Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

جنگ بر علیه آینده بشریت یا دسترسی به ذخایر بیشتر؟ / برگردان ناهید جعفرپور

منطق اقتصادی غیر قابل ترمز قابلیت تولید را تنها میتوان با ابزار نظامی حفظ نمود. روز بروز بیشتر ثابت میشود که جنگ برای دست یابی بر ذخایر رو به تقلیل جهان انجام می پذیرد نه برای آینده بشریت.

توضیح مترجم: مقاله حاضر در ماه اوت امسال در مراسمی با شرکت دانشمندان زمین شناسی و علوم طبیعی و.... در شهر برلین که بمناسبت صد و چهارمین سالگرد تولد آلبرت انیشتن برگزار گردید، قرائت شد. همچنین در تاریخ 14 تا 16 اکتبر هم کنگره بین المللی دیگری در همین شهر به همین مناسبت با تیتر " افکارانیشتن ، علم و مسئولیت" بر گزار گردید


مشکلاتی که در جهان وجود دارند نمی توانند با همان طرز تفکری حل شوند که توسط آن به وجود می آیند. ( آلبرت انیشتن)
ما بعنوان دانشمندان علوم زمین شناشی می توانیم و باید به جامعه در باره قابلیت استفاده از ذخایر طبیعی ، معدنی و انرژی زا و همچنین زمان پایان آن اطلاعات دهیم. ذخایری که برای اقتصاد و تجدید زندگی ما از اهمیت خاصی برخوردار است. در این رابطه اما اجازه نداریم تنها از احتیاجات یک پنجم انسانها که امروز در کشور های صنعتی ثروتمند زندگی می کنند حرکت نمائیم. از آنجا که توان و قوه استفاده روز بروز در حال صعود از این ذخایر متناسب با مقدار ذخایر تا کنون یافت شده نیست ، لذا دانشمندان زمین شناس می توانند با وجود ملاحظات مختلف اما با اطمینان تشخیص دهند که وضعیت ذخایر و مواد اولیه ای که در این کره خاکی وجود دارد چگونه است و تا کی ادامه خواهد داشت. رشد جدید کوتاه مدت ذخایر که در اثر زیر نظر گرفتن و تحقیقات و اختراعات و همچنین از طریق تغییرات درقیمت و دلایل دیگر به وجود آمده است، در اثر قوه رو برشد استفاده و همچنین اشتیاق جامعه متمدن، مجددا بسرعت سقوط می نماید. ما باید بر این امر آگاه باشیم که در آینده، دیگر توان های زمین به مانند مظهر فراوانی طبیعی در اختیار ما قرار نخواهد گرفت از سوی دیگر باید دانست که تعداد قلیلی از مواد خام و معدنی، بی توجه به رشد مصرف ازعمر معینی برخوردارند.
قوه رشد
ما باید در ابتدا بدانیم که قوه رشد چه مفهومی دارد و سپس قبول کنیم که رشد دائمی نه امکان پذیر است و نه پایدار. سیاستمداران مرتبا دربلندگوهایشان فریاد می زنند" بدون رشد، پیشرفت و ایجاد محل کار امکان نخواهد داشت".
قوه رشد را می توان تا آنجائی که امکان دارد محاسبه نمود و پیامدهایش را در نظر گرفت. برای مثال می توان یک ورق کاغذی را 40 دفعه تا زد؟ اگر یکبار تا بزنیم دو برابر خواهیم داشت. در تای دوم 4 برابر خواهد شد در تای سوم 8 برابر و در تای چهارم 16 برابر و الا آخر. اگر 42 دفعه تا بزنیم کوه کاغذ چیزی در حدود 439896 کیلومتر کلفتی دارد در واقع از اینجا تا ماه.
ماشین تمدن که شامل تولید و مصرف است، باید برای حرکت مرتبا با مواد قابل تجدید و غیر قابل تجدید و حامل انرژی گرفته شده از طبیعت تامین گردد. از سوی دیگر اجبارا در اثر همین سرعت ماشین تمدن همواره مقدار بیشتری زباله و مواد و انرژی هائی که دیگر قابل مصرف و استفاده نیستند وجود خواهد داشت که باید در همین طبیعت از بین برده شوند.
جوامع صنعتی و ساختار اقتصادیشان چون گذشته همواره خواهان رشد سرمایه می باشند. رشدی که اجبارا به استخراج بیشتر ذخایر طبیعی ختم می شود و اجبارا هم زباله بیشتری بر جای خواهد گذاشت.هر کسی می داند که یک اتومبیل هر چه قدر تندتر براند مسلما مواد سوختی بیشتری مصرف خواهد نمود و در نهایت مواد زیان آور بیشتری از خود بیرون می دهد. یک چنین قاعده ای هم شامل ماشین تمدن خواهد بود.
ما بعنوان دانشمندان علوم طبیعی باید این مسئله را برای جامعه روشن کنیم. جامعه ای که خواهان رشد سرمایه ایست که مرتبا از سوی سیاستمداران وگردانندگان اقتصادی بعنوان علاج جامعه تبلیغ می گردد. باید گفت که نمی توان شیرینی را مرتبا خورد و همزمان خواست که به همان اندازه باقی بماند. امروزه ازاین اجبار به رشد که معمولا رابطه نزدیک با شاخص تخیل قدرتی مردانه دارد، چه به لحاظ اقتصادی و چه سیاسی فاصله گرفته نمی شود.
پرستون کلود زمین شناس آمریکائی در سال 1970 نوشته است" این فکر که رشد خود بخود چیزخوبی است، به مانند اسب ترویا است اما با اعتبار یک گاو مقدس و این اعتبار احتیاج به کنترل و بررسی منتقدانه دارد.
عصر گاو مقدس که بدنبال خود رفاه عمومی رو برشد را می آورد مدتهاست که به پایان رسیده است. مرزهای رشد مدتهاست که شکسته شده است. تقلیل یافتن و کمبود ذخایر که بر بستر آن دنیای سرمایه داری رشد خود را بنا نموده است، بطور محسوسی دراماتیک شده است.
طرز تفکر بانک ربایانه
مشکل تامین از طریق ذخایر همواره تحت پوشش نیاز های رو برشد کنونی تنگ تر می شود و هیچگاه هم کسی بدنبال دلائل این نیازها و طریقه برداشت و جواز آن و اصولا فایده آن و یا مرزهای طبیعی رشد نمی گردد. این مشکل از سوی سیاست و اقتصاد و هم چنین افکار عمومی جهان یا مورد توجه قرار نمی گیرد و یا کاملا با بی اهمیتی بر خورد می شود. اینکه این کره خاکی و ذخایرش آنچنان پر حاصل نیست که بتواند طبق مدل رشد کنونی کشورهای صنعتی ثروتمند و یا اصولا برای تمامی بشریت تمدید یابد.
خطای تاریخی مدل رشد و جامعه رفاه را به دلائل علوم طبیعی، دیگر نمی توان صادر نمود. حتی این مدل برای ما در کشورهای ثروتمند هم غیر قابل اجرا است.
این برخورد غیر عقلانی ما ( بخصوص در کشورهای صنعتی) در رابطه کره زمین و نعمات آن که تلاش می کنیم آنرا از آن خود کنیم تنها میتوان گفت بی مسئولیتی در مقابل نسل آینده و کشور های جهان سوم است. کشورهائی که تنها فشار این مسئله را بر دوش می کشند.
هانس پتر دور فیزیک دان با توجه به استثمار ذخایر طبیعی با حقانیت صحبت از طرزتفکر بانک ربایانه اقتصاد ما می کند.
منطق ناهنجاری ها در همین منطق اقتصادی قابلیت تولید غیر قابل ترمز است که بدون ملاحظه محیط زیست را بخطر انداخته و استفاده از ذخایر طبیعی را مختص خود نموده است. تمرکز اجباری تنها بر روی توسعه بازار سهام به یک رفاه کوتاه مدت ختم می شود. هزینه های زیست محیطی و اجتماعی این توسعه بر گرده کشورهای در حال توسعه و نسل ها آینده نهاده میشود. این خرج ها به هیچ وجه در بیلان ها محاسبه نمی گردد. اما این هزینه ها واقعی اند و وجود دارند. برای حل این مشکل تنها ما با مشکل وضعیت محیط زیست روی کره خاکی روبرو نیستم بلکه همچنین با مشکل صلح جهان
روبرو خواهیم بود.
(Klaus Töpfer, Executive Director des UNEP

در هردقیقه یک انسان در اثر اصابت یک گلوله یا نارنجک و یا یک مین به قتل می رسد. در همین دقیقه همزمان که انسانی بقتل می رسد ، 15 اسلحه جدید برای فروش تولید می شود. گسترش تسلیحات کوچک تنها مشکل امنیتی نیست بلکه مشکل حقوق بشری و توسعه هم می باشد. گسترش تسلیحات کوچک به اختلافات شدید مسلحانه ختم می گردد. از سوی دیگر جان سربازان کلاه آبی و پرستاران و مددکاران را هم به خطر می اندازد. گسترش تسلیحات خرد حقوق خلق ها را زیر پا گذاشته و ارزش انسانها را حقیر می نماید. گسترش تسلیحات خرد دولت های دمکراتیک منتخب مردم را مورد مخاطره قرار داده و تروریسم را اشاعه داده و همچنین به خلاف کاری و جرائم جنائی شبکه ای و سازمان یافته یاری می رساند.
(Kofi Annan, UN-Generalsekretär, im »Millenium Report«)

میلیاردها هزینه برای تسلیحات نظامی
روزانه طبق تحقیقات مرکز تحقیقاتی صلح استکهلم ( اس ای پ ار ای ) در سرتاسر جهان 3/2 میلیارد یورو برای تسلیحات نظامی هزینه می شود. ( 43% این پول از سوی آمریکا هزینه می شود). سازمان کمک به کودکان یونیسف در همین زمان مساوی 4/1 میلیون پول بودجه در اختیار دارد. بنابراین روزانه در حدود 1600 مرتبه بیشتر پول برای تسلیحات هزینه میشود تا برای کودکان مریض ، گرسنه، بی سرپرست و در اثر همین جنگ ها و بکار گیری همین اسلحه ها و مین ها معلول در روی کره زمین. صنعت تسلیحات نظامی در واقعیت بزرگترین خطر برای بشریت می باشد. ( آلبرت انیشتن)

ارتش مقادیر قابل ملاحظه ای از ذخایر پولی و طبیعی را استفاده می کند تا بدین وسیله جنگ های جدید تری را سازماندهی کند. قدرت اختلافات جنگ آمیز روز بروز گسترش یافته و بیشتر می شود. ذخایر طبیعی و مواد اولیه معدنی تنها بخشی از دیپلماسی اقتصادی بین المللی نیست بلکه همیشه انگیزه مهم به وجود آمدن جنگ های نظامی است.
واژه امنیت باید از نو تعریف شود. تهدید اصلی از سوی ارتش غریبه نیست. بلکه بیشتر اقتصاد دولت هائی در خطرند که باعث انهدام زیست محیطی و جوی و همچنین باعث به پایان رسیدن ذخایر جهان می شوند.
هیچگونه امنیت ملی سوا از امنیت بین المللی وجود ندارد. ما جهانی از مشکلات در پیرامونمان است که باید به آنان متحدا پاسخ دهیم. حتی ناتو هم در سال 1969 به این رسید که بحران اقتصادی که جهان را متشنج نموده است به همان اندازه مهم است چون مشکل صلح و جنگ. بدون خلع سلاح جهانی و بدون روشنی در تهدیدات زیست محیطی جهان ، یک سیستم جدید برای امنیت زیست محیطی بین المللی ممکن نخواهد بود.
با توجه به میلیارد ها هزینه جاری و برنامه ریزی شده برای موشک های فضائی ،جستجو بدنبال موجودات فضائی، سیستم های تسلیحاتی جدید و تسلیحات اتمی جدید و همچنین شکل دادن نیروهای اختصاصی ارتشی و .... باید از خود پرسید،آیا نباید در آینده گروه های ضربتی برای حمله های فوری و طرح های جدید تسلیحاتی جای خود را با طرح های برای صلح و تحقیق برای حل اختلافات عوض نماید؟ آیا باید ذخایر جهان برای احتیاجات رو برشد کشورهای ثروتمند صنعتی از طریق حمله های خشونت بار نظامی صرف شود؟ آیا ما باید بدون مقاومت و اعتراض قبول کنیم زمانیکه سیاست دفاعی دست راستی آلمان در سال 1992 تصمیم می گیرد که ارتش آلمان به عنوان ناجی تجارت جهانی و راه یابی به بازار های جدید و دست یابی به ذخایر تمامی جهان وارد عمل شود؟ یک چنین حرفهائی ما از زمان ویلهلم دوم این چنین باز و علنی نشنیده بودیم.
آیا این مسئله بی توجه ای به شرف انسانی نیست وقتی که در همین اوضاع جهان ما به برنامه ریزی طرح های فضائی سرسام آور برای رفتن به فضا برای ایجاد یک ایستگاه فضائی اروپائی برای رفتن به ماه و اندازه گیری فشار هوای کره ماه بپردازیم با این توجیه که " ما نمی توانیم همینطوری دست رو دست بگذاریم زمانی که کشور های دیگر به ماه می روند" و به همین خاطر رفتن به ماه وظیفه ده سال آینده ما بشود. منطق آنها این است که " مهم است که مسئله فشار هوا در ماه اندازه گیری شود". من فکر می کنم که ارنست بلوخ حق داشت وقتی می گفت " ما تنها مسئول نیستیم در مقابل آنچه که انجام می دهیم بلکه در مقابل آنچیزهائی هم که بدون اعتراض و مقاومت قبول می کنیم هم مسئول هستیم".
ما ثروت های روی زمین را از بین می بریم. ثروت هائی که بنیان های اساسی زندگی حال و آینده بشریت است. طوری که فکر می کنیم این ثروت ها بطور نامحدود و همیشگی در اختیار ما وجود خواهند داشت.
ما همچنین آنچنان آهسته آهسته محیط زیست اطرافمان را مسموم می کنیم که با وجود تمامی طرح های زیست محیطی این همه ناهنجاری پدید می آید. ما مرتبا در مقیاسی بزرگ امکان پایداری را مدفون می کنیم. آیا این شناخت ها که در باره آن صحبت شد در علوم و مکاتب و در اقتصاد و سیاست نقش اساسی بازی می نماید؟
اگر ما از هدر دادن و نابودی ثروت های طبیعی دست بکشیم و اگر ما برای مثال عمر محصولات را بالا ببریم و اگر ما قدرت تعمیر تولیدات را بالا ببریم و اگر ما بدنبال توسعه آلترناتیو های مختلف انرژی زا تلاش کنیم و بدنبال سرچشمه های دیگر انرژی زا بگردیم مسلما محیط کار هم برای بیکاران فراهم خواهیم کرد و اگر ما در تمامی بخش های زندگی سطح خواست و توقع خویش را پائین بیاوریم و بیشتر با ذخایر انرژی زا و مواد اولیه و خام صرفه جو باشیم در این صورت یک ملت می تواند راه رسیدن به پایداری را پیدا کند و برای دیگر ملت ها و نسل های آینده نمونه با ارزشی باشد. برای رسیدن به جهانی صلح آمیز بسیار با اهمیت است و یا بهتر بگویم از نقشی اساسی برخوردار است اگر که بدانیم ما در کشور های صنعتی ثروتمند تا چه اندازه حاضریم از مقاصد استثمارطلبانه مان و همچنین عادت استفاده غیر قانونی در خدمت رشد اقتصادی مان چشم پوشی کنیم و در جهت یک نظم اقتصادی نوین و صلح آمیز در جهان حرکت نموده و برای این هدف قیمتی عادلانه و بالا برای تولیدات کشاورزی و مواد خام و معدنی که بخش اعظم آنرا از کشور های فقیر مصادره کرده ایم بپردازیم.
آیا ما می توانیم یا اجازه داریم بی تفاوت باشیم زمانی که می بینیم چه اندازه مواد خام ارزشمند مرتبا برای ساختن تسلیحات به هدر می رود و این تسلیحات بدون خجالت مستقیم و یا غیر مستقیم به همه جا در جهان صادر می شود و بدینوسیله جنگ های امروز و جنگ های فردا برای مواد خام افروخته می شود؟ پروفسور پرستون کلوید زمین شناس در سال 1977 می نویسد"
In fact the world cannot have guns and butter too«.

اریش فرید نویسنده خیلی قدیم ها در باره وضعیت جهان در شعر خود ( اشتاتوس گوی) گفته است" کسی که می خواهد جهان همین گونه بماند که هست، او نمی خواهد که این جهان بماند".
ما همه اقتصاددانان، سیاستمداران و همچنین تک تک انسانها باید طرز تفکر خود را تغییر دهیم و با تفاهم و روحیه ای صلح جویانه و دل نگران به کره خاکی آسیب پذیرمان بنگریم و از آن مراغبت نمائیم. سالمی کره زمین به مفهوم سلامت ما و نسل های آینده و ادامه بقای ماست. جنگ بخصوص جنگ برای دسترسی به ته مانده های ذخایرطبیعی جهان نباید و اجازه ندارد ابزاری برای سیاست ما باشد.
جهانی سالم احتیاج فوری به خلع سلاح اتمی ، شیمی و بیولوژی کشتار جمعی و تقلیل پیمان های تسلیحاتی چون ممنوعیت تجارت تسلیحاتی به لحاظ دلائل انسانی و اقتصادی دارد.
دوست و همکار متوفی من دانشمند زمین شناس هنو مارتین در جمع بندی کتابش بنام " انسانیت در بوته آزمایش" نتایج زیر را فرموله کرده است" با توجه به 5/4 میلیارد عمر کره زمین و تاریخ بشریت، تجدید بقای بشریت تنها از طریق تنوع و تفاهم و نه از طریق چسبیدن به منافع یکطرفه و لجبازی و از طریق همکاری و نه از طریق دیکتاتوری و قدرت طلبی ممکن بوده است و بشر تنها از این طریق توانسته است راه تکامل را بپیماید.

توضیح مترجم: پروفسور دکتر یورگن اشنایدر در مرکز تحقیقات علمی زمین شناسی دانشگاه جرج آگوست گوتینگتن بخش زمین شناسی زیست محیطی و سدی منتولوگی کار می نماید.

برای اطلاع بیشتر به آدرس های زیر مراجعه نمائید:

(www.einstein-weiterdenken.de: Tel. 030/22667209 oder E-Mail info\@einstein-weiterdenken.de

Jürgen Schneider
12.10.2005