Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

مردم هيچ نمی دانند از ايدز / آزاده عصاران

روز جهانی ايدز در پارک دانشجوی تهران چنان برگزار شد که گويا قرار خودمانی چند گروه کوچک و بزرگ ، همزمان شده باشد . ميز کنار پارک پر از بروشور و کاتالوگ هايي بود که در مورد ايدز و نحوه پيشگيری از آن اطلاعاتی داشت.

اگر دير هم می رسيدی چيز زيادی را از دست نمی دادی ، برخلاف تصور نه از سرودهای دسته جمعی خبری بود نه نمايش خيابانی و نه موسيقی.

روز جهانی ايدز در پارک دانشجوی تهران چنان برگزار شد که گويا قرار خودمانی چند گروه کوچک و بزرگ ، همزمان شده باشد . ميز کنار پارک پر از بروشور و کاتالوگ هايي بود که در مورد ايدز و نحوه پيشگيری از آن اطلاعاتی داشت. گوشه ديگرش هم کارت های کوچکی به شکل کاتالوگ در مورد سوءمصرف الکل و مواد مخدر و … چيده شده بود.با اين حال ، اينها برای عابران به اندازه سبد پر از کاندوم جذاب نبود که مشت مشت بردارند و با تعجب نگاهشان کنند که : چی هست اين؟
اين مراسم برای يادآوری روز جهانی ايدز برگزار شد. قرار بود چند برنامه در آن اجرا شود ولی بخش اعظم آن يعنی نقاشی روی يک پارچه بزرگ وسط محوطه توسط بچه ها بود که تا انتهای مراسم انجام می شد و مسووليت در دست داشتن پلاکارد شعارهای مختلف در مورد ايدز توسط بچه های ان جی او های مختلف که تا آخرين لحظات برپا بود! مردم کنجکاوانه می آمدند ، می ايستادند وصدای ناهمگون سه تارزن را گوش می کردند.
نگاهی به نقاشی می انداختند و پلاکاردها را بلند بلند می خواندند و وقتی به کلمه "کاندوم" روی شعار بهداشت رابطه جنسی با استفاده از کاندوم ... می رسيدند ، صدايشان را پايين می آوردند. می پرسيدند که چه اتفاقی افتاده؟ چه خبر شده که تظاهرات کرده ايد؟
و وقتی ايدز به گوششان می خورد ، می ديدی که آرام از ميان جمعيت ،بروشور در دست گم می شوند. بچه های فعال انجمن تلاشگران سلامت، انجمن حمايتی-فرهنگی کودکان کار،انجمن پرسپوليس (کاهش خسارات اعتياد) – کميته رنگين‌كمان،نشريه دانشجويی رستا ،کانون هستياانديش و مركز فرهنگی‌ زنان جليقه نازکی به تن داشتند و روی آن برگه اچ آی وی مثبت را چسبانده بودند. نگاه عابران چهارراه وليعطر در روز 10 آذرماه به اين جوانان آنقدر ابهام داشت که برای همه اين جوانان خاطره انگيز شد.
يک ساعت بعد از مراسم ، کم کم جمعيت به 100 نفر رسيد. بچه های کليدی انجمن ها که آمدند تازه برنامه شروع شد.حاشيه خيابان و پياده روی چهار راه پر شد از دختران و پسرانی که شعارهای :"مبارزه با ايدز ؛مبارزه با نابرابری اجتماعی ، هم پيمان در مقابل گسترش ايدز و آيا از کاندوم استفاده می کنيد؟ مرا در آغوش بگيريد ؛من ايدز دارم " و مردانی پيدا شدند که معتقد بودند برای جلوگيری از ايدز بايد غريزه جنسی را در جوانان کاهش داد.
ديگری سوال می کرد که چرا دروغ می گوييد که ايدز با آب دهان يا دست دادن منتقل نمی شود ؟ و مردی معتقد بود که اين کارها بی فايده است. سنگ ها را بسته ايد و سگ ها را رها کرده ايد ! چندنفری هم پيدا شدند که معتقد بودند مثل کشورهای اروپايي و حتی قبل از انقلاب خودمان ، بايد مرکزی وجود داشته باشد و بهداشت زنان کارمند در آنجا کاملا زير نظر باشد؛ مرکزی برای جواب به غرايز جنسی جوانان...
مراسم با خواندن يک اعلاميه کوتاه و چند دور چرخيدن همراه با سرود دور استخر کوچک وسط پياده روبه پايان رسيد.مردم آرام آرام متفرق شدند.عصر يک پنجشنبه پاييزی با برگه های پاره و لگد شده بروشورهای ايدز به پايان رسيد .شايد خبرنگاران و عکاسان خارجی که بين جمعيت می لوليدند و می نوشتند و عکس می گرفتند، در حال مقايسه چنين مراسمی با کشورهای خودشان بودند.مراسمی که چندين هزار دلار و يورو برايشان سرمايه گذاری می شود و مردمش کاملا اين کلمه را می شناسند ؛ ايدز برای آنها آشناترين کلمه سال های اخير است.آنها به دنبال پيشگيری اند نه آگاه سازی مردم در مورد تقاوت ميکروب و ويروس و حتی کاندوم ...
و ما با چنين مراسم کوچک و ناچيزی چقدر بايد تلاش کنيم برای نجات مردمی که هنوز هيچ نمی دانند از ايدز ؟

زنان ایران- آزاده عصاران (WWW.AZADEH7.COM/BLOG)
15/9/84