Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

عروسان سفارشی ( ازدواج پُستی )! / هایده صنعتی

و اما دلیل دیگر انتخاب همسر از ایران آنستکه پسران ما در خارج کمتر حق انتخاب دارند و دختران ایرانی بزرگ شده در فرهنگ غرب به حقوق و اهداف زندگی خود آگاه بوده و حاضر به تمکین کورکورانه نیستند ...

درآلمان ودر میان سیل مهاجرین ایرانی بعد از انقلابِ 1357، کودکان، نوجوانان و جوانانی میباشند که بخصوص در دوران جنگ ایران و عراق تنها و بدون سرپرست به خارج از کشور( آلمان ) فرستاده شدند. اغلب این کودکان و نوجوانان از طرف ادارة جوانان آلمان سرپرستی شده و کمتر در بین خانواده، اقوام و یا دوستان بوده اند. این مهاجرین جوان که در واقع به میل خود نیز مهاجرت نکرده اند، در یک بحران شدید روحی قرار میگیرند، که تأثیرات آن در زندگی آیندة آنان بخصوص در هنگام تشکیل خانواده کاملأ محسوس میگردد.
دوریِ از خانواده،اقوام، دوستان، محیط مأنوس و آشنا و تکلم نکردن به زبان آشنای مادری و....... عواملی هستند که آشفتگی روحی و روانی آنان را پایه گذاری میکنند. البته کودکان و جوانانی که درون خانواده ایرانی بزرگ شده اند بدلیل حفظ فرهنگ ایرانی درون خانواده و تکلم به زبان آشنای مادری، کمتر صدمه دیده اند.
در هرحال از آنجائیکه نسل جوان زودتر جذب محیط تازه میشود و زبان بیگانه را سریعتر میآموزد، در نتیجه در مدرسه موفق بوده وبا ایجاد رابطه های اجتماعی و پیوند دوستی وبخصوص برای همرنگ شدن در اجتماع نو، در ابتدا عشق بازگشت به گذشته و دلتنگی ها را در خود سرکوب می کند و در ظاهر
خود را با محیط جدید وفق میدهد.
اکثر این جوانان پس از گذشت سالها زندگی در خارج از کشور و پایان تحصیلات و با اینکه اغلب مدتی هم با دختران کشور میزبان زندگی مشترک داشته اند، به هنگام تشکیل خانواده و تصمیم جدی برای ازدواج، آن فرهنگ مردسالار و سنٌتی و خفته در درونشان فوران میکند و با آرزوی داشتن همسری باکره و مُتمکن، در انتخاب همسر از ایران مُسِر میشوند و چون اکثرأ خود به دلایلی نمی توانند به کشور بازگردند، وا لدین و یا اقوام نزدیک خود را مأمور انتخاب همسری شایسته و نجیب میکنند.
از آنطرف هم بسیاری از دختران مقیم ایران با وجود داشتن تحصیلات دانشگاهی بخاطر فشار و اختناق و کمبود امکان کار و فعالیتهای اجتماعی به اینگونه خواستگاریها بدون شناسائی و آگاهی عمیق فقط به صرف معرفی و تعریف و تمجید از خواستگار تحصیل کرده مقیم خارج، جواب مثبت میدهند. و غم انگیزتر آنکه والدین این دختران جوان و ناآگاه هم با این گونه وصلتها موافق و گاهی پافشاری هم میکنند.
و اما دلیل دیگر انتخاب همسر از ایران آنستکه پسران ما در خارج کمتر حق انتخاب دارند و دختران ایرانی بزرگ شده در فرهنگ غرب به حقوق و اهداف زندگی خود آگاه بوده و حاضر به تمکین کورکورانه نیستند و دگر آنکه معیار انتخاب همسرِ دختر ایرانی مقیم خارج با معیار دختر مقیم ایران بسیار متفاوت می باشد.
ما مشاورین خانواده به اینگونه ازدواج ها نام ازدواج سفارشی و یا پُستی داده ایم که اکثرأ این ازدواجها بعد از مدت بسیار کوتاهی به جدائی می انجامد، که اغلب هم زنان پیشگام جدائی میشوند.
دلایل اختلاف و جدال زوجین بنا به تحقیقات، مصاحبه با قضات دادگاه خانواده و پرسشنامه هائی که عروسان سفارشی پرکرده اند، در استدلالهای زیر مشترکند:
1- بد بینی مردان ایرانی به فرهنگ و جامعه و آزادی زنان در جامعه غربی .
2- تساوی حقوق زن و مرد بخصوص حقوق خانواده و داشتن حق حضانت فرزندان برای مادران.
3- استقلال مالی زنان چه از طریق کمک دولتی و چه به لحاظ شاغل بودن زنان.
4- احساس شدید مالکیت در مردان نسبت به همسرانشان.
5- تصویری که مرد به هنگام خواستگاری از خود و موقعیت اجتماعیش میدهد با واقعیت تفاوت دارد.

در پاسخ پرسشنامه هایی که عروسان سفارشی پر کرده اند، اکثرأ بیان شده که حمایت مالی و اجتماعی دارم ، فرزندانم بمن تعلق دارند امکان تحصیل و پیشرفت دارم پس چرا باید فحاشیها و کتکهای او را تحمل کنم؟
در پاسخ به پرسشنامه هائی که مردان سرخورده از اینگونه وصلتها پر کرده اند ،آمده که:
هنوز از راه نرسیده اروپایی شده ، فراموش کرده از کجا آمده، زیر سرش بلند شده، من گول خوردم چون او فقط بخاطر گرفتن اقامت بامن ازدواج کرده و ........
و حال اگربه این مسئله از نظر روانشناسی بنگریم می بینیم که اغلب جوانان مهاجرایرانی آن کمبود مادر مهربان خانه داری را که در کودکی و نوجوانی بزور از او جدایش کرده اند، میخواهد در همسری که از ایران سفارش میدهد جبران کند و برای حفظ این گنجینه از آسیب های فرهنگ غرب، اولین اقدامی که میکند، منع همسرش از رفتن به کلاس زبان ، معاشرت با دیگران و ناآگاه گذاشتن او از روند زندگی اجتماعی و فرهنگی در غرب میباشد.
اما عروس جوان که پس از مدت زمان کوتاهی از این زندان به تنگ میآید از سر مخالفت برمیخیزد و خواسته هایش را به لحاظ زبان آموزی، معاشرت، ادامه تحصیل و شاغل شدن برزبان می آورد و آنجاست که رعد و برق شروع میشود.
در کشور آلمان قانون تمدید اقامت اینگونه عروسان مبنی بر حداقل دوسال زندگی مشترک میباشد و اکثر این عروسان جوان که حاضر به باز گذشت به ایران بعنوان خانم مطلقه نیستند، مجبور به تحمل دوسال زندگی پر رنج که اغلب با ضرب و شتم وناراحتی روحی ، روانی همراه است میشوند و بعد از آگاه شدن به حقوق خود، بعد از دوسال به خانه زنان پناه میبرند.
و از آنطرف مردان جوان که با هزار امید و آرزو برای تشکیل یک خانواده گرم و پرمهر که از کودکی از آن جدایش کرده اند ازدواج کرده، سرخورده، افسرده ، پشیمان از پرخاشگریهاو بدبین تر از همیشه بجا میمانند .
در طول 13 سال کار من بعنوان مشاور خانواده، 4 مورد خودکشی دامادهای سرخورده وجود داشته است.
برای رفع این مشکل که بصورت یک اپیدمی درآمده، بهتر است که جوانان تشویق به دیدن دوره های آموزشی و رفتن به سمینارهائی در این رابطه گردند که خوشبختانه در جامعه غرب فراوان است.
تشکیل انجمنهای جوانان برای آشنایی و تبادل اندیشه و داشتن دیالوگ بایکدیگرمیتواند بسیار مثبت باشد.

نوشتن مقاله و کتابهای آموزشی و علمی و آگاه کردن والدین در خصوص این امر نیز کمک موثری خواهد بود.

10.03.06

هایده صنعتی مددکار اجتماعی ، مشاور و راهنمای خانواده

E-mail : sanati@awo-hamburg.de