Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

آقای وزیر، کارتان را با یک تبعیض جنسیتی شروع کرده اید! / آسیه امینی


با ورود اصولگرایان تندرو به دستگاه اجرایی کشور، بسیاری از ناظران سیاسی و اجتماعی ، با این فرض که بهتر است با پیش داوری به استقبال خطر نروند، در انتظار ماندند تا خطر در خانه ایشان را بزند.


در کمتر از دوسال گذشته بارها و بارها شاهد آن بودیم که مجلسیان هفتمین دور، به طور رسمی یا غیر رسمی ( در مصاحبه ها ، سخنرانیها و اظهارنظرها) دیدگاه هایی را برای عرضه به عرصه های عمومی جامعه پیشنهاد می کردند که با جامعه زنان ایران امروز نه تنها هیچ تناسبی نداشت ،که می شد از ان مانع تراشی و حتا گاه توهین را استنباط کرد.

اینک و با تصدی امور اجرایی کشور و یکدست شدن حاکمیت ( دستکم در ظاهر)هر چه که پیشتر می رویم اتوپیای اصولگرایان بیشتر رخ می نماید. اتوپیایی که درآن تنها ارزشها - آنهم نه الزاما ارزشهای انسانی – که ارزشهای مذهبی و سنتی قرار است در همه ارکان زندگی اجتماعی و فرهنگی و حتا خانوادگی ما سیطره بی چون و چرا داشته باشد.

در این اتوپیاست که زن ،نه به عنوان یک انسان مستقل، که به عنوان کسی که برای " درخدمت بودن" آفریده شده باید خود را برای حق و حقوقی که برایش تعریف می کنند، آماده کند. درخدمت بودن البته با تزئینات فراوانی برای عرضه به همگان عرضه می شود. تزئیناتی از این دست که وزیر ارشاد دولت آقای احمدی نژاد هنوز پایش به وزارتخانه نرسیده! به کار برده است؛
« با توجه به نقش حساس زنان كشورمان در تعالي جامعه اسلامي و ضرورت حضور موثر بانوان در كانون گرم خانواده جهت ايفاي وظيفه حساس تربيت فرزندان به حسب دستور وزير محترم، مقتضي است از حضور همكاران خانم در كليه واحدها بعد از ساعت 18 خودداري فرمائيد.»

این تزئین زیبایی که جناب وزیر از توصیف کانون گرم خانواده، وظیفه حساس و... به کار برده اند را که کنار بگذاریم، روایت پدران و پدران و پدران و....پدرانمان از پرده برون می افتد. همان روایتی که تقسیم وظایف درون و بیرون از خانه را بر اساس یک روایت مذهبی چنان تقسیم می کند که اداره امور خانه و از جمله اقتصاد خانواده تحت مدیریت مرد خانواده باشد و باقی امور که بخش عمده ای از آن را باید از نوع امور یدی بی مزد و مواجب به شمار آورد، به زن خانه می سپارد و اجرش را حواله می کند به بهشت موعودی که فرش پایش خواهد شد.

جناب وزیر آیا می دانند که در زیر مجموعه تحت وزارتشان چند زن و دختر هستند که همچون مردان همان زیر مجموعه برای تامین زندگیشان نیازمند کار بیشتر و دریافت اضافه حقوق هستند؟ آیا گذاشتن این مقرارات، تبعیض اقتصادی بین زنان و مردان را که پیش از صدور چنین احکامی نیز طبق قوانین کار به زیان زنان بوده، بیشتر نمی کند؟

جدا از این امر، در زیر مجموعه وزارت ارشاد، یک عده خبرنگار ، کارمند روابط عمومی،کارمند بخشهای اداری قرار دارند که به طور دائم با نمایشگاه ها، کنسرتها، انواع مراسم فرهنگی و ... در ارتباطند و کافیست یک بار گذار کسی به این قبیل کارها افتاده باشد تا بداند که برگزاری چنین مراسمی که متولی بسیاری از ایشان اداره های تحت مدیریت ارشادند، نه زمان می شناسد نه جنسیت! آیا خجالت آور نیست که از این پس خبرنگاران روزنامه ایران و خبرگزاری جمهوری اسلامی – که تحت فرمان این جناب وزیرند- مجبورند پستهای خبری خود را در موعد مقرر ترک کنند؟ چرا؟ برای اینکه احتمالا توبیخ نشوند یا حتا کار شان را در وانفسای بی کاری این قوم از دست ندهند؟

جدای از این مسائل اگر قصد، حفظ شان و دادن مقام و جایگاه ارزشی به زنان است، بهتر بود جناب صفار هرندی به جای اینکه خود را تصمیم گیر اول وآخر کانونهای گرم خانواده بدانند، این مهم را به خود زنان کارمند در وزارتخانه واگذار می کردند تا بین ماندن در سر کار و دریافت حقوق بیشتر و گرم کردن کانون خانواده یکی را به دلخواه یا ضرورت انتخاب کنند. ضمن اینکه من مانده ام از این بازیهای واژگانی!!مگر زنان بخاری یا پتوی خانواده اند که حضور یا عدم حضور ایشان سرمای کانون مقدس را با خطری چنین مواجه می کند که وزیر یک وزارتخانه عریض و طویل رسیدگی به آن را بر امور دیگر مقدم می شمارد؟! و از راه نرسیده بر اجرای آن چنان مهر تاکید می زند که در و دیوار اداره های تحت فرمانش را کاغذهای این دستور می پوشاند؟

البته شق سومی هم هست وآن اینکه جناب وزیر که خود پیشتر در یک ارگان خبری کار می کرده بهتر از دیگران از شدت نا امنی جامعه باخبراست و از این رو بر سر غیرت آمده و حتا رفت و آمد کارمندان زن وزارتخانه را از ساعت 6 ممنوع اعلام کرده است! که در این صورت باید از تبعیضی که ایشان بین زنان کارمند وزارت متبوع خود و سایر زنان کارمند اظهار تعجب کنیم و لابد منتظر بمانیم تا لایحه یا دستور مشابهی در هیات دولت تصویب شود و خیال برادران رهیافته به مصادر قدرت، از بابت حفظ شئون ارزشی یا گرم ماندن کانونهای خانواده راحت شود.

جای آن دارد که ما زنان هم به کسانی که همه همت خود را معطوف به پاستوریزه کردن جامعه از طریق حذف زنان می کنند پیشنهاد کنیم که اولا این همت و غیرت را صرف برقرای عدالت اقتصادی معهودشان کنند که همین بخشنامه یکی از موارد نقض آن است! و دوم اینکه به جای پرداختن به مسائلی که بخشی از نیروی کار جامعه را به حاشیه می راند ، انرژی خود را صرف ریشه یابی علل اصلی این همه فساد و ناامنی فراگیر کنند!
پیش درآمد نوایی که جناب صفارهرندی برای وازرتخانه ای که متولی فرهنگ است ساز کرده، بر گوشمان چونان خراشیده، که تحمل باقی این نوای ناخوش بعید می نماید.

زنان ایران - (asieh.amini@gmail.com)
19/7/84