Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

گفتگو با جوانان شرکت کننده در تظاهرات کارزار زنان / لیلا قرائي

همزمان که در ماشین حامل دستگاه های صوتی نشسته بودم و شعار ها و پیامها را می خواندم نگاهم به صف با شکوهی بود که از برابرم می گذشت . حیران این همه شعار و عشق و پایداری بودم. انبوه توده ی برف زیر پای تظاهر کنندگان در فرانکفورت و ماینز .


بارش شدید برف از لحظه ی آغاز راهپیمایی و باران در کُلن و دوسلدرف ، هیچ چیز نتوانست در عزم راسخ این عاشقان آزادی خللی وارد کند. در پایان راهپیمایی با دختران و پسران جوان ... زنان و مردان که خیس از باران ، با مشت های گره کرده فریاد می زدند و شعار می دادند که جمهوری اسلامی حکومت جهل و ننگ، حکومت زن ستیز تا سرنگونی تو از پا نمی نشینیم به گفتگو نشستم و آنچه که می خوانید حاصل این گفتگو ست.
در کنار من ،در ماشین ، دختر جوانی نشسته بود که شعارها و پیامهای المانی را می خواند.
بیان "بیست و یکساله که زبان مادری اش "کردی" را با لهجه حرف می زد. فارسی را هم همینطور ... اما با تسلط کامل به زبان آلمانی سخن می گفت. در دستی میکروفون و دست دیگرش مشت گره کرده ی اعتراض به جنایت کاران، یک لحظه صحنه را ترک نکرد هنوز حرفهای من به فارسی تمام نشده بود که بیان به آلمانی آنرا ترجمه می کرد و انگار که اعلامیه ایی از پیش آماده شده در دست داشت درست و شمرده و با صلابت سخن می گفت .
به آلمانی ، به کردی ، به فارسی ، فریاد می زد، که رژیم کشتار و سنگسار باید سرنگون شود . نماینده نسل جوان بود که با ما می آمد و تا پایان نیز با لبخند و سرفرازی آمد و از پای ننشست.

روزبه هستم و 25 ساله هستم در هلند زندگی می کنم من یکی از حمایت کنندگان راهپیمایی پنج روزه زنان که علیه قوانین زن ستیز و مجازات های اسلامی است.
چگونه از فعالین کار زار زنان شدید؟
ـ یکی از انگیزه های من مخالفت با قوانین ضد زن جمهوری اسلامی است. به نظر من این حرکت بزرگی بود که بعد از مدتها انجام می شد و فکر کردم که باید هر چه در توان دارم و هرچه از دستم بر می آید انجام دهم برای این بود که خودم را کاندید کار در بخش انتظامات در دن هاگ کردم . در دن هاگ من مسئولیت هماهنگی بخش انتظامات را به عهده گرفتم.
این راهپیمایی چه تأثیری در شما داشت؟
ـ بعد از مدتها با یک جمعیت باور نکردنی در تظاهراتی شرکت میکردم که شرکت کنندگانش هنوز بعد از چهار روز راهپیمایی چنان با شور و هیجان شعار میدادند که روحیه مبارزاتی شان بمن نیرو میدادو دیگر خستگی و سرما و باران را حس نمیکردم

پس ازگفتگو با روزبه 25 ساله سراغ زن جوانی می روم که در طی این 5 روز فعالیتهای مختلفی را پیش می برد در فرانکفورت با عجله به طرف ماشین ما که ماشین پخش شعار ها بود می آمد و در عرض چند ثانیه لباس های اجرای تأتر را می پوشید و لحظه ی بعد با سرعت بلوز کار زار را و آرم انتظامات را به بازوی خود می بست و به سرعت ماشین حمل بلند گو را ترک می کرد.
می توانید خودتان را معرفی کنید؟
ـ من ندا روشن یکی از فعالین 8 مارس و یکی از امضاء کنندگان کارزار زنان هستم . مسئولیت من در بخش انتظامات و ارتباطات بود. اعلامیه ها را پخش میکردم و اگر کسی سئوال و یا مشکلی در طول راهپیمایی داشت به آن می پرداختم و سعی می کردم به دسته های حرکت کننده در راهپیمایی نظم بدهم .
شرکت کنندگان در طول راه سئوال های بسیاری داشتند در رابطه با ادامه ی این حرکت و بخش های مختلفی از اهداف ما و اینکه چگونه ما توانستیم این جمعیت بزرگ را هماهنگ کنیم.
من احساس غرور میکردم چرا که برای من همه چیز تازگی داشت پس از یک دوره ی طولانی زنان با ملیت های مختلف از کشور های مختلف حول یک هدف مشخص در راهپیمایی شرکت داشتند ما کار زار زنانی را ترتیب داده بودیم که هرگز فکر نمیکردیم که به این سرعت گسترده شود احساس غرور داشتم به خاطر اینکه در این راهپیمایی تعداد شرکت کنندگان زن بی نظیر بود برای اولین بار میدیدم که در یک تظاهرات تعداد زنان بیشتر از مردان است جوی که حاکم بود، جو پر از خلوص نیت و کار بود همبستگی را در عالیترین شکل خودش میدیدم این راهپیمایی با شرکت هنرمندان انقلابی که در این راهپیمایی همراه ما بودند خیلی خوش آیند بود. زیرا آنها یک شور و هیجانی به راهپیمایی داده بودند که دیگر کم و کاستی های ما در این چند روزه زیاد برجسته نمیشد و همه با احساس مسیولیت و با محبت به هم سعی میکردند این کاستی ها را برطرف کنند د راین چند روز همه چیز به خوبی پیش رفت صداقت ، گذشت ، عشق و دوستی و عزم راسخ به آزادی زنان حاکم بود چقدر در این چند روز دوست پیدا کردم و شناختم از زنان دیگر عمیق تر شد.

میتوانید چند اتفاقی را که در طول راهپیمایی رخ داد و برای شما جالب بود بازگو کنید؟
ـ همه سعی داشتند بگویند که توهمی در مورد آمریکا و حمله ی آن به ایران ندارند آنها می گفتند نه میخواهیم آمریکا ما را نجات بدهد نه مرتجعین دست نشانده او ، بلکه ما میخواهیم سرنوشت مان را خود بدست بگیریم یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی با مبارزاتمان و افشای جنگ امپریالیستها.
یکی از اتفاقات جالب، تعجب و حیرت پلیس بود. پلیس ها می گفتند در تظاهراتهایی که صورت میگیرد معمولأ با خراب شدن هوا جمعیت کمی به تظاهرات می آیند و یا اینکه با شدت گرفتن باران تعداد بسیاری راهپیمایی را ترک میکنند اما با این که هر لحظه شدت باران بیشتر میشود به جمعیت راهپیمایان اضافه میشود
میتوانید احساس خود را در این راهپیمایی بیان کنید؟
ـ شاید من احساسات خودم را نتوانم آنطور که حس میکنم بیان کنم ولی من فقط میتوانم بگویم که احساس غرور و شادی میکردم . در طول این چند روز احساس نزدیکی زیادی به همجنسان خودم پیدا کردم. افتخار میکنم که در این کار زار شرکت کردم و همچنین خیلی از انسان هایی را که دوست شان داشتم با صدایشان ویا با نوشته هایشان آشنا بودم از نزدیک چهره ی آنها را دیدم . بسیار از کسانیکه در اطاق هایی که کار زار زنان در شبکه جهانی اینترنتی و رادیوها ترتیب میداد و بحث های آنها را در مورد جنبش زنان از این رسانه ها میشنیدم ، با چهره ی آنها نیز آشنا شدم. یک جمله را که مرتب شما لیلا قرایی در بلندگو تکرار میکردید و بیان احساسم بود هرگز فراموش نمی کنم و آن این بود " این ما هستیم که پیام آوران عشق ، دوستی ، شادی و آزادی زنان هستیم".
دختر جوان دیگری در کنارم ایستاده که با دقت و هوشیاری حواسش به همه چیز است فارسی را با لهجه ی شیرین و زیبایی صحبت میکند از او سئوال میکنم
آیا هر گز به ایران سفر کرده است؟
ـ نه خیر! 9 ساله بودم که همراه خانواده ام به هلند آمدم .
چرا در این راهپیمایی شرکت کردید ؟
ـ با دو تن از فعالین کار زار زنان ارتباط داشتم و علاقمند بودم روز زن را همراه آنها جشن بگیرم. البته من موافق یکی از شعارهایی که میدادید نبودم اما بنظرم شعارهای دیگر همه خوب بود آخر من هوادار مجاهدین هستم و در رابطه با شعار سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران فکر میکنم باید لغت اسلامی را از آن حذف کنید! من دراین تظاهرات احساس قدرت میکردم مخصوصأ وقتی جلوی سفارت جمهوری اسلامی ایران همه از ته دل شعار میدادند و در زیر آن باران شدید، که اصلأ هیچکس اعتنایی به هوای بد و اینکه سرتاپایمان خیس شده بود و مرتب سفارتی ها از درون سفارت از مردم فیلم و عکس می گرفتند. هیچکس از انها نمیترسید و همه با شدت هر چه بیشتر شعار میدادند این به من نشان میداد وقتی ما بخواهیم کاری را بکنیم با قدرت مندی زیادی آن را بیش میبریم. من میدانم بیشترین فعالین این عرصه چپ ها هستند برایم اجرای تاتر سنگسار مخصوصأ پرتاب کردن حجابها در آسمان بسیار زیبا بود . من علیرعم اینکه مسلمان هستم ضد حجاب اجباری هستم و حجاب باید اختیاری باشد. ما باید بتوانیم شعارهایی که در این روز دادیم و قدرتی را که بیان خواستهایمان به ما میداد با همان شدتی که در راهپیمایی بود پیگیری کنیم من فکر میکنم در این دوره روی ایران فشار است اگر مردم ایران در این دوره حرکت کنند کارشان تعیین کننده است.

در راهپیمایی چه احساسی داشتید؟
احساس میکردم همه را به شدت دوست دارم و همه با هم دوست هستند یک اتحاد زنانه را دیدم من با پلیسها بحث میکردم انها میگفتند ما متعجب هستیم شما چطور توانستید در این هوای بد و بارانی این همه زن را جمع کنید و شما بسیار قوی هستید احساس شما را میفهمیم که می خواهید کشورتان را آزاد کنید و حق تان را بگیرید.
چیز دیگری که برای من جالب بود شرکت گسترده ی جوانان بود.
یکی دیگر از زنان جوانی که در این حرکت با او آشنا شدم فریدا بود
میتوانید خودتان را معرفی کنید ؟
ـمن فریدا فریاد از فعالین سازمان زنان هشت مارس( ایران- افغانستان) واحد هلند هستم.
سه ماه پیش که اطلاعیه شماره یک راهپیمایی منتشر شد فعالیتم را برای بسیج و سازماندهی ایرانیان بخصوص زنان و همچنین تماس با تشکیلات زنان از ملیت های مختلف آغاز کردیم.
وقتی به آن روزها برمیگردم میبینم که در ابتدا ما فقط چند نفر در هلند برای این راهپیمایی فعالیت شبانروزی میکردیم ، ولی هر روز به تعداد ما افزوده میشد و تعداد بیشتری میخواستند که در پیشبرد کارها دخالت کنند. میتوانم به جرئت بگویم که در یکماه اخر از صبح زود تا دیر وقت شب در خیابان ها بودیم تماس با افراد مختلف سازماندهی کارهایی که به عهده ما بود برای برگزاری روز هشت مارس در دن هاگ همه وقت ما را میگرفت . اما این را میدانستیم که این کارها در خدمت حرکتی است که نقش تاریخی در جنبش زنان ایران ایفا خواهد کرد.
در 5 روز راهپیمایی من در پخش اطلاعیه کارزار و انتظامات راهپیمایی فعال بودم و احساس غرور میکردم که در ساختن این حرکت تاریخی سهمی دارم.
برایم جالب بود که با دوستانی که در طول یکسال گذشته در جلسات داخلی پالتاکی حرف زده بودم حضوری آشنا شدم میتوانم بگویم که از نظر روابط درونی مان، اتحادمان محکمتر و مستحکمتر شد.
این راهپیمایی نشان داد که زنان جدی انقلابی متحدأ به گرد یک خواست بر حق زنان با اتخاذ مواضع صحیح علیه جمهوری اسلامی و امپریالیستها قادر هستند چنین راهپیمایی بزرگی به راه اندازند و زنان را از کشورهای مختلف به این تظاهرات بکشانند وقتی به صف راهپیمایی نگاه میکردم میدیدم که سه نسل در کنار ما درحرکت هستند و این مسئله نشان از این داشت که هر سه نسل خواهان مبارزه برای احقاق حقوق خود هستند. حضور جوانان در این راهپیمایی مسرت بخش و نوید دهنده بود.
میتوانید خودتان را معرفی کنید و نظرتان را بگوئید؟
ـ من سورنا هستم مدیر نشریه دانشجوی بذر. نقش من در این تظاهرات تبلیغ آن در داخل کشور از طریق نشریه بذر، و ارتباطات موجود و کمک به سازماندهی تظاهرات در هلند بود.
من پلاتفرم این کارزار را یک پلاتفرم سیاسی روشن با اهداف مترقی ارزیابی میکنم که قادر به متحد کردن طیف های مختلف و مترقی است. نقطه روشن این تظاهرات، موضع گیری سیاسی آن و ابتکارات بی نظیر آن بود . حضور چشمگیر جوانان در این کارزار بسیار خوشحال کننده و غرور آمیز بود در پراتیک این کارزار سئوالاتی پیرامون ویژه گی ها ی یک فعالیت دموکرات پدید آمد که به نظر من باید بیشتر به آن پرداخت. انتظاراتی که از این حرکت داشتم تا حدود زیادی برآورده شد. این یک شروع بسیار عالی در راه اهداف والا بود. نکته مهم این است که باید کاستی های این حرکت شناسایی شده و د رجهت حل آنها تلاش شود. از اینرو میخواهم برخی از کاستی ها را مطرح کنم:
1- عدم حضور چشمگیر توده های ایرانی بدون گذشته سیاسی در تظاهرات
2- عدم انعکاس وسیع این حرکت در رسانه های عمومی
در پایان میخواهم روی این نکته تاکید کنم که پلاتفرم این کارزار به شدت مورد توجه فعالان داخل کشور قرار گرفت و این یک شروع خوب و امید دهنده است.
نکته دیگری که لازم میدانم به آن اشاره کنم زحمات فراوان سازمان ( پرایم ) و آقای احمد پوری در سازماندهی این تظاهرات در هلند بود که بنظر من باید از آن قدر دانی کرد.
دوستان کارزار دستتان را به گرمی میفشارم و صمیمانه ترین درود ها را نثار شما میکنم امیدوارم که شاهد کامیابی های بیشتر این کار زار باشیم.

www.sedayezanan.org