شروط ضمن عقد در بحثی پالتاکی / موناهيتا
با چندی از دوستانم تصمیم گرفتهایم که ماهی یک بار در پالتاک جلساتی با مباحث فمینیستی داشته باشیم تا از یک سو این مباحث بین زنانی که به هر دلیلی با زنان ایرانی دیگر در تماس نیستند مطرح شده و این فرصت و امکان را هم به آنها بدهد تا در بحثهای این چنینی شرکت کنند و نظر خود را به گوش دیگران برسانند،
و از سوی دیگر مردانی که در پالتاک به قول خود من به نحوی علافند را با موضوعات فمینیستی آشنا کرده تا ندانسته آنرا رد نکنند و آگاهانه مخالف فمینیسم باشند.
و مهمتر از همه کسانی که به نحوی در این مورد تحقیق و مطالعه داشتهاند با شرکت در اینگونه بحثها هم دید وسیعتری در مورد کارشان بدست خواهند آورد و هم دیگرانی که مشغلههای دیگر زندگی امکانی وفرصتی برایشان نمیگذارد از کار این عزیزان استفاده کنند.
اولین جلسه ما در اولین شنبه ماه فوریه با عنوان "فمینیسم چیست و فمینیست کیست" و دومین جلسه هم در ماه مارس با عنوان " نقض حقوق بشر و اعمال خشونت هرگز خصوصی نیست" برگزار شد.
در نشست دیروز یعنی اول ماه آوریل موضوع " شروط ضمن عقد" را در دستور کار خودمان قرار داده بودیم که میخواهم در اینجا به جلسه دیروز بپردازم.
در شروع جلسه من با خواندن شروط ضمن عقد که در سایت زنستان آورده شده بود و همینطور ارائه نمونه هائی از مشکلات زنان به هنگام طلاق که در اینترنت پیدا کرده بودم، موضوع را به بحث گذاشتم. در این میان دو تن از دوستان زن به عنوان مخالف صریح و قاطع با این شروط صحبت کردند که محور صحبتهایشان نداشتن ضمانت اجرائی این شروط از یک سو و به نوعی سر زنها را گرم کردن و یا کلاه جدیدی برسر زنان گذاشتن، از سوی دیگر است. دوست زن دیگری با تأیید نظر دوستان مخالف این شروط، معتقد بود که همین شروط شاید باعث شود که حتی خیلی از زنان آگاه به حقوق خود، سقف خواستهها و مطالبات خود را تا این حد پایین بیآورند و از برداشتن قدمهای بزرگتر خودداری کنند وزمانی متوجه شوند که دیگر خیلی دیر است. من خود معتقد بودم که زنان ما باید در میدانهای موازی برای رسیدن به حقوق خود مبارزه کنند، اینکه نباید این شروط به عنوان خواستهها و مطالبات جنبش زنان ایرانی مطرح بشه و فقط در حد راهباریکههائی که در حال این قوانین ضد زن بر سر راه زنانی که میخواهند ازدواج کنند قرار دادهاند مورد استفاده قرار بگیرد و باید که در جامعه مطرح گردد و حتی باید که رفته رفته خواهان آن شد که آنها را به موضوعات دیگر مثل صیغه و چند همسری و ...هم تعمیم دهیم . ولی نباید فقط خود را به این نوع از فعالیتها محدود کرد و باید که در جبهههای دیگر با فرهنگ مردسالار حاکم و حکومت حامی آن و همینطور قوانین ضد زن آن، با بر مسند قدرت نشستهگان مبارزه کرد. و معلوم است که این شروط به هیج عنوان نمیتوانند مطالبات زنان ایرانی را در راه رسیدن به حقوق انسانیشان یاری سازد.
در این میان من سخت کنجکاو بودم که نطرآقایان هم را بشنویم. ولی اکثر آنها فقط در تکست فعال بودند تعداد اندکی از آنان در حال فحاشی بودن و بقیه هم گه گدار سئولاتی را مطرح میساختند. تا بالاخره آقایی نوبت گرفت. ایشان به یک باره آب پاکی را بر روی دست ما ریخت و گفت: این مسائل همهاش به خاطر اینه که شما زنان در زمان ازدواج با مرد درستی پیمان زناشوئی نمیبندید، و به خاطر رؤیایی و احساساتی بودنتان نگاه نمیکنید که با چه کسی دارید ازدواج میکنید. که در همین حین تلفنش زنگ زد و مجبور شد برود و نشنید که دوستی در جواب ایشان گفتند با این فرض که نظر این آقا درست باشد که نیست، قوانین یک مملکت باید به گونهای باشد که حقوق همه شهروندانش را محفوظ بدارد.در آخر هم یک خانم و یک آقائی به صحرای کربلای سوسیالیستی هم زدند که تا این تغییر و آن تغییر نشود اینهایی که شما اینجا نشستهاید و میگویید همهاش باد هوا است و غیرو...و خلاصه از موضع پیشروان خلق قهرمان و با نگاه عاقل اندرصفیه خود، ماها را آدمهای نادان و پرت از همه جا قلمداد کردند و... جالب هم آنجا بود که این دوستان از اول جلسه همراهمان نبودند و اصلاً نمیدانستند که ما با هم در چه مواردی بحث کرده بودیم. وقتی نوبت من شد در جواب به این دوستان انقلابی اولاً گوشزد کردم که چون آنها از شروع جلسه با ما نبودند نشنیدهاند که اتفاقاً ما هم به مواردی در این راستا که دوستان نقل میکنند اشاره داشتهایم، در ثانی با کمی مطالعه در تاریخ احزاب سوسیالیستی کشورهای صنعتی متوجه خواهند شد که چگونه اتفاقاً زنان در این سازمانها و احزاب بر سر مطالبات فمینیستی شان سرکوب شدهاند (برای مثال مراجعه کنید به کتابهایی که در باره فعالیتهای سیاسی کلارا زتکین ، سوسیالیست آلمانی و پیشنها د دهنده روز بینالمللی زن ، نوشته شده) و هر چه زنان این کشورها بدست آوردهاند دست رنج مبارزات خودشان بوده و بس. و سوماً چرا این دوستان فکر میکنند که حقیقت فقط نزد آنان است وبس و تنها آنها هستند که میدانند"نه جمهوری" اسلامی اخ وبد است و تنها بارفتن این رژیم ضد زن و قرون وسطائی است که میتوان از حقوق زنان واقلیتها صحبت کرد؟ در ادامه گفتم : دوستان اینکه واضح و مشخص است که این شروط نباید فقط به عنوان مطالبات جنبش زنان ایرانی مطرح شود و خواستهای جنبش زنان خیلی عمیقتر و وسیعتر است، و به آن در جای دیگری خواهیم پرداخت، ولی موضوع مورد بحث ما این است که اگر همین فردا دختر، خواهر، خواهرزاده و خلاصه یکی از عزیزان شما در ایران بخواهد ازدواج و در همان ایران هم بخواهد زندهگی کند با این شروط باید چگونه برخورد کند؟ آیا این شروط میتواند کمکی باشد؟ آیا این شروط میتوانند روزنههایی کوچکی در رسیدن به حقوق آنها مورد دستآویزشان قرار گیرند؟ شما چه فکر میکنید؟
لینکهای دیگر در همین مورد:
شروط ضمن عقد به جای مهریه/ گفتگو با زهره ارزنی
شروط ضمن عقد ضد مرد نيست، شما مردسالارانه فكر مي كنيد
|