Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

گزارش نویسی "حرفه" ای و "حرفه" گزارش نویسی! / شادی امین

اما چرا "گزارشگران شهرزاد نیوز" اینقدر از انتخاب مادران خاوران به عنوان زن برگزیده هیجان زده و غافلگیر شده اند؟ این امر بر میگردد به بینش اینان و نگاهشان به جنبش زنان و کنفرانس های بنیاد پژوهش های زنان.

******

کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران در روزهای 4 تا 6 جولای در دانشگاه برکلی برگزار شد.
از چندین روز قبل از برگزاری این کنفرانس معلوم بود که برخی رسانه ها که بایستی بودجه سالانه خود را به مصرف رسانده و گزارش مالی خود را در پایان دوره معین به نهادهای زیربط اعلام دارند، در صدد هستند که "تیم" هایی را برای تهیه گزارش روزانه از این کنفرانس به برکلی ارسال کنند.
دو رسانه ای که این قصد را داشتند یکی "شهرزاد" نیوز بود و یکی هم "رادیو زمانه". البته بعد در طول کنفرانس این صدای آمریکا بود که با ارسال تیم فیلمبرداری حرفه ای گزارش روزانه و مفصلی را از این کنفرانس تهیه و به واژه "پوشش خبری"معنا داد.
من متاسفانه امسال بنا به دلایلی و علی رغم علاقه ام، نتوانستم در این کنفرانس شرکت کنم، پس قصد نوشتن گزارش از این برنامه را هم ندارم. اما در چند سطر و به طور مختصر میخواهم نشان دهم که وقتی گزارشگر برنامه ای از تاریخچه و روند آن برنامه به معنای واقعی بی اطلاع است و تازه با وجود بی خبری، با موضع و جانبدار هم هست ، سرنوشت گزارش و خبر رسانی چگونه میشود؟ البته اگر موضع داشتن و جانبدار بودن توام با آگاهی باشد، کار گزارش را با نقدی سالم و سازنده توام میکند و مفید هم هست، که نشان خواهم داد که در مورد این گزارش نویسان"حرفه"ای این امر صادق نیست.
در سایت رادیو زمانه تا کنون دو گرازش از "صنم دولتشاهی" و "لوا زند" منتشر شده که اولی مربوط به روز اول کنفرانس است و علی رغم شماره گذاری که شده بود، مطلب شماره 2 و روزهای دوم و سوم را تا کنون در پی نداشته است. علت چیست برای خوانندگان این سایت ناروشن و بدون توضیح میماند. گزارش "لوا زند" نیز هفته بعد از شروع کنفرانس یعنی روز جمعه 11 جولای منتشر شد. که گزارش نسبتا مفصلی است که روند کار کنفرانس را با دقتی نسبی و نه کافی بیان میکند. مثلا در این گزارشات برنامه گروه لولی در هر دو شب جمعه (که به دلیل مشکل تکنیکی دستگاهی در سالن برگزار نشد و پس از آغاز متوقف شد) و شنبه(که به طور کامل اجرا و مورد استقبال حاضرین /نزدیک به سیصد نفر/ واقع شد) از قلم می افتد. بخش های دیگر برنامه های هنری نیز با بی تفاوتی گزارشگر روبرو شده و جایی در خور در گزارش نمی یابند. اما با این وجود تا جایی که به روند بحث ها بر میگردد ، این گزارش به خواننده تصویری کلی از کنفرانس ارائه میدهد. قطعا کسانی که در کنفرانس بودند بهتر میتوانند در این مورد اظهار نظر کنند.

کنفرانس بنیاد و گزارشات " قصه گو" یان شهرزاد نیوز اوج گزارش نویسی حرفه ای! است. تیم 6 نفره ای که به گفته نوشین شاهرخی قرار بود در این کنفرانس گزارش تهیه کنند! یکیشان (خود خانم نوشین شاهرخی) تازه هفته قبل از برگزاری کنفرانس برای گرفتن ویزای امریکا اقدام میکند، و هر چه به کارمندان سفارت آمریکا در برلین توضیح میدهد که همکار شهرزاد نیوز است و به کنفرانس بنیاد میرود، کارمندان سفارت امریکا به ایشان پاسخ میدهند که "دفعه‌ی دیگر" شش‌هفته زودتر بیایید مصاحبه برای ویزا، چون مراحل صدور ویزا 6 هفته طول می کشد."
به هر حال اما تا جایی که ما متوجه شدیم حداقل یک تیم دو نفره به طور رسمی از طرف این سایت برای تهیه گزارش و انجام مصاحبه به برکلی می رسند .
از این دو نفر(هایده ترابی و افسانه پایدار) نیز تا کنون یک مصاحبه ، 4 گزارش و یک تاریخچه از بنیاد منتشر شده است. گویا مصاحبه های دیگری که صورت گرفته قرار است به ترتیب در نوبت های بعدی زینت بخش این سایت باشند. علی رغم انتظار برای دیدن گزارش هایده ترابی که امیدوار بودم به خاطر زیبایی قلمش و شناختش از جنبش زنان گزارشی خواندنی ارائه دهد، تا کنون به جز گزارش گونه ای از روز اول کنفرانس که انتظاری را برآورده نمی کرد، گزارشی از ایشان منتشر نشده است.
به بخش هایی از این گزارشات نگاهی میندازیم.
آنها مینویسند:" برکلی آن چنان زیبا نیست، اما یک جورهایی جالب است، اوضاع جوّی‌اش غیر قابل پیش بینی است، مثل کنفرانس‌های "بنیاد پژوهش‌های زنان ایران" متغیّر و ویژه است. باید درکش کرد!" و یا " نگفتم که اوضاع جوّی کنفرانس‌های "بنیاد پژوهش‌های زنان ایران" مانند هوای برکلی آمد و نیامد دارد؟ همان شد. همه را غافلگیر کردند. "مادران خاوران"، زنان/بانوان برگزیدۀ امسال شدند. دیگر نمی‌خواهم فکر کنم که چه مسیری طی شد تا کمیته به چنین تصمیمی رسید؟ این که پیشنهاد تنها از سوی گلناز امین بود؟ یا دیگرانی هم در این امر مشوّق بودند؟ مانند میهن روستا، گلرخ جهانگیری، هایده درآگاهی، شهین نوایی و همه و همۀ زنانی که باید در این امر مشوّق بوده باشند؟ این که واکنشی به انتقادها و اعتراض‌های سال گذشته بود یا نه؟ مهم نیست. "(هایده ترابی) و یا در جایی دیگر خانمی با نام افسانه پایدار مینویسد:" مادران خاوران به این دلایل بود که در بیستمین سالگرد کشتار ۶۷، عنوان زن برگزیده را از آن خود کردند. لوح تقدیری که قرار است به آنان تقدیم شود تا زمان آمدن یکی از مادران، به عنوان نماینده، در آرشیو حقوق بشر در برلین خواهد ماند. ..." و ادامه میدهد:" با خودم فکر کردم، اما این که به نسبت انتخاب‌های سال‌های گذشته‌ی بنیاد، واقعا ً "یه چیزی "دیفرنت" بود. کاری که اگرچه به نوعی سنت شکنی، اما در تاریخ پر فراز و نشیب بنیاد، کاری درخشان و به یادماندنی بود."
(از گزارش افسانه پایدار)
اما چرا "گزارشگران شهرزاد نیوز" اینقدر از انتخاب مادران خاوران به عنوان زن برگزیده هیجان زده و غافلگیر شده اند؟ این امر بر میگردد به بینش اینان و نگاهشان به جنبش زنان و کنفرانس های بنیاد پژوهش های زنان.
این دوستان اگر کمی به این کنفرانس ها که تا کنون نوزده سال پیاپی برگزار شده اند، نگاهی می انداختند(شرکت در آنها و مطالعه اسنادش که هیچ) متوجه میشدند که این اولین بار نیست که چنین کار "دیفرنتی" انجام میشود و به اصطلاح "سنت شکنی" میشود.(کدام سنت؟) و ربطی هم به "غیر قابل پیش بینی "بودن این کنفرانس ها ندارد. در سال 1999 که کنفرانس دهم بنیاد در شهر مو نترال در کانادا برگزار شد ، لوح تقدیر زن برگزیده به "زنان جانباخته" تقدیم شد. در آن کنفرانس هم این کار با نمایش فیلم " نهراسیدند از مرگ" که کار مشترک شهرزاد ارشدی و امین ضرغام بود، انجام شد.
پس بنیاد پژوهش ها علی رغم کاستی ها و "فراز و نشیب" هایش ، اگر هم قرار است در یک گزارش مورد نقد قرار گیرد، لازمه آن آگاهی از تاریخچه و گذشته این بنیاد و تاثیرات آن در جنبش زنان میباشد. کسانی که برای اولین بار به همت لقب اهدایی "گزارشگر" در این کنفرانس شرکت کرده اند، بهتر می بود چند ساعتی را هم به عنوان ما به ازاء مخارجی که برای ایشان هزینه شده بود، به تفحص و بررسی این برنامه ها میپرداختند تا با چنین گزارشات سطحی به شعور خوانندگان خود توهین نکنند.
در این گزارشات خواننده بیانیه کمیته برگزاری که "نورا بیانی" بود به "جمیله داوودی" بدل میشود، طوماری که از کاغذ و در گوشه سالن اسامی تعدادی از جان باخته گان را در بردارد (که البته من چون خودم در تهیه این طومار دخیل بوده ام با اطمینان میگویم) نه از پارچه است و نه حامل اسامی بیست و چهار هزار نفر!( این رقم از کچا آمده و یا آیا چنین مجموعه ای موجود است یا نه نمیدانم) این لوح نیز در " آرشیو حقوق بشر در برلین" نخواهد ماند بلکه در آرشیو اسناد و پژوهش های ایران در برلین خواهد ماند. گلناز امین نیست که "به روی صحنه می‌آید. از بازماندگانی که در سالن هستند، می‌خواهد که برخیزند و بایستند" بلکه "میهن روستا" است که این درخواست را میکند. تشکر از نشریه "شهروند" به تشکر از حضور "همشهری" بدل میشود. از هر گوشه این گزارشات به "شهرنوش پارسی پور "حمله ای هر چند در حد "نیشک" صورت میگیرد. و این در حالی است که او نیز تنها یک شرکت کننده است و بس! اما حضور او به دوستان گزارشگر این فرصت را میدهد که ضمن تسویه حساب با بنیاد به دلیل انتخاب شهرنوش به عنوان زن برگزیده در کنفرانس واشینگتن، و با شهرنوش پارسی پور نیز به دلیل اظهار نظرش در مورد صیغه حسابرسی کنند!
شاید دوستانی بگویند، این اشتباهات مهم و اساسی نیستند و در هر گزارشی پیش می آیند. بله حق با شماست. ما هم تا کنون در گزارشاتمان خطا داشته ایم و خواهیم داشت. اما وقتی در تنها چند گزارش، گزارشگرانی از یک نهاد خبری به این میزان اخبار ضد و نقیض از وقایع معمولی انتشار میدهند، و سر دبیر! سایت هم نه تنها آنها را چک نمیکند، بلکه پس از دو هفته بدون توضیحی اصلاحی از کنار آن می گذرد. آیا میتوان به مجموعه گزارش آنها اعتماد کرد؟
تمرکز این گزارشات نه از موضع بررسی و نقد سالم درون جنبش زنان بلکه با هاله ای از ظن و غر زدن توام است که نشان میدهد گزارشگر شهرزاد نیوز را با جنبش زنان کاری نیست. این گزارشگر "پایدار" تنها دستاوردش از این کنفرانس، سفری به برکلی است همانطور که خود مینویسد " بزرگترین دستاورد من در وقت ناهار، کشف توالت تمیزی در زیرزمین بود."
آیا این مسئله نشان از این ندارد که این گزارشگر تنها "حرفه" اش گزارشگری است و با یک "گزارشگر" حرفه ای هنوز فرسنگ ها فاصله دارد، و با جنبش زنان و فضای آن نیز بیگانه است. به همین دلیل است که به جای تصویر فضای حاکم بر بحث ها و ارائه تصویری از ترکیب و نظرات شرکت کنندگان ما بیشتر با تصاویری از هوای برکلی بیشتر روبرو میشویم تا مثلا برخوردهای شرکت کنندگان با هم، با کمیته برگزاری و با سخنرانان و هنرمندان و ...
گزارشگران رادیو زمانه عملا بر موضوع بیشتر احاطه دارند و مسلط و دقیقتر مینویسند. با وجود اینکه من با رادیو زمانه ، همانگونه که با شهرزاد نیوز و سیاست و گردانندگان آن مرزبندی دارم، و چه بسا با امثال آقای مهدی جامی به مراتب در عرصه سیاست مرزبندی های جدی تری دارم، اما در این زمینه ، گزارشگران آنها به مراتب بیشتر ادای وظیفه کرده و خوانندگانشان را جدی گرفتند.
در شرایطی که عده ای تبلیغ "اینترنت نویسی" می کنند و هر گونه جدیت و تلاش در صحیح نوشتن فارسی را نیز به زیر سوال میبرند، و با تبلیغ "نوشتن برای نوشتن" به سطحی، غلط و بی محتوا نویسی دامن میزنند، بایستی اعتبار و جایگاه گزارشات مستند و کار شده را بازسازی کنیم و نگذاریم این نگاه به
نگارش، و گزارشات نادقیق به فضای عمده موجود بدل شوند.

روابط عمومی و فعالیت مطبوعاتی

در همین رابطه بایستی به کمبود دیگری که نه تنها در جنبش زنان بلکه در مجموع با آن روبروهستیم نیز اشاره کنم. متاسفانه ما همچنان در ارائه برنامه و فعالیت های خود به بخش روابط عمومی و فعالیت مطبوعاتی و اطلاع رسانی پس از اجرای مراسم ، کنفرانس و سمینار های خود کم بها میدهیم. در نبود چنین گزارش هایی بسیاری از فعالیت ها تنها در حد عده معدود شرکت کنندگان و در سطح منطقه ای باقی میماند و تجربه حاصل از آن منتقل نگشته و فعالین هر منطقه بسیاری از تجربیات را از نو و برخا با تحمل آسیب و صرف انرژی فراوان خود در عمل تجربه میکنند.
بنیاد پژوهش های زنان ایران نیز از این امر مستثناء نبوده و متاسفانه تا کنون از ارائه گزارش و یا اطلاعیه مطبوعاتی پایانی کنفرانس و توضیح روند کار کنفرانس ها غافل مانده است.
به نظرم وقت آن رسیده است که در بیستمین سالگرد برگزاری این کنفرانس ها ، بنیاد پژوهش ها و دیگر آکتور ها و فعالین جنبش زنان به این مسئله توجه نشان داده و به جبران این ضعف بپردازند.
در گوشه و کنار این جهان فعالیت های مستمر و بسیار با ارزشی صورت میگیرد و در نبود فعالیت مطبوعاتی صحیح از تاثیر گذاری لازم برخوردار نمیشوند. ایجاد کمیسیون های مطبوعاتی از سوی برگزار کنندگان و ارائه گزارش ویژه میتواند کمکی به ایجاد چند صدایی در ارائه اخبار واقعی اینگونه برنامه ها و از سویی مستند سازی این جنبش باشد. به نظر من بنیاد پژوهش ها و کمیته های برگزاری این کنفرانس ها یا برنامه های مشابه در شهر ها و کشور های دیگر میتوانند فرد یا افرادی را برای این کار منظور داشته و با ارائه کنفرانس مطبوعاتی اطلاعات کافی و دست اول را در اختیار فعالین مطبوعات بگذارند تا از این آشفتگی تا حدودی بکاهیم. رفع این مشکل به عهده همه ماست.
پس نوشت:
این مطلب در روز 22 جولای پس از سه هفته انتظار برای انتشار گزارشات دیگر منتشر شده است. چنانچه گزارش و مطالبی خواندنی و با ارزش پس از این تاریخ منتشر شوند، علی رغم تاخیرشان اما مایه خشنودی است. و لی ناقض نقد گزارشات تاکنونی نمی باشند.
از آنجایی که از هایده ترابی جز یک گزارش و معرفی گونه ای از بنیاد در این سایت منتشر نشده است، نقد من در وجه غالب متوجه دیگر گزارشات میباشد.