Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

درسهای نیاموخته از "کارزار زنان" / سارا نیکو

آیا مطرح کردن این نکته که فقط شعار "لغو قوانین" می تواند جنبش زنان را متحد کند مبارزات زنان را تنزل می دهد یا کسانی که به درستی بر روی بر خورد ریشه ای کردن برای تغییر در مناسبات اجتماعی اصرار می ورزند؟

در پیرامون مقاله "آنچه باید از راهپیمایی کارزار زنان آموخت" نوشته "سپیده همراز" که به اصطلاح به نقد نظرات ارائه شده از سوی نشريه "پيام فدائی" پرداخته است وظیفه خود دانستم که به عنوان یکی از اعضای اولیه این کارزار برای روشن شدن مسا ئل نکاتی را تو ضیح دهم .

نویسنده مقاله بدون توجه به تاريخ مباحثات درونی فعالان "کارزار زنان" به رد تفکری برخاسته که نه تنها از جانب رفقای نشريه "پیام فدایی" بلکه از جانب خود رفقای فعال در کارزار و به کرات از سوی سایر زنان فعال و رادیکال در جنبش زنان که حاضر به همکاری با کارزار نشدند هم مطرح شده است. سوال کلیدی این بود که چگونه یک اتحاد عمل موقت مبارزاتی که از سوی زنان چپ سازماندهی شده است می خواهد "لغو قوانین" را سرلوحه حرکت مبارزاتی خود قرار دهد؟ و اصولا چرا ایشان این عنوان را "متحد کننده تر" ازعنوان سرنگونی رژیم می بیند؟ نویسنده به جای پاسخ مستقیم به این سوال متاسفانه طفره می رود ، چرا که اگر صادقانه می خواست بر خورد کند به جای ارجاع د یگران به نوشتجات و سخنرانی های فعالین کارزار، فقط کافی بود که به فراخوان پیشنهادی اولیه و ابتدایی ( نه فراخوان کنونی کارزار) که خودشان هم از مدافعین آن بودند رجوع کرده و نشان می دادند که در کجای آن اصولا اسمی یا نشانی از سرنگونی آورده شده بود؟ و برای کسانی که در جریان شکل گیری این حرکت نبودند توضیح می دادند که اتفاقا همین حد از "سرنگونی" هم که امروز در فراخوان کنونی به افتخار از آن یاد می کنند حاصل چه پروسه تلاش و مبارزه ایدئولوژیک درونی بود که به ثمر رسید؟!

نویسنده "پیام فدایی" را متهم می کند که مطالبات و خواسته های دمکراتیک زنان تحت ستم ایران را دست کم گرفته است! آیا این از طرف کسانی که مطا لبات زنان را در چها ر چوب "لغو قوانین" محدود می کنند ادعای منصفانه ای می تواند باشد؟ شما بر طبق کدام تحقیق و بررسی اجتماعی/سیاسی به این نتیجه رسیده اید که مطرح کردن سرنگونی رژیم به عنوان خواسته اصلی زنان ایران جزو خواسته های دمکراتیک زنان نمی تواند باشد؟ آیا این صرفا یک اشتباه است یا نتیجه طبیعی بینشی است که سالها بعد از گذشت قیام هنوز به ماهیت سرمایه داری وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی شک دارد؟ و امروز وارونه مطرح می کند که "پیام فدایی" قصد دارد ( نقش زنان را به نقشی تبعی و د نبا له رو در جنبش انقلابی تنزل دهد) !

آیا مطرح کردن این نکته که فقط شعار "لغو قوانین" می تواند جنبش زنان را متحد کند مبارزات زنان را تنزل می دهد یا کسانی که به درستی بر روی بر خورد ریشه ای کردن برای تغییر در مناسبات اجتماعی اصرار می ورزند؟

آیا این دید که زنان فقط می توانند حول "لغو قوانین" متحد بشوند نگرشی از بالا ، مرد سالارانه و دست کم گرفتن يکی از بزرگترین انرژی های انقلابی یعنی جنبش زنان است یا نگرش رفقا در "پیا م فدایی" که رسالت بسیار بزرگتری را برای این نیروی عظیم اجتماعی قائل می شوند؟ رسالتی که براين باوراست که تغییرات بنیادین و سا ختارشکنانه دراین سیستم ضد زن و ضد انسانی از دمکراتیک ترین خواسته های زنان ایران است؟ و ا ین به هیچ وجه به معنای بی اهمیت دانستن سا یرمطالبات مبارزاتی زنان نیست بلکه صحبت بر سر توقف نکردن درهمین حد است. صحبت برسرتشخیص و تنظیم پلاتفرمی است که خط کشی کامل با هرگونه انگیزه رفرمیستی را بطور شفاف و برجسته مشخص نموده تا درضمن راه مانورهای به راست چرخیدن را نیز از فرصت طلبا نی که نگرانی شان جمع کردن سیاهی لشکر است را نیزمسدود نماید.

مطرح می شود که مسئله زن – آنتاگونیسم موجود بین زنان و جمهوری اسلامی است وسپس این نتیجه غلط استنتاج می گردد که تضا د اصلی زنا ن ما در سطح جا معه تضاد زنا ن با قوا نین موجود می باشد و خواستهای سرنگونی رژیم و ضد یت با امپریا لیسم جزو خواستهای "کلی تر" هستند! در نتیجه نویسنده عملا به آنجا می رسد که بايد اذعان نمايد که امروز زنان تنها باید حول محور خواستهای غیر کلی که همان "لغو قوانین" هستند متحد شوند!! و این چیزی نمی باشد جز تهی کردن مبارزات زنان از محتوای رادیکال و انقلابی ، آنهم در شرایطی که امروزه نسل جوان بعد از سا لها شکست در تجربیات خود به این نتیجه رسیده است که تنها با تغییرات بنیادین می شود از این شرایط سیاه بیرون آمد. ولی کسانی که مدعی چپ بودن درجنبش زنان می باشند ، حال آنها را دعوت به مبارزه بر علیه جزییا ت می کنند!

البته قوانین جمهوری اسلامی هم چون سایر قوانین ارتجاعی حکومت های دیگر ابزاری برای کنترل و سرکوب خلق های در بند می باشند که تنها با سرنگونی قهرآمیز آن حکومت هاست که این قوانین بر چیده خواهند شد.

مدافعین این عنوان (کارزار برای لغو قوانین ...) برای یک بار هم که شده باید مشخصا توضیح دهند که چرا طرح عنوان سرنگونی نمی تواند و يا نمی توانست امکان اتحاد وسیع و رادیکال را در جنبش زنا ن بوجود بیاورد؟ چه کسانی با طرح این عنوان در سرلوحه یک حرکت مبارزاتی و دمکراتیک مخالف بودند و یا هستند و چرا؟

نگاهی به قطعنامه ها و اطلاعیه هایی که از سوی زنان در 8 ما رس امسال در رشت و تهران خوانده شد نشان می دهد که علیرغم شرایط سخت دیکتاتوری عریان و سرکوبی که در جامعه ما وجود دارد چگونه خواسته های آنان به مراتب از خواسته های ما در کارزار فراتر رفته است زمانی که ما در خارج از کشور در چارچوب کارزار برای لغو ... بر سر آوردن یک جمله "رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی " در حمایت از کارگران به مشکل بر خورد می کردیم ، آنها مقاله ای را در مورد کارخانگی درنظام سرمایه داری قرائت می کنند. آنها خواهان لغو قراردادهای موقت می شوند. آنها خواهان دستمزد برابر در مقابل کار برابر مردان و زنان می شوند. آنها خواهان لغو کار کودکان و خو اهان تامین حقوق زنان خا نه دار می شوند که اینها خود نشانه درک عمیق از مشکلات اصلی هستند که زنان ستمکش با آن روبرو هستند و به جای اینکه تنگ نظرانه امتیاز مبارزه آنها را برای خودمان بگذاریم بهتر است واقع بینانه تر بر خورد کنیم و این را درک کنیم که اتفا قا این ما هستیم که از مبارزات آنها که به دليل شرايط ديکتاتوری نمی توانند مستقیما و علنا مسئله سر نگونی رژیم را در ایران در پلاتفرم خود قيد کنند بايد الهام بگیریم و باید تمام توان خود را در جهت پیش برد امر مبارزه انقلابی در درون جا معه بکار گیریم .

نویسنده ادعا می کند که بدون پاسخگویی به مطالباتی که مورد نظر اوست انجام تغییرات جدی و موثرممکن نیست! یعنی تا قوانین لغو نشوند جمهوری اسلامی سر نگون نمی شود ، پس حل انقلاب ایران در گرو لغو این قوانین است. آیا نویسنده می تواند جواب دهد که مگر جمهوری اسلامی فقط برای زنان قانون های سر کوبگرانه گذاشته است؟ کدام بخش ازجامعه وجود دارد که با اتکا به قوانین قرون وسطایی سرکوب نشده است؟ کارگران ، دانشجویان ، نویسندگان و زندانیان سیاسی با استناد به چه قوانینی سرکوب شده اند؟ پس بر طبق گفته نویسنده ، ما باید این نتیجه را بگیریم که تما م جنبش های اجتما عی در ایران امروز باید خواستها ی "کلی تر" !! خود را رها کنند و با مبارزه با خواستهای "غیر کلی تر" ، که همان "لغو قوانین" هستند به مبارزه بر خیزند. در حاليکه نويسنده به خواننده نمی گويد که واقعا با کدام تحلیل علمی با کدام تجربه تاریخی به این نتیجه رسیده است که مبارزه برای سرنگونی رژیم از کانال مبارزه بر علیه قوانین آنها انجام پذیر است!

هستند کسان دیگری که با استدلالات به اصطلاح "عامه پسند" ، دلایل مشابهی می آورند. آن ها می گویند که ستون جمهوری اسلامی بر "ولایت فقیه" استوار شده ، در نتیجه اگر کوشش کنیم که ولایت فقیه حذف شود ، حذف ولایت فقیه یعنی سقوط جمهوری اسلامی !! در حالیکه باید دانست که تنها و تنها ضمانت از بین رفتن قوانبن زن ستیز در جمهوری اسلامی و یا برچیده شدن بساط پدرسالاری و قیمی ولایت فقیه ، همان سرنگونی جمهوری اسلامی بدست پر توان کارگران و زحمتکشان جامعه است و نه بر عکس آن ، حذف ولایت فقیه و یا "لغو قوانین" جمهوری اسلامی به معنای از بین رفتن جمهوری اسلامی نیست.

به نظر می رسد که بسیاری از این انحرافا ت ریشه در بینش فکری دارد که مبارزه بر علیه ستم جنسی را به شیوه غیر مارکسیستی ازمبارزه طبقاتی جدا می بیند و به جای استفاده از شیوه های بر خورد علمی ، به جای آن که برای توده ها توضیح دهند که ستم جنسی موجود نتیجه طبیعی نظام طبقاتی و حا صل سلطه ما لکیت خصوصی است ، و به جای توضیح اینکه وضع قوانین نا برابر برای حفظ بقای طبقات ستمگر و به وسيله خود دولتها انجام می گیرد مسئله زن را از مبارزه طبقاتی جدا می کند. برای این تفکر راحت تر است که مطرح کند که ستم جنسی در ایران فقط ریشه در اسلام - سیاسی- در- قدرت دارد ، بدون توجه به اين امرکه اين قدرت سياسی منعکس کننده منافع چه طبقاتی است ، و بعد هم توضيح يک سری بديهيات نسبت به مذهب. آیا مذهبی را می شناسیم که حامی و مروج ستم بر زنان نبوده باشد؟ آیا مذاهب نقشی جز به اطا عت کشاندن مردم در مقابل قدرت حا کمه داشته اند؟ چه در آنجایی که رسما در قدرت سیاسی هستند چه در بقیه کشورها که بطور رسمی در قدرت سیاسی نیستند!

نویسنده به خيال خود برای اينکه به حرفهايش ظاهری رادیکال دهد مطرح می کند که آمریکا هم مدعی سرنگونی رژیم است و ديگر به خواننده خود نمی گويد که چه فرق اساسی بين ادعای سرنگونی رژيم از سوی نيروهای ارتجاعی با خواست انقلابی مردم ما مبنی بر ضرورت نابودی جمهوری اسلامی وجود دارد. و چه بايد گفت و چه بايد کرد که اجازه مخدوش شدن مرزها را نداد. روشن است که تمامی این انحرافات ریشه در اندیشه ای دارد که بعد از 27 سال سلطه جمهوری اسلامی هنوزتصوری بغایت انحرافی از ماهیت رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی دارد .

در طی مطالعه این مقاله متاسفانه به وضوح شاهد بر خوردهای یک جا نبه گرانه و گروه گرایانه ای هستیم که انتقاد ناپذیری را محور نوشته خود می کند تا جائی که در پایان ، کا ملا وجود کسانی را که با گرایش نظری رفقای "پیام فدایی" در این مبارزه شرکت کرده بودند را انکار می کند. کسانی که با داشتن تعلقات سازمانی هیچ گاه سکتاریسم را جانشین حرکتهای مبارزاتی نکردند. رفقایی که با وجود داشتن اختلاف بر سرعنوان و محتوای این کارزار با فروتنی برای پیشبرد امر مبارزه ، ازهیچ کمک مادی و معنوی دریغ نکردند ، هر چند که به محور این اتحاد حول "لغو قوانین" نیز انتقاد داشتند .

نویسنده مقاله مزبوربا وجودیکه خود اذعان به وجود گرایشات متفاوت نظری در کارزار زنان برای لغو ... می کند ولی به نظر می رسد که وجود این گرایشات تا زمانی برای او قابل تحمل هستند که تبلور بیرونی پیدا نکرده باشند ، و فراموش می شود که اتفاقا در طول چند ماه گذشته اکثر فعالان اين کارزار جهت پیشبرد خلاق این راه پیمایی با علم بر وجود گرایشا ت گوناگون و همه اختلافات نظری موجود آگاهانه از دامن زدن به اختلافات خود داری می کردند و بحث ها را برای تداوم و تکامل این کارزار به بعد از راه پیمایی موکول نموده بودند.

در پایان ، مبارزه ایدئولوژیک باید در فضایی سالم و به دور از تنگ نظری های فردی و سازمانی پیش برود. ما هنوز در اول راه هستیم. با اتهام زدن فقط با عث می شویم که دیگران به این مبارزه نپیوندند و ما نیاز داریم که دست همکاری به سوی تمام زنان و مردانی که در راه بر اندازی این رژیم ، در راه قطع کردن دست امپریالیستها از منطقه ودر دفاع از تمامی مطالبات بنیادی زنان تحت ستم ایران با ما همسو هستند دراز کنیم و امید وارم که سایر رفقا در کارزار بخصوص رفقایی که جنبش زنان را جدا از مبارزه طبقاتی نمی بینند در این بحث شرکت کنند. من شخصا در اين نوشته تا حد امکان تلاش کردم که از وارد شدن به بحث های پلمیک و ارزان اجتناب کنم . با تاکيد بر اين واقعيت که تا ریخچه مبارزات رفقای چریکهای فدایی خلق خود گویای واقعیت مبارزه انقلابی آنهاست و طيف رنگارنگ فرصت طلبان با تمام تلاش تاکنون هرگز نتوانسته اند به آن خد شه ای وارد کنند.

مقا له درسهایی از کارزار از پیام فدایی
http://www.siahkal.com/index/right%20col/payam82-Karzar_Lesson.htm

مقاله سپیده همراز
http://www.8mars.com/archive/rdata.php?rdat=javab-f.htm