Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

برای چه کسانی، برای چه چیزهایی؟ / منصوره موسوی*


اما باید اندیشید خون نداها برای چه بر زمین می ریزد و زنان برای چه کتک می خورند؟ برای اینکه می خواهند بازهم برای وهمدوش برادرانشان وهموطنانشان مبارزه کنند؟! و بعد به خانه هایشان برگردند و کسی آنها را بیاد نیاورد یا نهایتا تبدیل به شیر زنان عرصه نبرد شوند و تمام.
****

-
-

-
-
-
-
-
-
-
-

-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-

سالهایی را به یاد می آورم که در ابتدای جوانی بودم و سرم پر شور و پر آرزو. آرزوی روزی که منهم بتوانم مثل همه مردم دنیا فارغ از قیود سیاسی و مذهبی زندگی کنم . رنگ و فرم لباسم را خودم انتخاب کنم. بتوانم تفریح کنم گاهی به سالنهای رقص و موسیقی بروم و فیلمهای مورد علاقه ام را بدون سانسور و بی آنکه احساسی از بی شعوری را با خود حمل کنم تماشا کنم. در خیابانها، محیطهای کاری و آموزشی زیر فشار نگاهها و رفتارهای جنس مخالفم – آری در کشور ما مرد بودن یعنی جنس مخالف، یعنی ساز مخالف! –احساس نا امنی نکنم و... و از همه مهمتر زندگی ام را طبق معیارهای مورد علاقه شخصی خودم و نه اجبارهای اجتماعی بنا کنم. شاید فکر کنید آرزوهای من آرزوهای حقیری بوده است .

کمی که از سن و سالم گذشت این آرزوها محو نشد همچنان با من بود اما دغدغه های دیگری نیز بود و هست ما از بیشتر حقوق انسانی برخوردار نیستیم ما یک نیمه انسان هستیم با نیمی ازدیه و ارث. گاهی از هیچ حق انسانی برخوردار نیستیم: از حق حضانت کودکانمان، حق طلاق، حق ادامه تحصیل، حق انتخاب محل زندگی، حق سفر کردن، حق داشتن شغلهای عالی و.... شاید فکر کنید آرزوهای من زیادی است.

اما همیشه آرزوی دیگری هم داشته ام: حق انتخاب همسر، حق انتخاب محل زندگی ، حق انتخاب نظام سیاسی ، حق انتخاب شغل و ... داشتن شهری تمیز، مردمی با لباسهای شاد و فارغ از نگرانی های مالی و توام نشدن ایام تعطیلات عید و تابستان با خبر کشته شدن مسافران در جاده ها و هواپیما ها! کار کردن و پولدار شدن و سفر کردن و بی دغدغه زندگی کردن! شاید فکر کنید من آدم خیالبافی هستم.

اما بخدا این آرزوها نه حقیر است و نه زیادی و نه ناشی از خیالبافی. اینها اصلا آرزو نیست. اینها شرایط زندگی کنونی بشری است . اصلا زندگی یعنی داشتن همین چیزها. حالا شما بهترین شغل و عالیترین تحصیلات و مرفه ترین زندگی ها را داشته باشید اما اینها را نداشته باشید چه می شود؟ تصورش را بکنید خیلی آسان است. افسردگی، مهاجرت، بی اعتمادی به همه کس، اعتیاد، سرخوردگی ، نا امیدی و...

اما نکته اساسی اینجا ست که ما همیشه هم بی آرزو نمانده ایم! ما که در همه عرصه های زندگی اجتماعی جنس دوم تلقی شده ایم در عرصه سیاسی اینگونه نبوده ایم .عرصه ای که باید دوش به دوش برادرانمان – و نه جنس مخالف- بجنگیم؛ برای نبرد های علیه دشمن، برای مبارزه با استکبار جهانی، برای شرکت در راهپیمایی ها، برای شرکت در انتخابات، برای مبارزه های انتخاباتی مردان در حالیکه هیچ زنی کاندید نیست و هیچ زنی در رده مدیران سیاسی قرار ندارد و اگر هم احتمالا برای حفظ پرستیژ نظام سیاسی صاحب چنین منصبی شود باید سایه شوم همه تبعیضات حقوقی و اجتماعی راکه در بالا برشمردم باز هم با خودش یدک بکشد.

ما می توانیم به حضور در این عرصه به خود ببالیم اما نباید از یاد ببریم که عرصه مهم زندگی، عرصه اجتماعی است. اگر حضور زنان را در تظاهرات خیابانی 57 را به یاد داشته باشیم در می یابیم آنچه برایشان به ارمغان آورد انواع تبعیض حقوقی و محدودیت های اجتماعی بود. زیرا آنها برای مردان و همدوش مردان ونه برای حقوق خود مبارزه می کردند. به عبارت بهتر حضور آنها یک حضور سیاسی و نه یک حضور اجتماعی و مدنی بود.

حالا چرا دارم اینها را می نویسم ؟

همه ما این شبها نتوانسته ایم چشم بر هم نهیم و آخرین نگاه ندا سلطان آقا بر کف خیابان امیر آباد تهران به جانمان آتش نزده باشد.نمی توانیم باور کنیم تصویری را که گارد سیاه پوش ضد شورش چماقش را در بالای سرش می چرخاند و بر سر زنانی فرود می آورد که توانایی دویدن ندارند و فیلمبردار این صحنه چنان آشفته می شود که بی اختیار به پلیس ناسزا می گوید . این صحنه در جایی دارد اتفاق می افتد که مردم هنوز بر شلاق خوردن زینب در اسارت اشک می ریزند و بر یزید ناسزا می گویند.

این تصاویرتکان دهنده اند وناسزا گفتن و اشگ ریختن هم فقط بیان احساس ماست. اما باید اندیشید خون نداها برای چه بر زمین می ریزد و زنان برای چه کتک می خورند؟ برای اینکه می خواهند بازهم برای وهمدوش برادرانشان وهموطنانشان مبارزه کنند؟! و بعد به خانه هایشان برگردند و کسی آنها را بیاد نیاورد یا نهایتا تبدیل به شیر زنان عرصه نبرد شوند و تمام. یا آنها برای بیان آرزوهایشان به خیابان آمده اند. آرزوهایی که سالهاست حقیرانه، زیادی و غیر مصلحتی دانسته شده اند. کاش اینگونه باشد.
* کارشناس ارشد جامعه شناسی

تاریخ: 11 تير 1388
www.meydaan.net