Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

چی چی ایسم؟ / عسل پيرزاده

شهین خانم تو آینه ی کوچیک دستی اش نگاهی انداخت و با موچین یه «موی مزاحم» رو از زیر چونه اش کند. بعد روش رو کرد به من و با تعجب گفت:
- چی چی ایسم؟
- فمینیسم!

- وا! به حق چیزای نشنیده. این فرانسوی ها هم بی کارندا. عسل جون یه وقتی خودتو قاطی اینا نکونی ها. بچِسب به درس و شووِرِت.
فکر کنم یه «موی مزاحم» دیگه پیدا کرد که باز با موچین افتاد به جون صورتش. همون طور که مشغول تمیز کردن زیر چونه اش بود دوباره پرید وسط حرفم و گفت:
- حالا این چی چی ایست ها چی کار می کنند؟
- وای مامان تو رو خدا دِ بذا یه کم با عسل جون حرف بزِنیم.
- خوبه خوبِس! اِز کی تا حالا دم در آوردی؟
- اِز بچگی. ندیده بودیش مامان؟ حالا بیبین. ولمون کن دیگه. اَه...

گل رز قرمزی رو که چند دقیقه ی پیش یه آقای خوشرو توی خیابون بهم داده بود، برای چندمین بار به طرف بینی ام بردم و بو کردم و بی اختیار یاد اون روز خونه ی شهین خانوم افتادم.یک سال پیش بود. رفته بودم ایران. شهین خانوم و دختراش رو توی یه مهمونی دیدم. بعد از ناهار و موقع استراحت، شهین خانوم به شدت اصرار داشت که براش از روش زندگی و خصوصیات زنان فرانسوی بگم. به قول خودش «از ما بهترون»:
- عسل جون ، جلوی آقای شریف هی از آزادی و استقلال زنای فرانسوی بگو باشِه؟
بعدازظهر موقع نوشیدن چای بود که آقای شریف رو صدا کرد تو اتاق پذیرایی و مدام با حرکت چشم و ابرو می خواست یه چیزی رو به من حالی کنه:
- برا آقای شریف از همون چی چی ایست ها بگو!
خنده ام گرفته بود. آقای شریف هم که دید من ساکتم این پا و اون پا کرد و گفت:
- شهین خانوم من میرم فوتبال تماشا کنم. با من کاری ندارید؟
لب و لوچه ی آویزون شهین خانوم که دخترای فامیل « شهید خانوم» صداش می کنند، دیدنی بود...

به میدون هشت سپتامبر رسیدم؛ زنان و دخترانی که گل رز قرمز دستشونه با دیدن همدیگه بی اختیار لبخند می زنند. امسال روز جهانی زن شور و هیجان خاصی داره. تصویر بزرگ فلورانس و راهنمای عراقیش روی دیوار شهرداری به چشم می خوره. فلورانس، جدی و مصمّم، انگار داره باهات حرف می زنه و در مورد موضوعی متقاعدت می کنه. چند روز پیش تصویر بزرگ جولیانا زگرانا هم کنار اونا روی دیوار شهرداری بود. دیروز برش داشتند. جولیانا الآن در بیمارستانی در ایتالیا بستری شده و خانواده اش در کنارش هستند. با یادآوری این موضوع نفس راحتی می کشم. یک هفته است که همه جا صحبت از زنان و فعالیت های اوناست. شبکه ی آرته هر شب برنامه ای را به معرفی یکی از زنان فعال و مبارز اختصاص داده است. اولین برنامه اش در مورد اینگرید بود. اینگرید بتان کور با چهره ی زیبا و دلپذیرش. سه ساله که به خاطر مبارزاتش در کلمبیا اسیر شورشی های ضد دولته. در آخرین فیلمی که شورشی ها ازش تهیه کرده اند و برای خانواده اش فرستاده اند، چه عاشقانه از عشق می گفت و امید: «عشق مانند آب روانی ست که آهسته آهسته راه خود را جستجو می کند». از ایمان به زنان و جنبش آنان گفت. بی دلیل نبود که اول از همه دختر جوانش را خطاب قرار داد: « به تو ایمان دارم، به قدرت تو و توانمندی ات!». یک ساله که دیگه خبری از او نیست. تنها …اومده سکوت و هیچ کس نمی دونه چی به سرش

شهین زن رنج کشیده ی افغان از دوران سیاه پنج ساله ی طالبان می گفت و فریاد بی رمق و خسته ی زن افغان: « ببینید چه بی رحمانه و وحشیانه روح تک تک ما زنان افغانی رو دریدند و زیر پا لگد کردند!»...

قراره آخرين برنامه ی آرته مربوط به شیرین عبادی باشه واین که چگونه یکی از هزاران زن مبارز ایرانی موفق شده پیام آور صلح و دوستی در جهان بشه...

می دونم امروزهشت مارس ، فادلا امرا در پاریس همراه دیگر مدافعان حقوق زنان، پلاکارد« نه فاحشه هستیم نه مطیع» را در دست می گیره و برعلیه خشونت مردان، مردسالاری، تبعیض ها و نابرابری ها فریاد می زنه. او يکي از مبارزين شناخته شده ي فرانسوي بر ضد قوانين تحميل شده بر زنان مسلمان است. سال 2002 بعد از اينکه که سوهن زنده زنده توسط پسر جواني در حومه ي يکي از شهرهاي فرانسه سوزانده شد، زنان فرانسوي يکپارچه به خيابان ها ريختند و خواستار آزادي و برابري حقوق زنان و مردان وحمايت قانون از جان و مال دختران و زنان مهاجر در شهرک هاي مهاجرنشين شدند. مگر نه اين که جوجه افراطي هاي تازه از تخم درآمده در شهرک هاي مهاجرنشين دختران بي حجاب رو فاحشه مي نامند و در اين ميان تنها مادر خود را پاک و معصوم مي دانند؟ فادلا امرا از جمله زناني بود که چندين روز در اطراف سفارت سودان در پاريس دست در دست زنان و مردان مدافع آزادي، حلقه اي انساني .بستند و خواستار لغو حکم غير انساني سنگسار يک دختر جوان سوداني شدند

و اما در ايران روز هشت مارس چگونه برگزار مي شود؟ نميدونم امسال باز زنان مبارز در پارک لاله جمع مي شوند تا « پاسباني که سرجمع تحصيلات کل خانواده اش به پنجم ابتدايي هم نمي رسد زل بزند به چشمانشان و بگويد: خاک بر سر کسانی که به شما ج... ها رو داده اند!»؟ پارسال در تهران 12 مليون نفري تنها حدود 1000نفر در گردهمايي پارک لاله حاضر شدند. گردهمايي که با دخالت و فشار پليس بي کفايت، و بي نظمي و قلدرگويي هاي مسئولان از هم .پاشيده شد
در جامعه اي ناآگاه، جدا افتاده از تحولات جهاني، غرق شده در خرافات و دستورهاي دست و پاگير سنتي، براي زن بودن و مبارزه کردن بايد بهايي سنگين پرداخت. مردسالاري ريشه دار، استبداد زدگي به مغز و استخوان رسيده، خشونت ديرينه از يک سو و عدم شناخت زنان از حقوق بر حق خود از سوي ديگر ، از جمله عوامل اصلي ظلم تاريخي به زنان ايراني ست که ازبين بردن آن مبارزه اي يکپارچه و سازماندهي با برنامه، طلب مي کند. مبارزه اي که سال …هاست چه در داخل و چه در خارج کشور شروع شده و همچنان ادامه دارد.

باز هم گل رز قرمزم رو به صورتم نزديک مي کنم و اسامي زنان توانمند کشورم رو در اين سه شنبه هشت مارس 2005 در ذهنم مرور مي کنم: نوشين، شيرين، سهيلا، نيره، فاطمه، …مهرانگيز، ويدا، شادي، هاله، پروين، شهلا و هزاران اسم ديگر.

راستي امروز شهين خانوم چي کار مي کنه؟ شايد باز با آينه و موچين به جون«موهاي مزاحم» پشت لبش بيافته و اصلا" ندونه سه شنبه هشت مارس روز جهاني زن و مبارزه با تبعيض بر عليه زنان است...

asalpirzadeh@yahoo.com
سايت زنان ايران