Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

خشونت عليه زنان در کشورهاي بحراني خاورميانه / ناهيد جعفرپور

جهاني سازي نئوليبرالي، به تبع آن جنگ ها وبحران مالي کنوني، قربانيان
خود را در مرحله نخست از ميان زنان انتخاب مي نمايند.
در کشور هاي خاورميانه بخصوص در مناطق بحراني زنان و بخصوص اقشار تحتاني جامعه (زنان خانه دار، سرپرست خانوار، دهقان، کارگرو...) هر روز و هر دقيقه و هر ثانيه در معرض انواع و اقسام فشار ها و خشونت ها قرار مي گيرند.

بسياري از زنان براي فرار از تمامي اين خشونت ها و تجاوز ها و حتک حرمت ها راه فرار ديگري جز از بين بردن خود (خود کشي ، خود سوزي) نمي بينند. زندان اجتماع و زندان خانواده زندگي را براي بسياري از زنان غير قابل تحمل نموده است. از يک سو جنگ و اشغال و فقر و بي بهرگي از تمامي نعمات يک زندگي شرافتمندانه انساني زنان را دوره کرده است و از سوي ديگر رژيم هاي بنيادگرائي که با به قل و زنجير بستن دست و پاي زنان عملا قصد زنده بگور کردن اين نيمه فعال جامعه را در سر دارند. مسلما در مسير اين راه طولاني پر نشيب و فراز و سخت بسياري از زنان خود را متشکل نموده و به ياري هم جنسان خشونت زده خويش شتافته اند. در بررسي زير که تنها نمودار سال ٢٠٠٨ است به برخي از کشور هاي بحراني نگاهي مي اندازيم و با ملاحظه نمونه ها مشکلات را ملموس تر در خاطره‌هايمان براي پيدا کردن آلترناتيو ها ضبط مي نمائيم. باشد که روزي بتوانيم ما زنان خاورميانه با درس گرفتن از تجربيات يکديگر متحدا با زنان ساير نقاط اين کره خاکي جهاني ديگر و خاورميانه ديگري را از نو بنا سازيم.

زنان در عراق: "آنها چون حيوانات با ما رفتار مي کنند"

در عراق مردان حرف اول را مي زنند و زنان از هيچ حقي بر خوردار نيستند. در واقع در عراق زنان از زندگي اجتماعي رانده شده اند. سارا و راشا دو خواهر عراقي هستند که خبرنگاري آلماني در باره اوضاع عراق با آنها مصاحبه نموده است. سارا در اين مصاحبه مي گويد:" مشکل اصلي زنان در عراق خشم مردان است. بسياري از مردان بيکاروخانه نشين مي باشند و به اين لحاظ خشم خود را روي زنانشان پياده مي کنند. سارا و راشا مي دانند که در اروپا هم يک چنين مرداني وجود دارند. آنها مي گويند "اما در آنجا به ندرت چنين مواردي وجود دارد. در کشور هاي عربي از مردان انتظار مي رود که زنان خود را کتک بزنند. در واقع اين چيزي عادي در جامعه است. طبيعتا همسر من هم مرا و سه فرزندم را کتک مي زند".
راشا با لبخند در مقابل سئوال خبرنگار که از وي در باره کار کردن زنان اطلاعات مي خواهد، مي گويد" زنان اروپا چه پرسش هاي احمقانه اي را مطرح مي کنند. اينکه همسران زنان عراقي به آنها اجازه کار از بيرون خانه را نمي دهند در جامعه عراق طبيعي است. قبلا شوهران تنها نه مي گفتند اما امروز براي پاسخ نه يک توضيحي مي دهند. آنهم به اين صورت که در عراق براي يک زن خطرناک است تنها به خيابان برود. بسياري از مردان مي گويند: "در کل در يک چنين اوضاعي بهتر است که زنان در خانه بمانند". در واقع اين جنگ استثمار زنان را توجيح مي کند".
دختري جوان به خانه شوهر فرستاده شد و شب عروسي معلوم نشد که باکره است و همسر اين دختر نزد پدر دختر شکايت نمود که دختر وي قبل از عروسي باکره نبوده است. پدر هم از روي خشم دختر خود را با يک گلوله به مغزو سينه اش به قتل رساند. پزشکي که جنازه را معاينه نمود با حيرت ديد که دختر هنوز باکره است و به طور طبيعي در هنگام نزديکي با همسرش خوني جاري نگشته است. جني در اين مورد مي گويد: "ما زنان در عراق احتياج به حقوق بشر داريم. نه حقوق بشري که تنها روي کاغذ باشد بلکه حقوق بشري که در زندگي روزمره ما پياده شود".
در عراق زنان را مجبور مي کنند که انتقام خون مردان خانواده را بگيرند و يا آنقدراز وضعيت زندگي خود مايوس و ناراضي اند که دست به حملات انتحاري مي زنند. در واقع اين دسته از زنان براي جرياناتي چون القاعده بهترين اسلحه موجود مي باشند.
ايناس صفا زن ژورناليست عراقي در مصاحبه اي با راديو "آ ار د" در بغداد اخطار مي دهد که دلائل بسياري وجود دارند که چرا زنان در عراق عمليات انتحاري انجام مي دهند. در واقع اين عمل بيان گر خشونتي است که خود از سوي پدر و برادر و همسر تجربه نموده اند. افزون بر اين زناني هم وجود دارند که از سوي همسرانشان مجبور به اين کار مي شوند. از سوي ديگر هم به قتل رسيدن وحشتناک برادر و يا همسر برخا خود دليلي براي عمليات انتحاري توسط زنان عراقي است.
همچنين در عراق زنان بسياري براي گذران زندگي به تن فروشي روي آورده اند. داستان زندگي "رانا جليل" که در اکثر سايت هاي ايراني هم از آن نام برده شده بود نمونه اي از صدها و صدها سرگذشت غمناکي است که زنان عراقي را احاطه کرده است. وي که شوهر خود را در انفجاري در بغداد از دست داده است براي گذران زندگي 4 فرزندش به تن فروشي اقدام مي کند. چنين سرگذشت هائي براي ما ايرانيان بخصوص غريبه نيست و در کشور خودمان همواره تکرار مي شوند. شبکه خبري الجزيره گزارش مي دهد که رانا براي پيدا کردن کار به هر دري سر مي زند ولي با در هاي بسته مواجه مي شود. از آنجا که فرزندانش دچار سوء تغذيه مي شوند راه ديگري جز تن فروشي پيش روي خود نمي بيند. وي مي گويد" روز هائي را به ياد مي آورم که عميقا دچار نااميدي بودم. در واقع اين روز ها بدترين روزهاي زندگيم بود بچه هايم گرسنه بودند و به اين دليل گزينه ديگري براي من باقي نمانده بود".
طبق گزارش سازمان غير دولتي "آزادي زنان در عراق" ١۵ درصد زنان عراقي که در اثر جنگ بيوه شده اند از روي ناچاري به ازدواج موقت يا تن فروشي روي مي آورند. اين سازمان همچنين گزارش مي دهد که از سال آغاز جنگ يعني سال ٢٠٠٣ تا کنون در حدود بيش از ۴ هزار زن ناپديد شده اند که ٢٠ درصد آنان زير ١٨ سال بوده اند. اين سازمان اعتقاد دارد که غالب اين زنان ربوده شده وبراي تن فروشي در خارج از عراق فروخته شده اند. مثال هاي بسياري در اين مورد وجود دارند که از حوصله اين مقاله خارج است. تنها مي توان گفت که از سوئي اشغال و جنگ بزرگترين اثر مخرب خود را روي زندگي زنان و کودکان عراقي بجاي نهاده است و از سوي ديگر آنان همواره قرباني خشونت هاي گروه هاي اسلامي و افراط گرا و جامعه سنتي اين کشوربوده و مي باشند.
ناديا محمود از موسسان سازمان غير دولتي زنان عراق مي گويد: زنان نمي توانند مانند گذشته به دانشگاه و مدرسه بروند، زيرا تحت فشار گروههاي اسلام گرا هستند و مساله ديگر خشونت هر روزه اي است که به حقوق زنان اعمال مي شود، مشکلاتي چون قتلهاي ناموسي و همچنين ترور زنان از طرف گروههاي اسلامي در شهرهايي مانند بصره، موصل و نجف. اين گروهها مي خواهند از فعاليتهاي اجتماعي زنان جلوگيري کنند. سازمان آزادي زنان عراق در حال حاضر روزنامه مساوات را در عراق منتشر مي کند و خانه هاي امني را براي زناني که خود را در تهديد قتلهاي ناموسي و ديگر خشونتهاي خانگي مي بينند تاسيس نموده است".

زنان هنرمند عراقي

زنان هنرمند عراقي تلاش نموده اند در قالب آثارشان خشونت روزمره زندگي زنان را به تصوير درآورند. براي مثال در ماه ژوئيه ٢٠٠٨ سازمان زنان هنرمند عراقي با شرکت ۵٠ نقاش و مجسمه ساز عراقي تشکيل گشت و به اين خاطر هم نمايشگاهي از آثار هنرمندان زن عراقي برگزار گرديد. در اين نمايشگاه در حدود ٢٠ مجسمه و ۵٠ تابلوي نقاشي از کار هنرمندان زن عراقي به نمايش گذاشته شد. يکي از هنرمندان بنام زينا سليم در باره آثار هنريش مي گويد:" من تنها با دو اثر نقاشي ام در اين نمايشگاه شرکت کرده ام. اين آثار بازتابي از شرايط شهري است که در آن زندگي مي کنم. از شرايط خيابان ها. شهري که چهره زيباي آن ديگر جذاب نيست و...

فلسطين

دکتر هانا اشروي سياستمدار فلسطيني در مصاحبه با روزنامه فرانکفورتر روندشاو ژانويه ٢٠٠٨ در باره وضعيت زنان فلسطيني مي گويد:"
زنان در نوار غزه رنج مي برند چون اولين کساني هستند که اين شرايط وحشتناک اشغال را بايد تحمل کنند. آنها بايد هرروز شاهد باشند که انسانها دستگير و کشته مي شوند. برخي اوقات من فکر مي کنم که اين خشونت به خانواده هم کشيده مي شود. برخي از زنان آنچنان خشمي در دل دارند که انسان تعجب مي کند که آنها چگونه با اين خشم زندگي مي کنند و ازهم فرو نمي پاشند و يا از مقرها پا به فرار نمي گذارند. فراموش نکنيم که در غزه کاملا سيستم سياسي ديگري حکم فرماست و ايدئولوژي اي که بر آنجا حاکم است عصبي تراز سيستمي است که بر کرانه غربي حاکم است.
براي اينکه بتوان جامعه فلسطيني را زنده نگاه داشت، بايد به يکديگر کمک نمود. درست بمانند يک خانواده. زنان با کمک کردن به يکديگر مي توانند فشارهاي از خارج را تحمل نمايند. زنان اکثرا در گروه هاي زنان فعال هستند.
فلسطين تاريخ طولاني براي وجود جنبشهاي زنان دارد. در ميان اين جنبش سازمان هاي قوي و فعالي وجود دارند. جنبش زنان فلسطيني راه بسيار سختي را پيموده است. اين جنبش در ابتدا يک قدرت سياسي بود و بعد براي حقوق بشر جامعه متمدن حرکت نمود. مشکل اينجاست که همسران اين زنان تلاش مي کنند زنان را از جنبش جدا سازند وخانه نشين کنند. سيستم سياسي که زير قدرت مردان است وازاسلام پيروي مي کند براي اينکه زنان در سياست وارد شوند، آنچنان قدمي بر نمي دارد. حتي اگر که اين مردان بسيار فعال هم باشند و بر عليه تبعيض هم باشند اما از خيزش زنان استقبال نمي کنند. اکثر مردان فلسطيني از اينکه زنان بخشي از روند تصميم گيري ي سياسي باشند جلوگيري مي کنند.
سازمان غير دولتي "حقوق و مشاوره زنان فلسطين" که دفتر مرکزي آن در اورشليم است در موارد اعمال خشونت به زنان در خانواده و طلاق و ساير موارد به زنان قلسطيني ياري مي رساند.
ماها شماس يکي از بنيان گذاران اين سازمان مي گويد:" زنان فلسطيني بعد از سال هاي طولاني مبارزه اما متاسفانه هنوز به هيچ آزادي اي دست نيافته اند. زنان درکنار خشونت اشغالگران اسرائيلي همچنين زير اقتدار مردسالارانه فلسطيني قرار دارند.
فعاليت هاي زنان در طول سال هاي اشغال، به شدت متاثرازاقدامات مردان بوده است. براي نمونه، زنان در سال ١٩٦۴ اتحاديه اصلي زنان فلسطين را بنيان نمودند و اين اتحاديه زنان را آنچنان ارتقاء داد که سپس جمعي ديگراز زنان انجمن ملي فلسطين را دراورشليم تاسيس نمودند که البته بعد ها تعطيل گشت. زنان فلسطيني جدا از فعاليت هاي اجتماعي در زندگي روزمره شان سختي هاي فراواني را متحمل مي شوند. در تمامي مناطق پاره پاره فلسطين زنان تحت خشونت هاي اجتماعي، خانوادگي و خشونت در اثر اشغال قرار دارند.
در قدس شرقي زنان فلسطيني تابع قوانين اسرائيل هستند. علاوه بر اين در کرانه غربي، قوانين اردن حاکم است و در غزه قوانين و مقررات نظامي مصر. زني که اهل قدس است و بخواهد در کرانه غربي ازدواج کند، بايد از دو قانون تبعيت کند و بايد شرايط ازدواجش طبق دو قانون اردن و اسرائيل باشد. تنها به اين شکل مي تواند براي فرزندش شناسنامه بگيرد و به همين ترتيب زنان در بخش هاي مختلف سرزمين پاره پاره فلسطين بايد تابعيت از دو قانون کنند. (مصر، اردن، اسرائيل، غزه، کرانه غربي)
مرکز پژوهش اسيران فلسطيني در سال قبل اعلام نموده است که بيش از ١٠۵ زن اسير فلسطيني در زندان هاي اسرائيل بسر مي برند.

طبق گزارش اين مرکز، اسرائيل از زمان آغاز اولين انتفاضه، حدود ٦٠٠ زن فلسطيني را به اسارت گرفته که ١٠۵ نفر از آنان هنوز در اسارت هستند و در شرايط بسيار سخت بسر مي برند. همچنين در ميان زنان اسير فلسطيني، ١٢ نفر زير سن قانوني وجود دارند و سه زن فلسطيني هنگام اسارت حامله بوده و در زندان وضع حمل کرده اند.
در کنار سازمان هاي زنان همچنين هنرمندان زن فلسطيني در اسرائيل تلاش نموده اند با ساختن فيلم هاي مستند بلند و کوتاه از زندگي زنان و خشونت هاي چند گانه اي که به آنان وارد مي شود، رنج زنان در اشغال را ملموس تر سازنند. فيلم هاي مستند زير که صد در صد ساخت زنان مي باشند ژانويه ٢٠٠٩ در فستيوال هاي مختلف اروپا به نمايش گذاشته شده اند و مورد استقبال فراوان قرار گرفته اند. براي آشنائي بيشتر با اين فيلم ها مي توان به گوگل مراجعه نمود يا در سايت: haGalil.com / Israel - Palästina: Frauen und Filme ملاحظه نمود.
فيلم Lady Kul el-Arab: در سال ٢٠٠٨ در اسرائيل ساخته شده است و ۵٦ دقيقه مي باشد. کارگرداني اين فيلم توسط ابتسام مارانا دوها فارس است و داستان فيلم داستان زني جوان از قريه ساگور است که مي خواهد در مسابقه ملکه زيبائي در اسرائيل شرکت کند و بدينوسيله دچار خشم جامعه مسلمان اسرائيل مي گردد و با آنها در نزاع در مي افتد.
فيلم Nuran: اين فيلم ٦٧ دقيقه است و در اسرائيل ساخته شده است وکارگردانش آميکام شوسبرگر است داستان فيلم داستان نوران ٨ ساله است که که در مقابل خانه اش در مناطق فلسطيني ربائيده مي شود و به اسرائيل برده مي شود. در فيلم تلاش هاي پدر و مادر نوران و موانع پيش پاي آنها از سوي ارتش و پليس اسرائيل نشان داده مي شود.

فيلم هاي کوتاه:

خانم ايريت نايدهارد برنامه اي را با فيلم هاي کوتاه در باره زنان فلسطيني در فلسطين و اسرائيل ارائه داده است. تهيه اين برنامه ۵ سال طول کشيده است:
فيلم Like Twenty Impossibles Palästina 2003 که فيلمي ٣۵ ميلي متري است و ١٧ دقيقه طول مي کشد و ساخته خانم آنا ماري ياسير است، داستان فلسطين اشغالي است و موضوع بر سر چک پونت هاست و خشونت ارتش اشغال گر اسرائيل را نشان مي دهد.
فيلم Itmanna / Make A Wish در سال ٢٠٠٦ در فلسطين ساخته شده است و کاري از خانم چرين دابيس است. داستان اين فيلم در باره دختري فلسطيني است که از هر خطري گذر مي کند تا کک تولد بخرد و در اين را تصميم مي گيرد که موانع را از سر راه خود بردارد.
فيلم Mish’olim / Pathways سال٢٠٠٧ در اسرائيل ساخته شده است و فيلمي ٣۵ ميلي متري است و ١٨ دقيقه طول مي کشد. اين فيلم را خانم هاجر بن آشر ساخته است و داستان در باره دهکده اي اسرائيلي است و دختر جواني که روز جمعه بدنبال رهائي مي گردد.
فيلم Alpha سال٢٠٠٧ در اسرائيل ساخته شده است و ١٢ دقيقه طول مي کشد وساخت خانم دانا گولدبرگ است. داستان بر سر ديالوگ ميان دو زن ۵٠ و ٢٣ ساله است.
فيلم Mikdamot / Preliminariesدر سال ٢٠٠۵ در اسرائيل ساخته شده است و ۴٠ دقيقه طول مي کشد و کارخانم آنات اوفن مي باشد.
فيلم هاي: Malon 9 Kohavim 9 Star Hotel، Lemon Tree ، The East Side Story و همه چيز براي پدرم وهمچنين فيلم هاي کوتاه: The Encounter Point ، Lady Kul el Arab، Shahida Brides of Allah ، Assouline از فيلم هاي بسيار پر محتواي ديگر ساخت فيلم سازان زن فلسطيني در اسرائيل و فلسطين است. فيلم آسولينه داستان زندان زنان در اسرائيل است و کارگردان زن اسرائيلي زندگي زنان زنداني را بتصوير در مي آورد. فيلم جالب ديگر که ٨٣ دقيقه طول دارد ساخته خانم شاي کارملي پولاک است و در باره مبارزه فلسطيني ها در شهر بلين در کرانه غربي است. نام برد.

زنان لبنان

لبنان ازمجموعه قبيله ها و اديان مختلف شکل گرفته است. ( دروزي ها، علويان، مسيحيان ماروني، ارامنه، شيعيان، سني ها)
زنان در يک چنين جامعه اي در زمينه هاي مختلف به عنوان انسان درجه دوم جامعه شناخته مي شوند و نسبت به قبيله و ديني که از آن تبعيت مي کنند از تبعيضات و خشونت هاي متفاوت رنج مي برند. از اين روي فعاليت براي رفع خشونت بر عليه زنان وفعاليت در زمينه حقوق زنان دراين کشورهم ريشه اي عميق دارد. يکي از اين سازمان ها " کميته دفاع از حقوق زنان لبنان" است که در سال ١٩۴٧ در بيروت تاسيس گشت و اکنون در تمامي شهر هاي لبنان شعبه دارد و روزنامه اي بنام "مسائل زنان" بيرون مي دهد و در زمينه خشونت هاي خانوادگي و اجتماعي به ياري زنان مي شتابد. از ديگر سازمانهاي زنان لبناني " مرکز پژوهش هاي حقوق زنان" است.
همچنين در لبنان زنان نويسنده تلاش نموده اند در قالب داستان هاي خود به تابو ها و معضلات و مشکلات پيش روي زنان بپردازند. از جمله مي توان از دو رمان از دونويسنده معروف زن لبناني نام برد:
من زنده‌ام! نوشته‌ ليلا بعلبکي نخستين رمان نوشته شده به زبان عربي توسط يک زن است. داستان در باره زني است که تلاش مي کند استقلال خود را بدست آورد و در اين راه دچار شکست مي شود. نويسنده ديگر حنان الشيخ است که کتاب داستان زهرا را نوشته است. در اين داستان قهرمانان بدنبال زندگي خارج از مناسبات مردسالارانه مي باشند.

زنان سوريه

کار زار جنايت بنام "فتل ناموسي"
ابراهيم هاسون، ژورناليست سوريه اي از کارزاري بنام " قتل ناموسي زنان سوريه" که دو سال است در جريان است در روزنامه اش تعريف و تمجيد نموده و تلاش مي کند از طريق اين کارزار تضاد هاي واژه " قتل ناموسي" را توضيح دهد و از جامعه سئوال مي کند که اگر ناموس جامعه زنان مي باشند، پس ناموس زنان چه کساني مي باشند؟ آيا مرد ناموس زن است؟ و اگر ناموس زن مرد است پس بايد ناموس زن و ناموس مرد هر دو در کفه ترازو قرار بگيرند. وي در آخر بررسي اش به اين نتيجه مي رسد که آزادي و درستکاري دو شرط اصلي ناموس مي باشند. وي در بررسي خود فرهنگ مردسالاري جامعه سوريه را که مي خواهد پيکر زنان را از آن خود کند و همزمان به مردان جامعه چون مرد هستند صد در صد آزادي را هديه مي نمايد، محکوم مي کند.

قرباني اي کوچک " مردانگي" در شاندل آلتار
سينا دختر کوچک ١۴ ساله ايست که در آپريل ٢٠٠٨ در منطقه آلتار تکه تکه شد. قاتلان واقعي سينا در واقع کساني هستند که با قوانينشان اين قتل ها را پشتيباني نموده و اجازه مي دهند که کساني دختران ١۴ ساله را بنام دفاع از ناموس بقتل برسانند. آنها بخوبي مي دانند که در قوانين سوريه دختر ١۴ ساله را نمي توان مجازات نمود. همه بخوبي مي دانند که قاتلان اين دختران خانواده و قبيله آنها مي باشند و باز هم همه مي دانند که دولت بايد جلوي اين فجايع را بگيرد. سينا چه گناهي دارد جز اينکه عاشق پسر ١٦ ساله اي مي شود و از خانواده اش مي خواهد که اجازه دهند با پسر نامزد شود . اما خانواده چه مي کند: زماني که از علاقه سينا و دوست پسرش آگاه مي شوند جمع مي شوند و تصميم مي گيرند لکه ننگ سينا را از خانواده پاک کنند و برادر ١٨ ساله وي را مامور قتل سينا مي سازند. برادر ١۴ ساله سينا در اين قتل همکاري نموده و بعد از مرگ سينا برادر ١۴ ساله خود را به ماموران معرفي مي کند.
در واقع سينا يکي از هزاران دختر نوجواني است که روزانه تحت خشونت هاي دوگانه قرار مي گيرند. از يک سو از جانب جامعه مرد سالار و از سوي ديگر از جانب دولت سوريه که تا بحال زنان سوريه را بعنوان افراد همسان اجتماع برسميت نشناخته است. در سوريه زنان در ملع عام مورد آزار جنسي قرار مي گيرند و مجرمين بدون مجازات در جامعه در حرکتند. خانم هندي ساهلوت عضو تيم کار "زنان سوريه" مي گويد: "تا کي بايد آزار جنسي زنان در جامعه بدون مجازات بماند". خانم ساهلوت در نوشته هاي بسياري در مقابل اذيت و آزار جنسي زنان در جامعه سوريه شکايت نموده ومي نمايد و به افکار عمومي اي که اعتقاد دارند طريقه پوشش زنان اين آزار را تحريک مي کند، شديدا انتقاد دارد. وي مي گويد در قانون سوريه زنان در مقابل يک چنين آزار هائي از امنيت برخوردارند، اما قانونگذاران علاقه اي به اجراي قانون ندارند.

افغانستان

سازمان زنان راوا از سال ١٩٧٧ چه به لحاظ اجتماعي و چه به لحاظ سياسي براي اجرا شدن حقوق بشر براي زنان افغانستان فعاليت مي کند. از سوي اين سازمان ٢٠٠٠ زن در افغانستان و پاکستان فعال مي باشند. يکي از اين فعالان زويا نام دارد که متولد ١٩٧٨ است و بعد از قتل پدر و مادرش در پاکستان در سازمان راوا تعليم درسي ديده است. وي در مصاحبه اي با خبرنگار روزنامه: Jungle World مي گويد: "وضعيت زنان هر روزه بدتر مي شود. در حقيقت زنان چند جانبه تحت فشار قرار مي گيرند. از سوئي از جانب خشونت خانگي و اجتماع و از سوي ديگر از سوي خشونتي که از جانب افراط گرايان بر زنان وارد مي گردد. بدين شکل که همواره آنان از سوي هواداران مسلح افراط گرا در شهرستان ها مورد تجاوزجنسي، آدم ربائي ، شکنجه ي جسمي و روحي و قتل و آزار هاي ديگر روحي رواني قرار مي گيرند. براي اثبات اين ادعا مثال هاي بيشماري وجود دارد که يکي از آنها سرنوشت دختر ١۴ ساله ايست که از سوي گروهي از مردان، مورد تجاوز جنسي قرار گرفته است و بر عليه مجرمين هيچ اقدامي صورت نگرفته است. چهره دختراني که مورد تجاوزات جنسي قرار گرفته اند را مي توان در گزارشات خبرگزاري هاي تصويري هم بخوبي ديد. دختراني که هيچ جائي براي رفتن ندارند و هيچ عدالتي در باره آنها اجرا نمي شود نه از سوي نيروهاي ارتش بيگانه در افغانستان و نه از سوي دولت افغانستان.
زنان در شهرستان ها هنوز هم با وجود رفتن طالبان ها مجبورند برقع بر تن داشته باشند تا مبادا زيبائي پيکرشان توجه شبه نظاميان را جلب نمايد. خانم ايمان شايسته در مقاله اي دريکي از سايت هاي ايراني از خاطرات دختري افغان بنام پروين پوشيده در برقع مي نويسد وي مي گويد":
پروين دختر ١٩ ساله ايست که تا ۴ سال پيش در خيابان هاي مشهد با روسري قدم مي زد. حال اما بايد چهره خود را در پشت يک توري پنهان کند. پروين مي گويد: هر قدم که بر مي داشتم احساس مي کردم زير پايم خالي است. درست نمي توانستم فاصله ام را با زمين تنظيم کنم. انگار که عينک طبي به چشم زده ام. خودم را در پشت توري ي برقع زنداني مي ديدم. اخساس نفس تنگي داشتم. توري جلوي چشمانم زخيم بود و جلوي ديدم را مي گرفت. نمي توانستم به عقب نگاه کنم. يک گاري ي ( درشکه) مملو از مسافر از پيش چشمم رد شد. اسب را که ديدم فکر کردم که ما چه قدر به هم شبه مي باشيم. انگار که من زين شده بودم و اختيارم دست ديگري بود. يک صدائي گفت با خبر و من نقش زمين شدم. دوچرخه اي بود. خيلي خجالت کشيدم...".
پدر و مادر ها در افغانستان فرزندان دخترشان را از ترس تجاوز هاي جنسي و آدم ربائي ها و... با ميل به مدرسه نمي فرستند. در واقع عدم وجود امنيت در اين کشور بزرگترين مشکل مردم است. بسياري از دختران نوجوان در همان خردسالي به اجبار به خانه شوهر فرستاده مي شوند تا از پيامدهاي اين شرايط در امان باشند. يکي از مشکلات ديگر عدم تغذيه و امنيت هاي درماني کافي و درست است چگونه مي توان کودکان را با شکم خالي و مريض به مدرسه فرستاد؟
در قندهار دولت ژاپن ۵ سال پيش مدرسه دخترانه اي را بنا نمود. اما سال گذشته مخالفين رفتن دختران به مدرسه به شاگردان اين مدرسه حمله نموده که در نتيجه شمسي دختر ١٧ ساله بشدت مجروح گشت . وي هر روز با خواهر ١۴ ساله اش به مدرسه مي رفت. در يکي از اين روزها در راه مردي از وي سئوال مي کند که آيا او و خواهرش به مدرسه مي روند؟ و دختران پاسخ مثبت مي دهند. به ناگهان اين مرد چادر شمسي را از سرش کشيده و بصورت وي اسيد مي ريزد. در اثر اين فاجعه صورت شمسي بشدت مجروح مي شود بطوري که براي صحبت کردن و خواندن دچار مشکل شده است. وي مي گويد" پدر و مادرم به من گفتند که من بايد همچنان به مدرسه بروم حتي اگر رفتن من همراه خطر مرگ باشد. مادر شمسي بيسواد است. درست بمانند تمامي زنان آن منطقه. او مي گويد مردان جامعه نمي خواهند که ما با سواد شويم. آنها مي خواهند که ما نادان باقي بمانيم.
منطقه اي که خانواده شمسي زندگي مي کنند منطقه اي است که از تمامي نشانه هاي رفاه عمومي محروم است ( مرتبا کمبود برق و آب وجود دارد). در خيابانها هيچ زني ديده نمي شود و اگر هم ديده شود پيچيده در برقع مي باشند. ١٢ نوامبر ٢٠٠٨ افراط گرايان هوادار طالبان سوار برموتور مدرسه را دوره کرده و به دختران و مدرسين حمله ور مي شوند. ٦ دانش آموز به بيمارستان روان شدند شمسي با حاي بسيار وخيم در ميان آنان بود. چندي بعد تعدادي از مجرمين دستگير شدند و هويت آنان مشخص گرديد. بعد از اين واقعه در مساجد پوستر هائي چسبانده شدند که روي آنها نوشته شده بود " دختران خود را به مدرسه نفرستند". وقايعي چون اين واقعه در زندگي روزمره امروزي افغانستان بر عليه زنان مرتبا در حال رخ دادن مي باشند. خشونت بر زنان افغاني در خارج از مرزهاي افغانستان هم مرتبا تکرار مي شود. براي مثال همين اخيرا در شهر هامبورگ آلمان برادري خواهر خود را به جرم بد حجابي و... با ٢٨ ضربه چاقو به قتل مي رساند. اينگونه جنايت ها عليه زنان افغاني مرزهاي خود را شکسته است و به خارج از خاک افغانستان گسترش يافته است.

خشونت بر عليه زنان در مناطق بحراني آفريقا در مقايسه با خاورميانه/ تجاوز جنسي

ابعاد خشونت به زنان در آفريقا بسيار گسترده تر از خاورميانه است که احتياج به بررسي خاص خود و تحقيقي جدا گانه دارد اما حال که سخن از گستردگي خشونت به زنان در کشورهاي اسلامي و بحراني ( جنگ زده) خاورميانه است واز آنجا که درد، دردي مشترک است در اين مقاله به چند مثال کوچک از مناطق جنگ زده آفريقا بسنده مي شود و بررسي خشونت به زنان اين قاره درمقاله اي ديگرمفصلا انجام خواهد پذيرفت.

در آفريقا اين نوع خشونت (تجاوز جنسي) برعليه زنان براي ميليون ها زن مسئله اي جا افتاده و عادي و روزمره است. ١٠ دسامبر روز جهاني حقوق بشر و ٨ مارس روز جهاني زنان، زنان آفريقا را که حقوقشان زير پاها له مي شود را بياد زندگي غمناک روزانه شان مي اندازد. در اين روز ها کارزاري بر عليه خشونت برزنان در مناطق مختلف بحراني افريقا انجام مي پذيرد. زنان مقرهاي آوارگان سودان غربي يعني منطقه بحراني دارفور هم در اين روزها دور هم جمع مي شوند تا بتوانند شايد در وضعيت خويش تغييراتي به وجود آورند. آنها با همبستگي خود تلاش مي کنند در مقابل خشونت هاي شبه نظاميان بياستند و از تجاوزهاي جنسي جلوگيري نمايند. در تمامي مناطق اين قاره زنان و دختران جوان در معرض خطرات گوناگون و خشونت هاي جنسي قرار دارند. بسياري از اين زنان در نتيجه اين تجاوزات جنسي به بيماري ي ايدز مبتلا مي گردند.
گروه هاي حقوق بشر تخمين زده اند که در فاصله چند دهه جنگ هاي داخلي در سري لئونه در غرب آفريقا چيزي در حدود يک سوم زنان و دختران جوان مورد تجاوزات جنسي قرار گرفته اند. آنها نه تنها بايد با تجربه هاي غمناک اين جنايت ها زندگي کنند بلکه بايد جامعه خشن مردانه را هم تحمل نمايند. طبق گزارش سازمان عفو بين الملل در باره وضعيت سري لئون "تجاوز جنسي تنها جنايت جنگي است که تا به امروز همواره ادامه داشته است".
دختر جوان سوداني در يکي از مقر هاي آوارگان دارفور مورد تجاوز جنسي قرار گرفته است و با وجود اينکه دولت اين کشور پيمان بين المللي حقوق بشر را امضا نموده است اما هيچ مرجعي بداد اين دختر رنج ديده نرسيده است و مجرم همچنان بدون مجازات رها در جامعه به کار خود ادامه مي دهد. در روستا ها مردان خشونت کامل را بر عليه زنان اجرا مي کنند و از مجازات هم بري مي باشند.
در کنگو خشونت و قصاوت بر عليه زنان آنچنان شديد است که با هيچ جرمي قابل قياس نيست. بسياري از گروه هاي حقوق بشري از اين خشونت ها بنام " جنگ بر عليه زنان" نام برده اند. اين خشونت ها و جنايت ها بر عليه زنان در اجتماع کوچک روستا ها بسته مي ماند و آنها بنام دفاع از ناموس و شرف بي مجازات دست به هر اقدام وحشتناکي عليه زنان مي زنند. در کنگو، اوگاندا و ساير مناطق بحراني زناني که مورد تجاوز قرار مي گيرند و همچنين نوزادان حاصل از اين امر غير بشري بعنوان خيانتکار شمرده مي شوند.

در آفريقا اولين تجربه هاي خشونت بار با ختنه نوزادان دختر آغاز مي گردد. خوشبختانه در برخي از مناطق آفريقا چون کامرون قوانيني وضع گرديده است که ختنه زنان را ممنوع مي سازد و متخلفين را تحت پيگرد قانوني قرار مي دهد.
در کنيا کارمندان World Vision با پيرترين فرد قبيله ماساني مراسمي را تهيه کرده اند که جاي ختنه دختران ١٣ يا ١۴ ساله را مي گيرد. بجاي آن دختران در مدارسشان به همراه زنان پير دوران انتقالي ميان دختر بودن و زن شدن را جشن مي گيرند.
در شمال کنيا زناني از قبيله سامبورو که از سوي همسرانشان بشدت مورد خشونت قرار گرفته بودند، سرنوشت خود را در دست گرفته و دهکده اي زنانه را تشکيل داده اند. بسياري از آنها ده ها سال است که شوهران خود که دائما آنها را مورد ضرب قرار مي داده اند، ترک نموده اند و از آن زمان در اين دهکده زنان زندگي مي کنند. ناگفته نماند که اين دهکده مرتبا از جانب مردان تروريزه مي شود. اين دهکده که اوموجا به مفهوم "متحدا" نام دارد براي بسياري از زنان آفريقائي محلي است بدور از خشونت و آزار و تجاوزات جنسي.

براي اطلاع بيشتر در باره تجاوزات جنسي به زنان به ماخذ هاي زير مراجعه شود:

Posted in Pressemitteilungen. Tagged with Afrika, EED, Konflikte, Kongo, Ruanda.
• » Die Stimmung im Osten Kongos: Analysen und Verschwörungstheorien
• » Soundbites aus Goma (1): Zeugenberichte aus Radio-Beiträgen
• » Soundbites aus Goma (2): Die Situation aus Sicht von HEAL Africa
• » Internetseite von "HEAL Africa"
The Guardian, 12. February 2004،Die Herrschaft der Vergewaltiger (حکومت تجاوزگر)
FUNK UND FERNSEHEN/ Vergewaltigung als Kriegswaffe (تجاوز به زنان بعنوان اسلحه جنگي)
Die Gesellschafter.de,Wenn Frauen das Schlachtfeld sind،Ekkehard Forberg, Experte für Friedensförderung
Misshandelt, vergewaltigt, gefoltert im weltweiten Anti-Terrorkrieg
von: Prensa Latina/ inSurGente
Quelle: Frankfurter Rundschau 31. Januar 2008، Dr. Hanan Ashrawi im Interview،
NAHOST/364: Palästina - "Heute geht es um das bloße Überleben" (Südwind)
Der Standard.at-12. November 2008, 13:55-Warum Frauen bomben
haGalil.com / Israel - Palästina: Frauen und Filme
Women and Life on Earth،Irak fünf Jahre nach der US-Invasion: Freiheit gilt nicht für Frauen: (عراق ۵ سال بعد از حمله آمريکا/ آزادي براي زنان وجود ندارد)