Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

کتاب"زندانی تهران" فرصت طلبی مارینا و تحریف حقایق / مرجان افتخاری

آنچه که مشخص است یکی از اهداف این کتاب و نویسنده آن مخدوش کردن چهره
زندانیان سیاسی برای نسل جوان، نسل-های آینده و منحرف کردن افکار عمومی در خارج از کشور است (قرار است که این کتاب به چندین زبان ترجمه شود).
*****

18.07.2007

تا کنون چندین نفر از زندانیان سیاسی سابق دست به انتشار کتاب-هائی زده-اند در رابطه با خاطرات و حوادث زندان. هر چند، بازگو کردن و نگارش حقایق زندان کار ساده-ای نیست. اولا بدلیل یاد آوری تمام درد-ها، رنج-های روحی، شکنجه، اعدام عزیزان، یاران و شرایط بسیار سخت دیگری که زندانیان سیاسی در زندان با زندانبانان و توابین داشتند. دلیل دوم، مسئولیت مهم نویسنده در رابطه با ارائه حقایقی است که به مستند کردن دورانی از تاریخ کشورمان مربوط میشود. دورانی که بازگو کننده و یاد آور حوادث و وقایع مهمی است. دوران پر تلاطمی از مبارزه مردم، نقش آفرینی آنان، نقش نیرو-های سیاسی و انقلابی، نیروهای مذهبی، رژیم جمهوری اسلامی، و مذهب اسلام. مجموعه-ای که نویسنده، یک دهه از تاریخ را برای آگاهی مردم، روشنگری افکار عمومی و مهمتر از آن برای نسل-های آینده به نگارش در آورده و مستند میسازد، یا به عبارتی به آن رسمیت می-بخشد. اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم، بدون تردید به مهم بودن این مسئولیت بیشتر پی خواهیم برد.

علیرغم سنگینی این مسئولیت، عده-ای از زندانیان سابق اقدام به چنین کار دشواری کرده-اند که خود جای تقدیر دارد. گر چه، همانطور که هر کتابی میتواند منتقدانی داشته باشد، بعضی از این کتاب-ها به شکل–های مختلف مورد نقد قرار گرفته-اند.

یکی از این کتاب-ها که ظاهرا به خاطرات زندان "مارینا نمت" مربوط میشود و مرا مجبور به نگارش این چند سطر کرد، تحریف واقعیت-های زندان-های جمهوری اسلامی، مبارزه زنان و مردان در شکنجه-گاه-های این رژیم و سرپوش مهارانه-ای است بر همکاری مارینا با بازجویان و در واقع تواب بودن ایشان.

در واقع این فرصت طلبان و توابین در هر شرایطی نان را به نرخ روز میخورند. در زندان برای آرامش بیشتر و فرار از سرکوب دائمی به هر پستی و حقارت تن در دادند و در بیرون از زندان، نه تنها تواب بودن خود را پنهان میکنند بلکه در ادامه دست به تحریف حقایق میزنند و وحشیگری رژیم را در زندان-ها به گونه دیگری ترسیم میکنند.

کتاب " زندانی تهران" مارینا نمت به یک رمان تخیلی-پلیسی بیشتر شبیه است تا به خاطرات زندان، درد-ها و رنج-های این دوران. ولی باید پرسید هدف مارینا از انتشار این کتاب و مصاحبه-های او آن هم در آستانه سالروز کشتار سراسری زندانیان سیاسی سال 67 چیست؟

با توجه به مطالب نوشته شده در کتاب و تقسیم کردن شکنجه-گران و بازجو-ها به "بد و خوب" و ارائه تصویری از روحیات انسانی و بشر دوستانه عده-ای در مقابل ددمنشی تعداد دیگر، و طرح درگیری "دو کمپ" تنها توجیهی است ماهرانه و عوام فریبانه در اثبات رفتار و روشی که مارینا در زندان به آن تن داد. در ضمن طرح کمپ-های مختلف در رژیم اسلامی به نظر داستانی است قدیمی و پوسیده که دیگر خریداری ندارد. مارینا و هر کسی از این دست باید به این موضوع توجه داشته باشند که در کشتار سراسری زندانیان سیاسی سال 67 رژیم اسلامی و تمامی دست اندر کاران و جنایتکاران آن در سراسر کشور یک سیاست و یک برنامه را بکار بردند.

مارینا از پوشاندن و مخدوش کردن سرکوب، شکنجه، اعدام و هزاران جنایت دیگر رژیم اسلامی در رابطه با زندانیان سیاسی باید هدف-های دیگری داشته باشد. زندانیانی که هیچ جرمی جز دفاع از آرمان، رهائی و رفاه کارگران و زحمتکشان نداشتند، و از دستاورد-های انقلاب خود دفاع میکردند. هزران زن و مرد در سال-های سیاه دهه 60 دربند-ها و زیر شکنجه قرار گرفتند و هزاران نفر با قامتی سرو گونه در مقابل جوخه-های مرگ ایستادند. درست بر عکس مارینا و سایر توابین.

آنچه که مشخص است یکی از اهداف این کتاب و نویسنده آن مخدوش کردن چهره زندانیان سیاسی برای نسل جوان، نسل-های آینده و منحرف کردن افکار عمومی در خارج از کشور است (قرار است که این کتاب به چندین زبان ترجمه شود). در واقع، مارینا تلاش کرده است تا نه تنها تصویر دیگری از زندان-های رژیم در اذهان عمومی ترسیم کند، بلکه، مقاومت و مبارزه آگاهانه تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در زندان-های رژیم اسلامی را به شکل ماهرانه و ریاکارانه-ای مخدوش سازد. مهم تر از آن ایشان از تواب بودن و همکاری خود با رژیم اسلامی هچگونه سخنی به میان نمیآورد.

هدف دیگری که در انتشار این کتاب در چنین سطح گسترده نهفته است ، کسب شهرت جهانی و احتمالا دریافت جوائز اهدائی دولت-ها و یا انجمن-های اروپائی، آمریکائی و سازمان-ها زنان است. درکنار این فرصت طلبی و فریبکاری نباید موضوع مهم دیگری هم را فرموش کرد، بهرمندی بار مالی و پر کردن حسابهای بانکی او است.

و اما در مورد خانم شهزاد مجاب و مسئولیت او بعنوان رئیس انستیتو مطالعات زنان دانشگاه تورنتو و رئیس این پروژه تحقیقاتی، باور کردنی نیست که فردی در سطح، تجربه و مسئولیت خانم مجاب، بدون مطالعه در مورد مارینا، مسائل زندان-های جمهوری اسلامی اقدام به راه اندازی این پروژه کرده باشند. در حالی که خانم مجاب همه گونه امکانی برای تحقیق و بررسی سابقه مارینا داشته و با زندانیان سیاسی زن در ارتباط بوده-اند. از همه مهمتر، چگونه میتوان پروژه-ای را پیش برد و دست به انتشار نتیجه نهائی آن زد، بدون آنکه هیچ کس جز مارینا از محتوای آن اطلاعی نداشته باشد؟!!

خانم شهرزاد مجاب میتوانند برای "جبران بی اطلاعی" خود بطور رسمی و بعنوان مسئول این پروژه تحقیقاتی در رابطه با غیر واقعی بودن حوادث کتاب، مخدوش کردن واقعیت-ها و بطور مشخص واژگونه کردن چهره و مبارزه زندانیان سیاسی از انتشارات پنگوئن و رسانه-های گروهی بخواهند از انتشار آن صرف نظر کنند. به نظر این تنها راه برای جبران بی اطلاعی!! و بی مسئولیتی ایشان است.

Eftekhari_marjan@yahoo.com