Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

مصاحبه با سازمان اتحاد انقلابی زنان افغانستان / برگردان ناهید جعفرپور

Ian Sinclair
Peace News
بسیاری امروز ادعا می کنند که حمله نظامی سال 2001 قبل از 11 سپتامبر طرح ریزی شده بود. اما 11 سپتامبر به جنگ افروزان کاخ سفید و پنتاگون یک موقعیت استثنائی داد تا بدان وسیله برنامه خود را در منطقه به پیش برند.
*****

سازمان مستقل اتحاد انقلابی زنان افغانستان (راوا) در سال 1977 تاسیس گردید. این سازمان برای حقوق بشرو عدالت اجتماعی در افغانستان مبارزه می کند. راوا هم در زمان حمله روسیه به افغانستان و اشغال افغانستان در سال های 1979 ـ 1989 و هم دولت های بعد از آن یعنی مجاهدین و طالبان در جبهه مخالف قرار داشت. آنها مدرسه های مخفی برای دختران افغانی برپا کرده و روزنامه ای ماهانه منتشر ساخته و همچنین پروژه های بشردوستانه ای را پیاده می نمودند.
مریم راوی عضو کمیته مناسبات خارجی راوا است. وی در مصاحبه زیر به پرسش هائی در باره شرایط کنونی و اشغال افغانستان پاسخ می دهد.
پرسش: زمانی که آمریکا در سال 2001 به افغانستان حمله نمود، بوش ادعا نمود که وی برای " پیشرفت و پلورالیسم و تفاهم و آزادی" مبارزه می کند. بنظر راوا دلیل این حمله آمریکا به افغانستان و اشغال این کشور چه بود؟
پاسخ: آمریکائی ها به خاطر منافع استراتژیکی جغرافیای سیاسی و اقتصادی و منطقه ای به افغانستان حمله نمودند تا بدین وسیله افغانستان را بعنوان پایگاه نظامی ای قوی در منطقه تبدیل سازند. از آنجا که افغانستان قلب آسیاست به همین خاطر این پایگاه باید در خدمت کنترل کشور های این منطقه چون پاکستان، چین، ایران و از همه مهمتر جمهوری های آسیای مرکزی عمل نماید. افزون بر این آنها افغانستان را بعنوان قدرتی بزرگ همچنان در اشغال خود قرار داده تا بدینوسیله با قدرت های بپا خواسته ای چون روسیه و چین که برای آمریکا همواره بعنوان رقیبی اقتصادی و نظامی به حساب می آیند، مبارزه نمایند.
بسیاری امروز ادعا می کنند که حمله نظامی سال 2001 قبل از 11 سپتامبر طرح ریزی شده بود. اما 11 سپتامبر به جنگ افروزان کاخ سفید و پنتاگون یک موقعیت استثنائی داد تا بدان وسیله برنامه خود را در منطقه به پیش برند. اگر به سخنان تونی بلر توجه کنیم وی می گوید:" حقیقت این است که ما هیچگاه اجازه حمله به افغانستان را از افکار عمومی نمی توانستیم بگیریم اگر که واقعه 11 سپتامبر اتفاق نیافتاده بود....".
دلیل دیگر حمله به افغانستان دستیابی به تجارت میلیاردی مواد مخدر بود. همانطوری که ما در سال های گذشته شاهد بودیم، آمریکا و متحدینش افغانستان را به یک مرکز تریاک جهان تبدیل نمودند. تولید تریاک در این مدت بیش از 4400 درصد افزایش یافت و 93 درصد تریاکی که بطور غیر قانونی در جهان تولید می شود از افغانستان بیرون می رود.
می گویند که تجارت مواد مخدر را اگر به پول حساب کنیم بعد از نفت و تسلیحات در مقام سوم جهان قرار می گیرد. پشت این تجارت نهاد های بزرگ مالی قرار دارند و کنترل راه های مواد مخدر برای دولت آمریکا خیلی مهم بود و اکنون آنها به این هدف خود دست یافته اند.
افزون بر این در افغانستان ذخایر بزرگ گاز و مس و آهن و دیگر مواد معدنی و سنگ های قیمتی هم وجود دارد و قدرت های بزرگ طبیعتا علاقمند بودند این مواد را استخراج کنند درست همانطور که آنان در کشورهای فقیر آفریقائی این کار را می کنند.
در سال های گذشته تلاش هائی شده است تا ذخایر طبیعی ما را شناسائی کنند. اداره زمین شناسی ایالات متحده آمریکا تخمین زده است که در شمال افغانستان در برخی از نواحی تقریبا 700 میلیارد کوبیک متر گاز و 300 میلیون تن نفت وجود دارد.
همچنین دومین ذخایر بزرگ جهان با ظرفیتی شامل 11 میلیون تن مس در کشور ما نهفته است. در کنار این خواست که ذخایر نفت و گاز جمهوری های آسیای مرکزی را از طریق افغانستان هدایت نمایند، همچنین آمریکائی ها علاقمند به استخراج ذخایر درون افغانستان هم می باشند.
" جنگ علیه ترور" و " آزادی زنان افغانستان" تنها دروغ هائی بودند تا بدان وسیله منافع ذکر شده در بالا و بسیاری از دیگر منافع پنهانی آمریکا در افغانستان را لاپوشانی کنند.
رویای آزادی مردم ما درست در آغاز حمله به افغانستان از بین رفت و زمانیکه مردم دیدند که جنایتکاران جنگی و قاتلان و تجاوزگران اتحاد شمال که افغانستان را نابود می کنند، چگونه از سوی آمریکا و متحدینش بعد از رفتن طالبان پشتیبانی می شوند و مجددا بر مسند قدرت آورده می شوند.
زمانیکه جنایتکارانی چون برهان الدین ربانی، عبدل رسول سیف، کریم خلیلی، محمد محقق، یوسف قانونی، مولا راکتی، عطا محمد، رشید دوستوم، اسماعیل خان، حاجی الماس، حضرت علی و بسیاری دیگر از سوی آمریکا بعنوان قهرمانان آزادی به عنوان دکوراسیون انتخاب شدند و بر مسند قدرت نشانده شدند، همه می دانستند که افغانستان مجددا مرکز یک نمایش آمریکا و متحدینش شده است. کسانی که با لغات زیبائی چون " دمکراسی" و " حقوق بشر" با ملت ما شوخی دردناکی نمودند.
پرسش: می توانید توضیح دهید که زندگی زنان در افغانستان امروز چگونه پیش می رود و آیا وضعیت آنها اکنون بهتر از زمان حکومت طالبان است یا نه؟
پاسخ: در افغانستان با وجود تمامی های و هوی " حقوق زنان" و " آزادی زنان افغانستان" اما اوضاع حقوقی زنان همواره فاجعه انگیز است.
در زندگی زنان افغانستان هیچ تغییرات محسوسی انجام نپذیرفته است. حتی در بخش های مشحصی از کشور اوضاع زنان وخیم تر از زمان طالبان ها شده است. آمار زن ربائی ها، ازدواج های اجباری، تجاوزات جنسی، معامله دختران جوان، حملات با اسید به زنان، فحشا و خود سوزی دختران جوان و زنان حتی در مقایسه با زمان رژیم طالبان رکورد خود را شکسته است.
به لحاظ ازدواج های اجباری و خشونت خانگی، خود سوزی ی زنان با فاصله سنی 18 ـ 35 سال در افغانستان کاملا عادی شده است. صد ها چنین مواردی وجود دارند که از همه مهمتر در هرات ، فرح و دیگر شهرستان ها به وقوع می پیوندند. هر کجا که زنان از حقوق خود محرومند و دستگاه قضائی برای پشتیبانی از زنان وجود ندارد، زنان راهی دیگری برای بیرون رفتن از این بدبختی جز خود سوزی نمی بینند.
بخاطر فقر بیحدی که بیش از 80% مردم افغانستان را در بر گرفته است، زندگی بیشماری از بیوه های جنگی و زنان تهیدست فاجعه بار بوده و فحشا و گدائی در معابر عمومی در بعدی وسیع بطوری بی سابقه افزایش یافته است.
گزارش های بسیاری وجود دارند که خانواده ها مجبور می شوند فرزندان خویش را بفروش برسانند زیرا که از عهده تغذیه آنها بر نمی آیند. تنها در شهرستان هرات در سال 2008 رسما 150 مورد فروش خردسالان شناخته شده است. البته آمار واقعی بسیار بالا تر می باشد.
بساری از این گزارش ها توسط خبرگزاری ها پخش نمی شوند. زیرا که رسانه ها در سایه اسلحه و تهدیدات کسانی که با تجارت کودکان مشغولند تحت فشار قرار دارند.
در سال های گذشته در رابطه با حقوق زنان برخی از تغییرات زیبا سازی انجام پذیرفته شده است. برای مثال انتخاب یک زن در صدر وزارت زنان و چندین زن بعنوان نماینده پارلمان بعنوان پیروزی معرفی گردید. با این وجود وزارت مربوطه هیچ کاری برای زنان نکرد و تنها به عنوان ویترینی بنیان شده است. غالب زنان در پارلمان طرفدار سردمداران جنگ هستند واز آنجا که خود بخشی از مشکل هستند، نمی توانند زنان افغانستان را نمایندگی نمایند.
زنان افغانستان در هفت سال گذشته تحت اشغال آمریکائی ها زندگی سختی را گذرانده اند. از بدبختی آنها سوءاستفاده گردید تا اشغال در افغانستان توجیح گردد. اما هیچ قدمی برای مداوای زخم های آنان برداشته نشد. بلکه بیشتر مخالفین حقوق زنان تقویت و پشتیبانی گشتند و به مقام های کلیدی دست یافتند. زمانیکه لشکر جنگ افروز، طالبان ، تجارموادمخدر، نیروهای اشغالگر و عروسک های خیمه شب بازی خشن و حقه باز چون سایه بر روی تمامی کشور افغانستان گسترده شده اند، چگونه زنان می توانند به حقوق بنیانی خویش دست یابند؟
پرسش: باراک اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا خود را موظف دانست که در افغانستان تغییرات به وجود آورد بزبان دیگر نیروی ارتش را تا 30000 نفر افزایش داد. آیا این عمل وی از سوی سازمان راوا پشتیبانی می گردد؟
پاسخ: اگر به طرح اوباما برای افغانستان توجه نمائیم می توانیم به روشنی ببینیم که برای کشور ما هیچ فرقی میان اوباما و بوش وجود ندارد. هر دو آنها استراتژی ی غلطی را دنبال می کنند. استراتژی ای که تا کنون افغانستان و منطقه را در مسیر جنگ های سخت و فاجعه های گوناگون کشانده است.
حتی اگر آمریکا صد ها هزار سرباز در افغانستان مستقر سازد، باز هم این معنی را نخواهد داد که آنها برای آوردن "آزادی" و "صلح" و " دمکراسی" برای مردم افغانستان اینجا آمده اند. آنها تنها از منافع آمریکا در منطقه حرکت می کنند و در این مسیر سردمداران جنگ و باند های موادمخدر و دیگر ماموران آمریکائی که در افغانستان بر مسند قدرت قرار دارند به آنها کمک می نمایند. اما برای مردم رنج دیده ما آمدن آنها پایان بسیار بدی خواهد داشت.
آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی چیز هائی نیستند که بتوان توسط یک دولت بیگانه با فشار اسلحه به افغانستان آورد. این ارزش ها می توانند تنها از سوی ملت ما و نیروهای خواهان دمکراسی در مبارزه ای سخت و مصممانه و طولانی بدست آیند. کسانی که ادعا می نمایند که می شود این ارزش ها را برای مردم افغانستان با استفاده از خشونت آورد، کشور ما را تنها در مسیر بردگی سوق می دهند.
برای مردم افغانستان تعداد قربانیان غیر نظامی و اعتراضات در این باره از اهمیت بسیار برخوردار است. اگر به 7 سال گذشته نگاه بیاندازیم در اثر بمباران های آمریکا و ناتو در افغانستان هزاران انسان بی گناه کشته و مجروح گشته اند. در همین چند هفته گذشته تحت رهبری اوباما در حدود 1000 غیر نظامی کشته شده اند.
مردم زیادی در افغانستان خواهان عقب نشینی ارتش اشغالگر از افغانستان می باشند: آنها به این ارتش بعنوان مسئله ای بیفایده نگاه می کنند. ارتشی که هیچ کار مفیدی برای افغانستان انجام نمی دهد. افزایش نیروی نظامی تنها به اعتراضات بیشتر بر علیه حضور آمریکا و ناتو در افغانستان خواهد انجامید و بعنوان عکس العمل در مقابل ارتش اشغالگر و تجاوزهایش بسیاری به آغوش گروه های تروریستی و طالبان پناه خواهند برد.
همچنین افزایش نیروهای نظامی توجیهی خواهد بود برای شورشگران تا عملیات و حملات خود را شدت بخشند که این خود باز هم جنگ در افغانستان را قوت خواهد بخشید.
بنظر ما 30000 سرباز بیشتر تنها به استراتژی آمریکا در منطقه یاری خواهد رساند و افغانستان را به پایگاه آنان تبدیل خواهد نمود. آمریکا و متحدینش در افغانستان بازی ای دوگانه را پیش گرفته اند: از سوئی ارتش خود را قوت می بخشند و از سوئی دیگر بنیادگرایان تروریست اتحاد شمال را پشتیبانی می کنند و تماس میان طالبان و حکمت یار را برقرار می نمایند تا قدرت را با این نیروهای خشن و جنایتکار تقسیم نمایند.
این خود رازی فاش شده است که آمریکا علاقه ای به مبارزه با تروریست ها ندارد. در واقعیت هیچ کسی نمی تواند تصور کند که یک قدرت بزرگ واقعا ناتوان باشد که یک نیروی کوچک قرون وسطائی ای چون طالبان را مغلوب سازد. به واقع دولت آمریکا احتیاج به توجیهی برای ماندن مجدد خود در افغانستان دارد و حضور طالبان و دیگرگروه های تروریستی کمک می کند تا توم و جری ( اشاره به گربه و موش معروف کارتونی است)بهانه ای داشته باشند این بازی را سالهای دیگری هم در این منطقه ادامه دهند.
حتی این شایعه هم وجود دارد که نیروهای نظامی خارجی مهمات و اسلحه در اختیار طالبان می گذارند. مارس گذشته رسانه های افغانی و مقامات حومه شهرستان زابل گزارش دادند که هلیکوپتر ناتو سه کانتین بزرگ مهمات و ابزار کمکی برای یک کماندوی طالبان پرتاب نموده اند. یکی دیگر از کماندوهای طالبان بنام مولا عبدل سالم که مسئول کشتار سال 1998 می باشد بعنوان فرماندار منطقه موسی کوآلا در شهرستان هلمند که بزرگترین منطقه کاشت تریاک جهان است، بر مسند قدرت قرار داده شده است.
چند ماه پیش غیرت باهر یکی از تروریست های معروف از حزب حکمت یار از زندان آمریکائی ها آزاد گردید. درگزارشات اخیر رسانه ها فاش شده است که وی صحبت های سری ای داشته است که راه را برای تقسیم قدرت با حکمت یار که در لیست تروریست های آمریکا قرار دارد، صاف می کند. طبق اطلاعات خبرگزاری الجزایر گویا که از سوی عربستان سعودی به حکمت یار اعلام استرداد پناهندگی گشته است. بعد از این وی می تواند با استفاده از قانون امنیت در مقابل تعقیب قضائی به افغانستان باز گردد. این ها تنها چندین مثال بودند که توسط آن اخلاق دوگانه آمریکا در رابطه با باند های خطرناک تروریستی نشان داده می شود: همیشه زمانی که تروریست ها اعلام آمادگی می نمایند که همساز با سیاست آمریکا عمل نمایند، بعنوان دوست شناخته می شوند حال فرق نمی کند که آنها تا چه اندازه جنایت بر علیه مردم افغانستان انجام داده باشند و یا انجام بدهند.
پرسش: سازمان راوا چه راه حلی برای پایان دادن به اختلافات افغانستان پیشنهاد می کند؟
پاسخ: راوا اعتقاد راسخ دارد که عقب نشینی نیروهای نظامی از افغانستان اولین قدم برای صلح در این کشور خواهد بود و از آنجا که امروز با وجود حضور هزاران سرباز خارجی از بسیاری از کشورها در افغانستان، اکثریت مردم ما تحت ناامنی، قتل، آدم ربائی، بیکاری، تجاوزات جنسی، پاشیدن اسید به صورت دخترمدرسه ها، گرسنگی، بیقانونی، عدم وجود آزادی بیان و بسیاری دیگر از بدبختی های دیگر رنج می برند. صلح، امنیت، دمکراسی و استقلال تنها می توانند توسط خود ما قابل دسترس باشند. ما مسئولیت داریم که خودمان را بعنوان آلترناتیو اشغالگران متحد سازیم و به پا خیزیم و مقاومت کنیم و مردمان را سازماندهی نمائیم.
در حال حاضر مردم ما از سوی سه دشمن محاصره شده اند. در یک سوی طالبان ها قرار دارند و در سوی دیگر حملات هوائی آمریکائی ها و در سوی سوم جنگ افروزان اتحاد شمال دربسیاری از شهرستان ها مستقرند. با عقب نشینی ارتش اشغالگر مردم ما حداقل از دست یک دشمن رها می شوند.
انسانهای عاشق عدالت آمریکا و متحدین دمکراتشان باید همواره به دولت هایشان فشار بیاورند که سیاست جلب بنیادگرایان را تغییر دهند و برای خلع سلاح گروه های مسلحی که از سوی آمریکا دستمزد می گیرند، حرکت نمایند . ما بر این عقیده ایم که انسانهای عاشق صلح همه جای جهان می بایست انسانها و نیروهای دمکرات افغانستان را که تحت فشار آمریکا و عوامل بنیادگرایشان می باشند مورد پشتیبانی قرار دهند. تنها یک جنبش قوی ی دمکراتیک می تواند افغانستان را بسوی دمکراسی و استقلال بکشاند.
انسانهای افغانستان از اوضاع کنونی خود رنج می کشند و در حال رسیدن به این مسئله هستند که در مقابل این اوضاع بر خیزند.
با وجود تمامی تهدیدات و ترور همواره در چندین شهرستان یک سری اعتراضات و خیزش ها وجود داشته و دارد. بی شک این موج در آینده شدت خواهد گرفت.
با ایجاد یک جنبش سوم که شعارش نه اشغال و نه طالبان بلکه آزادی و دمکراسی باشد، مردم افغانستان بر خواهند خواست تا با نیروی خود حقوق خویش را بدست آورند. البته این خود روندی طولانی و دردآور خواهد بود اما تنها راه حلی است که می تواند افغانستان را به سوی صلح و رفاه هدایت نماید