Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

"سرود پرواز" یا "سکوت خاکستری" ؟ / پروین ذبیحی

انجمن زنان مریوان ظاهرا در جهت تشویق زنان ودختران مریوان در چهارم آذر ماه قرار است شب شعری ویا بقول دست اندرکاران آن " کنگره ای ادبی" برگزار کند.

با توجه به عدم حضور اکثر صاحب نظران وکارشناسان فن جهت شرکت در فستیوال "گلاویژ"، من نتوانستم بفهمم گوی ومیدان بدست کدام کارشناس وصاحب نظر داده شده که توانایی برگذاری این " کنگره عظیم" را دارد؟! بحث در مورد این انجمن و سیر حرکتی که پیش گرفته وچرخش 180 درجه ای آن برضد منافع زنان بحث مفصلی است که زمان ومکان خاص خود را میطلبد ودر فرصت مناسب به ان خواهم پرداخت. بحث این مقاله انجمن زن مریوان، هنر و زنان هنرمند و برخورد این انجمن به روز جهانی "نفی خشونت علیه زن" است. شکی در این نیست که هنر زیباترین و لطیف ترین احساسات بشری است وکسی منکر شعر وادبیات و رمان و نقاشی برای تغذیه روان بشر نیست. اما کدام هنر؟ هنر یعنی چه؟ لذت خالی وبی ریشه...؟! راستی ما از کدام دریچه به این افق گسترده فرارویمان می نگریم هنر را برای چه میخواهیم ؟هنر برای هنر؟ هنر برای پول؟ ویا هنر و روابط اجتماعی؟
زنان انسانند وحق دارند بنویسند شعر بسرایند ونقاشی بکشند و زنان مریوان نیز حقشان است که سنت شکن باشند وپرده ها را کنار بزنند و برترس وبی اعتمادی زنانه شان که حاصل تلقینی به قدمت تاریخ بوده فائق آیند و در تمام عرصه ها از جمله هنر عرض اندام کنند و تواناییهایشان را بشناسانند. کافی است قدم اول را بردارند، ترس میریزد و مرحله بعد، آگاهی وهدفمندی است و آنگاه شعر، واژه وهنر معنا میابد. زندگی جاری است و شعر و نوشته ی پویا و خلاق، ورد زبان وآمیخته جان میشود.
آنکه قلم بدست میگیرد ومی نویسد، زن و مرد بی سواد ومعذور نیست. او در مقابل نوشته وسرودش مسئول و متعهد است. دختری در سکوت خاکستریش از احساسات لطیف زنانه میگوید. زیبا ونرم. زحمتش پر ارج، اما در اشعار و حر فهایش جایی برای "نادیا انجمن" شاعر افغانی و سایر زنانی که بی رحمانه قربانی خشونت و مرد سالاری شده اند نیست. مرثیه ای برایش سروده نمیشود و نادیا ودوستانش در مهر و موم سکوت خاکستری انجمن زنان مریوان محو میشوند وفریاد مظلومیتشان در این "کنگره ادبی" به گوش هیچ زن مریوانی نمیرسد.
دیگری از گورستان وحشت در چند ورق داستان مینویسد ومثلا ترس ودلهره نسبت به مردگان بی جان و بی آزار قبرستان را می افزاید! اما از قبرستان ها و مرگ و فجایعی که جنگ افروزان و آدمکشان، در سرتاسر دنیا، در معابر و مساجد و عروسیها وعزاداریها و مدرسه و بیمارستان، برای زنان و کودکان و همه انسانها به ارمغان آورده اند، چیزی نمينویسند!
خانمی راتشویق میکنندچون کتاب آشپزی کردی نوشته است اما از زنی که زندگیش را وقف فرزندش می کند و دست خالی برای معالجه کردنش کلینیک ها و بیمارستانهای کشور را زیر و رو می کند و تشعشعات رادیو اکتیو را بر جان خود هموار می دارد بلکه بتواند فرزندش را نجات دهد و تا پایان عمرش 24 بار شیمی درمانی می شود سخنی نمی گویند. همان داستان قدیمی و همیشگی فداکاری زنانه! اما نقطه برجسته و شایان تحسین این خانم، اینجاست که تا آخرین لحظات عمرش مایوس نشد و چراغی در دست با ناعدالتیهای حاکم و شرایط رقت بارش مبارزه کرد.
تصور نمی کنم در آستانه "روز جهانی نفی خشونت علیه زن" با تمام ارزش واحترام جهانی و تب و تاب گرامیداشت آن، لاپوشانی کردن مشقات و زندگی وحشتناک زنان در ایران و خود سوزیها و قتل های ناموسی، ایدز و زنان خیابانی و ... توسط "انجمن زن مریوان" در "کنگره ای ادبی"، غیر عمد و یا نا آگاهانه باشد. و یا اینکه در حاشیه و کاملا غیر ملموس سخن گفتن از معضلات اجتماعی آن هم در این روز از روی نادانی و سهل انگاری ایشان باشد. ( در این "کنگره"، برگزار کنندگانش به ارائه آماری کوچک از خود سوزی، برای خالی نبودن عریضه(!) اکتفا می کنند ). مشخصا چشم بستن بر واقعیات و وارونه جلوه دادن آنها توسط این انجمن کاملا آگاهانه است. ریا وفریبی زیرکانه است. لابد میخواهند با برگزاری این گونه مراسمها و جایزه دادن ها آرامش پروانه ای و لطیف ما زنان مریوانی بر هم نخورد و در دنیای رویا های مخملیمان واژه های خشن ونا هنجاری چون خشونت و فقر و جنگ خاطرمان را مکدر نکند! و جزو زنانی به شمار بیایيم که در بند هیچ چیز نباشیم، نه روز جهانی نفی خشونت و نه خشونت دیدگان و گرسنگان و کارتون خوابان و زنان تن فروش و خیابانی. "به من چه؟" و "به ما چه؟" ما زنان که در مریوان زندگیمان زیباست و اینجا نه خود سوزی هست و نه قتل های ناموسی و نه زنان خیابانی! باید لذت برد! حیف نیست این همه آرامش را بر هم زد؟!
جای تاسف عمیق است که زنان شهرمان اجازه میدهند که اینقدر راحت سرشان کلاه برود و حقشان ضایع شود. حقی که پوسته ای بی هسته شده و بر آن لباسی زیبا پوشانده اند. انجمن میتوانست فریاد درد مند زنان مریوان را همگام با زنان سراسر جهان سر دهد و تریبونی برای یکصدا شدن و پیوند زنان در ایران باشد. اما هدایت کنندگان آن نمی خواهند اینگونه باشد. چرا که منافعشان در تحریف حرکتها و آگاهی زنان است. چرا که می خواهند زنان خفقان بگیرند و صدایشان را در گلو حبس کنند. اینان تا امروز هیچ کاری برای زنان مریوان انجام نداده و هیچ کمکی به بهبود شرایط زنان در مریوان نکرده اند. دردهای زنان را در مریوان بروید و از دختران جوانی بپرسید که برای 5 دقیقه دیر آمدن از مدرسه هزار بار سین و جیمشان می کنند و وحشیانه کتکشان می زنند. از زنان و دخترانی بپرسید که بر روی تختهای بیمارستان به انتظار مرگ نشسته اند و مرگ و درد سوختن را بر جهنم زندگی ترجیح داده اند. اینان در واقع دغدغه شان "زن" و معضلات بیشمار زنان نیست. دختران و زنان آگاه و مترقی و جوان مریوان باید دست در دست هم دردشان را فریاد بزنند و برای بهبود شرایط زندگیشان تلاش کنند و این گونه انجمن ها را که در راستای خفه کردن صدای زنان تلاش می کنند بشناسند و افشا کنند. این زنان و دختران جسور مریوان هستند که باید حرکتی درست را بر پایه توان و جسارت خود آغاز کنند و برای باز پس گرفتن حق و حقوق و کرامت انسانی خود گام بردارند. آگاه و توانمند شوند وخود را باور کنند. هنر و یا هر فعالیتی که در خدمت رهایی انسانها و ازجمله زنان از دست روابط ظالمانه اجتماعی و فقر و خشونت باشد، زیباست و به احساسات ظریف و لطیف، شعر، رمان، نقاشی و واژه ها معنی می بخشد.
زن امروز نیازمند شعری که از چشمهای نجیب وآقتاب صداقت و دستهای سپید ولبهای خموش و تن دردمند و تسلیم او میگوید نیست. او دیگر در دروغ زار پر از کرکس، فکر پرنده ای نیست که مرده و از پرواز مانده است. دیگر در شبهای خلوت و پر راز و رمز دردهایش نخواهد گریست و در تنهایی نخواهد زیست. زن امروز شعر زندگی جاری در بستر سبز رود را میسراید، پرواز را در دل آبی آسمان به خاطر می سپارد و با ترنم زیبا ترین نغمه ها، فریاد رهایی و ساختن دنیایی زیبا در فردایی با افق روشن را سر می دهد.
http://www.zanann.com