Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

همايش "صداي زنان خاورميانه / فرح طاهری "

او از حضور هر روزه مرگ در افکار زنان گفت. زني از کمپ پناهندگان فلسطيني برايش در اي ميلي نوشته بود"بچه من با اميد به مرگ و شهادت در کمپ بزرگ ميشود و اين ايده مرا ميترساند، چگونه با اين موضوع کنار بيايم." و زن ديگري نوشته بود"غده اي در سينه ام پيدا کرده ام و ميبينم که همان راهي را ميروم که مادرم 37 سال پيش رفت و همين غده را يافت و از خود ميپرسم آيا مرگ ميتواند رستگاري در پي داشته باشد؟"

صداي زنان خاورميانه
پنجشنبه 10 مارچ ساعت 2 بعدازظهر در اتاق Harry Crowe دانشکده اتکينسون دانشگاه يورک يک همايش نيم روزه به همت پرفسور هايده مغيثي استاد دانشگاه يورک برگزار شد.
اين همايش که چهارمين سال خود را پشت سر ميگذاشت بخشي از پروژه "پراکندگي، اسلام و جنسيت" است که به مناسبت روز جهاني زن برگزار شد.
سخنرانان اين جلسه سه زن ايراني، اسرائيلي و لبناني تبار بودند که در دانشگاه هاي آمريکاي شمالي تدريس ميکنند.
پرفسور مغيثي ضمن خوشامد به حاضران که حدود 70 تن بودند و در ميان آنان تنها چند ايراني به چشم ميخورد، گفت: ايده تشکيل اين سمپوزيوم از کلاسي آمد که من از 4 سال پيش در آن تدريس ميکنم.
او تأکيد کرد: ما فکر نميکنيم که از لحاظ بنيادي صداي زنان خاورميانه با ساير زنان جهان متفاوت است ولي بيشتر مواقع صداي زنان خاورميانه يا شنيده نشده و يا اصلا صدايي نداشته اند. چنين جلساتي براي اين است که بگوييم ما وجود داريم و صدايي داريم. ما در مورد شباهت ها و تفاوت ها در اين صداها حرف ميزنيم. سخنران هاي امروز تلاش ميکنند کاري کنند تا به تنوع ها احترام بگذاريم؛ تنوع در قوميت، جنسيت، نژاد و ...

دکتر مغيثي از افرادي که با اين پروژه کار ميکنند همچون فرشيده نسرين تشکر کرد و فرشيده نسرين را فردي با استعدادهاي متنوع خواند که ضمن تحقيق آکادميک، به کار هنر و کارگرداني تئاتر و ديگر رشته هاي مربوط به آن هم ميپردازد. عايشه، هليا، کريم، اما، ميشل، تينا و... از ديگر دانشجوياني هستند که با اين پروژه کار ميکنند. او همچنين از لزلي فورست که همکار اين پروژه است قدرداني کرد.
لزلي فورست پشت ميکروفن قرار گرفت و سخنان کوتاهي را در رابطه با پروژه عنوان کرد و سپس نوبت به اولين سخنران رسيد.
دکتر اِولين آکاد (EVELYNE ACCAD) استاد دانشگاه سخنان خود را زير عنوان "از بمب ها تا سرطان سينه: سياستهاي جنسيتي براي زنان عرب"("FROM BOMBS TO BREAST CANCER: THE POLITICS OF SEXUALITY FOR ARAB WOMEN") ارائه کرد.
دکتر آکاد در بيروت به دنيا آمده و بزرگ شده است. در حال حاضر استاد ادبيات تطبيقي در دانشگاه ايلينويز و علاوه بر آن نويسنده، شاعر و آهنگساز است و کنسرت هاي بسياري در سراسر آمريکا و ديگر کشورها برگزار کرده است. او گفت در 22 سالگي به خاطر تبعيض ها عليه زنان و جنگ داخلي در آنجا از لبنان گريخته است ولي رابطه اش را با آن قطع نکرده. او به تازگي سفري به لبنان داشته است.
او گفت در سال 1975 وقتي جنگ در لبنان شروع شد من شروع کردم به ساخت آهنگ، چون خيلي ناراحت بودم و اينطوري اندوهم را بيرون ميريختم.
دکتر آکاد بخشي از سخنانش را با کلام موسيقي بيان ميکرد. او ترانه اي خواند از نورالدين ابا شاعر الجزيره اي که به مناسبت جنگ 1976 تل زعتر سروده بود به نام "تپه آويشن"(تل زعتر). "اولين" با گيتار اين ترانه را به زبان فرانسه خواند.

دکتر آکاد از تحقيقش گفت که طي آن مقايسه اي کرده بين جنگ و سرطان و رابطه اين دو را باهم بررسي کرده. تحقيقات او در بيروت و اردوگاههاي صبرا و شتيلا در ميان آوارگان فلسطيني بوده است.
او از حضور هر روزه مرگ در افکار زنان گفت. زني از کمپ پناهندگان فلسطيني برايش در اي ميلي نوشته بود"بچه من با اميد به مرگ و شهادت در کمپ بزرگ ميشود و اين ايده مرا ميترساند، چگونه با اين موضوع کنار بيايم." و زن ديگري نوشته بود"غده اي در سينه ام پيدا کرده ام و ميبينم که همان راهي را ميروم که مادرم 37 سال پيش رفت و همين غده را يافت و از خود ميپرسم آيا مرگ ميتواند رستگاري در پي داشته باشد؟"
"اولين" دوباره ترانه اي خواند در نکوهش جنگ "جنگ همه چيز را از بين ميبرد، خشونت و خون، بيگناهان ميميرند، ميميرند، ميميرند."
سخنران اشاره کرد که در لبنان پروژه اي به راه انداخته است براي حمايت از زنان آزارديده که در حال پيشرفت است.
ترانه ديگري که "اولين" خواند، "ميخواهم زنده بمانم" بود.
"ميخواهم زنده بمانم تا شرم را از بين ببرم؛
ميخواهم زنده بمانم تا فراموش شدگي را از بين ببرم؛
ميخواهم زنده بمانم تا به خواهرم بياموزم چگونه سرش را فرازمند نگه دارد."
در بخش پرسش و پاسخ به کنفرانسي که به تازگي(4 تا6 مارچ 2005) در رام الله (کرانه غربي) فلسطين برگزار شده بود اشاره شد و دکتر مغيثي که خود در اين کنفرانس حضور داشته، درباره آن توضيح کوچکي داد و گفت: بهترين بخش اين کنفرانس روز دوم، پنل بحث بين زنان نسل جوان و نسل قديمي تر فلسطيني که عضو احزاب هم بودند در گرفت، و در نهايت آنها به اين نتيجه رسيدند که ممکن است تفاوت عقيده وجود داشته باشد ولي اين دليل نميشود که هيچکدام کمتر از ديگري به آزادي فلسطين باور داشته باشد و براي آزادي آن متعهد نباشد.

سخنران بعدي دکتر شهرزاد مجاب مدير انستيتوي مطالعات زنان و مطالعات جنسيت در دانشگاه تورنتو و استاد دپارتمان آموزش بزرگسالان و مشاوره رواني در انستيتوي مطالعات در آموزش انتاريو ، بود.

سخنراني دکتر مجاب زير عنوان
“The Particularity of ‘Honour’ and the Universality of ‘Killing’: A Feminist Pedagogy”
موضوع قتل دختران و زنان توسط پدر، برادر، همسر و ساير نزديکانشان زير عنوان "قتل براي ناموس" يا قتل هاي حيثيتي را بررسي ميکرد.
دکتر مجاب ضمن تبريک روز جهاني زن گفت، از شش سال پيش در مورد "قتل ناموسي" در ميان زنان کرد در شمال عراق، ترکيه و ايران تحقيق ميکند. تحقيقات او همچنين چگونگي برخورد زنان فعال کرد(Kord)در آن مناطق با موضوعاتي مثل "قتل ناموسي" و زنان زنداني را در بر ميگرفت.
سخنران اشاره کرد که در لندن، استکهلم و آمستردام زنان کرد تحت همين نام کشته شده اند. در سال 2002 مردي به نام عبدالله دختر 16 ساله اش به نام "حِشو" را به خاطر داشتن دوست پسر ميکشد. چون پدر از اعضاي اتحاديه ميهني کردستان بوده به افرادي که درگير تحقيق در اين خصوص بودند گفته شد در اين مورد زود نتيجه گيري نشود و به آن "قتل ناموسي" اطلاق نگردد و در پايان هم اعلام کردند"دست سياه اهريمن، حشوي پروانه را از باغ زندگي چيد"!
دکتر مجاب به قتل ديگري که در سوئد روي داده بود نيز اشاره کرد و گفت: ما در اين تحقيق به نکاتي برخورديم: اينکه ما به اندازه کافي آمار در اين زمينه داريم همچنين اسناد، و اينکه هيچ استراتژي جهاني براي متوقف کردن اين موضوع وجود ندارد.
او اشاره کرد، اگر نشست هاي پکن +10 را دنبال کرده باشيد ميبينيد که دوباره واتيکان و محافظه کارها دارند براي گرفتن حقوقي مثل حق سقط جنين اعمال نفوذ ميکنند.
امروزه اين تبعيض ها را به اسم نسبيت فرهنگي و تنوع فرهنگي توجيه کرده و پاسخ ميدهند.
تئوريسين هاي دو طرف شرق و غرب زير لواي نسبيت فرهنگي ميگويند که بايد تفاوتهاي فرهنگي ديده و تحمل شود. در حالي که در اروپا و کانادا توجه به نسبيت فرهنگي سياست عمومي را شکل ميدهد و دائمي ميکند.

سخنران بعد دوريت نامان Dorit Naaman استاديار دانشگاه کوئينز و پرفسور مطالعات فيلم در Alliance Atlantis بود.
او متولد و بزرگ شده اورشليم در اسرائيل است. دوريت نامان مستند 16 دقيقه اي به نام "خانه، خانه ي تلخ/شيرين" را که خود ساخته بود به نمايش گذاشت.
در آغاز اين فيلم او را ميبينيم که روي پله هاي حياط خانه اش در کينگستون انتاريو نشسته و از روياي هر انسان براي داشتن سرپناه ميگويد. از خانه اي که براي خود در کانادا ساخته است و آن را وصل ميکند به داستان خانه ي سليم مردي که سه بار خانه اش توسط نيروهاي اسرائيلي تخريب شده است. سليم به انگليسي داستان ساختن خانه اش را شرح ميدهد. او روي تکه سيماني از خانه تخريب شده اش نشسته و ميگويد که پس از خريد قطعه زميني آن را ميسازد ولي به بهانه اينکه خانه او در سراشيبي واقع شده آن را تخريب ميکنند. اين بار با دوندگي بسيار جواز ميگيرد و دوباره ميسازد ولي باز با بهانه اي خانه تخريب ميشود. در سال 2003 توسط داوطلبان دوباره خانه ساخته ميشود و به مرکز "صلح" مشهور ميشود و محل گردهمايي اعراب و اسرائيلي هايي که با هم دوست هستند، ميشود ولي دوباره دستور خراب کردنش صادر ميشود. اين بار سليم موضوع را دنبال ميکند تا حکم به ديوان عالي اسرائيل ارجاع ميشود ولي ديوان در آگوست 2004 دستور تخريب را صادر ميکند و سليم و همسر و 6 فرزندش يکبار ديگر از خانه شان رانده ميشوند.
دوريت در فيلم از سليم ميپرسد: من شنيده بودم که فقط خانه آنها که در عمليات انتحاري شرکت ميکنند تخريب ميشود، و سليم ميگويد شايد فقط يک درصد خانه هاي تخريب شده مربوط به بمب گذاران انتحاري باشد بقيه همه شرايط مرا دارند.
او در فيلم پيشروي شهرک سازي اسرائيلي ها در کرانه غربي را نشان ميدهد و در کنارش خانه هاي فلسطينيان که تخريب شده بودند.
در مورد برخورد بين اسرائيل و فلسطين دوريت معتقد است که ديالوگ در اين ميان حياتي ست و گوش دادن اولين قدم است.
او همچنين گفت، چهره اي که رسانه هاي جريان اصلي از اسرائيل نشان ميدهند چهره من و دوستانم در اسرائيل نيست و من سعي کردم با اين مستندم از اين چهره فاصله بگيرم.
او افزود: وقتي براي ديدار فاميلم که همگي در اسرائيل هستند، به آنجا برگشتم، و از آنجا براي دوستانم در آمريکاي شمالي نامه ميفرستادم متوجه شدم که من دورنمايي را به آنها نشان ميدهم که تا به حال درباره آن اطلاعي نداشتند.
مستندي که دوريت نامان نمايش داد بسيار متأثرکننده بود. شايد اگر يک عرب اين فيلم را ساخته بود آنقدر تأثيرگذار نميشد که يک زن روشنفکر اسرائيلي دست به تهيه آن زده بود. با آنکه سليم با تمام مصائبي که بر سر خود و خانواده اش آمده بود باز با طنز خاصي از تخريب خانه اش ميگفت، و حتي در بعضي مواقع حاضران را به خنده مي انداخت، اما فيلمي سراسر درد بود.
مقايسه آوارگي سليم و خانواده اش با خانه خانواده دوريت که براي ميهماني دور هم جمع شده بودند و ميزها با انواع غذا در محيطي پر از آرامش و زيبا آراسته شده بود، تفاوتي وحشتناک را نمايش ميداد.
او در پاسخ به پرسشي در مورد زنان انتحاري ميگويد: من با بمب گذاران انتحاري مخالفم ولي استيصال آنها را درک ميکنم. او گفت، اين موضوع پيچيده اي است و نميخواهم در موردش مختصر صحبت کنم که ممکن است سوءتفاهم ايجاد کند.
از فيلم دوريت استقبال زيادي شد خصوصا از سوي عرب هايي که در ميان شرکت کنندگان بودند. دوريت تشويق شد تا خارج از برنامه تعيين شده اش يک فيلم کوتاه ديگرش را هم نمايش دهد. مستندي که او و مادرش سوار بر اتومبيل خياباني را طي ميکنند که يک سوي آن اورشليم جديد و سوي ديگرش اورشليم قديم يا به عبارتي بخش اسرائيلي نشين و عرب نشين اورشليم بود. در ميان راه او از جلوي خانه کودکي اش عبور ميکند و خاطراتش را مرور ميکند. موسيقي متن فيلم او موج راديوي داخل اتومبيل است که دائم تغيير ميکند، از موسيقي عبري، به عربي، از کلام عبري به عربي و در اين انتخاب خلاقيتي ديده ميشد که گويي در جاي جاي اين خيابان و اين شهر دو فرهنگ پا به پاي هم زيسته اند. مسلمانان و يهوديان اين شهر از ديرباز همزيستي داشته اند، آنها که ميتوانستند دوست بدارند و دوست داشته شوند، امروز دشمن اند. مادرش به او هشدار ميدهد که به بخش عرب نشين نميشود رفت چون بايد از پاسگاه هاي بازرسي بگذرند و دردسر دارد پس خاطرات آن سو را فقط بايد از دور مرور کرد.
از دوريت در مورد موسيقي عربي در ايستگاههاي راديويي اسرائيل سئوال شد. او گفت، در گذشته ها موسيقي عربي و کتابهاي عربي همه جا وجود داشت ولي بعدا اسرائيل آنها را ممنوع کرد و بدين ترتيب رابطه عرب هاي اسرائيل با فرهنگ خودشان گسسته شد. بعد از نشست اسلو محدوديت ها در اين زمينه کم و کتابهاي عربي ترجمه شد و کانالهاي تلويزيوني عربي و آهنگهاي عربي اجازه پخش پيدا کرد. الان در خانه اسرائيلي ها وقتي تلويزيون روشن است شما سريالهاي مصري را ميبينيد و يا ام کلثوم را که ميخواند.

بعد از تنفس کوتاهي بخش پرسش و پاسخ جمعي برگزار شد و آخرين بخش برنامه هم پذيرايي از ميهمانان شرکت کننده در اين نشست نيم روزه بود.
گفتني است که کليه سخنراني ها به زبان انگليسي ارائه شد.
براي برپايي چنين جلسه پرباري بايد به دکتر هايده مغيثي و همکارانش تبريک و خسته نباشيد گفت.

بزرگداشت روز جهاني زن
شنبه 12 مارچ در سالن اوريول کاميونيتي سنتر، سازمان زنان 8 مارس به همراه فعالان چريکهاي فدايي خلق و گروهي از فعالان جنبش زنان، روز جهاني زن را گرامي داشتند.
برنامه ساعت شش و نيم بعدازظهر با نمايش ويديوکليپ "نيمه ديگر" کار "سارا" آغاز شد. عکسهايي از زنان و دختران به روي پرده نمايش داده ميشد و صداي گرم گيسو شاکري با شعري از مينا اسدي و آهنگ شاهپور باستانسير آن را همراهي ميکرد.
سهيلا از سوي زنان 8 مارس نگاه کوتاهي داشت به تاريخچه شکل گيري روز جهاني زن. او گفت: هشتم مارس 95 سال پيش، 15 هزار زن کارگر عمدتا از کارخانجات نخ ريسي در نيويورک دست به تظاهرات زدند و پليس نيويورک به آنها حمله کرد و تعدادي را دستگير و به زندان انداخت.
دو سال بعد از اين واقعه، کلارا زتکين از زنان مبارز آلمان، پيشنهاد داد تا روز 8 مارس روز جهاني زن ناميده شود. و از آن سال اين روز به عنوان روز جهاني زن در همه جهان گرامي داشته ميشود.
سهيلا اشاره کرد، بعضي از فمينيست هاي متعلق به نيروهاي راست ميخواهند هشتم مارس را به روز مبارزه زنان عليه مردان تبديل کنند، در حالي که اين طور نيست. اين روز، روز پيوند زنان و مردان مبارز براي رسيدن به حقوق خودشان و مبارزه با حکومتهاي سرکوبگر است.

پس از سهيلا، فيروزه و آذر پشت ميکروفن قرار گرفتند. فيروزه نگاهي داشت به فروغ فرخزاد شاعر زن ايراني. او گفت، در مورد ادبيات مبارزاتي زنان از فروغ به بعد شاهد رشد زيادي هستيم. فروغ شاعر زن هنرمند از ديوارهايي عبور کرده بود که نبايد. شاعر از هيچ پناهي در جامعه برخوردار نبود. دختران از پدران و برادران شرم ميکردند که کتابش را به دست بگيرند و زنان از همسرانشان( و البته اين موضوع در ميان قشر روشنفکر وجود نداشت) ولي فروغ فارغ از هر بايد و نبايدي شاعري ميکرد.
فيروزه به تحول فروغ در مجموعه اشعارش اسير، ديوار، عصيان و تولدي ديگر پرداخت و گفت، در مدت 14 سال نشر آثارش شاهد سير تحول او ميباشيم.
به گفته فيروزه، عشق در جوامع طبقاتي ميوه ممنوعه اي است که تاوان دارد و فروغ به عشق پرداخت.
فيروزه دو شعر از فروغ انتخاب کرد و خواند.
... آری، آغاز دوست داشتن است
گرچه پايان راه ناپيداست
من به پايان دگر نينديشم
که همين دوست داشتن زيباست
...
آذر نيز شعر "کسي به فکر باغچه نيست" را از آخرين مجموعه شعر فروغ "ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد" که پس از مرگش منتشر شد، انتخاب کرد و خواند.
... حياط خانه ما تنهاست/ حياط خانه ما تنهاست
تمام روز
از پشت در صداي تکه تکه شدن مي آيد
منفجر شدن ...

بعد از تنفس کوتاهي همراه با پذيرايي، ندا از سازمان زنان 8 مارس با تبريک روز جهاني زن سخنانش را آغاز کرد.
او گفت: در شرايطي روز جهاني زن را جشن ميگيريم که کشورمان ايران در بدترين و حادترين دوران خودش به سر ميبرد.
او با اشاره به وضعيت زنان در ايران که جمهوري اسلامي مسبب آن است، گفت، سيصدهزار فاحشه حرفه اي وجود دارد. هزاران دختر 5 تا 15 ساله هر ساله وارد بازار فحشا ميشوند. تهران مرکز دختران فراري شده و باندهاي فحشا و مواد مخدر در کمين آنها نشسته اند.
فروش دختران به شيخ نشين هاي خليج ابعاد وحشتناکي به خودش گرفته. قتل دختران به دست برادران، پدران و شوهرانشان، مرگ هزاران زن به خاطر زايمان و سقط جنين مخفيانه، فرار دختران از کشور و رفتن به کشورهاي خارج براي فحشا ابعاد گسترده اي به خود گرفته. فقر و فحشا و گرسنگي در بدترين حالت روي زنها متمرکز شده.
ندا با اشاره به نابساماني ها گفت، اما هر جا که ظلم و ستم هست مقاومت هم وجود دارد. زنها مخالفتشان را از فرداي روز انقلاب اعلام کردند. زنها الان قشر وسيعي از روشنفکران را تشکيل ميدهند. رژيم جمهوري اسلامي ميداند که مبارزات زنان ناقوس مرگ آن ها را به صدا درآورده، اوضاع بحراني ايران اقشار و طبقات مختلف را وارد ميدان مبارزه کرده است.
ندا اضافه کرد، اما در اين ميان اروپائيان با دادن جايزه نوبل به زنان، ملي مذهبي ها، رفراندوم چي ها، جناح راست اپوزيسيون مثل رهبري اکثريت ميخواهند سوار جنبش زنان شوند. رفراندوم چي ها راه افتاده اند امضا جمع ميکنند. رفراندوم شور و اميد مردم را به هرز ميدهد. اينها[طرفداران رفراندوم] در کنار مردم نيستند، در مقابل مردم هستند و ميخواهند از جنبش زنان براي رسيدن به قدرت استفاده کنند. رفراندوم ثمر ديگري ندارد جز اينکه مدتي ديگر انقلاب را به تعويق بيندازد.
ندا در مقابل اين عمل اشاره کرد که سازمان زنان 8 مارس فراخواني را در نظر دارد که به طور گسترده در سراسر اروپا و آمريکا و کانادا عليه قوانين اسلامي چون حجاب و حضانت و ... عمل کند و گفت با پيوستن به اين کمپين بايد با کارهاي خود جلوي هر کار رفرميستي در اين زمينه را بگيريم. براي اطلاعات بيشتر در اين زمينه به سايت 8 مارس www.8mars.com مراجعه کنيد. اين سازمان طي اطلاعيه هاي آتي مردم را در جريان اقدامات خود قرار خواهد داد.

بعد از سخنان ندا، فيلم OUT "The Making of a Revolutionary" نمايش داده شد. اين فيلم زندگي لورا وايت هورن، زن مبارزي است که 14 سال از زندگي خود را در زندان گذراند. لورا به اتهام انفجار ساختمان کاپيتول همراه با پنج تن ديگر دستگير و به 20 سال زندان محکوم ميشود که از اين مدت 14 سال را در زندان ميگذراند. او پس از آزادي در سال 1999 هنوز اجازه ندارد از ايالت خود نيويورک خارج شود.
لورا در سال 1944 در نيويورک در يک خانواده ليبرال يهودي به دنيا آمد. پدرش وکيل و مادرش مددکار اجتماعي بود. خانواده او با سابقه ذهني که از يهودکشي آلمانها در خلال جنگ جهاني دوم داشتند افرادي آزادانديش و کاملا عليه نژادپرستي بودند. در دوراني که کمونيستها در آمريکا تحت تعقيب و فشار قرار گرفتند موسوم به "ترس سرخ"، بسياري از دوستان آنها کارشان را از دست دادند.
لورا در فيلم ميگويد: من طوري بزرگ شدم که به عدالت باور داشته باشم. پنجم دبستان بودم که متوجه تفاوت بين مدرسه ام که روزولت نام داشت و تماما سفيدپوست ها در آن بودند و در شرايط بسيار خوبي قرار داشت با مدرسه لينکلن که کمي آن طرف تر بود و فقط سياهپوست ها در آن بودند و بسيار امکانات فقيرانه اي داشت، شدم و پيشنهاد دادم که اين دو مدرسه مخلوط شوند که امکانات آنها تقسيم شود و پدرم خنديد و گفت خوب است ولي بهتر است اين کار را بزرگترها بکنند.
لورا در فيلم به اولين مبارزات دانشجويي اش عليه جنگ ويتنام اشاره کرد و تظاهرات سياهپوستان عليه نژادپرستي حاکم در آمريکا که در آن او و چند تن از دوستانش پابه پاي دوستان سياه پوستش در اين تظاهرات شرکت داشتند. او همچنين به مسئله لزبين بودن خودش و مبارزه اش در ميان اين گروه عليه جنگ و نژادپرستي و تبعيض جنسي اشاره کرد.
در اين فيلم در کنار زندگي لورا، مبارزات ملت آمريکا را هم شاهد هستيم. اين فيلم تاثيرگذار اولين بار در فستيوال فيلم تورنتو نمايش داده شد و با استقبال تماشاگران روبرو شد. از آنجا که لورا به دليل ممنوع الخروج بودن نميتوانست در جشنواره حضور يابد تصوير او با وب کم بر پرده سينما ظاهر شد و او توانست به پرسش و پاسخ با تماشاگران بپردازد. در اين پرسش و پاسخ لورا همچنان از مبارزه مسلحانه دفاع ميکرد. نمايش بعدي اين فيلم در فستيوال فيلم "عدالت براي زندانيان" بود. سازمان 8 مارس از شهرزاد مجاب و امير حسن پور براي در اختيار گذاردن اين فيلم تشکر کرد.
در اين بخش هنرنمايي امير با گيتار بود. او سرود آفتابکاران و چند سرود ديگر را با نواختن گيتار و خواندن ترانه اجرا کرد و حاضران با او همراهي کردند و فضايي شاد به وجود آوردند.
بخش پرسش و پاسخ پايان بخش مراسم گراميداشت روز جهاني زن بود که ندا از سوي سازمان به پرسش هاي حاضران در خصوص رفراندوم پاسخ داد.
گفتني است چريکهاي فدايي خلق ايران، حزب کمونيست کارگري ايران، حزب کمونيست ايران و سازمان زنان هشت مارس در کنار سالن ميز کتاب و نشريه داشتند.
روز جهاني زن گرامي باد!