Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

درسی برای زنان هم! / لاله حسین پور

براستی که روند سیاسی در جامعه ایران در نوع خود استثنائی ست. حکومتی استثنائی، مردمی استثنائی، جنبش های استثنائی. انتخابات نیمه تمام اخیر نیز خود، گواهی بر این مدعاست. در شرایطی که اکثریت مردم ایران با تمام پوست و گوشت خود خواهان برکناری رژیم اسلامی هستند، اما بخش بزرگی از آن ها فعالانه در انتخابات شرکت می کنند.


از میزان درصدی که تقلب ها بر آراء مردم افزوده است، می گذریم. حتی بدون در نظر گرفتن تقلب نیز می توان دید که مردم نسبت به سرنوشت این انتخابات بی تفاوت نبودند. آن ها با اینکه در جنبش ها فعال هستند، NGO ها را سازمان می دهند، سندیکا می سازند و خواهان سازمان گری و سازمان یابی اند، اما فاقد رهبر، فاقد هماهنگی و فاقد آلترناتیو اند. از مختصات و ویژگی های جامعه ایران هر چه بگوییم، کم گفته ایم.

مردم، اما هر بار در یک حرکت مقطعی درس های ارزنده ای به آن هایی که قدرت یادگیری دارند، می دهند.(نه آن بی استعدادهایی که از نتایج دور اول انتخابات به خیانت تحریم کنندگان رسیده اند!) و هربار باعث تعجب آن هایی می شوند که توهمات سنگینی نسبت به روند حرکت ها دارند، توهم به قدرت شعارهایشان و توهم به ذهنیت توده های مردم دارند.

یکی از درس های مهم این دوره نشان داد که سازمان های سیاسی، گروه ها و احزاب مختلف چپ و راست هنوزفرسنگ ها با توده مردم فاصله دارند. هنوز به دوره ای که یک رابطه دو طرفه و ارگانیک بین توده مردم با این سازمان ها بوجود آید، قدم نگذاشته اند. بنابراین اگر شعارهای مطرح شده با عمل کرد مردم، دو جهت متفاوت طی می کند، متعجب نشویم. اگر تاکتیک تحریم توده گیر نشد، و تنها در بخشی از مردم کارکرد داشت، به این نتیجه نرسیم که این تاکتیک اشتباه بود. اولا حقانیت این تاکتیک را باید در آن بخشی جستجو کرد که از آن استفاده به حق کردند، ثانیا، عدم کاربرد آن را در بخش دیگر مردم، باید علت یابی کرد.

یکی از مظاهر این علت یابی، دیوار چین نامرئی ای ست که مابین اقشار مختلف مردم کشیده شده است. دیواری که مابین جنبش های دانشجویی، زنان و جنبش های مختلف دیگر با توده مردم وجود دارد و در هر حرکت خود را نمایان می سازد، مانع بسیار جدی در برابر این ارتباط ارگانیک است. ما مکررا شاهد آن هستیم که حتی موفق ترین حرکت های سازمان دهی شده، توان جذب توده مردم را ندارد و یا برعکس، حرکت های خود انگیخته توده ای عموما فاقد یک رهبری سازمان یافته و متشکل بوده اند.

این درسی است که جنبش زنان نیز باید از آن بهره برد، وگرنه در حصار خود می پوسد. تظاهرات اخیر زنان در جلوی دانشگاه، با اینکه در نوع خود بسیار سازمان یافته و آگاهانه برگزار شد و هم چنین از جانب بسیاری از جنبش های موجود در جامعه مورد حمایت قرار گرفت، اما نشانگر همین دیوار نامرئی بود که مابین زنان روشن فکر و فمینیست و سایر زنان و توده مردم قرار دارد. البته جنبش زنان در ابتدای راه خود است و قطعا امید فراوانی به آینده روشن این جنبش وجود دارد، اما اگر این جنبش از همان ابتدا دیوار مابین خود و توده مردم را نشکند و از آن عبور نکند، با تظاهرات های 2، 3 و 4 هزارنفری نمی تواند برای مثال، فریاد تحریم انتخابات را به گوش آن زنانی برساند که روز جمعه چادر خود را به سر کرده و همراه شناسنامه های خود به صندوق رأی شتافتند.

اگر زنان روستایی نفهمند که کتک خوردن حقشان نیست، اگر زنان کارگر ندانند که چگونه حقوقشان ضایع می شود، اگر زنان مذهبی حاضر به تحمل ازدواج های مکرر همسرانشان شوند و اگر زنان خانه دار ندانند که چرا صبح تا شب بی جیره و مواجب در چهارگوش خانه می دوند، هیچ فریادی، نه تحریم و نه برابری زن و مرد، نه آزادی و نه عدالت اجتماعی به گوششان نخواهد رسید.