Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

از اعتراض تا انتقاد / سهیلا وحدتی

اعتراض های زنان جامعه ما به اشکال گوناگون تبعیض و خشونت و زن ستیزی آغاز شده است. بسیاری از ما در زندگی شخصی مان با این کلیشه های جنسیتی به گونه ای برخورد می کنیم. در تحصیل، در کار، در زندگی شخصی وازدواج و طلاق و ... به واقعیت هایی که می خواهیم در هم بشکند، اعتراض می کنیم.

حتی اعتراض هایمان را به شیوه های گوناگون ارتباط از جمله در نوشته هایمان – ازوبلاگ گرفته تا داستان و نمایش – با هم در میان می گذاریم و بازتاب می دهیم. و این روند اعتراض ها و پرسش های ما زنان از نقش هایی که در جامعه برایمان بریده اند و دوخته اند و ما به قامت خود نمی پسندیم ادامه دارد. گاه این اعتراض ها به انتقاد می روید، و گاه در مرحله اعتراض می ماند و درجا می زند. توضیح اینکه در اینجا منظور از «اعتراض» واکنش اعتراض آمیز به کنش یا وضعیت نامطلوب است در حالیکه منظور از «انتقاد» کنش یا واکنش آگاهانه و هدفمند با هدف تغییر وضعیت موجود در راستایی مشخص و تعیین شده می باشد.

اعتراض های ما زنان دو جنبه دارد، یکی شخصی و دیگری اجتماعی. با نگاهی به رخنه زنان در عرصه های گوناگون دانشگاهی، هنری و شغلی به نظر می رسد که برخی از ما در زندگی شخصی مان شیوه های موفق تری را برگزیده ایم و به نتایج ملموسی رسیده ایم. اما در اعتراض اجتماعی هنوز دستاورد چشمگیری نداشته ایم.

ما در زندگی شخصی خود، چه آگاه باشیم و چه نباشیم، از وضعیت موجود در اطرافمان «انتقاد» می کنیم. بدان معنی که وضعیت موجود را به نقد می کشیم، عوامل منفی آن را مشخص می کنیم و با آن برخورد می کنیم. ضمن آنکه سعی می کنیم از عوامل مثبت به نفع خودمان استفاده کنیم، پشتیبانی های فردی را با شیوه های گوناگون جلب کنیم و کارمان را جلو ببریم، تلاش داریم انتقاد سازنده ای از وضعیت داشته باشیم و آن را به نفع خود بهتر سازیم چرا که شلوغ کردن اوضاع نفع شخصی ما را تامین نمی کند مگر آن که مجبورشویم به سیم آخر بزنیم. ما در زندگی شخصی خود تلاش داریم که در نهایت نقش سازنده ای ایفا نماییم و در برخورد با عوامل سد راه مان در محیط اطراف، از تعصب بیجای پدر گرفته تا دلسوزیهای محدود کننده مادر تا حرف های بیجا ونگران کننده مردم، تلاشمان بر این است که کمترین آشوب ممکن را برانگیزیم و حداکثر استفاده را از امکانات موجود برای تغییر به نفع خود ببریم.

این رفتار ناشی از آن است که ما در زندگی شخصی خود بدان درجه از خودآگاهی فردی رسیده ایم که مشکلات و امکانات اطرافمان را واقع بینانه بسنجیم و منافع شخصی خود را مطابق با میل و سلیقه خود تشخیص داده و علیرغم ممانعت های موجود در جهت رسیدن به هدفمان گام برداریم.

به نظر من ما به عنوان یک جمع از زنان هنوز به این درجه از خودآگاهی نرسیده ایم و جنبش زنان در کشور ما هنوز در مرحله «اعتراض» قرار دارد و برای گذار به مرحله «انتقاد» تلاش می کند. ما اعتراض می کنیم و یک پدیده یا قانون یا موضعگیری را بطور کلی محکوم می کنیم، از آن ایراد می گیریم و آن را تخطئه می کنیم بدون آنکه هیچ جنبه مثبتی در آن بیابیم. این به این دلیل نیست که ما مطلق گرا هستیم یا پدیده ها را سیاه یا سفید می بینیم. بلکه واقعیت این است که در برخورد به فشارهای موجود که هویت انسانی ما زنان را نفی کرده و می کند، اولین واکنش ما بصورت اعتراض بروز می کند.

جنبه دیگر اکتفا کردن ما به اعتراض و خودداری از انتقاد این است که کمتر گوش شنوایی برای انتقادهای ما پیدا می شود. آنچه در مقابل ماست همچون دیوار سنگی عظیم و صعب العبوری می نماید که ما فقط می توانیم وجود آن را تصویر کنیم بدون آنکه امیدی به ایجاد روزنه و سوراخی در آن ببینیم.

اما خوب است توجه داشته باشیم که هنگامی که جامعه صدای اعتراض ما را شنید، منتظر حرکت بعدی ماست. ادامه اعتراض بدون پشتوانه حرکت منطقی و سنجیده نه تنها به نفع ما نیست بلکه به ضرر ما عمل خواهد کرد چرا که جامعه به آن صدای اعتراض خو کرده و در نتیجه بتدریج آن را از ذهن خود فیلتر می کند و گاه حتی واکنش منفی نسبت به این صدای یکنواخت پیدا می کند.

مرحله پس از اعتراض برای ما می تواند مرحله «انتقاد» باشد. در این مرحله به جای ایرادگیری محض از واقعیت های موجود زن ستیز در جامعه و تخطئه و محکوم کردن سیاست های مسئولین امور باید نگاه دقیق و واقع بینانه ای به مشکلات و امکانات موجود داشته باشیم، از هر امکانی هر چقدر هم کوچک استفاده کنیم، هر پشتیبانی نه چندان بزرگی را از طرف مسئولین به نفع خود جلب کنیم، هر گام مثبت را تشویق کنیم، و هرگام منفی را حتی اگر کاملا محکوم می کنیم، به نقد بکشیم و نقدی مسئولانه از عاملین و دست اندرکاران اجرای آن گام همراه با پیشنهادات عملی به عنوان راهکارهای مشخص ارائه دهیم.

جنبش اعتراضی یک حرکت واکنشی است که لزوما راه حل ارائه نمی کند و سازنده نیست. اما رشد آن به مرحله خودآگاهی این توان را فراهم می آورد که جنبش آگاهانه وضعیت موجود خود را درک کند، هدف درازمدت و کوتاه مدت خود را انتخاب نماید و در این راستا نیازها، امکانات و مشکلات را همراه با همیاران و پشتیبانان احتمالی شناسایی کرده و در جلب آنان بکوشد، و نیز مخالفت ها را پیش بینی کرده و در برخورد با آنها با برنامه عمل کند.

نمونه خوبی از این شیوه کارفعالیت های سازمان ملل متحد در حیطه مسائل زنان از جمله راهنمای عمل پکن+10 است که بیانگر چنین تلاش آگاهانه ای برای ارتقاء حرکت زنان به سوی خودآگاهی است وتلاش می نماید با استفاده از یک سری محورهای مشخص چارچوب مشکلات را ترسیم نماید تا زنان هر کشور با توجه به شرایط ویژه بومی خود راهکارهای مشخص را برگزینند و مطالبات مشخص از دولت خود را ارائه نمایند.

ما خوشبختانه در پیوند با نهضت جهانی زنان در رابطه با سازمان ملل فعال گشته ایم و بسیار می توانیم از این تجربه ها بیاموزیم تا روند حرکت جنبش زنان را در راستای خودآگاهی و سازندگی اجتماعی شتاب بخشیم و آن را از یک جنبش اعتراضی به جنبشی سازنده رشد دهیم که نه فقط صدای اعتراض آن شنیده می شود، بلکه نقش سازنده آن در عمل نیز دیده می شود.

باعث تاسف است که شرایط عقب ماندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورما چنان ناامیدکننده است که اکثر ما زنان تمایلی به «نقد» نشان نداده و عموما به «اعتراض» بسنده می کنیم و نقد را بیشتر وظیفه پژوهشگران می دانیم تا فعالین اجتماعی. واقعیت این است که ابتدا ما باید گفت و گوی انتقاد آمیز را در کشورمان شروع کنیم، و گرچه در ابتدا نتایج درخشانی بدست نخواهیم آورد، اما درعمل می توانیم شیوه مناسب انتقاد را بیاموزیم و تا حد امکان پشتیانی افکار عمومی را در این راهها جلب کنیم چرا که چاره ای جز تغییر وضعیت موجود نیست و اعتراض برای تغییر این وضعیت در جهت خواسته های ما کافی نیست. انتقاد اولین گام در راستای کنش و واکنش های سازنده درمسیر تغییرات اجتماعی به نفع زنان است. ما زنان در این راه نقش عمده و سنگین و دشواری بر عهده داریم. اگر چه بس دشوار است که سخن بگوییم وقتی که هنوز نامرئی هستیم و دیده نمی شویم و شنیده نمی شویم، اما باید بگوییم و انتقاد کنیم تا دیده شویم و شنیده شویم... چه کسی گفت مبارزه آسان است؟
soheilavahdati @ yahoo.com