Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

«جنایت عاشقانه» یا مجازات مالکانه؟ جنگ زبان بر علیه زنان / آنا عاصی پاک

دیری نمیپاید که دختر جوان از این عشق و از این ازدواج منصرف میشود، ولی مشتاق آمر، نظر رد دختر جوان را برنتابیده، و در یک صبح ماه نوامبر همان سالی که حومه پاریس شبها در آتش شورش میسوخت، در صبح آرام یک یکشنبه، در وسط خیابان به قصد قتل، بر روی شهرزاد بنزین ریخته و زنده او را به آتش میکشد.
******

12 02 09

در اوت سال 2005 شهرزاد دختر 18 ساله مراکشی، کارآموز در یک رشته فنی در یکی از شهرهای حومه پاریس، با مشتاق آمر، مردی پاکستانی در محل کارش آشنا میشود. این آشنایی به عشق تبدیل شده، و مسئله ازدواج مطرح میشود.
دیری نمیپاید که دختر جوان از این عشق و از این ازدواج منصرف میشود، ولی مشتاق آمر، نظر رد دختر جوان را برنتابیده، و در یک صبح ماه نوامبر همان سالی که حومه پاریس شبها در آتش شورش میسوخت، در صبح آرام یک یکشنبه، در وسط خیابان به قصد قتل، بر روی شهرزاد بنزین ریخته و زنده او را به آتش میکشد.
امروز، در تاریخ 12 02 2009بعد از ماهها در کما بودن و سالها درمان وجراحی، امروز شهرزاد 21 ساله با سوختگی بیش از 60 درصد برای اولین بار در دادگاه که بین 10 تا 14 فوریه تشکیل میشود، با مشتاق آمر کسی که او را به آتش کشیده و تا اخر عمر او را ناقص عضو کرده است، روبرو خواهد شد.
او میخواهد چشم در چشم، از کسی که قصد قتلش را داشت، بپرسد چرا؟ به چه دلیل با او چنین کرده است؟
و دو وکیل در مدافعات خود، زبان را به کار خواهند گرفت. یکی برای ثابت کردن اینکه این عمل، یک «جنایت عاشقانه» بوده است که از عشقی مفرط ناشی میشده، و آن دیگری بر اینکه جانی قصد قتل دختر جوان را داشته است و در این عشق وجود ندارد.
ولی، آنچه که نباید نایده گرفت، خشونت و جنایتی است که در زبان بر علیه زنان وجود دارد. وقتی زنی در هر جای دنیا به خاطر نداشتن حقوق انسانی، به خاطر جنس دوم شناخته شدن، به خاطر اینکه باید فقط و فقط خود را در خدمت مرد و جامعه مردسالار قرار دهد، و از این هیچ گریزی برای او نیست، مورد ظلم و خشونت و قتل قرار میگیرد، زبان، به ابراز مردسالارانه تبدیل میشود، تا این جنایت را بعنوان عشق، غیرت، شرافت و ....تعریف یا تبرئه کند:
رسانه ها و وکلا با استفاده از زبان قوانین فرانسه، جنایت و خشونتهایی از این دست، بر علیه زنان را «Crime passionnel « - جنایت عاشقانه مینامند در حالیکه نام واقعی این رفتار Crime possessionnel - جنایت مالکانه است. چرا که این قوانین، سنتها و مناسبات اجتماعی گفته و ناگفته ضد زن در جامعه هستند که به مردان اجازه میدهند که زن را مانند شی که مالک آن هستند، نگاه کنند. بدین ترتیب، هنگامی که زنی، خود را در رابطه ای آزاد و برابر با مرد بداند، بخواهد آن رابطه را ادامه داده، یا بر آن پایان نهد، فهم و پذیرش آن آنچنان بر مرد دشوار میاید که دست به خشونتهایی از این نوع میزند. چرا که حس مالکیت او بر آن زن و پیکر او جریحه دار شده است.
اگر این نامگذاری ها و جابجا و نابجا نامیدن ها به این شکل در همه جا، در تمام زبانها بر علیه زنان وجود نداشت، آیا مردان اجازه یا حق جنایت و خشونت بر علیه زنان را داشتند؟ وقتی که خشونت، قتل و وحشیگری مردان نام دیگری به خود میگیرد. آیا این مجوز و تشویق این رفتار بر علیه زنان نیست؟
این پرسش از خود، موضوع یکی از سخنرانان سمینار کلن - ووپرتال زنان ایرانی دگر و همجنسگرا را به خاطرم آورد. که در آن، ما زنان را به« دوباره تعریف کردن» واژه ها دعوت میکرد.

شادی امین در بخشی از سخنرانی خود با نام « رقابت و حسادت » چگونگی مکانیزم زنانه نامیدن حسادت، و مردانه خواندن رقابت را در بخشی از بحث خود به خوبی در زبان و فرهنگ نشان داد. « مفاهیم حسادت و رقابت به لحاظ تاریخی مفاهیمی خنثی نیستند، حسادت بیشتر مفهومی "زنانه"و رقابت "مردانه" توصیف شده اند. و البته حسادت مفهومی منفی و رقابت معنایی مثبت را انعکاس می دهند.حسادت به معنای لغوی در حقیقت "نارواداری" یعنی روا نداشتن چیزی برای کسی است. این امر تنها شامل مادیات نمی شود بلکه موفقیت ها ، کسب موقعیت های اجتماعی، محبوبیت و پیروزی در یک جدال و ... همه میتوانند به ایجاد و رشد چنین احساسی کمک کنند....»(شادی امین/ رقابت، همکاری ، سازمانیابی در جنبش زنان- یک ارزیابی زنانه/ ووپرتال 2009)

با وجود آنکه هر زن یا مردی میتواند احساسات حسادت را داشته و دررقابت با دیگران قرار بگیرد. در جامعه، حتی بین زنان، رقابت زنان حسودی نامیده شده، و رفتار حسوادنه یک مرد نام رقابت به خود میگیرد.

آری هنگامی که ما در زبانمان رفتارها و ارزشها را وارونه مینامیم، مردان به خود، اجازه هر گونه خشونت را بر علیه زنان میدهند، چرا که احساس حسادت، و حس مالکیت مردسالارانه خود بر زن را، عشق مینامند.
ما زنان باید، تمام آنچه را که سیستم فکری ما را ساخته و پرداخته، از جمله زبان،فرهنگ، سنت، مذهب، آموزش ....را به زیر ذره بین نگاه آگاه فمینستی خود بریم، تا بتوانیم جهان را از نو تعریف کنیم، تا جنایت وخشونت را عشق ننامیم.