Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

ثریا محمدی /آيا به راستي با رفتن محمد بيجه دنيا امن تر خواهد شد؟

در روزها ي پاياني اسفند زمزمه ي اعدام محمد بيجه، مكمل حوادث ماه و به تعبيري سال گرديد و همزمان با صبح چهارشنبه ي آخر سال اين حكم طبق قرار قبلي با حضور خانواده هاي 22 كودك معصوم قرباني اين رويداد يا شايد جنايت دلخراش، و با اعلام انزجار آنان از محمد اجرا شد ، محمد رفت تا به قول يكي از مجريان راديو حساب خود را در دنيايي ديگر پس بدهد .

آخرین دقایق سال 83

هشت مارس، فرمانداري ، اماكن ، همراهي ها ، مخالفان ، مثله شدن دلبر ، اضطراب ، همراهان نيمه راه ، دوستان صادق ، چهارشنبه سوري ، شاديهاي منكوب شده ،بيكاري، فقر ، ايدز ، اعتياد ، تن فروشي ........

نويد سال نو با تمام سر در گمي ها ،چهارشنبه سوري ، آتش بازي ، حادثه ، بيمارستان ، اخطار و بالاخره ، تيتر درشت روزنامه " اعدام محمد بيجه عامل قتل هاي ناجوانمردانه ي كودكان پاكدشت و اينكه دنيا بدون او بي شك امن تر خواهد بود " !!

همه و همه صحنه هايي مختصر از دلهره هاي من در روزهاي پيشين .

امسال با تمام سختي ها و درگيري هاي موجود و غير قابل پيش بيني ، بالاخره 8 مارس سپري شد و بزرگداشت روز جهاني 8 مارس با وجود تمامي قلوه سنگهاي ميان راه به انجام رسيد و به اين بهانه، ديداري ديگر با مردم اهل درد اما اميدوار به تلاش براي ساختني دوباره اتفاق افتاد و پرونده ي كاري جامعه ي حمايت زنان با تمام اميدها ونيزخستگي هاي دوستدارانش ، نويد تازه تري براي بودن ، ماندن و زندگي را عرضه كرد .

در روزها ي پاياني اسفند زمزمه ي اعدام محمد بيجه، مكمل حوادث ماه و به تعبيري سال گرديد و همزمان با صبح چهارشنبه ي آخر سال اين حكم طبق قرار قبلي با حضور خانواده هاي 22 كودك معصوم قرباني اين رويداد يا شايد جنايت دلخراش، و با اعلام انزجار آنان از محمد اجرا شد ، محمد رفت تا به قول يكي از مجريان راديو حساب خود را در دنيايي ديگر پس بدهد .اما سئوال اين است محمد كه بود ؟ آيا يك جاني مادر زاد و آدمكش كه تمامي داشته هاي منفي اش را از ژنتيك گرفته بود ؟ و يا يك بيمار مفلوك و قابل ترحم كه جامعه ي بشريت بايد به برداشت چنين محصولي از لايه هاي ريز و درشت خود ننگين و شرمناك باشد ،و تا رفع كامل نابرابري ها و بي ساماني ها از پاي ننشيند؟ آيا فقر ، ناآگاهي ، عدم وجود آموزش صحيح ، نداشتن يك زندگي بر اساس نرم صحيح، وجود پدر و مادر ناآگاه ، فاصله هاي دردناك طبقاتي ، عقده ، عدم وجود حمايت هاي اجتماعي و اقتصادي و بسياري از ديگر كاستي هاي موجود ، نبود كه از محمد آن موجود خطرناك را به وجود آورد تا با تمام قساوت و وحشي گري كودكان مظلوم را همچون، يك افعي پير بعد از تجاوز و آزار با تمام حرص و ولع ببلعد ؟

آيا با تمام آرامش ديگر مي توان بدون داشتن اضطراب از انواع بي حقوقي ها عليه كودكان آنانرا به جامعه سپرد؟ آيا محمد با رفتنش تمامي مصاديق فحشا و تعرض را با خود برد ؟ آيا ديگر كودكانمان گرسنه و بي پناه نخواهند ماند ؟ آيا ديگر كودكي به خاطر نداشتن نان شب تن به دزدي نخواهد داد ؟ آيا ديگر كودكي مورد تجاوز و سو ء استفاده ي جنسي قرار نخواهد گرفت ؟ آيا ديگر كودكانمان به خاطر حاكميت تمام سنت هاي كور و شبح هاي تار فقر از پشت ميزهاي كلاس بيرون كشيده نخواهند شد به هواي يافتن نان شب و آن كه آيا دخترانمان ديگر به بهاي خرد يك و عده نشئگي پدرؤ مادر يا ديگر افراد خانواده به فروش نخواهند رسيد ؟

و بسياري از ناگفته هايي كه مي توان با مشاهده ي اوضاع نابسامان پيرامون به آن پي برد .

به هر حال سال 83 با وجود حوادث دلخراشي كه هر يك پس از ديگري درد بي پناهي انسانها ،زنان و كودكانمان را به ياد همگان مي اندازد ، سپري شد اما هنوز هيچ گام تعيين كننده اي براي نجات عزيزانمان از رنج برنداشته ايم ، سنگ ها نيز شايد نمي گذارند ، بياييد سنگ ها را برداريم پيش از آن كه بسيار دير شود .

و سال جديد را شروعي تازه براي با هم بودني پرمعنا در رفع تمامي دردها بدانيم ، بدان اميد كه ديگر شاهد آن همه ماندگي و مرگ نباشيم