Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

بخش دوم - گزارش هفدهمين کنفرانس سالانه بين المللي بنياد پژوهش هاي زنان ايران / فرح طاهری

روز دوم کنفرانس هم تمام شد و قرار بود بعد از پشت سرگذاشتن دو روز همگي دور هم جمع شده و با موسيقي و رقص کمي خستگي در کنند.
با تعدادي از آنها همراه شديم و ساعتي در رستوران زعفران در خيابان سن کاترين نشستيم ولي آنجا هم حرف، حرف کنفرانس بود.

وجود نيما مشعوف و مادرش الهه شکرايي که هر دو از اعضاي کميته محلي بودند برايم غنيمتي بود تا پرسش هايم را مطرح کنم. راستش بعد از يکي از سخنراني ها وقتي ديدم سه تن از اعضاي کميته محلي نيز در صف منتقدان ايستاده اند، اين پرسش برايم مطرح شد که اگر اين مقاله اينهمه مخالف فضا و اهداف کنفرانس است پس چرا انتخابش کرده اند. فکر کردم شايد ميخواستند که سخنران بيايد تا بتوانند انتقاداتشان را مطرح کنند. نميدانم ولي بهتر بود دلايل انتخاب مقالات را ميفهميدم. هر دو عضو کميته گفتند، معيار انتخاب ما اين است که هرچه بيشتر نزديک به تم کنفرانس باشد. تنوع افراد زياد باشد. از بحث هاي تکراري يکي را انتخاب کرديم. از دو مقاله مشابه از نويسندگان زن و مرد، نويسنده زن را انتخاب کرديم. مقالات نويسندگاني که کمتر شناخته شده اند را مدنظر قرار داديم تا آنها را هم معرفي کنيم. حتما ميخواستيم از ايران هم سخنران داشته باشيم. و براي ميزگرد نسل دوم، سخنرانان بايستي زير 30 سال سن داشتند.
سيما بهمنش هم در رستوران در کنار من بود و در گفت وگو با او بيشتر شناختمش و از اين بابت خوشحالم. گرچه غذا را خيلي دير آوردند و صورتحسابها را هم اشتباهي حساب کرده بودند، ولي فرصت خوبي بود براي آشنايي بيشتر با تعدادي از افراد در اين کنفرانس. بعد از رستوران تعدادي به رستوران ديگري رفتند که قرار بود در آنجا براي رقص و پايکوبي جمع شوند و من و شيدا هم که ديگر تواني براي همراهي نداشتيم، ساعت يک و نيم شب روانه خانه شديم.

يکشنبه ــ 4 جون
برنامه صبح حدود يک ساعت ديرتر شروع شد چون شب قبل همه دير خوابيده بودند. سخنراني دکتر مهرداد درويش پور با عنوان "فمينيسم سکولار: پيش قراولان مدرنيته در ايران".
راضيه رضوي آقاي درويش پور ميهمان کنفرانس از سوئد را معرفي کرد. متولد 1339 ايران داراي دکتراي جامعه شناسي از دانشگاه استکهلم. او در زمينه هاي فمينيسم اسلامي، زنان مهاجر، خشونت عليه زنان در خانواده، و مسائل طلاق در بين مهاجران ايراني پژوهش هايي را منتشر کرده و از فعالان جمهوريخواه است.
دکتر درويش پور در سخنان خود به سابقه مبارزات زنان ايران از مشروطه به اين سو اشاره کرد و گفت: گرچه مبارزات زنان در ايران از تاج السلطنه، طاهره قرةالعين و حضور زنان در انقلاب مشروطه تا انجمن بانوان و انجمن زنان در دوره پهلوي و بعد از آن انکارناپذير است، اما تنها بعد از انقلاب اسلامي است که از پديده اي به نام جنبش مستقل زنان ميتوان سخن گفت. در گذشته زنان اغلب به عنوان زائده هاي سياسي و ايدئولوژيک احزاب و يا نظام هاي سياسي عمل کرده اند و پديده اي به نام جنبش مستقل زنان در آن دوران به صورت اجتماعي به چشم نميخورد. بعد از انقلاب زنان طبقه متوسط مدرن شهري که از همان 8 مارس 57 مبارزه ي فعالي را عليه حکومت اسلامي آغاز کردند، گروهي هستند که بيشترين لطمه در انقلاب ايران به آنان وارد آمد و هم از اين رو نقش پيشاهنگي در گذار به مدرنيته يافته اند... بسياري از اين زنان به درستي دريافته اند که مانع دستيابي آنان به خواست رهايي و يا برابري تنها حکومت اسلامي نيست، بلکه بايد با ساختار پدرسالاري مبارزه کرد. بسياري از زنان مسلمان هم اکنون در ايران براي تامين حقوق خود مبارزه ميکنند اما غالب چالش هاي عميق زنورانه در طول تاريخ ايران و بويژه در دوره اخير توسط زنان سکولار صورت گرفته است. امري که نشانگر نقش پيشقراولي آنان در گذار به مدرنيته است. اين امر نافي گفت وگو و همکاري بين سکولارهاي فمينيست و مسلمانان فمينيست نيست. اين ادعا که فردي که خود را مسلمان ميداند، نميتواند خود را فمينيست بخواند، به لحاظ نظري غلط و به لحاظ سياسي خطرناک است اما انکار تفاوت هاي چشمگير در خواست ها و استراتژي مبارزاتي اين دو گروه به تقليل جنبش فمينيستي ايران و فلج ساختن آن منجر خواهد شد.
آقاي درويش پور گفت، براي روشن ساختن نقش و جايگاه گروه هاي گوناگون، نظريه ميان لايه اي (intersectionality) که بر تنوع و تفاوت منافع طبقاتي، قومي، نسلي، گرايش جنسي و ... گروه هاي مختلف زنان پرتو مي افکند ابزار نظري مناسبي براي تدوين استراتژي سياسي جنبش زنان فمينيست هاي سکولار به دست ميدهد.
در بخش پرسش و پاسخ از سوي دکتر مجاب به نظريه ميان برشي ايشان ايراد گرفته شد و شهلا شفيق هم گفت، فمينيسم ايدئولوژي نيست، يک جنبش باز است و در چهارچوب نميتوان قرارش داد. سخنران پاسخ هايي به پرسش ها داد.

دومين سخنران صبح يکشنبه، شادي امين بود و عنوان سخنراني اش "صدسال لذت، جنسيت و قدرت".
شادي امين در سال 1362 به دليل فعاليت سياسي ايران را ترک کرد و اکنون در آلمان اقامت دارد. فعاليت اصلي او کار و تحقيق حول مقولات مربوط به زندگي و مبارزه زنان است. در سمينارها و کنفرانس هاي به عنوان سخنران شرکت داشته و با نشريات مختلف زنان همکاري کرده است. او مدت سه سال است که مسئول سايت اينترنتي "شبکه سراسري همکاري زنان ايراني" است که به زبان هاي فارسي، آلماني و انگليسي فعال است. آخرين کار ترجمه او، کتاب "قدرت و لذت" است که شامل مجموعه مقالات برگزيده دو فمينيست ــ لزبين صاحب نظر در جنبش جهاني زنان، آدريانه ريچ و اودري لرد ميباشد.
شادي امين سومين باري بود که در کنفرانس بنياد به عنوان سخنران حضور مي يافت.
شادي امين به خلوت زنان آزاديخواه تاريخ سرکشيده بود تا ببيند بر آنها که عمري وجه جنسي خود را نديده گرفته و سرکوب کرده بودند در طول تاريخ چه گذشته. او از تاج السلطنه به عنوان اولين زن فمينيست و از زنان پيشرو صدر مشروطه در 110 سال پيش ياد کرد.
شادي امين پژوهش خود را از روي نوشته ميخواند ولي جابجا با مثال هايي که طنز در آن مستتر بود، کسالت سخنراني از روي نوشته را از بين ميبرد.
او ميگفت، در طول تاريخ زنان هم جنس گرا جرئت ابراز خواسته خود را نداشته اند و به ازدواج اجباري کشانده شده اند. او به کارتون عصر حجر اشاره کرد که وجود فرد و ويلما ازلي بودن شکل خانواده به صورت يک زن و يک مرد را ميخواهد نشان دهد.
امين گفت حتي امروزه نيز رابطه دو زن جدي انگاشته نميشود. و مثالي ديگر زد: سه زن هستيد که ميرويد ديسکو و يک آقا مي آيد جلو و ميگويد شما تنها هستيد؟
در بروشور کنفرانس شادي امين نوشته است: به نظر مي آيد از آنجايي که شکستن تابوهاي جنسي يکي از وظايف بلامنازع جنبش زنان بوده و خواست آزاديهاي جنسي و گرايشات جنسي به يکي از خواستهاي مبرم جنبش زنان بدل شده است، نميتوان تاريخ اين جنبش را بدون نگاه به فراز و نشيب هايش در اين عرصه بررسي کرد. و شادي امين خود اين کار را به عهده گرفته است.
در بخش پرسش و پاسخ بيشتر کساني که در پشت ميکروفن قرار گرفتند خود حرفي براي افزودن به حرفهاي سخنران داشتند جز در يکي دو مورد. خانم گلبرگ باشي پژوهش شادي امين را بي ارزش خواند و به تلافي گفته هاي امين در روز قبل، او را مخالف با زنان آکادميسين و پژوهش هاي آکادميک خواند. و دور باطل يارکشي ادامه يافت. يک نفر به طرفداري از امين گفت و تعدادي هم در ميان حاضران تاييد ميکردند.

برنامه بعدازظهر آخرين روز ساعت سه و نيم با ميزگرد نسل دوم آغاز شد. ثمر صارمي گرداننده ميزگرد بود.
در آغاز افرا افشاري پور از کميته مشورتي از نحوه شکل گيري ميزگرد نسل دوم در سال 2000 گفت و اينکه از امسال همکاري نزديک تر با کنفرانس را شروع کرده اند. بنا شده ديگر نسل دوم فقط از مشکلات نگويد و چهره جديدي از آنها که همان پژوهشگران جوان با پژوهش هايشان درباره زنان است معرف نسل دوم باشند.

سميرا محي الدين اولين سخنران ميزگرد نسل جوان بود. سميرا فمينيست، فعال حقوق بشر، هنرمند، داراي ليسانس مطالعات خاورميانه و مذهب و دانشجوي دوره فوق ليسانس تاريخ مدرن خاورميانه در دانشگاه تورنتوست. او ديپلم هنرهاي نمايشي از آکادمي هنرهاي دراماتيک نيويورک دارد. سميرا در تهيه خبر با کانال هاي راديو و تلويزيوني سي بي سي، سي تي وي و گلوبال و شهروند انگليسي همکاري داشته است.
موضوع سخنراني سميرا "توليد فرهنگ، سند فرهنگي و آزادي زنان" بود که به زبان انگليسي ارائه شد. سميرا در آغاز گفت اگر دو ماه ديگر کنفرانس برگزار ميشد من در پنل نسل دوم نميتوانستم باشم چون 31 ساله ميشدم.
سميرا با نقل قول از تئوريسين هاي انقلاب اسلامي، آيت الله خميني، علي شريعتي و مرتضي مطهري به ديدگاه هاي اسلامي از اين دست در مورد زن (پيش و پس از انقلاب) پرداخت. شريعتي در سال 1971گفته بود"در جامعه ما زنان به سرعت تغيير ميکنند. استبداد زمانه و تاثير نهادها زنان را از آنچه که هستند دور کرده است." و آيت الله خميني دو سال پس از انقلاب گفت"اميدواريم که جامعه زنان از خواب غفلت و جهل بيدار شوند ... ما قادريم به آنهايي که به عروسک تبديل شده اند جواب داده و آنها را به جايگاه بالاتري رهنمون کنيم" و مطهري در کتاب "حجاب" ميگويد، "بي حجابي زنان روي کار مردان و ميزان توليدشان تاثير ميگذارد." اين تئوريسين هاي انقلاب مدام از افزايش حضور زنان در جامعه اظهار تاسف ميکردند. اما در مقطع انقلاب، از حضور زنان در جامعه که قبلا تقبيح ميشد، روشنفکران اسلامي، قشر روحانيت، و سازمانهاي گوناگون چپ در جهت گسترش انقلاب بهره برداري کردند.
سخت نيست تا دريابيم چرا انقلابي که براي کسب آزادي، استقلال و برابري به پا خاست به هيچکدام از اينها دست نيافت. پژوهش سميرا مطالبات فرهنگي زنان که از سوي روشنفکران و ايدئولوگ ها تدوين شده را بررسي ميکند.

سحر نمازي خواه آخرين سخنران کنفرانس بود.
خودش ميگويد در شرح حال من فقط بنويس روزنامه نگار از ايران. سحر يازده سال است که کار روزنامه نگاري ميکند. با "سلام"، "عصر آزادگان"، "نشاط"، "بنيان" ، "همشهري" و ... کار کرده. ليسانس ادبيات فرانسه و فوق ليسانس اديان تطبيقي دارد و تز پايان نامه او تطبيق ماده يک اعلاميه جهاني حقوق بشر در عهد عتيق و عهد جديد بوده است. سحر نمازي خواه حدود يک سال است که درمونتريال کانادا زندگي ميکند و تا يک ماه ديگر به ايران برميگردد. دانشگاه مک گيل هر سال 12 روزنامه نگار جوان زير 30 سال را از تمام دنيا انتخاب ميکند که سحر اولين روزنامه نگار زن ايراني است که براي اين بورسيه انتخاب شده است. موضوع تحقيق او"ميزان مشارکت زنان ايراني مقيم مونتريال در ساختار جامعه مدني کانادا" بود که با موفقيت به پايان رساند و شايد بعدها ترجمه آن را در روزنامه شرق که او در آن کار ميکند، بخوانيد. موضوع سخنراني سحر "ظهور نخستين مطبوعات و سازمان هاي غيردولتي زنان در سايه مشروطه" بود.
او به تاثير انقلاب مشروطه بر جامعه زنان ايران پرداخت: انتشار نشريات زنان ، تاسيس مدارس دخترانه، فعاليت هاي سازمان يافته سياسي ــ اجتماعي زنان و ... بررسي مطبوعات زنان در دوره دوم مشروطه نشان ميدهد واژه هاي "حق"، "قانون" و "آزاديخواهي زنان" که تا پيش از مشروطه در نشريات فارسي زبان خارج ايران چاپ و ابراز ميشد، وارد ادبيات نشريات زنان در داخل ايران شد. زنان شهرهاي ديگر ايران شروع به انتشار نشريه کردند. زنان اصفهان اولين بار واژه زن را در عنوان و لوگوي نشريه خود وارد کردند؛"زبان زنان". در کنار نشريات زنان، تشکل هاي غيردولتي زنان هم بر عزم خود در رويارويي با حکومت وقت افزودند و تا اعتراض به برخي مصوبه هاي مجلس گام پيش نهادند.
غير از عکس هايي که آرام بيات در خلال سخنراني اش نشان داد، سحر تنها سخنراني بود که از اسلايد براي نمايش آمار و فهرست نام مجلات و سازمانهاي زنان و عکس استفاده کرد تا حاضران بهتر بتوانند يادداشت بردارند.
پس از سخنراني سحر، صف هاي طويل براي پرسش و پاسخ بسته شد. بيشترين انتقاد به اين بود که چرا جنبش زنان را در ايران سکولار نميبيني. شهرزاد ارشدي از کميته محلي اعتراض کرد که چرا شما اصرار داريد ما به ايران بياييم تا از نزديک جنبش زنان ايران را ببينيم. مگر شما که درباره مشروطه تحقيق کرديد در دوران مشروطه بوديد؟ سحر نمازيخواه پاسخ داد، تحقيق دو نوع است يکي تاريخي يکي ميداني. تحقيق من تاريخي بود و براي تحقيق ميداني اگر امکانات وجود داشته باشد که محقق به حوزه محل تحقيقش برود بهتر است مثل من که حوزه تحقيقم بين زنان ايراني مونتريال است و الان که از نزديک با آنها مواجه شدم با ذهنيتي که از قبل داشتم زمين تا آسمان فرق ميکند. درضمن من اصرار نکردم فقط گفتم آنها که امکانش را دارند و ميتوانند. شهرزاد ارشدي به مورد زهرا کاظمي اشاره کرد که او هم براي تحقيق و کار به ايران رفته بود که کشته شد.
بعد از کنفرانس نظر سحر را به عنوان يک روزنامه نگار ايراني درباره کنفرانس و انتقاداتي که به او شد، جويا شدم.
او گفت: خوشحالم که فضاي کنفرانس هر سال دارد علمي تر ميشود و هرچه علمي تر شود موفقيت آن بيشتر ميشود و به استانداردهاي کنفرانس هاي جهاني نزديک تر ميشود چون نفس برگزاري يک کنفرانس آنهم در سطح بين المللي طرح نقطه نظرات علمي و صرفا تحقيقي و به دور از اظهارنظرهاي احساسي و غيرعلمي است.

آخرين برنامه کنفرانس ارزيابی و جمع بندی توسط کميته محلی و کميته مشورتی بود. اين دو کميته در ميان تشويق حاضران خود را معرفی کردند:
شهرزاد ارشدی، مليحه انصاری، الهه شکرائی، ياسمن عامری، ناديا کردی، نيما مشعوف، انوشه مشعوف و سحر مفيدی از اعضای کميته محلی بودند و خانم گلناز امين رئيس بنياد به همراه شهين نوايی، افرا افشاری پور و هايده درآگاهی اعضای کميته مشورتی به پرسش های حاضران پاسخ دادند.
در انتقاد به اين که تبليغات برای جلب مخاطب کم بود خانم امين گفت، اين کنفرانس مال خودتان است و خودتان هم بايد در امر تبليغات آن مشارکت کنيد. به اميد ديگران ننشينيد.
در جايی ديگر خانم امين به انتقاد از سخنرانان پرداخت و از اينکه بعضی از آنها مطالبشان را دير فرستادند و آنها نتوانستند نسخه ای ترجمه شده در اختيار مترجمان قرار دهند تا ترجمه همزمان را با مشکل مواجه نسازند. خانم امين با تاکيد به اين نکته که زبان فارسی برای من بسيار مهم است و از اول هم بنا بوده کنفرانس فقط يکی دو سخنرانی به زبان انگليسی و يا زبان کشور ميزبان داشته باشد که در اين کنفرانس بيش از آن بود، گفت، حتي سخنرانی خانم گلبرگ باشی هم که قرار بود به زبان فارسی باشد، بدون اعلام قبلی در کنفرانس به انگليسی ارائه شد.
درباره مفهوم پوستر کنفرانس سئوال شد. ياسمن عامری طراح پوستر پاسخ داد: در زمان کشف حجاب زنان موهای بلند خود را ميچيدند تا بتوانند کلاه بر سر بگذارند و اين موهای بافته را نگه ميداشتند. من يکی از آنها را در صندوقچه مادربزرگم ديده بودم.
بسياری از حاضران از کميته محلی برای برگزاری خوب کنفرانس تشکر کردند ولی به فشرده بودن سخنرانيها و برنامه اشاره داشتند که خسته کننده بود.
پيشنهادی هم شد تا در سالهای آينده مدنظر قرار گيرد و آن اينکه برای ميهمانان که از شهرها و کشورهای ديگر می آيند، کميته های محلی ليستی تهيه کنند از مکان هايی که ميتوان غذا با قيمت مناسب تهيه کرد تا از سرگردانی ميهمانان جلو گيرند.
همچنين پيشنهاد شد به برنامه جشن و پايکوبی هم بيشتر بها داده شود تا زمانی برای رفع خستگی و آشنايی بيشتر با يکديگر فراهم شود. که البته کميته محلی برای جشن کار کرده بود ولی در آخرين لحظات دانشگاه به دلايل امنيتی واگذاری سالن را منوط به شرايطی کرده بود که عملا جشن را با مانع مواجه ميکرد.
استفان هاشمي پسر زنده ياد زهرا کاظمي که بعد از قتل مادرش به جامعه ايرانيان مونتريال وابستگي بيشتري پيدا کرده و در مدت سه روز کنفرانس از مراسم فيلمبرداري ميکرد، در پاسخ به فردي که خواسته بود براي پيشرفت در پرونده زهرا کاظمي صندوق براي کمک مالي بگذارند، گفت، نيازي به صندوق نيست. سايت زهرا کاظمي راه اندازي شده و شما در صورت تمايل به کمک ميتوانيد از آن طريق کمک کنيد. او همچنين از بنياد براي کنفرانس و گراميداشت نام مادرش تشکر کرد. آدرس سايت زهرا(زيبا) کاظمي: www.zibakazemi.org
شهروند به کميته محلی مونتريال و کميته مشورتی و خانم گلناز امين برای برگزاری هفدهمين کنفرانس بنياد تبريک ميگويد و آرزوی تداوم آن را با موفقيت هرچه بيشتر دارد.

در حاشيه:
ــ از آنجا که هر سال بنياد متن سخنرانيها را در کتابي منتشر ميکند، و تا زماني که کتاب بنياد منتشر نشده سخنرانان از لحاظ اخلاقي اجازه ندارند متن کامل سخنراني خود را در جاي ديگري منتشر کنند، شهروند خلاصه تعدادي از سخنراني ها را در آينده منتشر خواهد کرد.
ــ هر سخنران 30 دقيقه براي سخنراني وقت داشت و 50 دقيقه به پرسش و پاسخ اختصاص داده شده بود.
ــ بجز يکي دو تن تمامي سخنرانان، متن سخنراني خود را از روي نوشته خواندند.
ــ تمام سخنراني ها همزمان ترجمه ميشدند.
ــ خانم هما عليزاده و دکتر شهرام اعظم مسئوليت ارتباط پلتاک با سالن کنفرانس را برعهده داشتند. روز سوم اعلام شد که امروز 160 نفر در پلتاک حضور داشتند.
ــ چند ميز کتاب و نمايشگاه مطبوعات زنان خاورميانه طي سه روز در طبقه بالا برقرار بود.
براي اطلاعات بيشتر درباره بنياد پژوهش هاي زنان به سايت بنياد مراجعه کنيد: www.iwsf.org

پانويس:
1-Women in Iran: Politics in the Islamic Republic
2-The Iranian Constitutional Revolution: Grassroots Democracy, Social Democracy, and the Origins of Feminism
3-Foucault and the Iranian Revolution: Gender and the Seductions of Islamism
4-Mysticism and Dissent: Socioreligious Thought in Qajar Iran
5- Iran’s First Revolution: Shi’ism and the Constitutional Revolution, 1906-1909
6- Women and Islam: Critical; Concepts in Sociology
7- Feminism and Islamic Fundamentalism: The Limits of Postmodern Analysis
8- Populism and Feminism in Iran: Women’s Struggle in a Male-Defined Revolutionary Movement
9- http://www.etehadchap.org/muddy.html
http://www.shabakeh.de/archives/individual/000481.html
http://www.iftribune.com/news.asp?id=14&pass=36
http://iftribune.com/news.asp?id=14&pass=35
http://news.gooya.com/english/archives/033176.php
http://www.iranian.com/Women/2005/July/Crisis/

شهروند