Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

ماهمگي با "درد و اندوه فراوان" با خوردن"قرص آرام بخش" به رفسنجاني رای مي دهيم!!! / شادی امين

استيصال و عقب ماندگي ای که در خارج از کشور نيز سخنگويان خود را داشت ، از زن لزبيني که در وبلاگش از آمريکا اول سنگ مُعين را به سينه ميزند و آدرس حوزه های رای گيری را منتشر ميکند(يعني زني که در اين جمهوری اسلامي وجودش انکار شده و هيچ حقوقي ندارد ، سرکوب مي شود و مجازات مرگ در انتظارش است !) ، تا رهبران وامانده ای که هرگز از هيچ چيز پشيمان نيستند و ...

انتخابات رياست جمهوری با هر تعريفي ، چه آن را انتخابات بدانيم يا ندانيم ، چه آن را انتخابي فرمايشی و يا از منظر برخي "ميزان رای ملت" بدانيم ، يک چيز را به نمايش گذاشت: 40در صد واجدين شرايط اصلا اعتقادی به اين بازی ندارند و هر کس که بيايد برايشان فرقي ندارد ، ميدانند که تا وقتي اين نظام و اين قانون اساسي و اين شورای نگهبان و اين رهبری و اين سيستم بر سر کار است حتي اگر چه گوارا هم بر مسند امور بنشيند (که البته اگر کوچکترين شباهت ظاهری هم به چه گوارا داشته باشد اصلا نامزدی اش توسط شورای نگهبان رد ميشود!) کاری از پيش نخواهد برد، آن هم کاری به نفع مردم ، به نفع زنان ، به نفع بيکاران ، به نفع کودکان کار و يا زناني که به تن فروشي مشغولند و ... آری 40 در صد (با آمار همين حاکميت سرا پا دروغ) رای ندادند تا به زبان خودشان بگويند ، شماها همگي بايد گورتان را گم کنيد نه اينکه هر 4 سال "برادر" ديگری از يکي از جناحين شما بر ما حکومت کند و باز روز از نو روزی از نو ... اين عده که در اين نمايش شرکت نکردند شايد "پاسيو" باشند ، اما حداقل دارای حافظه اند .!

اما 60 در صد ديگر واجد شرايط ، آراء شان نمادی از فاجعه است!- 6 ميليون واجد شرايط رای هم آمدند تا به رفسنجاني رای دهند! همان کسي که به عنوان آمر ترور افراد اپوزيسيون در برلين از سوی دادگاه معروف به ميکونوس محکوم و حکم جلب اش همراه با شريک پرونده اش ، فلاحيان در نزد اينتر پل بوده و تحت تعقيب است. آری ، 6 ميليون نفربه يک قاتل رای دادند و ....!
نزديک به 6 ميليون نفر ديگر به يک حزب اللهي عقب مانده که کلامش بوی کشتار و سرکوب ميدهند (احمدی نژاد) رای دادند! کسي که در دهها عمليات تروريستي در خارج و داخل نقش داشته است ، از آپارتايد جنسي رسما دفاع ميکند ، از هم اکنون شمشيرش را از رو بسته و ...
و بعد کروبي و قاليباف و مهر عليزاده نيمه ديگر آراء را به خود اختصاص دادند. اصلا مهم نيست که چند در صد اين آمار تقلبي است ، مهم اين است که تنور شرکت در انتخابات داغ بود ، نه به يُمن دمکراتيک بودن آن و داغ بودن بحث ها و نظريات متفاوت ، خير ازسر استيصال و عقب ماندگي!
استيصال و عقب ماندگي ای که در خارج از کشور نيز سخنگويان خود را داشت ، از زن لزبيني که در وبلاگش از آمريکا اول سنگ مُعين را به سينه ميزند و آدرس حوزه های رای گيری را منتشر ميکند(يعني زني که در اين جمهوری اسلامي وجودش انکار شده و هيچ حقوقي ندارد ، سرکوب مي شود و مجازات مرگ در انتظارش است .) ، تا رهبران وامانده ای که هرگز از هيچ چيز پشيمان نيستند و خميني امام ضد امپرياليست شان بود و رفسنجاني سردار سازندگي ، خاتمي امير کبيرشان بود و مُعين گزينه معقول شان، همگي امروز با "درد و اندوه فراوان" با خوردن"قرص آرام بخش" به رفسنجاني رای مي دهند.! و من ميپرسم مگر وجدان را هم ميشود با اين "قرص هايتان" آرام کنيد؟

نزديک به 81 هزار ايراني در خارج از کشور به پای صندوق های رای رفتند، به سفارتخانه هايي که روزی آنها را لانه های جاسوسي و ترور ميناميدند. بسياری از اينان در دوره همين رفسنجاني به خارج از کشور پناهنده شدند. و در دوره خاتمي پاسپورت های پناهندگي را پس دادند تا به "وطن" برگشته و روند اصلاحات را از نزديک مشاهده کنند! نزديک به 32 هزار نفر از اينان و البته به همراه عمله های رژيم در خارج ، در دور اول اجالتا به رفسنجاني رای دادند تا مجبور نباشند برای رفتن به پای صندوق های رای دردور دوم باز هم مسافت های طولاني را در آمريکا طي کنند! و يا ازچشم اپوزيسيون معترض در مقابل سفارتخانه ها خود را مخفي کنند تا پرونده شان پاک! بماند .

"جنبش رفراندوم" هم در اين ميانه بار ديگر"زه" زد! و معلوم نشد" رفراندوم" شان چه شد؟ چون بسياری از امضا کنندگان آن در صف طرفداران شرکت در انتخابات و دفاع از مُعين سر و کله شان پيدا شد! که البته معلوم نيست که آنها هم با استفاده از مخفي بودن رای گيری به چه" جانوری" رای داده اند؟!
بر ما چه رفته است؟

همه آنها که گويا به مُعين رای داده بودند به جبهه دفاع "مقدس و اجباری" از رفسنجاني افتادند. منطق اينان همه در يک نکته مشترک است: حفظ نظام (چه بپذِرند و چه منکر آن شوند) و جلوگيری از هر گونه دگرگوني حاد سياسي .
ما را از حمله آمريکا ميترسانند و خود مخفي و علني به مذاکره با آمريکا مشغولند!

ميگويند با آمدن احمدی نژاد "خطر فاشيسم" جدی است و نمي گويند چرا آلترناتيو ضد فاشيستي اينان "رفسنجاني" است . کسي که آمر قتل های خارج از کشور است و در دوران رياست جمهوری ايشان ده ها هزار نفر از بهترين فرزندان اين کشور به جرم مخالفت با نظام ايشان قتل عام شدند! آقايان و خانم های رای دهنده ، برای ما فاشيسم را تعريف کنيد! آقای احمدی نژاد در تحت کدام حاکميت شهردار تهران شد؟ و هيچ يک از شما نگفت که شهردار تهران يک "فاشيست" است!

ما را از انقلاب (که در فرهنگ لغت اينان معادل خون ريزی است!) ميترسانند و خود پشت سر جانياني که دستشان به خون آلوده است سينه ميزنند!
برخي از اين آقايان و خانم های مستاصل پس از نامه نگاری با مُعين و ... و تلاش برای زمينه سازی برای بازگشت به ايران تحت حاکميت او ، حال که مُعين عملا از دور خارج شده است ، به رفسنجاني رای ميدهند تا خدمتگذاری خود را به نظام نشان دهند. استدلال "خطر جدی است!" فقط ميتواند از سوی کساني که رژيم جمهوری اسلامي را خطر نمي دانند بيان شود. افشای عملکرد دولت رفسنجاني و خاتمي و آمار قتل و سنگسار و اعدام در طي اين دوره ها در اين جا غير ضروری است که اينان بهتر از ما اين همه را مي دانند. اما اين واماندگان سياسي بار ديگر عدم صلاحيت خود را در سمت و سو دادن به اعتراضات مردم نشان دادند.
ائتلاف برای حفظ نظام!

اينان ميخواهند باز هم با استدلال انتخاب بين بد و بدتر مردم را به پای صندوق ها بکشانند و به ما نميگويند چه موقع بالاخره ميخواهند از شر اين طاعون تاريخي خلاص شوند؟ يا شايد عده ای از اينان اصلا نميخواهند از "خير" اين رژيم خلاص شوند و ما در ارزيابي از اينان در اشتباه هستيم؟
شيوه ايجاد ترس ، اين همان شيوه ای است که بوش در حمله به عراق و در مشروعيت دادن به سياست جنگ طلبانه خود به کار بست و مردم جهان را از سلاح های کشتار جمعي صدام ترساند ، سلاح هايي که تنها با حمايت خود ايشان توليد شده بود و بس!
سياست تحريم دو "قاتل" سياستي اصولي است، مردم بشر دوست و مبارزين ضد فاشيست در اروپا بين هيتلر و موسوليني انتخاب نکردند ، به بهايي سنگين عليه هر دو جنگيدند و تاريخ ساختند و بشريت را از شر اين بيماران ضد بشر رها کردند و آنها که همراه اين جنايت کاران بودند و يا سکوت کردند برای هميشه مطرود و منزوی خواهند ماند. در اين چند روزه از تشريح اوضاع و اخبار ايران برای دوستان آلماني ام شرم دارم . از اينکه از سوی افراد به اصطلاح اپوزيسيون برای کساني که به مُعين رای داده و اکنون به رفسنجاني رای مي دهند دائم احساس "تفاهم" صادر ميشود ، و کسي نيست که صريحا و با پذيرش عواقب موضع گيری اش بگويد ، بدبخت ملتي که ...
آری ، از ما نخواهيد به تمام پرنسيب های انساني مان پشت کنيم. به ما نگوييد که "تحريم" سياست خارج از کشوری هاست و "آنها مردم ايران را درک نمي کنند"!
مخالفين انتخابات نيز با استدلال های مختلف همه جا هستند: در داخل و در خارج!
مدافعين جانيان هم همه جا هستند: در داخل و در خارج!
مدافعين انتخابات و واماندگان نيز همه جا هستند: در داخل و در خارج!
بي تفاوت ها و فرصت طلبان نيز همه جا هستند: در داخل و در خارج!
به ما نگوييد عواقب اين انتخابات را کساني که در خارج از کشورند و تحريم را مطرح ميکنند نمي فهمند! پس آن 40 در صدی که از داخل کشور در انتخابات شرکت نکرد چه؟ همه ما خانواده هايمان در ايرانند و دلمان برای اوضاع ميتپد. و تازه بسياری از ما هدف زندگي خود را مبارزه با اين رژيم قرار داده اند ، وبرای برچيدن بساط اينان تلاش مي کنند تا نه با شرم و پر کردن فرم های "توبه" بلکه با غرور و سری برافراشته به کشور و به دامان خانواده هايشان بازگردند.
تن دادن و دل خوش کردن به تفاوت های اين دو جنايتکارو شرکت در اين بازی تنها بساط آنان را رونق ميبخشد.
حال آنکه فردای انتخابات ، کودک خياباني همان روزی را آغاز خواهد کرد که پيش از آن داشته ، فقر همانقدر رمق زحمتکشان را خواهد گرفت که اکنون ميگيرد، زنان خياباني تعدادشان افزايش خواهد يافت و قتل و سرکوب شان همانگونه که در دوران آقای خاتمي بود (سعيد حنايي را به ياد داريد؟) تداوم خواهد يافت ، زنان همانگونه سنگسار خواهند شد که در دوره های قبل ، ودهها فجايع ريز و درشت ديگر به همينگونه باز ادامه خواهد داشت ... ما را به بهانه تغييراتي که راه به هيچ کجا نمي برند ، به ناکجا آباد نبريد!

زنان بازندگان قطعي و نهايي اين نمايش اند ، امضای خود را برای تقويت رژيمي ضد بشر ، مرد سالار و زن ستيز پای هيچ بيانيه حمايتي نزنيد!
جز با رفتن مجموعه اين رژيم ر سيدن به حداقل خواسته های مان ممکن نيست. و اين درسي است که از تجربه 26 سال گذشته گرفته ايم و بايستي آن را چراغ راه آينده خود قرار دهيم.

جهاني ديگر ممکن است! ايراني ديگر ممکن است !
دوشنبه 30 خرداد 1384
ShadiAmin@web.de