فقط مردها کشته‏ شده‏اند و جان‏باختگان زن این جنبش را نادیده می‏گیرد و هم این‌که مفهوم جان در برابر جان، قصاص و دیگر مفاهیمی را که جنبش زنان تمام این سال‏ها علیه آن معترض بوده، دوباره به وسط می‏آورد.
بنابراین، حداقل کاری که جنبش زنان می‏توانست انجام دهد این بود که وقتی در درون بدنه‏ی این جنبش عظیم مردمی قرار دارد، این‏گونه شعارها را اصلاح کند و به سمتی ببرد که وجوه ضد زن آن از بین برود. این حداقل کاری بود که جنبش زنان می‏توانست انجام بدهد و انجام نداد. در مورد حداکثرها هم دیگر صحبتی نمی‏کنیم.

همه‏جا گفته می‏شود که مطالبات مردم به‏جای خود باقی است و امکان دارد اعتراضات در اشکال دیگر ادامه پیدا کند. آیا جمع‏بندی مسایلی که مطرح کردید و احتمالاً، اخذ برنامه‏ای برای شرکت یا هم‏یاری با مبارزات مردم در آینده، در برنامه‏ی جنبش زنان هست؟
به نظر من، جنبش مردمی ادامه دارد، جنبش مردم برای دمکراسی و آزادی تمام نشده و در شکل‏های مختلف تداوم دارد. طبیعتاً، تداوم این جنبش، سوالات بسیاری را پیش روی ما، به عنوان فعالان جنبش زنان، قرار داده است.
هیچ حرکت اجتماعی، از جمله جنبش زنان، نمی‏تواند در حال حاضر و از حالا به بعد، بی‏اعتنا به این جنبش مردمی برنامه‏ریزی کند و استراتژی‏هایش را تعیین کند. اتفاقی در خیابان‏ها افتاده است که بر کل عرصه‏ی سیاست ایران تأثیر گذاشته و جنبش زنان نیز جزیی از این عرصه است.

با همین استدلال، چند وقتی است که جلسات بسیار فشرده‏ای با طیف‏های مختلف فعالان جنبش داریم. بحث اصلی هم این است که سوالات پیش روی ما چیست؟ پاسخ ما به این سوالات چیست؟ و استراتژی‏های مناسب برای پیش‏برد جنبش و در عین حال، همراهی با جنبش مردمی چه خواهد بود؟
خودم، پیش‏بینی می‏کنم که حجم زیادی از تحلیل‏ها، در روزهای آینده منتشر خواهد شد و در عین حال، از طرفی، احتمالاً بیانیه‏های مختلفی از سوی گروه‏های مختلف جنبش زنان، منتشر خواهد شد که ناظر بر استراتژی‏ها و راه آینده است.

تاریخ: 17 تير 1388

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

http://meydaan.net/wwShow.aspx?wwid=1482