Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

گزارش کنفرانس هفدهم بنیاد پژوهش های زنان ایران در مونترال/ هما علیزاده / بخش دوم(آخر)

کنفرانس در مجموع کنفرانس بسیار موفقی بود. در طی کنفرانس نیز بحث ها به زبان انگلیسی ترجمه شده (و یا برعکس) و علاقمندانی نیز که امکان شرکت در کنفرانس را نیافته بودند، میتوانستند از طریق پالتاک به سخنرانی ها گوش دهند.
****

گزارش روز دوم و همچنین روز آخر

صبا ضرغامی

صبا وکیل جوانی است که در بهار گذشته در رشته حقوق از دانشگاه تورنتو فارغ التحصیل شده است. عنوان سخنرانی صبا ضرغامی «آزادی اجباری: خصوصی سازی قانون خانواده، اسلام و حقوق اقلیتها در کانادا» بود که یکی از بحث های داغ و سئوال برانگیز کنفرانس بود.
صبا از طرحی دفاع میکند که به زنان مسلمان حق انتخاب دادگاه شریعت را برای حل مسائل خانوادگی میدهد. وی معتقد است در شرایطی که زنان مهاجر بسیاری هستند که بدلیل ندانستن زبان، نداشتن امکانات مالی و ندانستنن قانون از سیستم دادگاههای کانادا نمیتوانند استفاده کنند وجود یک میانجی مذهبی برای حل مسائل خانوادگی ضروریست. صبا معتقد است که سیستم چند ملیتی این حق را برای انتخاب قائل است و اقلیتهای مذهبی دیگر ازین حق استفاده میکنند و محروم کردن مسلمانان ازین حق یک تبعیض است. صبا معتقد است که مخالفین این طرح با اشاره به قوانین سنگسار و قطع دست و پا در قانون قصاص دست به تبلیغات زده اند و از نظر او امکان اجرای این احکام بهیچوجه در کانادا وجود ندارد.
صبا در پاسخ به اینکه اگر سکولاریسم نبود، آزادی زن و جنبش زنان نیز مطرح نبود، گفت که فرهنگ چندملیتی کانادا برقراری قانون شریعت را ممکن میسازد و اگر این مشکل است، مشکلی است که کانادا دارد.
سئوالاتی ازقبیل:
1- چرا بجای دادگاههائی با میانجیگری مذهبی، تشکیل مراکزی که به زنان مهاجری که با زبان و قوانین کانادا آشنا نیستند کمک کند، بوجود نیایند؟
2- چرا باوجود قوانینی که از زن درمورد طلاق و سرپرستی فرزند و اختلاف بر سر تقسیم دارائی حمایت میکند بایستی به قوانین اسلامی روی کرد که حقوق زنان را پایمال میکند؟
3- اگر از حق انتخاب زنان مسلمان دفاع میکنید مسئله ارتداد را چگونه توضیح میدهید؟
4- چگونه در چهارچوب قوانین کانادا این حکم قرآن، که مردان بر زنان ارجح هستند را چگونه پاسخ میدهید؟
و بسیاری سئوالات دیگر که نشان از نگرانیهائی داشت که به بهانه مبارزه با راسیسم، راه را برای بنیادگرایان مذهبی باز میگذارد که قوانین زن ستیزانه اسلامی را به زنان مهاجر تحمیل کنند.

میز گرد فعالین جنبش چپ در کانادا با سخنان الهه مشعوف آغاز شد. وی با این شعر از ژاله اصفهانی سخنانش را آغاز کرد:
اگر راه رهائی زیر سنگ است،
تمام کوهها را زیر و رو کن
وی در ادامه به راه پیمائی «امروزه زنان از مونترال به کبک سخن گفت که بنام راه پیمائی »نان و گل سرخ» در سال 2000 انجام شد. وی از میثاق جهانی زنان سخن گفت که پس از عبور از 60 کشور به سازمان ملل رسید. وی افزود که منشور حقوق بشر مردانه است و میثاق جهانی زنان از یک منظر زنانه نوشته شده است و ترسیم جهانی است که در آن پروژه های نظامی قطع شود، اسلحه ها نابود گردد. تغییر جهان و برقراری جهانی بهتر را میطلبد. دنیائی که مردم همه دنیا لایق آن هستند. الهه مشعوف با این جمله سخنانش را پایان داد که: «پرچم صلح و حقوق بشر و دمکراسی را برافرازیم».
Dolores Chew از کمیته 8 مارس زنان دیگرتبار (مونترال) و Michelle Asslin از فدراسیون زنان کبک (مونترال) در این میزگرد شرکت داشتند. Dolores درمورد مبارزه، همبستگی و حمایت ملل مختلف در ایجاد فمینیسم سکولار به زبان انگیسی سخنرانی کرد و با تأکید بر ضد جنگ و ضد امپریالیست بودن کمیته 8 مارس نگرانی خود را درمورد دوران پس از 11 سپتامبر و تبعیض و فشار بر مهاجرین ابراز داشت. وی سپس به نابرابری حقوق زنان مسلمان در هند اشاره کرد.
میشل درمورد نقش سکولاریسم در پیشبرد جنبش زنان کبک سخنانی ایراد کرد. وی بر مبارزه برای مساوات حقوق زنان، بخصوص زنانی که مورد خشونت قرار میگیرند، زنان بومی، لزبینها و زنانی که نقص عضو دارند، تأکید کرد.
وی افزود که پیدایش تنوع مذهبی در کبک و کانادا بخصوص مسأله دادگاه شریعت زنان را به تعمق واداشته و با تأکید بر عدم دخالت مذهب در زندگی فردی مخالف خود را با قانون شریعت اعلام کردند.
خانم هما ارجمند آخرین سخنگوی این میزگرد بود. وی که یکی از فعالین جنبش مخالفت با دادگاههای شریعت در کانادا است و در این راستا زحمات چشمگیری را متقبل شده موضوع سخنرانی خود را «موانع جنبش زنان برای آزادی» انتخاب کرده بود. هما ارجمند با انتقاد به دیدی که «میانجیگری مذهبی» را از نقطه نظر اقتصادی تأیید میکنند گفت که این یک مشکل سیاسی است. حقوق زنان سیاسی است. جدائی دین از دولت، حق آموزش، حقوق همجنسگرائی و سقط جنین را نمیتوان به صورت اقتصادی برخورد کرد. وی افزود که برخی با نشست و مذاکره با نمایندگان پارلمان میخواستند به این معضل پاسخ بگویند ولی هدف جنبش مبارزه با دادگاههای شریعت درگیر کردن مردم درین گفتمان بود.
بحث تشکیل دادگاههای شریعت، حمله به سکولاریسم و حقوق زنان بود. وی با تأکید بر جهانی بودن حق زنان نسبیت فرهنگی و فرهنگ چندملیتی را به نقد کشید و شعار یک قانون برای همه را در مقابل آن قرار داد. وی به جهانشمول بودن حق زنان اشاره کرد و افزود، حقوقی که من در اینجا دارم، زن افغانستانی نیز دارد».
هما ارجمند در پاسخ به این سئوال که آیا ازنظر ایشان وضع زنان در افعانستان اکنون بهتر شده است یا نه؟ گفت: «بنظر من حمله آمریکا به افعانستان درست بود. زیرا درآن زمان هیچ شهروندی در افغانستان نبود و شهروندان افغانستان همه به کشورهای همسایه گریخته بودند و آمریکا درواقع به طالبان حمله کرد و من این
حمله را تأئید میکنم». وی افزود که حمله آمریکا به عراق را محکوم میکند.

گلبرک باشی
موضوع بحث گلبرگ باشی، «مفاهیم جنبش و ضدجنبش در نهضت آزادی زنان ایران» بود. گلبرگ، نگاهی به جنبش زنان در داخل و خارج از ایران کوشش دارد جنبش و ضدجنبش را توضیح دهد.
درمورد ایران، گلبرگ ضدجنبش را محدودیتهای حرکت زنان و عدم ارتباطش با جنبشهای آزادیبخش زنان میداند. ضدجنبش اما در خارج از ایران آن جریانی را دربر میگیرد که مخالف خود را برنمیتابد و همه را چون خود میخواهد. از نظر گلبرگ هر زنی که در ایران به تحقیق در مسائل زنان مشغول است به صرف داشتن روسری از جانب هم قطاران خارج از کشور طرد میشود. از نظر بسیاری از شرکت کنندگان در کنفرانس، آنچه گلبرگ ارائه داد خشونتی آکادمیک بود که به تخطئه جنبش سکولار خارج از ایران میپردازد.
گلبرک در جائی بیان داشت که: شما شعار استقلال آزادی میدهید اما استراتژی برای کار با مخالفین نظری خود را ندارید».
مخالفین این نظرگاه اما حضور زنانی چون «شمس السادات زاهدی» که بیش از 26 پست دولتی را در ایران داشته در شانزدهمین کنفرانس بنیاد در وین، نظر گلبرگ را رد میکند. جنبش سکولار خارج از کشور ازنظر برخی شرکت کنندگان هدف حمله کلبرک قرار دارد، زیرا که این جنبش نظر به تغییر دارد و توصیف درد را کافی نمیداند.
آقای حسن پور در بخش سئوال و جواب به گلبرگ انتقاد میکند که ازطرفی پرچم پلولاریسم را برداشته و ازطرفی جنبشهای رادیکال را تخطئه میکند. به نظر آقای حسن پور، خانم گلبرک باشی فمینیسم اسلامی را نمایندگی میکند. گلبرگ در پاسخ به این نکته اشاره کرد که به جنگیدن با زنان مذهبی نباید دامن زد.
گلبرگ در بخشی از سخنانش به «تبلیغات امپریالیستها» درمورد زنان ایران اشاره داشت.
به کتابهای «لولیتا خوانی در تهران» از آذر نفیسی و هم ردیف دانستن آن با «بدون دخترم هرگز» از بتی محمودی اشاره کرد و این نوشتجات را در جهت آمادگی افکار عمومی برای جنگ با ایران دانست.
یکی از شرکت کنندگان از گلبرگ پرسید که: «چرا به ده ها کتاب خاطرات زنان از زندانهای جمهوری اسلامی اشاره ای نداشته ای»؟ پاسخ گلبرگ این بود که تنها خواسته نکات مثبت و منفی را بیان کند و از وجود این کتابها اطلاع دارد و میداند که زنان در ایران زندگی سختی دارند و به «تجاور به رؤیا طلوعی» اشاره کرد.
سخنرانی گلبرگ باشی، یکی از بحث برانگیزترین سخنرانی های این کنفرانس در پایان روز دوم سمینار بود.

یکشنبه چهارم ژوئن

فمینیسم سکولار: پیش قراولان مدرنیته در ایران!موضوع سخنرانی مهرداد درویش پوربود.
او در سخنرانی خود به حضور زنان ایرانی در پیکارهای اجتماعی اشاره کرده و گفت:" به ویژه در انقلاب 1357، هرگز این حضور یکدست و همگون نبوده است. اگر زنان طبقه متوسط شهری تحصیل کرده، سکولار و متجدد جامعه ی ما از انقلاب مشروطه تا به امروز با انگیزه و قصد تحقق خواسته های زنورانه، تجدد و دمکراسی در این پیکارها شرکت کردند، اما بخش دیگری از زنان ایران با انگیزه و ارزشهای سنت گرایانه و بنیادگرایانه و به ویژه در انقلاب 57 بعنوان سربازان انقلاب اسلامی شرکت کردند. گرچه در جریان انقلاب بسیاری از زنان با پا گذاشتن از خانه به اجتماع با نوعی بیداری سیاسی روبرو شدند و افزایش مداخله ی زنان در اجتماع به رشدشان یاری رساند، اما انقلاب اسلامی با تبدیل زن ستیزی به ایدئولوژی رسمی جامعه به عقب راندن زنان در بسیاری از زمینه ها منجر شد. بنابراین نفس حضور گستردة زنان در پیکارهای اجتماعی معیار مناسبی برای سنجش میزان دستیابی زنان به خواست رهائی ویا برابری نیست، بلکه شعار و مضمون مطالباتی که این جنبشها در پیش میگیرند در روشن ساختن درجه رادیکالیسم و استقلال آنان تعیین کننده است. گرچه مبارزات زنان در ایران از تاج السلطنه، طاهره قره العین و حضور زنان در انقلاب مشروطه تا انجمن بانوان و انجمن زنان در دوره پهلوی و بعد از آن انکار ناپذیر است، اما تنها بعد از انقلاب اسلامی ایران است که از پدیده ای بنام جنبش مستقل زنان میتوان سخن گفت. به عبارت روشنتر در گذشته زنان (همچون زنان طرفدار حکومت پهلوی، زنان اسلامگرا و زنان چپگرا!) اغلب بعنوان زائده های سیاسی و ایدئولوژیک احزاب و یا نظام های سیاسی عمل کرده اند و پدیده ای بنام جنبش مستقل زنان در آن دوران به صورت اجتماعی به چشم نمیخورد. اما بعد از انقلاب اسلامی شاهد شکل گیری نوعی خودآگاهی جنسیتی و جنبش مستقل زنان در ایران هستیم. زنان طبقه متوسط مدرن شهری که از همان 8 مارس سال 1357 مبارزه ی فعالی را علیه حکومت اسلامی آغاز کردند گروهی هستند که بیشترین لطمه در انقلاب ایران به آنان وارد آمد. هم از این رو نقش پیشآهنگی در گذار به مدرنیته یافته اند. این درحالی است که امروزه همچنان بخش گسترده ای از زنان ایرانی طبقه متوسط شهری در برزخ سنت و مدرنیته بسر میبرند.
استقرار حکومت دینی به تقویت ایدئولوژی سنت گرا در ایران منجر شده و این خود، زنان ایرانی را تحت فشار سیاسی- فرهنگی بیشتری قرار داده است و امکان گذار به مدرنیته را درمیان آنان دشوار ساخته است. اما در جامعه ای که در تاریخ آن کشاکش بین سنت ومدرنیته هرگز به این گونه حاد نبوده است، زنان- بویژه زنان تحصیل کرده طبقه متوسط شهری- بعنوان گروهی که تحت بیشترین فشار سنت و مذهب و حکومت مذهبی قرار گرفته اند، نقش برجسته تری در گذار به مدرنیته مییابند. بگونه ای که از زنان طبقه متوسط شهری مدرن میتوان بعنوان بعضی از پرچمداران گذار به مدرنیته نام برد. روند جهانی شدن نیز به تقویت نقش این گروه از زنان و افزایش توقعشان بویژه در نسل جوان یاری رسانده است. بگونه ای که امروزه ادعای آنکه زنان باید تنها از فرهنگ بومی خود تغذیه کنند به ادعای پوچی تبدیل شده است. بسیاری از این زنان بدرستی دریافته اند که مانع دستیابی آنان به خواست رهائی ویا برابری تنها حکومت اسلامی نیست، بلکه باید با ساختار پدرسالاری مبارزه کرد. انکار ناپذیر است که بسیاری از زنان مسلمان هم اکنون در ایران برای تأمین حقوق خود مبارزه میکنند، اما غالب چالشهای عمیق زنورانه در طول تاریخ ایران و به ویژه در دروه اخیر توسط زنان سکولار صورت گرفته است. امری که نشانگر نقش پیشقراولی آنان در گذار به مدرنیته است. این امر نافی گفتگو و همکاری بین سکولارهای فمینیست و مسلمانان فمینیست نیست. این ادعا که فردی که خود را مسلمان میداند، نمی تواند خود را فمینیست بخواند، به لحاظ نظری غلط و به لحاظ سیاسی خطرناک است. اما انکار تفاوتهای چشمگیر در خواستها و استراتژی مبارزاتی این دو گروه به تقلیل جنبش فمینیستی ایران و فلج ساختن آن منجر خواهد شد. از اینرو سخن گفتن از منافع و هم سرنوشتی کل زنان ایران بدون روشن ساختن نقش و جایگاه گروه های گوناگون آن به ساده انگاری نظری و بن بست سیاسی جنبش زنان ایران منجر خواهد شد. نظریه میان لایه ای (intersectionality) بر تنوع و تفاوت منافع طبقاتی، قومی، محلی، گرایش جنسی و... گروههای مختلف زنان پرتو می افکند ابزار نظری مناسبی برای تدوین استراتژی سیاسی جنبش زنان فمینیستهای سکولار به دست میدهد."

شادی امین
"صد سال لذت، جنسیت و قدرت" عنوان سخنرانی شادی امین بود که همانگونه که از عنوان سخنرانی بر می آید به بررسی تاریخ صد سال گذشته ، درک از رابطه جنسی ، لذت و رابطه آن با مناسبات اجتماعی پرداخت. او در توضیح نقطه حرکت خود برای این بحث گفت:"اهمیت فمینیسم و نگاه زنانه در این است که روند فرهنگی تاریخ بشری را به گونه ای دیگر ترسیم کرده و نگاهها را متوجه ساختارهای اجتماعی ای می کند که نه تنها سرکوب زنان بلکه انواع دیگر سرکوب های اجتماعی را نیز توضیح دهد...
نقد فمینیستی آن پتانسیلی است که ما را قادر می سازد، ساختار هیرارشیک مردانه موجود را زیر سئوال برده و در دالانهای قدرت پنهان آکادمیک گرفتار نشویم.
از چنین منظری است که من بر این باورم که همانگونه که حامد می گوید: "فمینیسم در ایران نباید در تعاریف و مفاهیم از پیش ساخته شده گرفتار بماند، هر چند این تعاریف بی آزار یا سودمند به نظر آیند."
یکی از این تعاریف، تعریف از زنانگی و مردانگی است که نگرش فمینیستی ما نیز همچنان به آن آغشته و از آن تغذیه می شود. این تعاریف از زنانگی ومردانگی، تعریف از هویت جنسیتی و فرم های جنسیتی است که برگرفته از جنس گونه گی رابطه دگرجنس گرایی را به عنوان نرم تأئید و تثبیت می کند.
او سپس به توالی مقاومت زنان در طی تاریخ در برابر مرد/پدرسالاری اشاره کرده و گفت:" آری سرپیچی این زنان از ازدواج یا تولید بچه ، و سکس بدون مردان ، یک شورش بود ، فمینیسمی در عمل ، این جدایی طلبی در بسیاری موارد مهر انحراف و برچسب های تحقیر آمیز بر خود داشت.
او در جای دیگری با اشاره به زندگی زنان فعال دوران مشروطه ، شیوه زندگی آنان و نظرشان نسبت به زناشویی و ازدواج و... ادامه داد:
"با نگاهی به سه خواسته زنانه زنان در دوره انقلاب مشروطیت یعنی:
1- حق تحصیل
2- لغو حجاب
3- مقابله با ازدواج زودرس
و بررسی زندگی فعالین آن دوره متوجه می شویم که این خواسته ها عمدتا" برگرفته از شرایط اجتماعی و فردی خود این زنان بوده و آنها به واقع نماینده تام و تمام قشر خود و در تلاش برای برون رفت از اوضاع اسفناکی هستند که خود آن را لمس کرده اند.
سه خواسته فوق تماما" بر مناسبات جنسیتی حاکم حمله می کند. آگاهی زنان را به عنوان قدرت آنان به رسمیت شناخته و طلب می کند. لغو حجاب به عنوان ابزاری که زن را به سوژه جنسی بدل کرده و به انزوا می راند، را خواهان می شود و در پایان بر نفی حق انتخاب زن در ازدواج و سمت گیری صرفا" مردانه در امر ازدواج می تازد. اینکه این خواسته ها مناسبات موجود را تماما" زیر سؤال می بردند؟ قطعا" نه! اما آنچه مسلم است ، این زنان بنابرتجربه خود، خواهان زندگی دیگر، حس خوشبختی و رهایی هستند."
او سپس به دوره قبل از قیام اشاره کرده و گفت:" اما ما در این دوره فرای سازمان زنان ایران به عنوان نهادی وابسته به دولت و تابع سیاست های او شاهد شکل گیری نسل دیگری از زنان هستیم که با هویت زنانه و یا نفی آن(هویت زنانه) بر جنبش زنان ایران و اصولا" روند تغییر در قدرت موجود تأثیر به سزایی داشتند، دو نمونه درخشان و مشهور این زنان فروغ فرخزاد و اشرف دهقانی هستند."
او به نگاه دیگری از فروغ پرداخت و تقدیس او و در جا زدن در آن نگاه را برای دوره کنونی نامناسب خوانده و گفت:" فروغ فرخزاد که در شکستن تابوی "جسم زنانه" سالیان سال مورد ستایش قرار گرفته است، نمونه کاملی است از پذیرش "تعریف معمول زنانگی". او زنی است که علی رغم پرده افکنی هایش در مورد لذت و میل و نیاز جنسی، اما به هیچ وجه پا را فراتر از تعریف مجاز نمی گذارد، او نیز زنی است که در سوز و گداز مردان معشوق و عشق های هوس آلود می سراید.
هوسی که گفتن از آن خود در آن زمانه جسارتی است، اما به واقع فروغ پا را از این فراتر نمی گذارد و اروتیسم او نیز به رابطه دو تن (مرد و زن) محدود می ماند و کامروایی همان مضمون معمول را دارد. مضمونی که بر اساس آن در همان سالها بر حجله پسر جوانی که ازدواج نکرده بود می نوشتند: درگذشت جوان ناکام. و تا به حال هیچ دختری " ناکام" خوانده نشده است. اوج کامروایی نیز "آمیزش جنسی" است آمیزش بین زن و مرد. فروغ علی رغم شکستن مرزهای بسیار اما در قفس تعاریف زنانگی همسر – معشوق ، مادر گرفتار می ماند.
تأثیر فروغ در این دوره چه آنجا که در طرح مسئله آزادی زن و فردیت و مسائل اجتماعی در شعرهایش و چه به عنوان زنی "عصیانگر" بر تفکر زنان غیرقابل انکار است.
اما فروغ نمی توانست از این فضا پیشتر رود، پس از فروغ نیز همچنان جای خالی چنین رهروانی با این وسعت تأثیرگذاری خالی است.
اشرف دهقاني مبارزی که مقاومتش در زمان شاه و در مقابل شکنجه های وحشیانه ساواک هنوز سمبلی از مبارزه جویی و تسليم ناپذیری است و انتشار کتاب خاطراتش باعث جذب زنان و دختران بسیاری به مبارزه است ، نمونه نگاه مبارزین این دوره به زن و خواسته های زنانه است.
هر چند حضور افرادی چون او و بسیاری از زنان دیگر نشانه ای از به چالش طلبیدن نقش های مسلط جنسیتی بود اما این حضور نتوانست باعث ارتقا دانش جنسی و نزدیکی به آرمان زنانه شود."
وی در ادامه گفت:"به همین دلیل است که خواسته های زنان از سوی زنان مبارز آندوره جدی گرفته نمی شود و خواسته های زنانه و فمینیستس تحت عنوان فرعی و غیر طبقاتی از گفتمان آندوران حذف میشوند.
در این دوران فروغ فرخزادها و اشرف دهقانی ها هر کدام تلنگرهایی به کلیشه های جنسیتی موجود میزنند اما عملا هیچکدام به "هویت یابی زنانه" راه نمی یابند.
انقلاب 57 و نقش زنان در طی آن و پس از آن اثباتی است بر این مدعا.هنوز راه درازی در پیش بود."
شادی امین در پایان سخنرانی خود گفت:" فمینیسم هویت یافته از دگر جنس گرایی و تعاریف مردسالارانه به شهامت زیادی احتیاج دارد تا این گام را برداشته و علیه حق مسلم مردان بر زنان بپا خیزد، قدرت و سیستم اقتصادی موجود ، که خشونت جزء ذاتی آن است را به چالش طلبیده و شناخت و آگاهی از لذت ، عاطفه ، شجاعت و تجربه مشترک زنانه را در اولویت کار خود بگذارد."
سخنرانی وی با استقبال حاضرین روبرو شد و باعث باز شدن نوع دیگری از گفتمان پیرامون مسائل زنان گشت. نیازی که جنبش زنان حس میکرد با سخنرانی "شادی" ، برای اولین بار و با نگاهی تاریخی به کلام بدل شد.

بعد از ظهر روز سوم به میزگرد نسل دوم اختصاص داشت که سخنرانان این میزگرد سمیرا محی الدین از کانادا و سحر نمازیخواه از ایران بودند.

در پایان کمیته برگزارکننده و همچنین گلناز امین به بررسی و بحث پیرامون چالش های "بنیاد" برای برگزاری این کنفرانس ها و نیاز به مشارکت هر چه بیشتر برای پیشبرد بهتر کنفرانس پرداختند. مکان و موضوع هجدهمین کنفرانس بنیاد در این نشست مشخص نشد.

پی نوشت:
کنفرانس در مجموع کنفرانس بسیار موفقی بود. در طی کنفرانس نیز بحث ها به زبان انگلیسی ترجمه شده (و یا برعکس) و علاقمندانی نیز که امکان شرکت در کنفرانس را نیافته بودند، میتوانستند از طریق پالتاک به سخنرانی ها گوش دهند.
عکس ها همه توسط شهرزاد ارشدی گرفته شده که صمیمانه در اختیار سایت " شبکه"قرار داد که در همینجا از وی تشکر می کنیم.

توضیح: این گزارش برای نشریه "آرش" تنظیم و ارسال شده است. اما از آنجاییکه این نشریه بخش هایی از گزارش را حذف نموده ، ما در اینجا با ویراستاری مجدد این گزارش را جهت اطلاع خوانندگان سایت "شبکه" منتشر می کنیم.
شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی
برای مطالعه گزارش روزاول و همچنین روز دوم سمیناراینجا را کلیک کنید!