Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

حق پناهندگی در آلمان برای دختر همجنس گرای ایرانی/ شادی امین

روز جمعه 4 آگوست 2006 دادگاهی در شهر اشتوتگارت رای به اجازه اقامت دختری که به دلیل " گرایش جنسی اش" از ایران گریخته و به آلمان پناهنده شده بود ، داد.

او که 27 سال دارد در سال 2003 به آلمان وارد شده و تقاضای پناهندگی کرد.
دادگاه پس از طی یک پروسه طولانی اعلام کرد که به دلیل وجود خطر جانی و تحقیر او به عنوان یک زن لزبین در ایران اخراج و پس فرستادن او به ایران مغایر قانون پناهندگی است .
قاضی دادگاه شهر اشتوتگارات در حکم خود همچنین مطرح کرد که" گرایش همجنسگرایانه او جزئی از شخصیت وی میباشد که حق ابراز وجود به عنوان یک لزبین ، پوشیدن لباس دلخواه و از همه مهمتر سر نکردن چادر جزئی از این مجموعه میباشد."
این حکم اولین حکمی نیست که حق پناهندگی یک همجنس گرای ایرانی در آلمان را تضمین میکند. قبلا هم مواردی وجود داشته که متقاضی توانسته ثابت کند که به عنوان یک همجنس گرا نمیتواند در ایران از یک زندگی انسانی و حقوق شهروندی برخوردار باشد.
اما موارد بسیاری نیز بوده که دولت آلمان از پذدیرش پناهندگی افراد همجنس گرا با استدلال اینکه" اگر همجنسگرا هویت جنسی خود را علنی نکند در ایران خطری متوجه او نیست" سر باز زده است. این یعنی سلب حق حیات آزادانه و اجتماعی یک انسان و پذیرش تحقیر و زندگی مخفی و همراه با ترس و دروغ.
بدیهی است این سیاسیت در نزدیکی با سیاست کلیسا است که "حق حیات" همجنسگرا را به رسمیت می شناسد و حق ابراز وجود و زندگی برای آنان را نفی می کند تا بدین طریق دگر جنس گرایی تهدید نشود و تقدس خانواده خدشه دار نشود.
همجنس گرایی در ایران به عنوان یک بیماری شناخته میشود که درمان آن تغییر جنسیت است. دولت نیز بودجه معینی را برای کسانی که خواهان این عمل جراحی هستند اختصاص داده است و به این ترتیب فرد همجنس گرا باید بپذیرد که بیمار است و برای "درمان" خود اقدام کند و یا به صف "مجرمین" بپیوندد که با مجازات شلاق و نهایتا اعدام روبروست.
متاسفانه گسترش این عمل جراحی که در موارد بسیاری غیر ضروری صورت میگیرد باعث فشارهای روحی روانی بر شخصی است که پس از عمل متوجه میشود که از نتیجه و جنسیت جدید خود راضی نیست . میتوان نتیجه روانی چنین تصمیماتی که بنا بر جبر اجتماع و قوانین موجود گرفته میشود را تصور کرد.
اکثر آنها طعم عشق ورزیدن در بدن خود و به همجنس شان را در فضایی آزاد نچشیده و آن را نا ممکن فرض کرده و تحت تاثیر فرهنگ و قوانین موجود، نمی توانند با این گرایش انسانی و سالم خود کنار بیایند و در جست و جوی راه حل به دام عمل جراحی تغییر جنسیتی می افتند که تنها برای افراد ترانس سکسوئل و آن هم در شرایط خاصی ضروری تشخیص داده می شود و نه برای همجنس گرایان.
با وجود قوانین تبعیض آمیز و سرکوبگرایانه علیه همجنس گرایان در ایران ، اما هنوز بسیاری از کشورها از پذیرش همجنسگرایان ایرانی به عنوان پناهنده خود داری می کنند.
تشکل های پناهندگی بایستی در خواسته های خود ، پذیرش همجنسگرایان را به عنوان پناهنده سیاسی گنجانده و علیه استرداد آنان به ایران مبارزه نمایند.
بدیهی است که این امر نیز گاها مورد سوء استفاده واقع شده و کسانی که دستشان از همه جا کوتاه می ماند تلاش می کنند با این استدلال پناهندگی بگیرند. اینان در عمل و برای منافع شخصی خود، منافع بسیاری را که به عنوان همجنس گرا از جهنم جمهوری اسلامی میگریزند را به طور جدی به خطر می اندازند.
امید که بحث بر سر حقوق همجنس گرایان و حق پناهندگی آنان بیشتر مطرح گشته ومبارزه بر علیه جنایاتی که علیه همجنسگرایان صورت میگیرد، دفاع آشکار و بدون قید و شرط از حق حیات، انتخاب روش زندگی و آزادانه و علنی کردن هویت آنان به بخشی از مبارزه عدالتخواهانه ما بدل گردد.