Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

عراق جدید - انتخابات، حملات نظامی، کشتار، استراتژی رهبری آمریکا در کشور اشغالی / برگردان ناهید جعفرپور

کارلس کرایوت هامر نیوکنزرواتیو وابسته به واشنگتن پست در اوائل مارس امسال در مصاحبه ای با مجله تایمز می گوید:" باید سه بار به برنامه بوش هورا فرستاد. انتخابات موفقیت آمیز ژانویه گذشته در عراق دلیلی نهائی برای درستی برنامه بوش مبنی بر حمله به این کشور بود.

بخش اول
حتی بسیاری از منتقدین هم بر این امر واقفند که حمله نظامی به عراق در جهت استقرار ایده آل های دمکراتیک در این کشور وتغییر و تحولات در دنیای عرب و برکناری استبداد های دائمی و جایگزین نمودن دولت های سالم در این کشورها، بسیار بجا و درست بوده است. برای اولین بار در تاریخ، انتخابات آزاد در افغانستان و عراق و انتخابات برای انتخاب رهبری فلسطین صورت پذیرفت و اصلاحات پان عربی با اجرای پروژه بزرگ آمریکا به وقوع پیوست. اجرای این برنامه با وجود ریسک های مختلف و خودنمائی های آمریکا اما تلاشی بسیار ضروری بود. تلاشی که در نظر دارد فرهنگ کنونی خاور میانه را تغییر داده و در های این کشور ها را به روی مدرنیته و دمکراسی بگشاید. ایالات متحده آمریکا چون شمشیری بر فرق رژیم های قدیمی این منطقه فرود آمده و آنان را سرنگون نموده و برای اولین بار برای مردم این مناطق امکان حکومت بر خود راممکن ساخته و انتخابات آزاد را جایگزین استبداد کرده است".(1)


بیانات کرایوت هامر، نمونه ای از تلاش های وابستگان دولت ایالات متحده آمریکا برای استفاده ابزاری از انتخابات عراق برای توجیح سیاست های دولت آمریکا است.(2)

با وجود اینکه این انتخابات از استاندارد های کافی دمکراتیک بر خوردار نبود اما از سوی دولت های آلمان و سایر کشورهای اروپائی "منتقد جنگ" مورد قبول قرار گرفت.

حتی بخشی از منتقدین صاحب نام سیاست آمریکا و مخالفین اشغال عراق مانند نوام چامسکی با وجود انتقادات بیشمار اما از این انتخابات بعنوان پیروزی بر خشونت و قدمی مهم در راه خودمختاری و دمکراسی استقبال نمودند.
با نگاهی به روند انتخابات و روند انتقال دولت و تغییرسازماندهی در دولت عراق توسط آمریکا خواهیم فهمید که تنها با یک خیال باطل روبرو می باشیم. زیرا که کشور عراق کماکان فل سابق در کنترل کامل ارتش اشغالگر آمریکا خواهد ماند واین کشور هنوز با وجود استقرار اولین دولت بعد از انتخابات بدون وقفه تحت موقعیتی جنگی قرار دارد. این انتخابات دقیقا توجیحی بود تا توسط آن جنگی کثیف بر علیه تمامی کسانی که در مقابل نقشه های آمریکا ایستادگی می نمایند، آغاز گردد.

سلیم لونه عضو ارشد و اسبق سازمان ملل متحد می گوید:" این انتخابات در واقع اشغالگری را پایان نداده بلکه آنرا سیقل می دهد".

با توجه به وقایع عراق ، وقت آن رسیده بود که قدرت اشغالگر به وجود مخالفین اشغال اقرار نماید از این رو واشنگتن تصمیم گرفت، با توجه به شدت گرفتن مقاومت های نظامی با اتخاذ سیاستی جدید از دخالت نیروهای پاسیو در این مقاومت ها جلوگیری نماید.

دستگاه اداری بوش اقدامات امنیتی در جهت کنترل کامل روند جاری در عراق را بعهده گرفته است. نه تنها کنترل روند انتخابات بلکه کنترل چگونگی تاسیس نهاد های انتخابی و شیوه عملکرد آنان وهمچنین بستر هائی که بر پهنای آن نهاد های انتخابی می باید به فعالیت بپردازند از سوی اشغالگران در کنترل کامل قرار دارد. از میان بیش از 100 حکم که فرماندار پاول برمر قبل از تحویل تشریفاتی اختیارات دولت، به دستان اولین دولت سپرد، بخش هائی از دولت و اقتصاد است که در جهت منافع ایالات متحده آمریکا سازماندهی و تنظیم شده بود. 3

قضات ایالات متحده آمریکا در همین فواصل پیش نویس قانون اساسی عراق را طرح ریزی نمودند. در این پیش نویس قانون اساسی برای انتخاب دولت موقت دو سوم کل آراء و برای تغییر قانون اساسی و یا بر کناری برمر سه چهارم کل آراء را در نظر گرفتند. افزون بر این برای قانونی شدن این آراء احتیاج به رای مثبت به اتفاق آراء شورای سه نفره ریاست مجلس بود. در مجموع بدین وسیله محکم کاری کافی شده بود که مباداخود پارلمان در صورت عدم نتیجه مطلوب انتخابات از راه طراحی شده از سوی اشغالگران خارج شوند.

طراحان انتخابات برای پست های بالای دولت جدید به نحوی روند انتخابات را برنامه ریزی نموده بودند که درست در لیست های مهم کاندیدا ها به نام نمایندگانی از سازمانهائی برخورد میشد که اکثرا همان کسانی بودند که در دولت موقت قرار داشتند. اغلب این کاندیدا ها سال های سال قبل از جنگ در خارج زندگی کرده و زمانی که ارتش اشغالگر به عراق حمله نمودبه عراق بازگشت نمودند.سپس سه ماه تمام مبارزه برای تاثیر گذاری بر افکار عمومی عراق ادامه داشت تا بالاخره برندگان در انتخابات توانستند در 28 آپریل بر روی یک کابینه نا کامل توافق نمایند. در کنار خواسته های احزاب کرد بعد از اتصال سریع منطقه نفت خیز اطراف کرکوک به مناطق شمالی زیر نفوذ آنان، دعوا عمدتا بر سر کنترل و ترکیب دستگاه های امنیتی جدید بود که در عرض سال قبل آن زیر نفوذ و رهبری رئیس دولت تا آنزمانی یعنی ایاد علوی ایجاد شده بود و عمدتا افرادش اعضا و وابستگان رژیم قبل در عراق بودند. علوی بعنوان اولین متحد دولت آمریکا ، برای لیست خودش خواهان پست وزارت داخلی شده بود. رهبران در لیست شیعه ها که بیشترین آراء را گرفته بودند به هیچ وجه علاقه نداشتند که قدرت های سکولار و قدرت های وابسته به بعث عراق برای خود دم و دستگاهی ایجاد کنند. به این لحاظ در تلاش بودند که امورات داخلی را خود در دست داشته باشند و خواستار شده بودند که در درجه اول وزارت خانه ها و ادارات امنیتی از افراد صاحب نام احزاب بعث که در پست های رهبری قرار گرفته اند و یا افرادی که بنحوی در رژیم سابق صاحب منصب بودند پاک سازی شود. این مسئله باعث گردید که دولت آمریکا محکم تر از قبل وارد عمل گردد. وزیر دفاع آمریکا دونالد رامزفلد اوائل آپریل شخصا به بغداد پرواز نمود و برای همه روشن نمود که سازماندهی نیروهای امنیتی عراق کار دولت جدید نیست و اعضای پلیس مخفی رژیم صدام حسین بهترین و کاردان ترین نیروهائی هستند که از این توانائی برخوردارند مقاومت ها در عراق را خاموش نمایند.

در نهایت هم پیمانان آمریکا با هم توافق نمودند که جلال طالبانی رئیس اتحادیه میهن پرستان کردستان بعنوان رئیس جمهور انتخاب شود. عادل عبدل مهدی و قاضی ال یاور از روئسای قدرتمند و ثروتمند سنی مذهب بعنوان معاونین وی انتخاب گردیدند.

سپس ابراهیم جعفری که بعقیده واشنگتن قابل قبول ترین کاندیدای لیست شیعه ها بود بعنوان رئیس دولت انتخاب گردید. جعفری یکی از گردانندگان شیعه و متحد تنگاتنگ ایالات متحده آمریکاست. وی تنها کسی است از شیعه ها که به اعتقاد آمریکا هیچ رابطه ای با ایران ندارد. سخنگوی کاخ سفید در این باره گفته است" او آدم ماست نه مال ایران".

کابینه جدید
خنثی کردن علوی تنها مسئله غیر قابل منتظره از سوی دولت جدید بود. وی همچنان مهمترین آدم واشنگتن برای سازماندهی نیروهای برای مبارزه با مقاومت های مردم بر علیه اشغالگران باقی خواهد ماند و بخاطر مورد اعتماد بودنش از سوی آمریکا و کاراکتر شخصی اش کنترل بر نیروهای امنیتی جدید در عراق را بعهده خواهد داشت. در تمامی وزارت خانه ها مشاورینی که از سوی فرماندار اسبق بغداد برمر تعیین شده بودند باقی خواهند ماند و وظیفه دارند که کسی از افراد دولت از راه راست خارج نشود.

دلیپ هیرو در یک مصاحبه مطبوعاتی در باره طالبانی می گوید:"با انتخاب جلال طالبانی بعنوان رئیس جمهور عراق برای اولین بار سیاستمداری به بالا ترین قله دولت عراق رسید که تاریخی طولانی مدت در ائتلافات تاریک و روشن دارد. وی مکررا جبهه خود را تغییر داده است بطوری که برای من بسیار مشکل است هر کدام از آن مناسبت ها را بشمارم".

در رسانه های غربی جلال طالبانی بعنوان قاطع ترین مخالف صدام حسین و بعنوان دمکرات بزرگ یاد میشود. در واقع این تصویر هم تصویری جعلی است زیرا که وی همان اندازه مطلق بر بخش های خودمختار خود حکومت می کند که رقیب کردش مسعود بارزانی حکومت می نماید. او هم بمانند وی بارها با صدام حسین وارد ائتلاف گردید. آخرین عکس هائی که از آنها وجود دارد به تاریخ 3 یونی 1991 نشان می دهد که چگونه طالبانی و صدام حسین همدیگر را صمیمانه بغل کرده اند.4

مهمترین نقش برای واشنگتن را معاون طالبانی عادل عبدل مهدی بازی می نماید. عبدل مهدی مائویست سابق کسی است که از بازار اقتصاد آزاد به لباس اسلامیست های رادیکال فرو رفت. وی قبلا پست وزیر دارائی دولت موقت را در اختیار داشت و شوک تراپی تجویز شده از سوی برمر را هدایت می نمود و کسی بود که ساختار اقتصاد عراق را تغییر داد و در های عراق را بروی سرمایه گذاران خارجی باز نمود. مهدی بعنوان مردی حساب میشود که ادامه راه برمر را ضمانت کرده است .5

عادل عبدل مهدی بعنوان معاون رئیس جمهور عراق در موقع لزوم می تواند هرگونه تغییراتی را که دولت بخواهد در احکام صادر شده از سوی ماموران اشغالگر بدهد با وتوی خودش بلوکه نماید.

در کنار وی علی عبدل امیر علوی رئیس موفق شرکت سرمایه گذاری انگلیسی و مشاور بانک جهانی بعنوان وزیر دارائی انتخاب شده است. پدر وی در زمان صدام وزیر بهداشت عراق بوده است. علی علوی که از طرف مادر برادر زاده احمد چلبی است و از طرف پدر عمو زاده ایاد علوی است در سال 1956 در حالی که 9 ساله بود عراق را ترک نموده و به خارج رفت.

برگشت چلبی
زنگ خطر برای عراقی ها برگشت احمد چلبی به عراق است. وی که در اردن به خاطر اختلاس میلیونی محکوم شده است ، رئیس کنگره ملی عراق بوده و در کنار این پست همچنین بعنوان معاون نخست وزیر و همچنین وزیر نفت عمل می نماید. هر جائی که جلبی و آدم هایش با پولی هنگفت در تماس باشند، بخش بزرگی از آن پول بطور اسرار آمیزی غیب می شد.

گفته می شود که اکثر پست های وزارت خانه ها بزودی توسط آدم های وی اشغال می گردد. با وجود اینکه فعالیت های این یار دوست داشتنی پنتاگون بخاطر رابطه های تاریک و روشنش با وابستگان سازمان امنیت ایران وی را از چشم آمریکا انداخته بود اما گفته میشود که دولت آمریکا برای اشغال پست وزارت نفت وی نقش تعیین کننده داشته است . انتظار اینکه چلبی در مقابل اقدامات خصوصی سازی مقاومتی نماید وجود ندارد.

همچنین انتصاب باقر جبر بعنوان وزیر داخلی عراق هیچ خبر خوشی برای عراقی ها نیست. اسم واقعی وی بایان سولاق است و باقر جبراسم جنگی اوست زیرا وی بعنوان عضو و بازوی مسلح باریگاد بدر عمل می نموده است.

درماه مه سال 2000 از رادیوی اروپای آزاد گزارشی از فعالیت های سابق وی پخش گردید. گفته شد که حمله موشکی به روی یکی از قصر های دولتی در بغداد را وی انجام داده است. وی همچنین در یک مصاحبه دیگر مسئولیت این عملیات را که قربانی بسیار داده است را بعهده گرفت.

باریگاد بدر در ایران دوره دیده اند و اکثرا سربازان جوانی هستند که در ایران بزرگ شده اند و طرفداران آیت اللهه خمینی می باشند. در سال های 1990 یک سری از بمب گذاری ها عراق از سوی این باریگاد طراحی و اجرا شده بود. در این عملیات ها تعداد بیشماری عراقی کشته شدند. همچنین آنان در زمان آغاز اشغال عراق جوخه های اعدام را شکل داده و بسیاری از اعضای حزب بعث و مخالفین سیاسیشان را به قتل رساندند. باریگاد بدر هم تا کنون بمانند دو حزب کردی، از اینکه ارتششان را پراکنده کنند خود داری نموده اند. آنها وعده داده اند که از ارتش خود برای مبارزه با مقاومت در عراق استفاده کنند . در واقع هم این جنگ دارد بخود شکل یک جنگ داخلی را می گیرد.

هر دو حزب کردی در حدود 15000 جنگجوی تمام وقت در رده های نظامی در اختیار داشته و همچنین در حدود 20000 تا 25000 جنگجو از قبیله ها در اختیار دارند. در مجموع 75000 مرد جنگی زیر چتر این دو حزب قرار دارند. 6

این تعداد جنگجو به همراه ارتش آمریکا در واقع بزرگترین لشگر عراق را تشکیل می دهند. باریگاد بدر در حدود 15000 نفر تخمین زده میشود. آنها همچنین بسیار کارکشته و آزموده می باشند . همچنین دعوا و چلبی بمانند دیگر متحدین آمریکا ارتش مخصوص خود را دارند. سخنگوی کنگره موئسس ملی عراق در این باره می گوید:" این آدمها سیستم جنگی را درست کرده اند که تمامی کشور مارا می تواند به نابودی بکشاند".

1- Charles Krauthammer »Three Cheers for the Bush Doctrine –-History has begun to speak, and it says that America made the right decision to invade Iraq«, Time, 7.3.2005, (http://www.time.com/time/columnist/krauthammer/article/0,9565,1035052,00.html)

2- Liberale Kommentatoren stehen ihnen kaum nach. »Bis zu den jüngsten Wahlen im Irak und unter den Palästinensern, war die moderne arabische Welt weitgehend immun gegen die Winde der Demokratie die überall sonst in der Welt geblasen haben« schrieb z.B. auch Thomas L. Friedman in der New York Times v. 7.4.2005 (»Arabs Lift Their Voices«)

3 ( توجه شود به مقاله گویلارد " انتخابات بعنوان اسلحه ای در جنگ" نظری کوتاه به روند انتخابات در عراق-http://www.embargos.de/irak/occupation/hintergrund/wahlen_waffe_jg.htm).

4- Dilip Hiro, »Iraq’s New President Jalal Talabani: Ally of CIA, Iranian Intelligence and Saddam Hussein«, Democracy now, 7.4.2005 (http://www.democracynow.org/article.pl?sid=05/04/07/1343226)

5- Pepe Escobar, »What’s behind the new Iraq« und »The shadow Iraqi government« , Asia Times, 8.4.2005 bzw. 21.4.2005

6- Squabble over Iraqi militias, Asia Times, 23.4. 2005, (http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/GD23Ak02.html)


Joachim Guilliard

Junge Welt

18.05.2005