جنسيت و زبان/ آزاده سپهری
زنستيز است و اين در برخورد با جنسيت به وضوح انعكاس مييابد. غريزهي جنسي در فرهنگ ما به عنوان پديدهاي شيطاني، حيواني و پست شناخته ميشود.
پيش از پرداختن به اصل موضوع لازم به توضيح است، كه كلمهي جنسيت در اينجا در مقابل sexuality، به معني مجموعهي بروزات، احساسات و واكنشاتي كه منشا در غريزهي جنسي دارند، و كلمهي جنس در مقابل واژهي انگليسي sex به كار رفته است. در زبان فارسي اما اكثرا واژههاي جنس و جنسيت مترادف دانسته شده و هر دو با مردي و زني يا رجوليت و انوثيت (ر.ك. فرهنگ معين) تعريف شده اند.
فرهنگ ما متاثر از اسلام و به اين دليل شديدا جنسيتستيز، مردسالار و زنستيز است و اين در برخورد با جنسيت به وضوح انعكاس مييابد. غريزهي جنسي در فرهنگ ما به عنوان پديدهاي شيطاني، حيواني و پست شناخته ميشود. انسان بر خلاف حيوان، ميتواند غرايز جنسي خود را سركوب كند، ميتواند زندهگي جنسي خود را كنترل كند و در فرهنگ ما او موظف است با اين اميال شيطاني به مقابله برخيزد.
زن از آنجا كه در فرهنگ ما از همان حقوق ناچيز مردان هم برخوردار نيست، در زمينهي جنسي نيز با محدوديتهاي بيشتري روبهروست. غريزه و ميل جنسي زن همواره از سوي فرهنگهاي مردسالار مورد انكار قرار گرفته است. براي نمونه اسلاميون در برابر اين سوآل كه چرا زن بايد حجاب داشته باشد و مرد نه، پاسخ ميدهند كه زن با ديدن اندام مرد تحريك نميشود و اين مرد است كه از نظر جنسي تحريكپذير است. در واقع فرهنگهاي مردسالار اصولا جنسيت زن را زير سوآل ميبرند.
به دليل سنتها و فرهنگ موجود، بيان مسايل جنسي در جامعهي ما تابو به شمار ميآيد و اين جلوي رشد انديشه و زبان را در اين زمينه گرفته و موجب ناتواني زبان ما در بيان مسايل جنسي شده است.
در فرهنگ ما به شدت از به كار بردن واژهها و اصطلاحاتي كه به نوعي در ارتباط با جنسيتاند، دوري ميشود. در مواردي هم كه ناچار به بيان يكسري مسايل ميشويم، از كلمات عربي و لاتين كه گنگ و غيرملموساند، استفاده ميكنيم. مثلا اگر بخواهيم از آلت جنسي زن يا مرد نام ببريم، واقعا با مشكل روبهرو خواهيم شد. به كار بردن كلمات فارسي كير و كس قبيح قلمداد ميشود و كلماتي مانند چوك و نايژه از يادها رفتهاند، پس پناه ميبريم به كلمات عربي از قبيل قضيب، فرج و . . . از آنجا كه كلمات عربي بر اثر استفادهي زياد برايمان قدري ملموس شدهاند، اخيرا استفاده از كلمات لاتين رواج پيدا كرده است. به جاي كلمات فارسي، عربي و نيمهعربي خونريزي يا عادت ماهانه و قاعدهگي كلمهي پريود را به كار ميبريم، به جاي مهبل از واژن، به جاي چوچوله از كليتوريس، به جاي ارضاي جنسي از ارگاسم، و . . . استفاده ميكنيم.
واژهها به خودي خود نه خوباند نه بد. برداشت ما از واژههاست كه آنان را به بد و خوب، زشت و زيبا، كثيف و تميز و سبك و سنگين تقسيم ميكند. از آنجا كه جوامع انساني مداوما در حال تغييرند، تعاريف، برداشتها و نورمهاي يك جامعه نيز دايما تغيير ميكند. بهطور مثال واژههاي كير و كس در زمان قديم واژههايي بودند خنثي، كه اعضايي از بدن را مشخص ميكردند. اين اعضا پست شمرده نميشدند و نام آنان نيز بدون شرم به كار گرفته ميشد، چرا كه جنسيت و غريزهي جنسي در فرهنگ قديم ما پديدهاي انساني و طبيعي تلقي ميگشت و با آن به طور طبيعي نيز برخورد ميشد. براي نمونه در فرهنگ معين در مقابل كلمهي " كير كاشي" ميخوانيم : "آلتي كه سابقا در كاشان بصورت نره ميساختند و زنان شهوي آنرا بكار ميبردند ؛ سابوره ، مچاچنگ". اگر امروز فرهنگ مردسالار ما ميل جنسي در زن را گناه ميشمارد و حتا منكر آن ميشود و سعي در محروم نگهداشتن زن از لذتهاي جنسي دارد، در زمان قديم نه تنها ميل جنسي زن به رسميت شناخته ميشد، بلكه وسايلي نيز براي فرو نشاندن ميل جنسي در اختيارش قرار ميگرفت.
در فرهنگ امروز ما اگر واژههايي مانند كير يا كس "كثيف" و قبيح تلقي ميشوند، به اين دليل است كه ما غريزه و اعضاي جنسي را كثيف و "حيواني" ميدانيم و از داشتن عضو جنسي عضوي كه "انسانيت" ما را زير سوآل ميبرد چنان خجالت ميكشيم، كه از آن به عنوان "شرم" نام ميبريم. با چنين فرهنگي بيهوده است كه به دنبال واژهگان جنسي بگرديم كه بكر باشند ، چرا كه پس از مدتي آنها نيز در ذهن مردم كثيف تلقي خواهند شد ، چنانكه اگر تا چند دههي ديگر جمهوري اسلامي در مملكت ما حكومت كند و فرهنگ خود را در ميان مردم رواج دهد ، بسياري از كلماتي كه هنوز به كار برده ميشوند، مانند پستان، از نظر عرفي نيز جزو كلمات ممنوعه به شمار خواهند آمد. در واقع ما بايد واژهگان موجود را از كثافت ذهني خود بزداييم، نه اين كه آنان را از بين ببريم و كلماتي نوين جايگزينشان كنيم.
با اينكه در زبان عاميانه مسايل جنسي با صراحت بيشتري بيان ميشود، اما آن نيز وضع بهتري از زبان استاندارد ندارد. در واقع زبان عاميانه در بازتاب ديد و طرز تفكر جامعه در رابطه با مسايل جنسي صراحت بيشتري دارد. برخورد منفي نسبت به جنسيت اگر در زبان استاندارد خود را در پرهيز از به كار بردن واژهها و اصطلاحات جنسي نشان ميدهد، در زبان عاميانه اين بيش از هر چيز در شوخي، جوك، ناسزا و متلك منعكس ميشود. پست شمردن غريزه و اعضاي جنسي در اصطلاحاتي مانند "كيري" يا "تخمي" (= آشغال، بد، تقلبي و بيمصرف)، "كسخل" يا "كسمشنگ" (= خلوضع) و يا "كسو شعر" (= چرت و پرت) خود را نشان ميدهد.
در زبان عاميانه فرهنگ مردسالار و زنستيز نيز بيشتر مجال عرضاندام مييابد. اگر در زبان استاندارد رابطهي جنسي با اصطلاحاتي مانند همخوابهگي، نزديكي و آميزش بيان ميشود، در زبان عاميانه رابطهي جنسي با "كردن" و "دادن" تعريف ميشود، كه مرد در آن نقش فاعل و زن نقش مفعول را بازي ميكند. اين از آنجا ناشي ميشود كه در فرهنگ ما رابطهي جنسي در دخول خلاصه شده است. به همين جهت به روابط جنسي مرد با مرد نيز تنها از همين زاويه (كي ميكند و كي ميدهد) نگاه ميشود و رابطهي جنسي زن با زن، از آنجا كه هر دو مفعول محسوب ميشوند، اصلا به حساب نميآيد.
گناه شمردن ميل جنسي در زن و رابطهي جنسي براي زن سبب شده كه در همهي ناسزاهاي جنسي، زن مورد خطاب اصلي قرار گيرد. به غير از كلمهي "كوني" كه مرد را به خاطر نوع رابطهي جنسياش مستقيما مورد تحقير قرار ميدهد - و آنهم به اين خاطر كه مردانهگي و فاعليت خود را از دست داده و نه به دليل رابطهي جنسياش- ساير ناسزاهاي جنسي، فقط روابط جنسي زن را مد نظر دارند، مانند (خوار يا مادر) جنده ، خواركسه، مادرقحبه و غيره . لازم به گفتن نيست كه تا زماني كه تغييرات اساسي در فرهنگ ما حاصل نشود، زبان جنسي ما همينگونه الكن، مردسالار و زنستيز باقي خواهد ماند.
فرهنگ فرديتستيز، جنسيتستيز و زنستيز سد بزرگي بر سر راه رشد طبيعي انسانهاي جامعهي ماست. اين فرهنگ با روي كار آمدن رژيم آخوندي تشديد نيز شده است. براي دفاع از حقوق فردي انسان و حق تعيين سرنوشت فرد، روشنگري در مورد مسايل جنسي و مبارزه براي كسب آزاديهاي جنسي نيز ضروريست.
قاصدک
|