Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

سهیلا میرزایی

شعری از سهیلا میرزایی

شاید خواب تمرینِ ساده­ی مُردن است

بالشِ شاهدی

که هراس­های شبانه­ی تو را

در خواب­های بی­خیال قسمت می­کند

نوکِ پستان­هایت سیخ و کبود

و ران­های ناآرام­ات در رأسِ هر ساعت

سراسر یک سُرفه را تکرار می­کنند

کلمات باکره باد کرده­اند

و من اینجا در خیمه­ی خروشانِ خلوتِ خود بالا می­آورم

اما کوتاه نمی­آیم

شنا می­کنم به رسمِ برعکس

لُخت می­شوم به رسمِ خواب

حالا به انتظار یک اتفاقِ

لُخت فکر کرده­ام

و به رنگِ پروانه از خواب­های ولگردِ تو خارج شده­ام

روی بالش­ات به انتظار فرصتی عجیب کمین کرده­ام

که رهایی را با مُردن تاخت بزنم

اما تو به عادتِ مجبور

خواب­هایت را خاکستر کن

تریر. 23.06.2007