Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

صعود عقاب ها / برگردان ناهید جعفرپور

نئوکنزرواتیو ها در آمریکا پست های حساس دولت بوش را اشغال می کنند.

Knut Mellenthin
دنیای جوان 2005-04-02

برانگیختگی و نگرانی چند روزه سیاستمداران و رسانه های اروپائی برای انتخاب پاول ولفوویتز، با نتیجه ای خوش برای آنان به پایان رسید.


روز پنجشنبه شب 31 مارس هیئت مدیره بانک جهانی یک صدا و یک رای پست جدید معاون وزیر دفاع آمریکا را بعنوان رئیس بانک جهانی اعلام نمودند. از وظایف وی مبارزه بر علیه فقر در جهان میباشد ولی با شناخت از وی بنظر می رسد که این وظیفه نه مبارزه بر علیه فقر در جهان بلکه مبارزه بر علیه فقرا در جهان خواهد بود.

سر و صدا در باره ولفوویتز

ولفوویتز جزء اولین نئوکنزرواتیو های آمریکا است . 30 سال پیش زمانی که این واژه تنها در محافل کوچک آمریکاشناخته شده بود وی ابراز وجود نمود. ولفوویتز بعنوان "طراح و نقشه کش" جنگ عراق شناخته شده است. به این صورت که وی در گذشته بیشتر از هر کسی با تمامی ابزار و امکاناتش روی این جنگ کار نموده است.وی در ابتدا نقشه این جنگ را سال ها در مغز خود خوب پرورانده و تنها منتظر 11 سپتامبر 2001 بود که این نقشه را به واقعیت تبدیل نماید.
دلیل اصلی این همه برانگیخته گی و نگرانی چه بود؟

دلیل اصلی این بود که از سوی رئیس جمهورآمریکا از دولت های اروپائی و در مرحله اول قدرت های بزرگ اتحادیه اروپا برای کاندید نمودن ولفوویتز نظر خواهی شده بود. البته باید توجه نمود که هیچگاه معمول نبوده است که هر گاه رئیس جمهور آمریکا برای پست های دولت خویش کسانی را انتخاب می کند، با بردن نام آنها حتی برخی از جمهوری خواهان موهای بدنشان سیخ شود. برای مثال کاندیتاتوری جان بولتون بعنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل با وجود اینکه عصبیتی بیشتر از انتخاب ولفوویتز در میان سیاستمداران آمریکائی به وجود آورد اما انعکاسش خارج از ایالات متحده آمریکا ضعیفتر بود. در حدود 59 دیپلمات اسبق آمریکا که دو سومشان به دستگاه جمهوریخواهان خدمت نموده بودند در یک نامه سرگشاده نوشتند" بولتون مردی مناسب برای این مقام نمی باشد". در حالیکه جمهوریخواهانی که باید در سنای آمریکا به انتخاب بولتون رای بدهند در اکثریت قرار دارند اما نتیجه رای گیری اواسط آپریل مشخص خواهد شد.

جان بولتون که قرار است بعنوان سفیر آمریکا از سوی بوش به سازمان ملل متحد فرستاده شود، در حال حاضر دبیر اول کنترل تسلیحاتی و امنیت بین المللی در وزارت خارجه آمریکاست.در اولین دور ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش، بولتون بعنوان بالاترین عضو نئوکنزرواتیو در وزارتخانه ای زیر دست رئیس اسبقش کولین پاول بعنوان قلعه "کبوتران" میانه رو در جغرافیای سیاسی دست راستی آمریکا به حساب می آمد. قبل از آن وی معاون مهمترین کنزرواتیوهای تینک تانکز ، انستیتود آمریکائی انته پرایز و عضو شورای لیکود - انستیتود یویش، انستیتود سکوریته رسوائی های ملی و ایجاد همکاری تنگاتنگ بین ارتش آمریکا/اسرائیل بود. زمانیکه بولتون در باره سلاح های کشتار جمعی کوبا ، سوریه یا ایران گزارش می دهد، با خوشحالی به نقشه های بعدی می اندیشد و آنچنان زیاده روی می کند که بالاخره سازمان سیا وارد عمل می شود و تلاش می کند از حضور وی در سنای آمریکا جلوگیری کند. آنچیزی که توجه منتقدین را از انتخاب بولتون بعنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد توسط جرج بوش جلب می نماید ، جملات خودپسندانه ، گستاخانه ، دشمنانه و تحقیر آمیز وی در باره سازمانهای جهانی است. مثلا در سال 1994 اشاره می کند که برای وی هیچگونه فرقی نخواهد کرد اگر که 10 طبقه از آسمان خراش دبیرخانه سازمان ملل در نیویورک از بین برود. در جائی دیگر می گوید: جامعه ملل تنها زمانی ارزش دارد که به آمریکا خدمت نماید. در سال 2000 در یک مصاحبه رادیوئی می گوید: اگر من امروز قرار بود شورای امنیت را دوباره از نو خلق نمایم تنها یک کشور را عضو آن می کردم و آنهم تنها قدرت دنیا آمریکا بود. در هر حال انتخاب بولتون بعنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل متحداین شایعه را قوت بخشیده است که جرج بوش می خواهد در دومین دور ریاست جمهوری خویش زیان هائی را که در دور اول متحمل شد جبران نماید و رابطه اش را با سایر نقاط جهان بهبود بخشد. اما واقعیت چیز دیگری است و مثلا انتخاب گونزالا ریس برای پست وزارت خارجه نشان داد که دولت آمریکا هیچگاه در تصورش هم حتی تصمیم به تغییرات کوچک هم نداشته و نخواهد داشت. بخصوص اینکه انسانی فتنه انگیز، بدنام ورسوا و شورشگری چون بولتون از سوی گونزلا ریس مامور می گردد اصلاحات ضروری در جامعه بین الملل به وجود آورد. ریس در زمان کاندیتاتوری بولتون می گوید وی باید برای تغییرات تاخیر افتاده در سازمان ملل متحد تلاش نماید.

منتقدین آمریکائی کاندیداتوری بولتون برای پست نامبرده اشاره می کنند که" انتخاب کسانی چون بولتون به عنوان سفیر سازمان ملل متحد که کاملا عاری از دیپلماسی بوده و جنگ طلبند از سوی قدرتمندان خود ادامه سنتی دیرینه است. بولتون همه را بیاد جین کیرک پاتریک و یا دانیل پاتریک موینهان و یا مادلینه آلبریگت می اندازد که سال های سال همکاران قابل اعتماد نئو کنزرواتیوها بودند. گفته های آلبریگت جزئی از تاریخ شد. در ماه مه سال 1996 در یک مصاحبه مطبوعاتی از وی سئوال می شود که " ما شنیده ایم که در اثر تحریم اقتصادی عراق در حدود نیم میلیون کودک به هلاکت رسیده اند. آیا شما فکر می کنید پرداختن این قیمت گزاف ارزشی دارد؟ او جواب می دهد: من فکر می کنم این تصمیم خیلی دشواری بود اما به اعتقاد ما ارزش خود را داشت".

پرسنل جدید برای پست های دومین دوره دولت بوش در اولین ماه های دوره جدید با یک جابجائی خصمانه بخصوص در بخش وزارت خارجه و سازمان سیا از میان نئوکنزرواتیو ها و وابستگان تنگاتنگ آنان صورت گرفت. این دو پست مهم ( وزارت خارجه و سازمان سیا) از سوی نئوکنزرواتیوها از تاریخ 11 سپتامبر 2001 بعنوان مرکز سقل یک خط سیاسی صلح جوی ناتوان که در مقابل جنگ طلبی ناتوان است مورد حمله قرار گرفت. وزارت خارجه آمریکا از سوی نئوکنزرواتیو ها بیانگر تصویری بسیار بد از ایالات متحده آمریکا بخصوص در دنیای اسلام بود. سازمان سیا که سنتا رابطه تنگاتنگی با وزارت خارجه آمریکا دارد، دست روی واقعیاتی در باره دروغ های سلاح های کشتار جمعی در عراق که با آن نئوکنزرواتیو ها در دستگاه بوش جنگ عراق را دامن زده و گسترش دادند نهادند. از مدت زمانی پیش نئوکنزرواتیو ها خواهان این بودند که رهبری این دو نهاد را اشغال نموده و ساختارشان را تغییر داده و افراد و پست ها را پاک سازی نمایند. برای تک تک بخش ها بخصوص بخش عربی وزارت خارجه زیرو روئی کامل در نظر گرفته شد. آنها در ماه های گذشته به این اهداف خود کاملا نزدیک شده اند. کولین پاول وزیر خارجه آمریکا کمی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر استعفا می دهد و بجای او مشاور امنیتی بوش یعنی گونزلا ریس انتخاب میشود.

برای مخالفین پاول قبول وی بعنوان سیاستمدار مناسب دشوار است. اما وی در گفتار و طرز کارش فرق اساسی با جانشینش دارد. منتقدین آمریکائی طرز برخوردش را بادولت های اروپائی با یک معلم مهد کودک مقایسه می نمایند. بر عکس پاول اما گونزلا ریس اصلا بنظر نمی رسد که گوشی برای شنیدن داشته باشد و یا منطق را با منطق جوابگو باشد. افزون بر این ریس از دنیای خارج از آمریکا اطلاع بسیار کمی دارد. بطوری که حتی نمی توان رهبری بخش خارجی یک روزنامه متوسط آمریکائی را بدست وی سپرد. مگر اینکه صاحب امتیاز روزنامه همسرش یا پدرش باشد. این مسئله خود را از زمانی که وی دور دنیا سفر نموده و بعنوان ناجی دمکراسی در خاور میانه و خاور نزدیک مقالاتی قرائت می کند، بخوبی نشان داده است. وی کاملا سطحی و بدون هیچ ملاحظه ای هر گونه حساسیت و جبهه مخالفی را میان خاورمیانه و آسیای مرکزی بعنوان دلیلی بر درستی استراتژی نئوکنزرواتیو ها می داند. کونزلا ریس زمانی که به وزارت خارجه فرستاده شد تمامی چیزهائی را که به او متعلق بود با خود به همراه برد از جمله مشاورش فلیپ سلیکوو. نام فلیپ سلیکوو زمانی معروف شد که وی مسئول کمسیونی شد که بعد از 11 سپتامبر مامور شد بررسی نماید که چه اطلاعاتی قبل از این واقعه در اختیار ریاست جمهوری و مشاورین امنیتیش قرار گرفته و آنها چه نتایجی از این اطلاعات گرفته اند. اینکه چرا یک چنین کمسیونی را دقیقا مردی چون سیلیکور که رابطه اش با بوش و گونزلا ریس مشهور عام و خاص بود باید رهبری نماید در ابتدا باعث مخالفت هائی شد که البته بی نتیجه مسکوت ماند. ناگفته نماند که نتیجه تحقیقات این کمسیون به نفع بوش و ریس تمام شد و آنها از هر گونه اتهامی بری شدند. یکی دیگر از کاندیدا های وزارت خارجه جدید که فورا هم مورد قبول قرار گرفت انتخاب کارن هوگز در پست منشی دولت برای دیپلماسی تبلیغی بود. پست جدیدی که بجای پست تبلیغات خارجی قرار گرفته بود. پست قبلی خانم کارن مشاور رئیس جمهور در رابطه با رسانه ها بود. وی هم اکنون مامور است که تلاش کند آبروی رفته آمریکا را در جهان بخصوص در کشور های عربی دوباره بدست آورد و مناسبات را بهبود بخشد. سیاستمداران انتخاب شده از سوی رئیس جمهور برای تیم جدید دولت و هم چنین خود رئیس جمهور در بن بستی سخت قرار دارند و باید تبلیغات زیادی کنند تا شاید بتوانند کمی از آبروی رفته را دوباره بازگردانند. برای معاونت کارن هوگز خانم دینا پاول انتخاب شده است. وی دودمانش مصری است و عربی سلیس صحبت می نماید و گویا قرار است از این هنرش استفاده کند و معجزه بیافریند. گونزلا ریس با وجود اینکه کنزرواتیو ها مدتهاست خواهان تغییرات در وزارت خارجه می باشند اما تا کنون ساختار وزارت خارجه را دست نزده است و پرسنل قدیمی را حفظ نموده است
20 نفر از گردانندگان اصلی سازمان سیا اخراج شدند

در بخش های امنیتی تغییر تحولات بسرعت انجام پذیرفته است. در پائیز 2004 قبل از انتخابات ریاست جمهوری رئیس سازمان سیا جرج تنت بعد از ماه ها که مورد هدف تبلیغات نئوکنزرواتیو ها بود بالاخره کناره گیری نمود. سازمان سیا از سوی نئوکنزرواتیو ها و دولت بوش برای دروغ های مبنی بر وجود سلاح های کشتار جمعی اتمی در عراق و در نهایت دلایل بروز جنگ در عراق مسئول اصلی شناخته شد.در مقابل این تاکتیک دولت سازمان سیا هم دلائلی را ابراز نمود ولی جرج بوش و مشاور امنیتی اش گونزلا ریس و معاون بوش یعنی شنری و همچنین پنتاگون تمامی این دلائل سیا را با بسیاری از ادعا ها و دروغ های متفاوت خنثی نمودند.
جانشین تنت بعنوان رئیس سازمان سیا پورتر جونسون گوس شد. نماینده مجلس عضو جمهوریخواهان دارائی شخصی اش بیش از 50 میلیون دلار می باشد و بعد از 11 سپتامبر رئیس سنای آمریکا بوده و بر علیه سازمان سیا به تحقیقاتی دست زده است. همکاران وی در این کمسیون تحقیقی بر علیه سیا با وی به پست جدید منتقل شدند.
گوس در عرض چند هفته بعد از اشغال پست جدیدش به یک پاکسازی در سازمان سیا پرداخت و بسیاری از رهبران اصلی را اخراج نمود. در حدود 20 مامور عالی رتبه را فورا اخراج نمود. مهمترین بخشی که بیشترین ضربه را از این پاکسازی تحمل نمود بخشی بنام "سرویس کلاندستینه" بود که وظیفه رهبری جاسوسان در خارج از کشور را به عهده داشت. همچنین معاون تنت هم مجبور به استعفا شد. تاکتیک پاکسازی سازمان سیا می بایست در رسانه ها و افکار عمومی وضعیت دولت جدید آمریکا را بهبود بخشد. اما این پاکسازی ها تنها در بخش های کوچک و بسیار کمی از سازمان سیا صورت پذیرفت.
بعد از اشغال خصمانه معروف ترین سازمان امنیتی ایالات متحده آمریکا همزمان 15 مرکز مهم زیر پوشش سازمان سیا و پیرامون" اینتلیجنس کومنتی" قدرت خویش را از دست دادند. رهبریت و سازماندهی این مراکز که تا کنون در پوشش سازمان سیا قرار داشت طبق تصمیم کنگره آمریکا در پائیز سال گذشته زیر مسئولیت سازمان جدیدی بنام "دیرکتور آف ناسیونال اینتلیجنس" قرار گرفت. برای رهبری این مرکز جدید جرج بوش جان نگروپونته که تا کنون سفیر آمریکا در عراق بود را انتخاب نموده است که باید از سوی سنا هم تائید گردد ولی آنطور که بنظر می رسد سنا هم با انتخاب وی مشکلی نخواهد داشت. نگروپونته از سال 1960 تا 1997 در بسیاری از کشور بعنوان دیپلمات انجام وظیفه نموده است. و یا بهتر بگویم شغل کناریش بوده است. در واقع هم وی به لحاظ تجربیاتش در بسیاری از ماموریت های امنیتی آمریکا و سال های سال مشاغل حساس دولتی از مهارت و زبدگی خاصی در امور امنیتی بر خوردار بوده و دقیقا به همین خاطر هم انتخاب گردید. او سفیر آمریکا در مکزیک بوده و در آنجا با همکاری وی تحت حکومت رگر قیام زاپاتیست ها سرکوب گشت. وی همچنین سفیر آمریکا در فلیپین بوده و با کمک وی مبارزه بر علیه جنبش چریکی کمونیستی انجام پذیرفت. نقطه عطف خدمت وی نقش وی بعنوان سفیر آمریکا در هندوراس در سال های 80 می باشد. از همان هندوراس وی و ارتشش با آکسیون های ترور " کونتراس" بر علیه دولت ساندنیستی نیکوراگوئه اقدام نموده و با کمک تروریست های فاشیست صد ها هندوراسی و افراد اپوزیسیون هندوراس را به قتل رساندند. وی بعنوان سفیر آمریکا در سرتاسر جهان ظاهر شده و نقشی تعیین کننده داشته است. در سال 2001 تا سال 2004 وی سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد بوده است. در آن موقع زمانی که پیشنهاد انتخاب وی به سنای آمریکا داده شد بحث های فراوانی در گرفت تا اینکه سنا با انتخاب وی موافقت نمود. در سال 2004 بدون هیچگونه مشکلی انتخاب او برای سفیری عراق پذیرفته شد. وی هم اکنون مشغول ساختمان بزرگترین سفارت آمریکا در جهان در کشور عراق می باشد.این سفارت مرکز سفارت آمریکا برای تمامی این منطقه خواهد بود.
نگروپونته بعنوان رئیس سازمان امنیت ملی آمریکا در آینده وظیفه مهمی را بعهده خواهد داشت. وظیفه ای که تا کنون رئیس سازمان سیا انجام داده است و آنهم محافظت شخصی از رئیس جمهور و نظارت بر برنامه روزانه وی و بررسی امنیتی قرار های جرج بوش.وی روزانه نیم ساعت مامور است با مشورت و صحبت با رئیس جمهور بر تصمیم گیری های وی تاثیر گذار باشد.طبق تخمینات در آینده در اداره مرکزی سازمان امنیت ملی در حدود 500 تا 1000 نفر کار خواهند نمود.در رابطه با تغییر ساختار فعالانه سازمان های امنیتی آمریکا طرح هائی در دست اجراست که این طرح ها بیشتر به نفع سازمان سیا و جلوگیری از دخالت های پنتاگون می باشد. واقعیت این است که وزارت داخله آمریکا تغییر ساختار امنیتی آمریکا را مدت های مدیدی است که در نظر داشته و استراتژی یک سیاست امنیتی خارجی نوین را طرح ریزی نموده است. بخش هائی ایجاد شده اند که در آینده موظفند با تشکیل تیم های مختلفی از افسران امنیتی ، متخصصین زبان های خارجی، بازجویان مجرب و کاردیده و بالاخره تکنیکر ها این استراتژی امنیتی جدید را سازماندهی و در کشورهائی که هدف حمله آمریکا می باشند با فرستادن این متخصصین پیاده نمایند.برای مثال میتوان از سومالی، یمن،اندونزی،فیلیپین،جرجین و چین نام برد. از وظایف دیگر این افراد کارآموزی افراد بومی در این کشور ها برای جاسوسی در خدمت آمریکا می باشد. از هدف های مهم دیگر این تیم ها جاسوسی در مرزهای میان آکسیون های نظامی آمریکا که تحت حفاظت پیمان ژنو قرار دارند می باشد.