Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

تبعيض های جنسی، دلايل و ريشه ها / ثریا محمدی

همه می دانیم ستمهای اجتماعی بر زنان تکان دهنده است .آمارها می گویند :که 8 هزار خانه ی فساد فقط در تهران هست .سن تن فروشی دختران به 9 سال تنزل کرده.

***

در دنیای امروزمتاسفانه تبعیض و نابرابری و خشونت و تحقیری که بر نیمی از انسانها به خاطر جنسیتشان می رود ، داستان تلخی است که باز گویی اش دردناک است ، واما قرار گرفتن در نقش بازیگر و قربانی این داستان مسلما تراژدی به مراتب دردناک تر.

و اما در این دنیای به ظاهر متمدن ، این همه تبعیض چرا……؟

جامعه ی بشری چگونه می تواند توجیهی بر این همه فرادستی و فرودستی داشته باشد و درست در شرایطی که زنان به انحاء مختلف مورد ستم وقرار می گیرند ، سردمداران قدرت چگونه می توانند شرمنده نباشند ؟

تلخ و دردناک تر آن که همین ستمگران جهت مشروعیت بخشیدن به ستمهای اجتماعی که بر زنان می رود هزاران دلیل تاریخی و فلسفی و فرهنگی تراشیده و هزاران قانون کذایی وضع نموده اند. جای بسی تاسف است و مایه ی سرافکندگی بر آنان .

مگر نه این است که نیازهای عمومی انسانها یکی است ؛|پس توجیه بر برتری یکی بر دیگری و نصف محسوب شدن آن دیگری آن هم به دلیل تفاوت جنسی غیر انسانی و موهوم می باشد

چه کسی از این نابرابری رنج می برد ؟ آیا زن بودن معادل با قبول رنج تحقیر و بیحقوقی است؟ وبه علاوه پذیرفتن هزاران دلیل بی اساس در مشروع دانستن این ستم ؟

بسیاری ، مردان را موجب این نابرابری می دانند و مرد سالاری . اما سوال اینجاست که قبول این سیستم کهن و سنتی چه سودی به حال دنیای حاضر دارد ؟ و یا مردان چه بهره ای از این فرادستی باید ببرند ؟قطعا نصف به حساب آوردن یک زن به عنوان همسر، مادر ، و خواهر جز ایجاد تنهایی و ترس برای مردان نتیجه ای ندارد و حاصل این تفکر غلط جز اندیشه ی دفاع از ناموس که آن هم عارضه ی دیگر مرد سالاری است نتیجه ای به بار نمی آورد ، و نتیجه ی به مراتب وحشتناک تر این ذهنیت باطل کثرت امار قتل های ناموسی در کشتی طوفان زده و پرالتهابی به نام خانواده است که مصداق عینی توحش مردان و جامعه ی مرد سالار نسبت به زنان می باشد .اصولا فرادستی جنسی بر دیگری نه فقط نمی تواند مایه ی مباهات باشد بلکه از شرم آورترین واقعیت های موجود و به تبع ریشه ی معضلات بسیاری چون خودکشی زنان و دختران ، خودسوزی ، تن فروشی و فرار آنها آز خانه و قتل های ناموسی می باشد .( که آمار موجود شاهد قاطع این ادعاست).

از اساسی ترین دلایل نابرابری زن و مرد ( همچون بسیاری از دیگر تبعیض های اجتماعی و مسایل اقتصادی و عدم استقلال اقتصادی زنان است ريال حق داشتن شغل مستقل و بهره مندی زنان از فرصتهای شغلی از ضروریات اجتماعی است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد . به حساب آوردن زنان خانه دار به عنوان کارگران بیکار و بهره مندی آنان از تامین اجتماعی کامل و بیمه ی بیکاری ، از کارافتادگی و بازنشستگی به صورت برابر با مردان که نیازمند تصویب قوانین منطقی و نوین در این زمینه می باشد، می تواند زیشه ی بسیاری از معضلات موجود را بخشکاند .

تدوین قوانینی که در آن انسان صرفنظر از هر تقسیم بندی خاصتا تقسیم جنسی ،معیار باشد و همه شهروندان از آن ذینفع باشند یک ضرورت تام است باید قوانینی وضع شود که خشونت به زن را ممنوع و جرم بداند ، در مقابل قتل های ناموسی قد علم کند و دیدگاه کالایی به زن را در هم شکند .

از طرف دیگر ما زنان ، خود در احقاق حقوقمان نقش اساسی داریم و در این میان نقش فعالین حقوق زنان به مراتب بیشتر چرا که ارتقا آگاهی زنان در خصوص حقوق شهروندی آنان و تلاش در طرح و ابلاغ نیاز های زنان و مطالبات آنان از دیگر ضروریات می باشد که فعالین حقوق زنان در این زمینه می توانند نقش موثرتری را از کانال ارتباطات مخلف با زنان اجتماع و فراخواندن آنان به صحنه های فرهنگی ایفا نمایند .

وما یک نکته ی مهم این که مسایل و مشکلات زنان در حیطه ی مسایل قومی نمی باشد و تقسیم آنان به کرد و فارس و ترک و غیره اصولی نیست ، چرا که زن به صرف زن بودنش تحت تبعیض جنسی قرار دارد و این ملت و آن قوم ومذهب نمی شناسد (اگر چه تاثیر مذهب در این زمینه بسیار بیشتر از دیگر پارامترهاست).

می دانم هزار و یک ستم اجتماعی وجود دارد، اما ستم بر زن و تبعیض و نابرابری زن و مرد قومیت و مرز نمی شناسد . کافی است زن باشی تا سنگینی بار تبعیض و بی حقوقی را با مغز استخوان درک کنی . تقسیم زنان بر اساس قومیت هم بار سنگین دیگری بر دیگر دردهای آن هاست نه گره گشای دردهایشان.

طرحهای قوم پرستی و فدرالیسم کمکی به رفع معضلات زنان نمی کند بلکه طرحی جهت تفرقه و جنگ قومی علیه ماست و این دیدگاه مردود و باطل است.

نیاز ما جامعه ای است که در آن حقوق شهروندی برابر و آزادیهای مدنی برای همگان به رسمیت شناخته شود و در این راستا جنبش برابری زنان به وسعت جهان موجود در خشکاندن تمامی ریشه های تبعیض و نابرابری و خشونت علیه زنان قد علم کرده استو موجودیت اجتماعی،تاریخی و فکری و اتوریته ی جهانی خود را اعلام می دارد و با نفی تمامی تبعیض ها ، خواستار رفع تمام ستمهای اجتماعی بر زنان و ساختن دنیای برابر و بدور از هر تبعیض و استثمار برای زنان می باشد .

هر روز به هزاران بهانه پرداختن به حقوق پایمال شده ی زنان پشت گوش انداخته می شود و در حاشیه ی متروک اجتماع نابرابر به فراموشی سپرده می شود . واقعیت این است که سرمایه داران و حامیانشان ، فقر ،فلاکت ، بیکاری ، اعتیاد و هزاران درد اجتماعی را دامنگیر جامعه نموده اند تا جایی که دیگر سخن گفتن از تبعیض و آپارتاید جنسی در برابرهزاران درد اجتماعی کم اهمیت جلوه کند و بهانه جهت نپرداختن به آن فراهم . تمامی ستمهای اجتماعی درد مشترک ماست و تبعیض جنسی بر زنان مضاعف تر .

همه می دانیم ستمهای اجتماعی بر زنان تکان دهنده است .آمارها می گویند :که 8 هزار خانه ی فساد فقط در تهران هست .سن تن فروشی دختران به 9 سال تنزل کرده. روزانه 54 دختر 16 تا 25 ساله ی ایرانی تنها در کراچی خرید و فروش می شوند .آمار دختران فراری در سالهای اخیر به 300 هزار رسیده است که 86% آنها در نخستین فرار مورد سوئ استفاده ی جنسی قرار گرفته اند و بیش از 30 % دختران فراری علت فرارخود را مشکلات خانوادگی مطرح کرده اند و باز به روایت آمار از 100 میلیون کودک محروم از نعمت سواد 90 میلیون کودکان دختر می باشند . در دنیای متمدن ما 6600 میلیون زن بی سواد هست و در هر 18 ثانیه یک زن قربانی خشونت می گردد.آمار سقط جنین غیر مجاز به 80 هزار مورد می رسد که اکثرآ مربوط به دختران 22 تا 30 ساله در مورد روابط پیش از ازدواج و یا دوران نامزدی می باشد، آمار خودکشی، خودسوزی و اعتیاد جوانان دختر و دیگر آسیب های اجتماعی به جای خود .

همه ی ما در باز گرداندن حقوق انسانی به زنان و ساختن جامعه ای سالم و انسانی راهی سخت تر پیش رو داریم و باید با همت جمعی و تلاش خستگی ناپذیر این نیاز منطقی و اساسیمان را تحقق بخشیم . برای رفع مصایب جامعه یاریتان را می طلبیم و دستهایتان را می فشاریم . با ما باشید و جامعه ی حمایت زنان را یاری دهید .

به امید تحقق جامعه ای انسانی ، شاد و برابر برای همگان

8 مارس 2006 جامعه ی حمایت زنان