Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

گزارشی دیگر از تجمع برای آزادی زندانیان سیاسی و نتایج سحر

اواخر تیر ماه است. روزي گرم وداغ سپري می شود، 41 درجه بالاي صفر! گويي شهر مي جوشد. امروز از گرمترين روزهاي تهران است و فراخوان جلوي دانشگاه براي آزادي زندانيان سياسي از جمله اكبر گنجي گويي بر داغي اين روز افزوده است.

ساعت از چهار گذشته است پياده به مقصد تجمع راه مي افتم با خود فكر مي كنم آيا اجازه خواهند داد اين تجمع اعتراضي بر گزار شود يا اينكه ....بايد رفت و ديد. ساعت از پنج گذشته است از خيابان فلسطين به انقلاب مي پيچم ترافيك انقلاب سنگين است اما همه چيز به نظر عادي مي رسد. انتظاري ديگر داشتم، چيزي مثل بستن راهها! بي هيچ شتابي به دانشگاه نزديك مي شوم. حضور ماموران از دور قابل ديدن است، از خيابان قدس پياده رو مسدود است. همه جا نيروهاي پليس و مأموران باتون به دست وكلاه سبزها و غير نظاميان بي سيم در دست حضور دارند در حاليكه بي سيم ها در كار مبادله خبر و دستور هستند. از تور مأموران اجازه عبور نداريم، لذا همراه سايرين از حاشيه خيابان حركت مي كنم و سپس وارد پياده رو مي شوم. جلوي در اصلي دانشگاه جز مأموران كسي ديده نمي شود. چندين اتوبوس در حالي كه مملو از مسافر است در راه بنداني نفس گير مانده اند، گويي همه چيز قفل كرده است. در جنوب انقلاب جمعيتي پراكنده ايستاده و يا در حال حركت هستند. نگاه ها پرسان اما بي پاسخ است. شمار قابل توجهي در بالكن ها و چار چوب پنجره ها ايستاده اند و برخي نيز با دوربين به ثبت وقايع مي پردازند. كانون توجهشان مقابل سينماي بهمن منتهي به ضلع شمال شرقي ميدان انقلاب است. از مقابل صداي به هم خوردن دستها در حاليكه ريتم شعار " زنداني سياسي آزاد بايد گردد" آن را همراهي مي كند، به گوش مي رسد. جمعيت نسبتاً زياد است ظاهراً قبل از شكل گرفتن تجمع اقدام به پراكندن آنان كرده اند كه بخشي به طرف بالاي خيابان قدس حركت كرده اند.

در جنوب خيابان انقلاب مي ايستم وحوادث را دنبال مي كنم هجوم ماموران به تناوب به جمعيت فشرده موجب فرار و گريز چندين نفر مي گردد درست مثل موج هاي كوچكي كه به اطراف باز مي شود، اما مركز تجمع تقريباً ايستادگي مي كند. هجوم دوباره و خشن تر تنها باعث حركت بخشي از جمعيت مي گردد.

اجبار به حركت، معترضين را به چند دسته مي كند حال به همين شكل كه جا به جا مي شوند شعار " زنداني سياسي آزاد بايد گردد" نيز در ميان ازدحام و سر و صداي خودروهاي كوچك و بزرگ سر داده مي شود تماشاچيان حاشيه انقلاب در طيف سني قريبي هستند زن ومرد جوان و ميانسال در ميانشان زنان و مردان مسن توجه آدم را جلب مي كنند، نگرانشان مي شوم نكند در يك هجوم سخت آسيب ببينند شايد كنجكاوي آنان را به توقف واداشته است.بي نظمي و آشفتگي در ميان خودرو ها بر وخامت اوضاع افزوده است. تعقيب و گريز ها ادامه دارد اين بازي به دفعات تكرار مي شود. افراد پراكنده مجدداً به دسته هاي معترض مي پيوندند. گويي چيزي فرو ريخته است،انگار ديوار ترس آنقدر كوتاه شده است كه مي توان به آن طرف ترس خيره شد. حركات تهاجمي و خشن مأموران كه با ضرب وشتم همراه است چندان رعبي نمي انگيزد مغازه هاي اطراف در وحشت از خسارت كشوها را تا نيمه پايين مي كشند، در عين حالي كه برخي از آنان از ورود افراد ممانعت نمي كنند جنگ و گريز ادامه دارد جسارتي ريشخند آميز در تب و تاب است. ديدن معترضيني كه به نجات يك دستگير شده از دست مأموران مي شتابند، صحنه اي هيجان انگيز است. ساعت از شش گذشته است داغي هوا طاقت بر نيست اما گرمي كارزار گشوده شده حكايت از افزايش دمايي ديگر دارد. حركت معترضين به صورت دسته هايي چند ظاهراً ماموران را سرگردان نموده است. پل عابر پياده ضلع جنوبي ميدان مملو از جمعيت است تماشا از آن ارتفاع حالي دارد، تصور هجوم مأموران به پل وحشتناك است امكان سقوط تني چند حتمي است بويژه اگر اراده بر اين امر باشد.خبر احتمال حمله به پل به سرعت مي پيچد اين خبر جمعيت را به پايين پل مي كشاند. و سرانجام هجوم گسترده تر و به دنبال آن انفجار گاز اشك آور وضعيتي را رقم مي زند كه در آن هر عمل خشونت باري را ميدان مي دهد و ضرب و شتم و دستگيري صحنه هاي آشناي آن است. به طرف شمال ميدان تغيير مكان مي دهم. حضور موتور سوارها مي رود كه به صحنه آرايشي ديگر بدهد..... هر چه هست تجمع امروز با خود پيام ويژه اي دارد، و آن اينكه اين اعتراض شكل گرفته با محوريت شعار " زنداني سياسي آزاد بايد گردد" رويكردي جديد است.

يك ناظر، يك نگاه

31 شهريور 1384

سايت “زنان ايران جهان ”