Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

آينده ى درخشان / ترجمه‌: مينو خواجه الدين

هفته ى گذشته ، زمانى كه را كت هاى ميليشياى حزب الله بر سر اسراييل مى ريخت و ارتش اسراييل حملات خود را به لبنان شد يد تر مى كرد؛ اكبر محمدى بعد از يك اعتصاب غذا در زندان اوين در گذشت .

در ايران انتقاد عليه سياست خارجى رودررويى بالا گرفته است ،اما رژيم نمى گذارد سردر گمش كنند.

بين مرگ محمدى و جنگ لبنان رابطه ى نامباركى وجود دارد . هر قدر صداى ناقوس جنگ در همسايگى ايران بالا مى رود ؛ رژيم ايران بى آنكه ضر رى متوجه اش باشد ؛ بر شد ت عمل خود مى افزايد .

محمدى از سال ١٩٩٩ در زندان به سر مى برد . آنزمان هزاران دانشجو در خيابان ها تظاهرات مى كردند وخواهان دموكراسى بودند . محمدى يكى از رهبران جنبش دانشجويى ورئيس جمهور كشور، مردى بود به نام محمد خاتمى كه به مردم آزادى بيشترى وعده مى داد . سال ١٩٩٩ سال اميد ايرانيان بود .

اكنون بعد از هفت سال محمدى در گذشته است ؛ درعراق جنگ ميهنى ؛ در افغانستان جنگ چريكى و در لبنان جنگ بمب ورا كت بيداد مى كند . محمود احمدى نژاد رئيس جمهور ايران ومنكر آدم سوزى هاي فاشيسم ؛ فرصت را براى ازد ياد فشار غنيمت مى شمارد . سازمان حقوق بشر شيرين عبادى‌ - برنده ى جايزه ى صلح نوبل - ممنوع اعلام مى شود . سال ٢٠٠٦ سال تيره اى براى ايران و منطقه است .
بد ترين نكته اين مسئله آنجاست كه رهبرى ايران اين تيرگى را نمى بيند و برعكس فكر مى كند كه در راه درستى قدم بر مى دارد . رهبر مذهبى ، على خامنه اى از« خاور ميانه ى جد يد با مركزيت ايران» دم مى زند و روزنامه ى كيهان بلند گوى رژيم مى نويسد:« خاور ميانه ى جد يد از دل درد ورنج زائيده مى شود. آمريكا ، اروپا و اسرائيل اكنون بايد بپردازند و خود نيز بايد رنج بكشند . (...)»
بدين ترتيب صداى اعتماد به نفس رژيمى به گوش مى رسد كه مى خواهد خود را به نيروى برتر خاورميانه تبد يل كند .
طبعا اين ويژگى ، خاص جمهورى اسلا مى ايران نيست . حتى شاه سكولار هم خود را به عنوان قدرت تعيين كننده ى خاورميانه مى د يد و ميليارد هاى حاصل از نفت را بيش از هر چيز صرف خريد سلاح هاى مدرن مى كرد . همسايگان بايد از قدرت نظامى ايران در هراس مى بود ند . انقلا بيون اسلامى تهران نه تنها مى خواهند قدرت منطقه را در دست بگيرند ، بلكه به قول رئيس جمهورشان مى خواهند اسرائيل را از روى زمين بردارند . البته اين هم چيز جديدى نيست . آيت الله خمينى .رهبر انقلاب هم همين را مى گفت اما نمى توانست به اين گفته جامه ى عمل بپو شاند . او بمب اتمى نداشت .
هفته ى گذشته ، على لاريجانى ، رئيس هيئت مذاكرات نيروى اتمى ، ا لتيماتوم سازمان ملل مبنى برمتوقف ساختن غنى سازى اورانيوم تا ٣١ آگوست را رد كرد. ا و گفت: « ما فعاليت هاى اتمى خود را در جائيكه ضرورت دارد ؛وسعت خواهيم داد . ». اما در مورد قطع مذاكرات تهد يدى بعمل نياورد . به گفته ى او همه ى فعاليت ها بايد زير نظر
ناظران بين المللى اتمى انجام گيرد :« ما بايد وارد مذاكرات جديدى بشويم ».

عليرغم اين سخنان ظاهرا ملا يم ، ايران با هر بحرانى بيشتر و بيشتر در مركز طوفانى قرار مى كيرد كه غرش خود را روز يازدهم سپتامبر ٢٠٠١ آغاز كرد . صدا ها گوشخراش تر وپيام ها فوريتر مى شوند . هفته ى گذشته يوشكا فيشر در مركز مطالعات استراتژيك در تهران سخنرانى كرد. او دراين سخنرانى مقايسه اى دراماتيك از تاريخ آلمان وايران
بد ست داد :« ما در آغاز قرن بيستم‌، نيروى رهبرى كننده ى اروپا بود يم ، اما تصميمات غلطى اتخاذ و نگونبختى را تجربه كرد يم . اشتباه ما كجا بود؟ ما تسليم جاه طلبى هاى برتر ي طلبانه ى خود كه پايه در قدرت نظامى و پرستيژ هايمان داشت، شد يم. ما نيروى ضد هژمونى اروپا را دست كم گرفته بود يم» . واضح تر ازاين نمى توان حرف زد : زمانى كه د نبال برترى طلبى باشيد‌،شما و منطقه بازند گان خواهيد بود .
اين پيام را حتا جناح محافظه كار رژيم نيز فهميد . حسن روحانى كه تا يكسا ل پيش رئيس مذاكرات اتمى ايران بود و بيشك به جناح اصلاح طلبان تعلق ندارد ، درمقاله جنجا ليى نوشت : « هدف انقلاب ما ايجاد و ساختمان يك دولت اسلامى بود . اكنون ما اجازه نداريم به آغاز انقلاب بازگرد يم . ريشه ها ى تفاوت هاى ما همينجاست .» اين گفته ها انتقاد به سياست خارجى رودررويى ايران است كه از زمان رياست جمهورى محمود احمدى نژاد دنبال مى شود . اين بيانات ، هسته ى اختلا فات بين محافظه كاران رژيم را در مورد سياست خارجى روشنتر مى كند .بخشى از محافظه كاران مى خواهند انقلاب صادر كنند و بخشى د يگر مى خواهند دولت را ثبات بخشند . بد ين معنا كه اين گروه مى خواهد در« خارج » آرامش داشته باشد تا بتواند در «داخل» به مسايل ديگر نظير بيكارى ، تورم و بالا تر از همه به خطرى بپردازد كه از طرف مرد مى كه عليرغم سر خوردگيشان از سياست ، متوجه قد رت رژيم- كه پوسيد گى تهد يد ش مى كند- :مى باشد . احمدى نژاد نقطه ى مقابل را دنبال مى كند . او مى خواهد در« خارج» نا آرامى بيشتر باشد تا در « داخل » برنامه هاى خود را پيگيرى كند.

گروه سومى كه گويا مى خواهد ايران را به كشورى دموكراتيك تبد يل كند ؛ تحت فشار است . جنگ لبنان كسى را كه هنوز نبايد سكوت كند، تحت فشار شديد قرار مى دهد . على خامنه اى از « گرگ وحشى صهيونيزم » دم مى زند و
« صهيونيزم خونخوار » را به جنايت عليه توده هاى مردم متهم مى كند . او حزب الله را نمونه ى بارز مقاومت ورئيس آن ، شيخ نصرالله رارهبر قهرمان مى نامد . در اين فضاى بشد ت مسموم و نظامى، هر نوع انتقادى تبد يل به يك خطر شخصى مى شود . روزنامه ى كيهان ، بلندگوى رژيم ، با رضايتى پنهانى مسئله ى لبنان را « جنگ عليه دموكراسى » مى نامد .

نقطه ى ثقل اختلاف درمورد آ ينده ى ايران دردرون دايره ى قدرت قرار دارد. موضوع بر سر كل قدرت است.
« پراگماتيست ها» بنظر مى آيد، فهميده باشند بازى پوكر- چنانكه يوشكا فيشر آن را مى نامد- مى تواند به هم بخورد. هاشمى رفسنجانى كه مدتى طولانى ، قدرتمند ترين مرد ايران بود ، در نامه اى به ملا هاى جوان هشدار مى دهد :
« كمتر مشت هايشان را گره كنند » چرا كه اين مشتها مى توانند متوجه صاحبانشان بشوند . حتا با اين استعاره ، آدم مى تواند افول خود را نيز توضيح دهد .

اختلاف بر سر سياست داخلى ، سياست خارجى را خواه سر مسئله ى نيروى اتمى خواه را بطه با حزب الله لبنان يا بطور كل رابطه با غرب را تعيين مى كند . مفسرانى نظير هرميداس باوند ، استاد سياست بين المللى از تهران، فكر مى كنند كه رژيم رفته رفته به يك ديكتاتورى نظامى تبديل خواهد شد . اين يك تصادف نيست بلكه محصول مسلم پيشرفت اوضاع است . در آغاز سال ٢٠٠٣ صدا هاى زيادى از ايران به گوش مى رسيد مبنى بر اينكه جنگ عراق نظاميگرى وسيعى به دنبال خواهد داشت. احمدى نژاد عملا سيستم وخود را بهمراه جناح راديكال بى اطلاع با قاطعيت پيش
مى برد. و منطقه؟
منطقه هم پر است از سربازان وميليشيا ونوكران جنگ .
اولريش لادورنر

به نقل از دي سايت شماره٣٣ آكوست٢٠٠٦