Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

زندان دوشيزگي/ نسرین افضلی

ارائه گواهي پزشكي بكارت عروس به خانواده داماد ، توهين به شخصيت زن و بياحترامي به حريم خصوصي او تلقي ميشود در حاليكه هيچ حساسيتي روي كاربرد هاي فراوان نماد اين تفكر يعني كلمه «دوشيزگي» وجود ندارد .

بسياري از كساني كه اعتقاد به برابري حقوق زن و مرد يا لزوم از بين رفتن نگرشهاي سنتي نسبت به زنان دارند متاسفند كه چرا غالب دختران به قواعد مردسالارانه جامعه تن ميدهند و خود واقعي و حقي كه براي خود قائلند را كتمان ميكنند. براي نمونه نگرش رايج در جامعه دوشيزگي دختران پيش از ازدواج را يك ارزش مي داند و به همين دليل دختراني كه مايل نيستند شوهر آيندهشان از سابقه روابط جنسي آنها مطلع شود دست به دامان جراحان و پزشكان مي شوند. اما فمينيستها آنان را به باد انتقاد ميگيرند كه چرا تسليم اين نگرش مرد سالارانه مي شوند ؛ به ويژه هنگامي كه همين نظام ارزشي حاكم بر جامعه روابط جنسي پيش از ازدواج را براي پسران ، مجاز و حتي لازم مي داند. تبليغات وسيعي كه از سوي حكومت براي ازدواج موقت و كفايت رضايت طرفين در مشروعيت آن صورت مي گرفت هم اين مطلب را تاييد مي كند. اما روابطي در حد بسيار پايينتر براي دختر گناهي نابخشنودني و ننگي ابدي تلقي مي شود . در مفابل فمينيستها معتقدند مردي كه اين حق را براي زنان، دست كم به اندازه مردان، قائل نيست و يك وضعيت فيزيولوژيكي را برابر با تمام ارزشها و قابليتهاي انساني ديگر زن مي داند ، مردي متحجر و واپسگراست و همان بهتر كه چنين ازدواجي صورت نگيرد.
اما براستي آيا تنها اين گروه از دختران وظيفه مبارزه و مقابله با اين رسوبات ذهني جامعه را دارند وتنها آنها هستند كه بايد هزينه ايستادگي در برابر اين تعرض تاريخي و به رسميت نشناختن هميشگي حريم خصوصي زنان را بپردازند ؟
ارائه گواهي پزشكي بكارت عروس به خانواده داماد ، توهين به شخصيت زن و بياحترامي به حريم خصوصي او تلقي ميشود در حاليكه هيچ حساسيتي روي كاربرد هاي فراوان نماد اين تفكر يعني كلمه «دوشيزگي» وجود ندارد . هر چند ظاهرا زمانه آن دستمال كذايي و فال گوش ايستادن خانواده شوهر پشت حجله عروس و داماد ؛ كه خواري زن ايراني در چنان فرهنگي را نشان ميداد ؛ به پايان رسيده است اما به راحتي موارد متعددي را ميتوان برشمرد كه حاكي از نوعي پذيرش و باور ضمني نسبت به اين است . مثلا چند نفر از زنان فمينيست ايراني حاضر هستند از عاقد بخواهند هنگام خواندن خطبه عقد ، از كلمه « دوشيزه » استفاده نكند و به سنگيني نگاهها و پچ پچههاي مادر شوهر و پدرشوهر و... اهميتي ندهند وبه آنها بقبولاند كه دوشيزگي يا نادوشيزگي او مسالهاي كاملا شخصي است . به همين صورت در مورد شناسنامه و كارت دعوت عروسي و... .
يا پايين بودن مهريه زنان بيوه در ازدواج مجدد مسالهاي طبيعي شمرده ميشود .
البته بسياري از فعالين حقوق زنان ، آزادي ارتباط جنسي را در اولويت خواسته هاي زنان نميدانند و عدهاي به دلايل مذهبي آن را رد ميكنند . تنوع نگرش به اين مساله مشابه تنوع گرايشهاي فمينيسم است ولي بايد توجه كرد آنچه در اين بين اهميت دارد جدا از پذيرش نياز جنسي زنان همانند مردان ؛به رسميت شناختن زن به عنوان انساني است كه حريم خصوصي او هم به اندازه مردان قابل احترام است . از سوي ديگر همان نظام ارزشي كه در خصوص روابط جنسي پيش از ازدواج اين گونه هنجارها و ناهنجارها را شكل مي دهد در ادامه زندگي زناشوئي هم ارزشهايي مشابه را بازتوليد كرده و زمينه ساز برخي از مهمترين مشكلات فراروي خانوادهها مي شود . طبيعي است نقد هنجارهاي عرفي درون خانواده مستلزم بازنگري در نظام ارزشي آفريننده آن هنجارها است و منطقا اين بازنگري تا دوران پيش از ازدواج امتداد خواهد يافت. فمينيسم ايراني بايد شهامت ورود به اين عرصه را در خود تقويت نمايد.