Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

جامعه ای به توان بی نهایت ابتذال

یکی هست که مذهبی است، می گوید فمینیست است و آزادی خواه و برابری طلب و صلح طلب... گیس هایش هم سفید شده است، هربار یکی از فعال های جوان را می بیند چشم هایش برق می زند، سرش را نزدیک گوش تو می کند و می گوید راستی! تو دوست پسرت کیه؟ باهاش سکص هم می کنی؟

اولین بار که سکص داشتی چند سالت بود؟... وقتی هم که رو ترش می کنی و گاه که دیگر کلافه می شوی از سوال های خصوصی این خانم گیس سفید و می گویی ببخشید! دوست ندارم به این سوالات شما درباره زندگی شخصی خودم جواب بدهم، زن اخم می کند و می گوید: وا! ما فمینیست ها و اکتیویسیت ها باید اینجور چیزها را بدانیم، آدم باید تو فعالیت اجتماعی ته توی همه این چیزها را در بیارد!!

حالا قضیه چند روزه اخیر جماعت روشنفکر، آزادی خواه، مارکسیست، پسا فمینیست ساختارگرا، مترجم و نویسنده، نقاش، شاعر، آهنگساز، بازیگر، روزنامه نگار، آنارشیست، فعال سیاسی و غیره است. جماعتی که چند روزی است همه فکر و ذکر و سوژه بحث ها و تفریح این روزهایش فیلم رابطه جنسی یک دختر جوان است. با افتخار نشسته اند و لینک این فیلم را برای آدرس بوک ایمیل و فرند لیست مسنجر خود فوروارد می کنند. قصه سرایی ها می کنند، فیلم را ده ها بار دیده و تحلیل (!) می کنند. بی پرنسیبی و بی اخلاقی را به اوج رسانده اند، تا خرخره در ابتذال ادای آدم حسابی بودن در می آورند.

جامعه ای که تعریف واژه ها و مفاهیم در آن تا این اندازه مغشوش و درهم و بی چارچوب است، و مردمش یک چیز را شنیده اند به اسم " حریم خصوصی" و " عرصه عمومی" و بی آنکه معنایش را بدانند هی بلغور می کنند، هی بلغور می کنند. عرصه خصوصی یعنی چی عزیزان فرهیخته؟ عرصه خصوصی را تنها مستراح می دانید و زیر دوش حمام و توی تخت خواب؟ همه شماهایی که این چند روزه افتخارتان دیدن این فیلم و فرستادن لینک و عکس های آن به دیگران شده است، شریک جرم هستید. استدلال تان هم که بنده به عنوان یک فرهیخته، یک روشنفکر، یک روزنامه نگار، یک فعال جامعه مدنی، یک جامعه شناس، یک هنرمند خدا و غیره باید این فیلم ها را ببینم تا در جریان بررسی کامل اوضاع اجتماعی باشم و بر جوانب گوناگون قضیه اشراف داشته باشم، بی منطق ترین استدلال ها است.

امشب با دوستی درباره این استدلال ها حرف می زدیم. رسیدیم به این نتیجه مهم که جامعه ما اصولن ضعیف کش است. دیدید دختر تنها که تو خیابان راه می رود، از پسرک تازه سر از تخم در آورده تا پیرمرد لب گور همه جلو می آیند و متلک می گویند؟ بعد هم همیشه می گویند کرم از خودشه! می خواست اینجوری لباس نپوشه و آرایش نکنه! بعد همین دختر با همین لباس و آرایش وقتی با برادر، دوست پسر، شوهر ، پدر یا هر مذکری باشد، هیچ کدام این جماعت جرات جلو آمدن و متلک بار کردن پیدا نمی کند. می بینید؟ مشکل لباس و آرایش نیست، مشکل رابطه فرادست - فرودست و امر سلطه است. هرجا حس کردیم در موضع قدرت هستیم، جولان می دهیم و حق کشی می کنیم.

حالا قضیه جامعه روشنفکر ما هست؛ که روزنامه نگارش دستش به مشکل اصلی نمی رسد و توان موشکافی درد اصلی را ندارد، بعد زوم می کند روی رابطه جنسی دو آدم با یکدیگر و خود را محق می داند که سر در بیاورد از این رابطه! راستی! متوجه هستید یک دلیل فرار مردم از دست این جماعت روشنفکر و فرهیخته و جامعه شناس و عکاس و روزنامه نگار چیست؟

قشر روشنفکری که روزی که فیلم تریاک کشی فلان آخوند در اینترنت پخش شد سر ذوق آمد، هوارکشان لینک ها داد و قلم فرسایی ها کرد و دلش خنک شد، باید همان روز متوجه می شدیم که این جامعه بیمار است. پرنسیب ندارد، قدرت داشته باشد هیچ ابایی ندارد از سرک کشیدن در زندگی خصوصی مردم. چه فرقی دارد این مردم کی باشد؟ هنرپیشه باشد یا آخوند؟ رعایت پرنسیب که ماده و تبصره ندارد. راستش شک ندارم فردای روزگار اگر فیلم رابطه جنسی یکی از خودمان، مثلن بنده و دوست پسرم هم در این اینترنت و یا بساط سی دی فروش های این شهر پر از ابتذال باشد، همین دوستان روشنفکر، آزادی خواه، مارکسیست، پسا فمینیست ساختارگرا، مترجم و نویسنده، نقاش، شاعر، آهنگساز، بازیگر، روزنامه نگار، آنارشیست، فعال سیاسی و غیره اولین مشتری های فیلم خواهند بود و عوامل بی جیره و مواجب پخش گسترده آن!


فرناز