Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

سياره فوتبال / برگردان: ميترا شعبانى

در فوتبال نيز، مانند زندگي، تعداد بازندگان بيشتر از برندگان است. اين ورزش از اينرو، همواره ورزش فرو دستان بوده است که در آن، آگاهانه ويا ناآگاهانه، تجلى سرنوشت خويش را مى بينند.

نقطه اوج اين رويارويى ها، يکشنبه ٩ ژوئيه است، روزى که در شهر برلين، در المپياستاديون ( که توسط هيتلر به مناسبت بازيهاى المپيک ١٩٣٦بنا شده است)، دو تيم آخرى که به فينال راه يافته اند، با يکديگر دست و پنجه نرم مى کنند. در آن لحظه، بيش از ٢ ميليارد تن، يعنى بالغ بر ثلث بشريت، در ٢١٣ کشور( در حاليکه سازمان ملل متحد تنها ١٩١ عضو دارد) ميخکوب صفحه تلويزيون خود شده و جهان از حرکت باز خواهد ايستاد.

اين مسابقات، به مثابه پرده اى عظيم، هر رويداد ديگرى را در سايه قرار خواهند داد. مى توان گفت که خوشا بحال بعضى ها... در فرانسه، بطور مثال، ترديدى نيست که ژاک شيراک و نخست وزيرش دومينيک دو ويلپن، منتظر اين سرگرمى سحر آميزند تاشايد قضيه پيچيده و مرموز , کلير استريم , به فراموشى سپرده شود. و سرانجام نفس راحتى بکشند.

فوتبال، , طاعون احساسى , (١) به قولي، و , سوداى شادى بخش , (٢) به قولى ديگر، در صدر ورزش هاى جهانى قرار دارد. اما اين پديده بى ترديد تنها يک ورزش ساده نيست، اگر نه چنين طوفانى ازاحساسات متناقض بر نمى انگيخت. نوربرت الياسف نويسنده بزرگ، آنرا يک , رويداد اجتماعى تمام عيار , مى داند. اين ورزش چه بسا تمثيلى از وضعيت انسان است. چرا که به گفته کريستيان بروم برژه مردم شناس، نمايشى از ناپايدارى منزلت فردى و اجتماعى و تصادفات ناشى از بخت و سر نوشت است (٣). اين ورزش زمينه تعمق در نقش فرد و عمل گروهى را فراهم آورده، و مباحثاتى پر شور در رابطه با تظاهر ، تقلب، خاصه خرجى و بيعدالتى بر مى انگيزد.

در فوتبال نيز، مانند زندگي، تعداد بازندگان بيشتر از برندگان است. اين ورزش از اينرو، همواره ورزش فرو دستان بوده است که در آن، آگاهانه ويا ناآگاهانه، تجلى سرنوشت خويش را مى بينند. آنان مى دانند که عشق به باشگاه، خالى از رنج ومشقت نيست. در شکست، تنها اتحاد و همبستگى است که اهميت دارد. به يارى اين سوداى مشترک مى توان از تنهايى و انزوا گريخت. " You will never walk alone" ( تو ديگر هرگز در تنهايى قدم نخواهى زد)، اينست آوازى که هواداران تيم ليور پول اف. سى.، باشگاه پرولتاريايى انگليس سر مى دهند.

فوتبال يک ورزش سياسى تمام عيار است. در اين ورزش، مسائلى اساسى چون تعلق، هويت، شرايط اجتماعي، و حتى مذهب، به اعتبار جنبه ايثار گرانه و عارفانه آن، با هم تلاقى مى کنند. از اينروست که استاديوم ها محل مناسبى براى تظاهرات ملى گرايانه، گرايشات محلى و زياده روى هاى هويتى و يا قومى اند، که گاه به اعمال خشونت ميان هواداران متعصب منجر مى شود.

به اين دلايل، و بى ترديد دلايلى ديگر، مثبت تر و طرب انگيزتر، اين ورزش، توده ها را مجذوب و مسحور مى کند. و اين توده ها نيز به نوبه خود، هدف عوام فريبان و بويژه تبليغات چيان هستند. چرا که فوتبال اکنون براى اقشار بسيار وسيع مردم و با ستارگانى که نرخشان با طلا برابرى مى کند، نه فقط يک رشته ورزشى بلکه يک نمايش تلويزيونى است.

داد وستد فوتباليست ها انعکاس دقيقى از ماهيت بازار در عصر جهانى شدن ليبرالى است. منابع ثروت در جنوب قرار دارند اما در شمال به مصرف ميرسند، چرا که تنها آنان قادر به پرداخت بهاى آنند. و اين بازار (اغلب محل کلاه بردارى) عرصه اشکال مدرن برده فروشى است. ( رک مقاله يو هان هارسکوت در اين شماره)

جنبه مالى قضيه سرسام آوراست. اگر تيم ملى فرانسه به فينال راه يابد، بهاى يک فيلم تبليغاتى ٣٠ ثانيه اى در تلويزيون به ٢٥٠ هزار يورو ( برابر با ١٥ سال در آمد يک حقوق بگير حداقل) خواهد رسيد. و فدراسيون بين المللى فو تبال ( FIFA ) مبلغى بيش از ١١٧٢ ميليارد يورو بعنوان حقوق پخش تلويزيونى و تبليغات شرکت ها ى حامى هرتيم دريافت خواهد نمود. از سوى ديگر، مجموعه سرمايه گذارى هاى تبليغاتى وابسته به اين مسابقات بيش از ٣ ميليارد دلار بر آورد شده است.

چنين ارقامى هر عاقلى را ديوانه مى کند . دار و دسته اى از سوداگران حرفه اى دور و بر توپ گرد پرسه مى زنند. اينان بازار نقل و انتقال بازيگران وشرط بندى هاى ورزشى را در کنترل خود دارند. برخى از تيم ها، براى کسب پيروزي، از تقلب ابايى ندارند. و در اين زمينه، نمونه ها فراوانند. رسوايى باشگاه يوونتوس تورن، که اکنون ايتاليا را دچار لرزه ساخته است، از امثال بارز آنست و مى تواند اين باشگاه افسانه اى ، متهم به رشوه دهى به داوران، رابه گروه دوم تنزل دهد.

اينست داستان اين ورزش مسحور کننده. ورزشى که برغم شکوه و جلال بى همتايش در لجنزار دست و پا مى زند. و گل و لاى آن مانند لجنى که در پنکه گذاشته شده باشد به همه جا مى پاشد. و ننگ و بى آبرويى دامنگير همگان مى شود.

(**)ايناسيو رامونه، استاد تئورى ارتباطات در دانشگاههاى پاريس،از سالهاى ١٩٨٠ به فعاليت روزنامه نگارى پرداخته است. در کشاکش جنگ خليج فارس مسئوليت ماهنامه لوموند ديپلماتيک را بعهده گرفت و اين نشريه را به يکى از ارگانهاى مبارزه عليه نئوليبراليزم و پديده هاى مضر اجتماعى?سياسى آن تبديل کرد. جنبش ضد جهانى شدن ليبرالى ATTAC به دنبال فراخوانى از او شکل گرفت. آخرين کتاب وى " جنگهاى قرن بيست و يکم" نام دارد که به تازگى منتشر شده است.

پا ورقى ها:

١) ژان مارى بوم، " استبداد ورزشى. انتقادى بر يک افيون توده ها"، نشر بوشن، پاريس، ٢٠٠٥ .

٢) پاسکال بو نيفاس، "فوتبال و روند جهانى سازى"، نشر آرمان کلن، پاريس، ٢٠٠٦.

٣) کريستيان بروم برژه، " فوتبال، کلان ترين پشيز جهان"، نشر بايار، پاريس، ١٩٩٨.

نوشته Ignacio Ramonet (**)

نوشته:ايگناسيو رامونه

برگردان:
Mitra SHABANI