Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

قصه تلخ "انتخابات" و"جام زهر" تحريم کنندگان شرمگين / شادی امين

باور کردني نيست ولي حقيقت دارد...

نمايش"انتخابات" برگزار شد! صحنه گردانان اين نمايش ميليوني اما اينبار فقط حزب الله و انصار و ياران و نزديکان اين رژيم نبودند بلکه با توجه به اوضاع متحول و نياز به سياهي لشکر ، بخشي از"او- پوزيسيون" هم مثل سابق به هم آوايي پرداخته و نگذاشتند امت هميشه در صحنه اينبار تنها در صحنه بمانند.

اما به راستي اين کدام رژيم خوشبختي است که "اپوزيسيون"اش برای رای دادن به مساجد فراخوان مي دهد و بسيج مي کند ، جام زهر مي نوشد و "تبعيديان"اش هم پس از تحمل "ساعت ها رانندگي" و فحش و تحقير "تحريمي ها" به سفارتخانه های رژيم مي روند تا در دادن رای از اعضای حوزه علميه و بقيه "حوزه های هنری" (اطلاعيه هنرمندان) و "حوزه روزنامه نگاران" و "حوزه فعالين زنان" (اين يکي از همه باورش سخت تر است!) و ... عقب نيفتد؟

برخي جريانات به درستي بر عدم شرکت در اين مضحکه پای فشرده و از سياست تحريم تا آخرين روزدفاع کردند.
به مواضع و عملکرد اين جريانات علي رغم نقد هايي که ميتوان در شيوه پيشبرد اين سياست به آنها داشت نمي پردازم. در اينجا قصد تحليل انتخابات از موضعي فمينيستي و از زاويه ديد جنبش زنان را نيز ندارم هر چند که سالي که نکوست از بهارش پيداست ...
اما در اين مختصر قصد دارم به موضع آن عده ای بپردازم که امضايشان را به لطف اغتشاش نظری موجود هم پای "فراخوان ملي رفراندوم" ديده ايم، هم پای اطلاعيه گروهي اشان در "فراخوان تحريم" ، و هم حضورشان در سفارتخانه ها و ديگر حوزه های راًی گيری برای شرکت در "انتخابات" برای راًی به معين و هم راًی به رفسنجاني! را شاهد بوديم... ميدانم ، باور کردني نيست ولي حقيقت دارد...
به استدلال برخي از اينان نگاهي بيندازيم:

مصطفي مدني از ياران قديم "انقلاب" وعضو رهبري اتحاد جمهوري خواهان، در دفاعش از شرکت در انتخابات و ضرورت رای دادن به معين مي گويد :" ببينيد، انتخابات ايران آزاد نيست. اين را دنيا مي‌داند. کانديداهاي مورد نظر مردم اجازه‌ي شرکت ندارند. اين هم براي ما روشن است. آقاي معين هم با توجه به کارنامه‌ي آقاي خاتمي و جبهه‌ي مشارکت لااقل مادام که نشان نداده است، کاري نمي‌تواند بکند. اين را هم همه‌ي مردم مي‌دانند و به همين دليل هم رغبتي به شرکت در انتخابات ندارند. ولي از نظر من، شرکت کردن يا نکردن در انتخابات را نبايد از اين جهت نتيجه گرفت،‌ بلکه بايد با آن فضاي سياسي نگاه کرد که اعم از اينکه آقاي معين کاري بکند يا نکند، جامعه‌ي متحول امروز ايران دچار سکته نشود."(مصاحبه با دويچه وله)
يکي نيست از ايشان بپرسد خُب آقا اگر انتخابات آزاد نيست شرکت در آن به معنای تاييد چيست؟ اگر کانديداهای مورد نظر مردم هم اجازه شرکت درآن را ندارند پس اين مردم به کدام کانديدا رای دهند؟ به کانديدای مورد نظر دولت؟!
و اگر آقای معين کاری نميتواند بکند پس چرا بايد به او رای بدهيم، برای اينکه کاری نکند؟
جواب همه سوال هايمان را البته آقای مدني در ادامه و در خط بعدی داده است :" بايد رای داد که جامعه متحول امروز ايران دچار سکته نشود!"
اجازه بدهيد من اين جمله را به فارسي خودماني دوباره نويسي کنم. اين جمله چنين مي شود: برای اينکه آب از آب تکان نخورد و بحراني در سيستم ايجاد نشود و خدای نخواسته جنبش اعتراضي شکل نگيرد و رژيم دچار سکته نشود بايد رای دهيم!

خدمت سربازی اينان برای اين رژيم دو ساله نبود ، اينان در خدمت دائم به سر مي برند.

در اين ميانه گروهي ازهنرمندان گرامي نيزبه جای آثارشان اين بار خود را به نمايش گذاشتند و با دادن بيانيه ای در دفاع از رژيم نشان دادند که چه اجناس بنجلي هستند و فقط به درد انبار و قفسه های پشتي مي خورند. والا کدام منطق شما را در دور اول به تحريم اين "انتخابات" مي کشاند و البته هيچ اطلاعيه ای هم در اين رابطه صادر نمي کنيد و در دور دوم يک دفعه به ياد خطر فاشيسم مي افتيد و به "هاشمي" رای مي دهيد؟، اطلاعيه صادر ميکنيد ، امضاء جمع ميکنيد و در ميادين شهر به کار تبليغاتي مي پردازيد.

ما را از حساسيت اوضاع و "اصول گرايي" احمدی نژاد نترسانيد ، احمدی نژاد بيشترين پله های ترقي خود را در دوره هاشمي رفسنجاني طي کرده و در همان دوره و به دستور رفسنجاني در جريان قتل و ترور " قاسملو" و ديگران شرکت داشته و دستانش آلوده به خون هايي است که به دستور "سردار سازندگي" و به همت امثال احمدی نژاد به زمين ريخته شد. اينان در آن اطلاعيه چنين گفتند:
گروهى از تحريم كنندگان دور اول انتخابات رياست جمهورى تأكيد كرده اند كه به دليل حساسيت فوق العاده انتخابات دور دوم، در اين انتخابات شركت خواهند كرد. محمود دولت آبادى ، نويسنده و از اعضاى هيأت مؤسس كانون نويسندگان ايران، سكوت چندين ماهه خود را در مورد انتخابات شكست و اعلام كرد كه در انتخابات شركت مى كند.(اطلاعيه)
محمدعلى سپانلو نيز در گفت و گويى اعلام كرده بود كه در دور دوم انتخابات شركت كرده و از هاشمى حمايت مى كند.(اطلاعيه)
گلي امامي ، منيرو رواني‌پور و ... نيزدر کنار خيل ديگری از هم کيشان خود به اين کاروان پيوستند. فاطمه حقيقت جو ، جلايي پور ، الهه کولايي ، شمس الواعظين و ... نيز که از دور اول خوب ميدانستند چه ميخواهند از پيشتازان اين ماجرا بودند.

بابک امير خسروی عضو رهبري اتحاد جمهوري خواهان و يکي از کساني که در بند بازی بين جناحين رژيم پيش کسوت است (و به همين دليل در کنفرانس های جمهوری خواهان و ديگرهم راهان هميشه به رياست سني جلسات انتخاب ميشود!) به همراه ديگر دوستان دوران "خط امام" در مصاحبه ها و اطلاعيه های پي در پي سعي کرد تنور انتخابات را گرم نگه دارد تا خدای نکرده مردم به رژيم پشت نکرده و از شرکت در اين بازی سر نزنند!
او که در يافتن جناح آزاديخواه در درون حاکميت ها بالاخص جمهوری اسلاي يد طولايي دارد مي گويد:" به نظر من طبيعي‌ست كه آزاديخواهان ايران، آن کساني که واقعا به آزادي و حقوق بشر و حاکميت ملي علاقه دارند، از نامزدي آقاي دکتر معين حمايت بکنند." (مصاحبه با دويچه وله)
آزادی ، حقوق بشر ... به راستي که چگونه واژه ها در خدمت به بيراهه بردن مردم به کار مي روند.

در اين بين مليحه محمدی هم که دستي در تجارت خُرد با "ايران عزيز" دارد و او هم تصادفا عضو رهبري اتحاد جمهوري خواهان است، نيز نگراني خود را در بروز تحولي جدي از سوی مردم بيان کرد و در هر دو روز جمعه مثل دوره های گذشته به سفارت رژيم در برلين مراجعه کرده و وظيفه ملي- ميهني خود را به جای آورد و اول به معين و بعد البته به "تلخي" به رفسنجاني رای داد ، ايشان مي نويسد:" این منادیان تحریم انتخابات را باید یکبار هم که شده موظف کرد تا نشان بدهند آن جمعیتی که روز انتخابات در خانه نشست فردای آن روز جز انجام وظایف شهروندی چه کرد؟ ورژیم از این در خانه نشستن‌ها چه زیانی کرده است؟... و اینک که بسیاری تحریم کنندگان از سر ناچاری و از این بازی نغز روزگار به پای صندوق‌ها رفته و به‌هاشمی رأی خواهند داد، ایشان باید بگویند که مخاطب تحریم شان کدام دسته از مردم بودند.."(مقاله: آخر ِ بازی)

ايشان گويا تا به حال راًی ای به نام راًی به "هيچکس" نشنيده است. در منطق ايشان مردم به ستوه آمده اجازه اعتراض به شيوه خود را ندارند، بلکه بايد از ايشان پيروی کنند و در غير اين صورت به فايده رساني به رژيم متهم مي شوند! تا آنجايي که به سود و زيان بر مي گردد حضور هر نفر در حوزه های رای گيری ابزاری بود برای تبليغات رژيم و کسب مشروعيت چه در عرصه داخلي و چه در عرصه خارجي و در بين افکار عمومي جهانيان.پس اين شرکت کنندگان بودند که تصوير کاذب حمايت مردم از رژيم را تقويت کردند.

ايشان ميگويد:" دلایل نادرستی این استدلال را که بارها در نوشته‌هایم آورده‌ام اینجا تکرار نمی‌کنم که قرار بود اصل بحثم سوالاتی باشد که صد البته به اندازه تحریم‌های عزیزان تکراری ست!" (همانجا)
بايد به ايشان گفت اولا "عزيزان " شما هنوز هم در انتخابات اين رژيم با انواع بهانه ها شرکت ميکنند و سال هاست که کرده اند،همانگونه که فرخ نگهدار ميگويد:"از هر دو بار رای ای که به آقای خاتمي دادم راضي ام و به آن افتخار ميکنم."(به نقل از مقاله فرخ نگهدار که هر چه به دنبالش گشتم درسايت اينترنتي شان آن را نيافتم گويا خودش هم فهميد که آش شور است وآن را جمع کرد!) پس ميبينيد که "عزيزان" مورد نظر شما هميشه پيرو حفظ نظام به هر قيمتي بوده اند و نه اهل تحريم.،حتي تا به امروز!
آن کساني هم که اهل تحريم و آن هم به قول شما از نوع "تکراری" بوده اند علي الحساب از "عزيزان" شما نيستند ، کما اينکه شما دشمني آشکار خود را با اين "تحريميان سنتي" بارها در 26 سال گذشته نشان داده ايد.

و در آخر پيک نت (سايت بخشي از توده ایها) نوشت:"سايت‌های امنيتی وظيفه همسو و متحد اعلام كردن‌هاشمی و خامنه‌ای را برعهده گرفته اند." (مقاله بزرگترين جنگ روانی عليه مردم و انتخابات)و بدين وسيله تلاش کرد با مقالات متعدد نشان دهد که وجود هاشمي برای رهبر ناخوشايند است و افراطيون با چسباندن هاشمي به خامنه ای ميخواهند از او چهره منفور ارائه دهند واز تنفر مردم عليه خامنه ای استفاده کرده و آنها را به دادن رای به رقيب رفسنجاني ترغيب کنند! اين هم ذکاوت از نوع توده ای اش !!

دوستي ميگفت توده ای- اکثريتي ها در طي روزها و ماه های آينده تلاش خواهند کرد "جنبه" مثبتي در احمدی نژاد پيدا کرده تا با وجداني آسوده باب نامه نگاری با رييس جمهور منتخب را بگشايند. ديدم راست ميگويد ، اينها در بحراني که گرفتارش هستند برخا در اين برهه تاکتيک تحريم را شرمسارانه اتخاذ کردند والبته برای حفظ تعادل! همانگونه که ذکرش رفت ، اعضايشان فعالانه به نفع شرکت در انتخابات قلم فرسايي کردند والا استراتژی آنان هيچ تغييری نکرده است.

يکي از مشکلات اصلي ما در تحليل اصولي از نتايج اين "انتخابات" اين است که راًی هايي که در اين دو روز با همه جار و جنجال های تبليغاتي رژيم ، به اين نمايش پشت کردند را در محاسبات خود به حساب نمي آوريم ، نزديک به 50 در صد از مردم ايران با استدلال های گوناگون عدم باور خود را به اين "انتخابات" و نا اميدی خود را از تغيير درون اين سيستم بيان کردند. نيرو های آزاديخواه ، چپ و دمکرات و همچنين فعالين واقعي مدافع حقوق زنان و ديگر جنبش های اجتماعي ، چه در داخل کشور و چه در خارج از ايران بايستي برای بسيج اين نيرو و سمت دهي به اعتراضات و خشم اين بخش خود را آماده کند.

راه دشوار و طولاني ای در مقابل ماست . با نقد گرايشات سازشکار و مماشات طلب ، به طرح مطالبات خود پرداخته و برای دستيابي آنها مبارزه ای جدی را سازمان دهيم. به پشتيباني از حرکات اعتراضي بر خيزيم وبرای مقابله با موج سرکوبي که بيم آن ميرود که در راه است خود را آماده و ارتباطاتمان را در اين مسير تقويت کنيم.
تنها در صورت بروز اعتراضات آشکار و متحد اين بخش از مردم است که جان به لب آمدگاني که هنوز از سر استيصال چاره را در اين يا آن امامزاده جستجو مي کنند به پشتوانه اين نيرو راه خود را از حرکت درون سيستم جدا کرده و به دنبال راه چاره ديگر يعني تغيير بنيادی اين نظام مذهبي- مرد سالار و تمامي ارکان آن برخواهند آمد.

به اميد آن روز/ يکشنبه 5 تير 1384
ShadiAmin@web.de