Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

روسپی گری یک انتخاب نیست / فرناز سیفی

اما بخش مهمی از واقعیت تلخ روسپی گری در ایران به این دلیل است که ما هیچ تعریف مشخصی از رابطه زن و مرد نداریم، این عدم تعریف با خود بحران هویت و تزلزل احساسی را به همراه می آورد.


سرش را به شیشه پنجره سمت راست تاکسی چسبانده است؛ باران می بارد، قطره های باران روی شیشه می نشینند، آرام آرام به پایین سرازیر می شوند، شیشه ماشین عرق کرده است.این سرازیری قطره های باران آن سوی شیشه دم کرده ی تاکسی در جریان است، این سوی شیشه نیز اما قطره هایی فرو می ریزند، روی گونه های دم کرده ی سر جوانی که به شیشه تکیه داده است. ظریف هست و کم سن و سال، شلوار جینی به پا، مانتو آبی به تن و روسری سورمه ای به سر دارد.
شاید اگر نگاهت به دستانش نیفتند، دستانی که جا به جا جای زخم چاقو در آن به چشم می خورد و گوشت اضافه زخم هایی که بد جوش خورده اند، حتا احساس هم نکنی که انگار چیزی در این میان می لنگد، نکته ای که نشان از این دارد که دختر جوان با اینکه ظاهرش درست مثل من و تو و ما است، روزهای زندگیش را متفاوت از من و تو ما می گذراند و سهم او از رنگ های دنیا، سیاهی هست و بس. تلفن همراه او به صدا در می آید، دست ها اشک های صورت را به سرعت پاک می کنند، مجال گریه نیست، باید کار کرد. یکی از اولین برخوردهای من با زنی روسپی بود.

می گویند سن روسپیگری در ایران به یازده سالگی رسیده است. آمارحکایت از آن دارند که بیشترین تعداد زنان خیابانی در گروه سنی بیست تا سی سال قرار دارند.

می گویند متوسط زمانی که یک روسپی، کنار خیابان منتظر مشتری می ماند کمتر از پنج دقیقه است. گاه می شنویم ایران سیصد هزار روسپی دارد، گاه سی هزار و فرمانده نیروی انتظامی استان تهران می گوید که در تهران تنها سیصد زن روسپی داریم.
از این تناقض در آمارو ارقام هم که بگذریم، واقعیت آن است که در شرایط اجتماعی حاکم بر کشورما که با عناصر مذهب و عرف نیز پیوند خورده است، گروهی از آسیب های اجتماعی تا مدت ها در لایه های زیرین و به صورت پنهان رشد کرده و در شناخت و بررسی آنها غفلت صورت می گیرد. دلیل این نادیده انگاشتن غالبا همان فرمول کلیشه ای است که طرح و بررسی یک معضل سبب اشاعه هرچه بیشتر آن می شود. در این میان، آسیب اجتماعی چون روسپیگری که در تضاد با عرف واخلاق عمومی رایج جامعه قرار می گیرد، تا مدت ها در لایه های زیرین باقی مانده و مجال طرح و بررسی نمی یابد و بدیهی است که در چنین وضعیتی معضل هرچه بیشتر تکثیر می گردد. در این میان هر از چندگاهی هم شاهد هستیم که غیر کارشناسان خود را درجایگاه کارشناس قرار داده و بی آنکه از چیستی و چگونگی یک آسیب اطلاع درست و کافی داشته باشند، برای حل معضل راهکارهایی چون اعدام چند زن خیابانی را مطرح می کنند.

هنوز هم نگاه غالب این است که مهم ترین علت روسپیگری فقر اقتصادی است. پاسخی هم برای این پرسش نیست که پس چرا همه فقرا روسپی نمی شوند؟ یک سلسله علل دیگر از قبیل مهاجرت، نابسامانی های خانوادگی، انحراف والدین، بی سوادی، هیجان طلبی و اختلال هویتی نیز در زمره مهم ترین علل روی آوردن به روسپیگری ذکر می شود. بی شک همه این موارد در بروز و گسترش این معضل نقش دارند، اما اگر بپذیریم که واقعیت های امروز جامعه و تغییرات اجتماعی دو دهه اخیر ایران ضرورت باز تعریف متفاوت در بسیاری از حوزه ها را به وجود اورده است، باید در حوزه های بنیادی تری به دنبال علل اصلی بود.

در دو دهه اخیر درجامعه شاهد به وجود آمدن قشری بودیم که به ثروت بی پشتوانه فرهنگی لازم دست یافته است، در این میان عده بسیاری از افراد طبقه متوسط روز به روز فقیرتر شدند. در عصر اینترنت و ماهواره، ما نیز کمابیش عضوی از جامعه جهانی شده ایم و طبیعی است که بسیاری از ارزش های جامعه جهانی را جذب کرده ایم. ارزش هایی که گاه در تضاد با آموزه ها و ارزش های تبلیغی جامعه ای که دران زندگی می کنیم قرارگرفته است. برای مثال سال ها در مدرسه و از رادیو وتلویزیون از ضرورت قناعت، زهد و پرداختن هرچه بیشتر به معنویات شنیده ایم، در حالیکه نظام کلی حاکم بر جامعه هر روز بیشتر به سوی حاکمیت مادیات رفته و در ارزش های نظام جهانی نیز پول حرف اول را می زند. در این میان شماری از افراد رانده شده به طبقه فقیر و زیر خط فقر برای کسب درامدتن به هرکاری می دهند، چرا که به وضوح می بینند در جامعه امروز هر مشکلی با پول حل می شود.

اما بخش مهمی از واقعیت تلخ روسپی گری در ایران به این دلیل است که ما هیچ تعریف مشخصی از رابطه زن و مرد نداریم، این عدم تعریف با خود بحران هویت و تزلزل احساسی را به همراه می آورد.در جامعه ای که فاصله جنسی بادقت تمام زیر ذره بین قرار دارد و تا جایی که ممکن است سعی می شود دختر و پسر هیچ گونه برخورد و ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند، دختر و پسر بیرون از محیط آموزشی و خانواده تمام این منع و کنترل ها را جبران می کنند. شاید نبود خط فکری مشخص در میان نوجوانان و جوانان را نیز بتوان در همین دسته ازعلل طبقه بندی کرد. در بررسی آسیب های اجتماعی نمی توان افراد جامعه رابی توجه به سیر تحولات جامعه متهم کرد. حقیقت آن است که گروهی که به تحلیل و تعمق عادت نکرده اند، به محض بروز بحران و مشکل از فکر کردن روی بر می گردانند و به سراغ راه های فرار ساده تری چون اعتیاد می روند. اعتیاد نیز در بسیاری موارد رابطه ای تنگاتنگ باتن دادن و روی آوردن به فحشا دارد.

قانون ما نیز برخورد و رویکرد صحیحی با روسپیگری ندارد و دستگاه قضایی قوانین مربوط به "زنا" را برای برخورد با روسپیان مورد استفاده قرارمی دهد. قوانینی که اساسا برای برخورد بازنی که خارج از چهارچوب ازدواج رابطه جنسی دارد پیش بینی شده است، و نه رابطه زنی با مردان متعدد برای کسب در آمد. از سوی دیگر، در برخوردهای قضایی ایران غالبا این تنها قربانی است که مجازات می شود و سردرمداران این بازار جنسی همواره برکنار از مجازات باقی می مانند، برخوردی که می توان آن را ضعیف کشی نامید و بس.

کارشناسان اجتماعی می گویند که چیستی و چرایی مسایل اجتماعی با سیاست گذاری های کلان هر دولت-شهری در ارتباط تنگاتنگ است. باید این واقعیت را پذیرفت که ساختارهای کلان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ما دچار بحران توسعه نیافتگی هستند و در نهایت تا زمانی که اقتصاد و فرهنگ و چارچوب های اجتماعی در تصرف گروه هایی خاص است ،افزایش ناهنجاری ها طبیعی وناشی از نوع نگاهی است که در سطوح خرد و کلان به ان شده است. در چنین ساز و کاری است که متقاضی خود را پشت پرده پنهان می کند، اما نرخ و مدت و نوع را تعیین می کند. او همه امکانات را دارد تا عرضه کننده را مقصر قلمداد کند و ساز و کار این چرخه را "بازار" قلمداد کند، بازاری که حتما در ان عرضه ای هست که متقاضی وجود دارد. قانون هم که با متقاضی کار ندارد، اصل عرضه کننده است!

وقتی سوار تاکسی شد گفت سر حافظ پیاده می شود، اما تلفن همراهش را که خاموش می کند به راننده می گوید همین جا پیاده می شود...هنوز حتا به کریم خان هم نرسیده ایم. اسکناسی را جلوی راننده می گیرد،کوله پشتی اش را روی دوش می اندازد، مثل من و تو و ما وقتی از تاکسی پیاده می شویم که به مدرسه رویم یا دانشگاه...نگاهم دنبالش می کند، شاید اگر تعریف ها را بار دیگر بازبینی کنیم…او بیشتر قربانی است تا روسپی، اینطور نیست؟

نشريه اينترنتي كانون زنان ايراني