Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

لاپوشاني؟! / شادي صدر

واقعه دانشگاه زنجان، اولين مورد آزار جنسي و تجاوز نيست كه در محيط دانشگاههاي ايران اتفاق مي افتد و قرباني آن يك دختر دانشجو است. حتي اولين موردي هم نيست كه اعتراضهايي به اين موضوع از سوي دانشجويان ابراز مي شود.


حتي با وجود عادت ما ايرانيان به شنيدن و ديدن روزانه عجايب و غرايب غيرقابل باور، هنوز هم موضوعاتي وجود دارد كه بهت همگان را برانگيزد. باور اينكه بعد از چندين روز تحصن دانشجويان زنجان در اعتراض به به پيشنهاد غيراخلاقي معاون دانشجويي اين دانشگاه و افشاي موضوع تحت فشار قراردادن و تهديد اين دانشجو براي برقراري رابطه جنسي، دختر دانشجو را با اين عنوان كه "ارتباط ناصحيح عاملان حادثه دانشگاه زنجان، محرز شده" بازداشت كرده باشند بسيار دشوار است. شنيدن اين استدلال از قول دادستان زنجان كه "هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند عاری از بزه و خطا باشد و باید التهاب و تشویش روانی را در جامعه کنترل و نباید اجازه این گونه تشنج‌ها را به جامعه داد. اگر بنا باشد این شیوه و روش در جامعه گسترش یابد و هرکس با مطلع شدن از خطای کسی بخواهد آن را به این شیوه افشا و برملا کند در جامعه هیچ امنیتی وجود نخواهد داشت" نيز نشان مي دهد كه جرم واقعي دختر دانشجو جسارتش در بيان مساله اي بوده كه بيشتر وقتها "لاپوشاني" مي شود يا بدتر از آن، بيان مي شود و بي هيچ عقابي، در سكوت معلق مي ماند. سئوال اصلي كه در اين يادداشت كوتاه در پي مطرح كردن آن هستم اين است كه دختر دانشجو به عنوان قرباني آزار جنسي و تهديد، از سوي يك صاحب قدرت مسلط، چه كار ديگري مي توانست بكند جز كمك خواستن از گروهي از دانشجويان براي ضبط و فيلمبرداري از روند آزار جنسي و پخش گسترده آن؟

مطمئنا اولين پاسخ مسئولاني چون دادستان زنجان اين است: به مقامات قضايي مراجعه مي كرد. به عنوان يك وكيل دادگستري و مدير موسسه راه توانمندزيستن (راهي) كه كار اصلي اش ارائه خدمات حقوقي به زنان آسيب ديده يا در معرض آسيب بود، بارها و بارها با پرونده هايي مواجه شده ام كه زنان در آن از سوي مرد مورد تهديد، آزار جنسي و حتي تجاوز قرار گرفته اند و پس از شكايت و طي مراحل طولاني و سخت قضايي (كه براي قرباني آزار جنسي، عذابي مضاعف است ) نه تنها نتوانسته اند آزار جنسي و زناي به عنف (تجاوز) را به اثبات برسانند بلكه در نهايت، در بعضي مواقع حتي خود به دليل اقرار اين موضوع كه يك رابطه جنسي خارج از ازدواج (نامشروع) بين آنها و مردي كه از او شكايت كرده اند اتفاق افتاده، به حكم قاعده "اقرار العقلا علي انفسهم جائز" مجازات شده اند! سرنوشتي كه شوربختانه، ممكن است در انتظار دختر دانشجوي زنجاني نيز باشد!

از ذكر مثالهاي گوناگون مي گذرم و تنها پرونده "حميده" را كه خود وكيل او بودم، مرور مي كنم. حميده، 15 ساله، در راه مدرسه توسط چند مرد ربوده مي شود، در خانه اي در حاشيه شهر تهران مورد تجاوز قرار مي گيرد، چندين هفته در آن خانه بارها و بارها و از سوي مردان گوناگون آزار مي بيند، بعد از فرار از آن خانه، مدتها طول مي كشد تا به خانواده خود ثابت كند كه تقصيري در بلايي كه بر سرش آمده نداشته است، به كمك مادر خود كه مستخدم مدرسه اي در جنوب شهر و عضو بسيج محل بوده از بسيجيان محل كمك مي گيرد و سه نفر از مردان رباينده را پيدا مي كند، آنها در پايگاه بسيج تمامي اظهارات حميده را تاييد مي كنند اما در دادسرا و دادگاه ادعا مي كنند كه زير كتك اقرار كرده اند، در نهايت پس از دو سال، هر سه نفر از جرم "زناي به عنف" و "آدم ربايي" به خاطر نبودن دلايل كافي تبرئه مي شوند! و حميده مي ماند و خانواده فقيرش و ذهن و روحي كه نابود شده است.

و تازه در پرونده هايي مانند پرونده حميده، متجاوز يا متجاوزان انسانهايي معمولي و فاقد قدرت سياسي، اقتصادي و اجتماعي بوده اند. وقتي عامل قدرت را نيز بر چرخه آزار جنسي بيفزاييم، خواهيم ديد كه متجاوز ابزارهايي غيرقابل جايگزين براي رسيدن به خواسته هاي خود دارد درحالي كه قرباني ازار حتي از زني كه در نيمه هاي شب در انتهاي كوچه بن بست با يك ديوانه جنسي روبه رو شده بي دفاع تر است.

واقعه دانشگاه زنجان، اولين مورد آزار جنسي و تجاوز نيست كه در محيط دانشگاههاي ايران اتفاق مي افتد و قرباني آن يك دختر دانشجو است. حتي اولين موردي هم نيست كه اعتراضهايي به اين موضوع از سوي دانشجويان ابراز مي شود. حداقل در مورد دانشگاه صنعتي سهند تبريز و رازي كرمانشاه، هم مساله آزار جنسي يك صاحب قدرت در دانشگاه به دختري دانشجو مطرح بوده و هم حول اين مساله اعتراضهاي دانشجويي شكل گرفته است اما هر دو پرونده نتايجي نامعلوم داشته اند. تفاوت پرونده زنجان با باقي وقايعي از اين دست اين است كه براي نخستين بار، مدركي غيرقابل انكار وجود دارد. مدركي كه اتفاقا چون از طريق اينترنت، رسانه اي جديد، غيرقابل سانسور و همگاني، پخش شده، نه قابل لاپوشاني است و نه قابل ناديده گرفتن. همه گناه دختر دانشجوي زنجاني كه بعد از اينكه ماهها مورد تهديد و ارعاب معاون دانشگاه قرار داشته و ماهها با اين فكر كه آيا راه سومي بين ترك تحصيل يا تن دادن به خواسته هاي غيراخلاقي استاد وجود دارد شب روز خود را سپري كرده، حالا بايد يك گوشه بازداشتگاهي در زنجان بپوسد، اين بوده كه جسارت و شجاعت "افشاگري" داشته است. زماني كه او و دوستانش به جمع كردن مدرك فكر مي كرده اند، همه تجربه هاي دختران دانشجو را كه صدايشان در مورد‌ آزارهاي جنسي به هيچ كجا نرسيده بود در ذهن داشتند. آنها حتي تجربه زنان عادي را كه نتوانسته بودند خشونت جنسي عليه خود در خانواده، خيابان و محل كار را اثبات كنند و سرخورده از بي عدالتي ناشي از آيين دادرسي و قوانين جاري، همواره با زخم تجاوز بر روح، زندگي مي كنند را در حافظه تاريخي خود مرور كرده بودند. در واقعه زنجان، زني كه در چرخه خشونت و قدرت گرفتار است، براي رهايي از "قرباني بودن" راهي را انتخاب كرده كه طي آن ساختار ناتوان كننده و مردسالار را به چالش بكشد و در مقابل، بازداشت او عكس العمل ساختارهاي ناتوان كننده است كه زن را همواره قرباني مي خواهند.

سخن آخر اينكه آقاي دادستان محترم زنجان! آنچه در جامعه تشنج و التهاب و نامني ايجاد مي كند، سخن گفتن علني از واقعيات موجود نيست بلكه بي عقوبت ماندن متجاوزان است كه با لاپوشاني ساختار تودرتوي قدرت، تنها حس بي عدالتي و افزايش انگيزه براي انتقام شخصي برجاي مي گذارد.

زنان به فكر جمع كردن مدرك و افشاي افتاده اند زيرا از دستيابي به عدالت در نام حقوقي موجود نااميد شده اند. شما مي توانيد به اين اقدام هر نامي بدهيد، مي توانيد بگوييد "كرم از خود درخت بوده"، مي توانيد همانطور كه تلويحا گفته ايد تكرار كنيد "اين رابطه دو سر داشته است" يا حتي آن طور كه از ما بهتران نوشته اند، مساله اساسا يك توطئه سياسي بوده است! اما آقاي دادستان محترم زنجان! واقعيت اين است كه دختر دانشجويي كه هم اكنون در حبس شماست، بين قضاوت جامعه و قضاوت دستگاه قضايي، اولي را انتخاب كرده است! اين
شماييد كه بايد از خود بپرسيد چرا؟
تاریخ: 31 خرداد 1387
http://meydaan.net/default.aspx