Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

گفتمان های زنبورانه / ملکه مادر

الفبای فی‌می‌نیسّی

حالا بگو ننه، چرا هیشکی این گل گلا یادش نمی‌آد؟ چرا آدم اینقده نمک نشناسه؟
حالا آدم فاتحه‌ش خونده‌س، حوا دیگه چرا؟ تو دیگه چرا خانوم خانوما؟

****

ننه جون، خوب گوشاتو وا کن ببین چی می‌گم. می‌خوام بهت یه درس فی‌می‌نیسّی بدم که دهنت همینجور وا بمونه و جفت چشات طاق بشه و بری تو حالت کوما.

دختر گلم که تو باشی، مشقاتو که خوب بکنی، عین فشفشه، تَرق تَرق صدا می‌دی، تَرّقی می‌کنی و ایشالا آدم می‌شی، مثه ستاره‌های هالیفوت مَهروف می‌شی. عَسکات می‌ره تو روزنومه‌ها، مایه‌ی افتخار ایرون و ایرونی می‌شی. خدا بخواد شانست می‌زنه و دختر شایسته‌ی جیهان می‌شی. آره ننه، اونوخته که همه‌ی زنای بورایرونی به تو زنبور ایرونی می‌نازن. اونوخته که خیلیا بور بور می‌شن. اونوخته که خیلی زنا آرزوشونه که مثه تو فی‌می‌نیسّی وز وز کنن... که نمی‌تونن و... اونوختش، هی حرصشون می‌گیره و... اونوختش عقده‌ای می‌شن و... می‌رن توروریس می‌شن و عین بمب می‌ترکن و... اونوختش... اوفیش... با غل و زنجیر، می‌فرسنشون به سواحل گه‌وان‌تانامو. اونوختش، اونقده، اونجا، تو گه‌ها می‌پلکن و حموم آفتابه می‌گیرن تا جزغاله می‌شن، چرک و چروک و دده سیاه می‌شن و... اونوختش آلن دولو های ایرونی، مثه مسعول بهنول، اونارو دیگه دوس نداره، تا دلشون بسوزه. اوفیش... اونقده اونجا بمونن تا اسامه بن لانه‌ی گور به گوری بیاد و صیغه‌شون کنه.

حالا بریم سر درس و مشق فی‌می‌نیسّی:
اولندش، دور و بر این زنیکه‌ی بد فیرانسوی عقده‌ای حسود... چی بود اسمش؟ سیمون زهرمار.. آره ننه، خودش جنس دومه، ما که نبودیم. به ما چرا نسبت می‌ده؟ این مادام کوره؟ مگه نمی‌بینه مردای کبیر ما چقده جنس دسّ اول داشتن؟ آقا کورش کبیر..هزار ماشالا... آقا داریوش کبیر... چیش نخوره ایشالا... همینجور جنس بوده که خوابیده بوده رو جنس. اونم چه جنسایی ننه، از هر رقم... دیگه ننه، چه می‌دونم... همینجور بگیر تا برسی به حاج آقای خودمون که هندونه رو به شرط چاقو می‌خره و تا جنسی رو زیر و رو نکنه، اصلاًّ معامله‌ش نمی‌شه. این مادام ِدسّ دوم ِفیرانسوی خبر نداره که مردای کبیر ایرونی از همون اول خلقت خدا همیشه به فکر حقوخ جنس دسّ اول بودن. یکی از یکی کبیرتر و فی‌می‌نیسّی‌تر... بنازم به اون دسّ بزن! دسّ اعلیحضرت همایونی، ننه، یه چماق فی‌می‌نیسّیه. تو سرت که بخوره، شگون داره. قدر این توسری رو بدون، ننه. توسری نعمته. توسری حقوخ زنه. توسری حقوخ بشره. توسری کفش حجابه. توسری گوفتمان مدرنیته‌س. پس بزن، بزن که داری خوب می‌زنی!

دوومندش، فی می‌نیس تو خون ایرونیه. مال تخم و ترکه‌مونه، ننه. یعنی، جونم، بهت بگم که اس و اساس هر چیزی که به یه کاری می‌خوره ها... اوّل اوّل اوّلش ایرونی بوده و تازه... بعدش رفته پخش شده تو عالم خاکی و شده خارجیکی. از حقوخ بشر بگیر تا حقوخ بیگاری، از زبون بشر بگیر تا خورد و خوراک و رخت و لباس و ساز و قر و قمیش بشر. همش اوّل اوّل اوّلش ایرونی بوده.
می گن ننه، خیلی وخت پیشا... خیلی خیلی وخت پیشا، وختی که آبجی حوا هنوز با مشدی آدم طلاق طلاق‌کشی‌ش نشده بود... تو دشت ایرون خودمون، زبونم لال، یه میمون بانویی بوده، خوش و خرم برا خودش می‌گشته و هی از این شاخ به اون شاخ می‌ جَسّه و مثه ما اینقده گرفتار خورد و ریز زندگی نبوده و خلاصه... اونقده شوخ و بامزه و زنونه و دلرحم بوده، عین بابا طاهرعُریون شعر فرمایشات می‌کرده. شنفتی ننه؟ ما ایرونیا هر چی داریم از همون جدّه‌ی شریفه‌ی ناز نازی داریم.
حالا بگو ننه، چرا هیشکی این گل گلا یادش نمی‌آد؟ چرا آدم اینقده نمک نشناسه؟ حالا آدم فاتحه‌ش خونده‌س، حوا دیگه چرا؟ تو دیگه چرا خانوم خانوما؟ صبح تا شب می‌ری جلسه‌ی فی‌می‌نیسّی، یه ریز برا من گوفتمان می‌کنی و هی از مردای کبیر ایرونی قصه‌ی فی‌می‌نیسّی می‌گی، اما یه ذره یاد میمون بانوی مامانی نمی‌کنی!
کاشکی می‌شد ما زنبورای ایرونی سوار ماشین زمون بشیم و همینطور عقب عقب عقبکی بریم تا برسیم به اوّل اوّل اوّلش. می‌رفیتم سر درختا برا خودمون طناب بازی می‌کردیم، عیش دنیا رو می‌کردیم. نه منت هر کس و ناکسی رو می‌کیشیدیم و نه اینقده خفت و خواری می‌دیدیم.

سومندش، تا همینجا بسّه‌ته، ننه. از حالت کوما که در اومدی، برات می‌گم که میمون بانوی ایرونی چیا کیشید و کیشید تا یه روزی ناغافلی، دیگه زنبور شد.

لغزنامه برا بیسواتهای کارشناس:

بیسوات= کسی که فکر می‌کنه زبون فارسی ارث باباشه و هیچ بیسواتی نمی‌تونه عوض بیسواد بگه بیسوات، یاعوض دپرسیون بگه دیفریسیون.

مهروف= کسی که عین یه تیریاکی کیفور مهروفیت خودشه و اگه یه وختی قربون خودش نره، یا نذاره قربونش برن، اسمشو بگن و بنویسن دیفریسیون می‌گیره.

سواحل گه‌وان‌تانامو= یه جای اینقده خوش آب و هوا برای حقوخ بشر زندانی

آلن دولو= یه مرد خوشگل خوشگلای فیرانسوی

مسعول بهنول= مسؤل سازندگی. یه مرد جورنالیسّی ِِخیلی دانیشمند ِآرتیسّه‌ی فیلم ِسردار رفسنجانی ِافوزیسیون خاتمی حیف شد ِ اوخ اوخ اینقده قتلهای زنجیره‌ای ِآی بگیرین بگیرین خودش بود ِتقصیر کیه؟ یه مرد ِخب باشه حالا من یه خورده بَه بَه اینقده قشنگ بنویسم ِ تا بعد. یه آقای ایرونی خیلی زیادی با سوات که از خوشگلی با آلن دولو مسابقه گذاشته و اینقده مهروفه. عوام الناس صداش می‌کنن...؟ شوما بگین و جایزه ببرین.

اسامه بن لانه= یه مرد توروریس خوش لانه.