Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

آزار جنسی علیه کودکان ،نگاهی به ریشه ها و اندیشه ها / شادی امین

مردی جوان با لبخندی همراه با خواهشی مرموز ، مقابل مدرسه ای انتظار میکشد ، دختر بچه 6 یا 7 ساله ای شادان از مدرسه خارج شده و نگاهش به مرد می افتد ، گویی بار اول نیست که او را میبیند. به سوی او می دود. مرد آبنبات چوبی ای در دست دارد که به دختر می دهد.
مرد دست دختر بچه را گرفته و به راه می افتند. در راه زنی توجهش به آن دو می افتد و گویی دختر بچه را می شناسد با تعجب نگاهی به مرد می اندازد.

در صحنه بعدی ، مردم محله جمع شده و دور او را حلقه میزنند. دختر بچه دست او را رها میکند و به سوی یکی از زنانی که میشناسدش می دود. مرد وحشت زده و ناکام در جا خشکش میزند. آبنبات بر سنگفرش خیابان می افتد ...
و گوینده جمله ای میگوید شاید در این باب که " مراقب کودکان خود باشید " و یا " به آنها یاد بدهید با غریبه ها حرف نزده و با آنها به جایی نروند."
این کلیپ ویدیویی در تلویزیون کانال عربی مراکش است. و گوشه ای از واقعیت را بیان می کند . اما آ یا این فقط غریبه ها هستند که بچه ها را مورد آزار جنسی قرار میدهند و یا بیش از 90 در صد موارد سو ء استفاده جنسی از کودکان توسط افراد مورد اعتماد کودک و خانواده او و باز از این میزان بیش از 80 در صد آن توسط افراد خانواده یعنی پدر ، عمو ، دایی ، برادر و ... صورت می گیرد. یعنی که در یک کلام سقف امن خانه ما ، سقفی برای تامین امنیت مجرمین میگردد و محل شکنجه ، سوء استفاده جنسی و آسیب به کودکان.

پس پرداختن به امریعنی آزار جنسی کودکان، ضرورتا با بررسی نهاد خانواده ، و دیگر ارکان حفظ این مناسبات یعنی مذهب ، تابو ها و اخلا قیات و قوانین و نهادهای حقوقی همراه میگردد.

خانواده و نقش آن در حفظ مناسبات موجود :

دولت در دوره معاصر ، دیگر فقط یک ماشین خالص نظامی و پلیسی یا سازمان مرکب از محاکم قضایی، حقوقی، زندان و شکنجه گاه های طبقه حاکم نیست بلکه علاوه بر همه اینها یک نهاد برنامه ریزی، سیاست گذاری ، اجرایی و آموزشی و فرهنگی طبقه حاکم نیز هست.
دولت مجموعه نهاد هایی است که مستقیم و غیر مستقیم به نیاز های این جامعه پاسخ می دهد.
نیاز هایی که برگرفته از نیازهای گردش سرمایه در دست عده ای معدود است. بی دلیل نیست که خانواده را نهادی مقدس میخوانند تا در پناه آن ابزار توجیه فرهنگی و حقوقی استثمار مضاعف زنان و نگاه کالایی به کودکان میسر گردد.

نهاد "مقدس" خانواده قرار بود کانون عشق پاک میان " زن و مرد" باشد ( این تعریف جامعه طبقاتی از خانواده است که ضرورتا زن و مرد را در کنار هم قرار می دهد تا تولید مثل و چرخه نیروی کار را تضمین کند) در حال حاضر اين کانون خود یکی از کالایی ترین مناسبات را در معیار های انتخاب زوج به نمایش می گذارد. ميزان ثروت و زيبايي معيارهای اصلي ای هستند که برای انتخاب شريک زندگي دخيل هستند.

در چنین شرایطی عواطف و مناسبات افراد خانواده نسبت به هم منبعث از زیر بنای مادی حیات اجتماعی انهاست. در یک نگاه گذرا میتوان دریافت که علائق و وابستگی افراد خانواده های فقیر در جوامع عقب مانده در قیاس با طبقات دیگر یا در قیاس با اروپای غربی بسیار به ظاهر رقیق تر و عمیق تر است.این امر تنها به شرایط مادی زیست آنها مربوط است.
جامعه ای که مسئولیت شهروندان خود را به عهده نمی گیرد، فرد سالخورده را محتاج فرزندان و فرزندان را محتاج والدین و وابسته به آنها می کند.

تحت فشار فرهنگ مرد/ پدر سالار از کودکان حق اختیار و انتخاب آزاد سلب می شود و رشد آزاد آنان ناممکن می شود.
نیروی کار ارزان کودکان برایشان سودهای نجومی حاصل میکند تا میلیونها کودک 3 تا 14 ساله در سراسر جهان زیر فشار استثمار شدید مرگ تدریجی خود را زندگی کنند.

"صنعت سکس" که در ردیف یکی از سود آورترین تجارت های جهان است کودکان بسیاری را قربانی خود می کند تا در جهان سرمایه بر پاشنه خود بچرخد.
متاسفانه صنعت پورنوگرافی که در طبیعی جلوه دادن خشونت بر زنان سال ها است که با دست باز عمل می کند در حال حاضریکی از مبلغین سکس با کودکان است و در هرفروشگاه اسباب سکس و یا مجله پورنو یی میتوان هیکل های نحیفی را یافت که با جملاتی در رابطه با کوچکی جثه شان تبلیغ و عرضه می شوند.
و بدین ترتیب پورنوگرافی با حقانیت بخشیدن به خشونت و فانتزی های بیمار گونه جنسی از جنایاتی که علیه زنان و کودکان صورت می گیرد دفاع می کند. و تجاوز و سکس با کودکان را طبیعی جلوه می دهد .
استثمار جنسی کودکان در غالب خرید و فروش کودکان برای تامین نیاز های جنسی عده ای سالوس در تایلند ، پاکستان ،هند، ایران ، دبی، عربستان و... و بالاخره آلمان و آمریکاو ... به وفور یافت می شود.

پس دولت و کلیه نهادهای تابع آن در صدد حفظ مناسبات موجود و یا تعدیل کاستیهای آن هستند. هر گونه تغییری در این مناسبات چنانچه منافع صاحبان قدرت را به خطر اندازد بایستی با پیگیری و استقلال مبارزاتی کسانی که در اجرای آن ذینفع هستند به کرسی نشانده شود. با این تعبیر هر گونه تغییر رادیکال در قوانین و مناسبات جاری به میزان مبارزات و دخالتگری ما ارتباط مستقیم دارد.

سوء استفاده یا آزار جنسی کودکان یعنی چه؟

سوء استفاده یا آزار جنسی کودکان یعنی این که فردی بالغ از قدرت ، زور ، آتوریته و موقعیت خود نسبت به کودک استفاده کرده و از او برای ارضای جنسی خود یا دیگری (دیگران) استفاده کند و با ایجاد ترس، وابستگی و ... کودک را وادار به سکوت کرده و او را از دفاع و کمک طلبیدن ناتوان سازد.
این عمل می تواند به صورت دست زدن به آلت جنسی و دیگر اعضای بدن کودک و یا برعکس وادار کردن او به دست زدن به آلت جنسی خود و یا تجاوزاز طریق دخول و یا تهیه عکس ، فیلم و به طور کلی لخت کردن و تماشای او و ...
باشد.

در شرایط بی حقوقی کودک در اجتماع امکان دادخواهی کودک تنزل یافته وتحت عنوان "عرصه خصوصی" میدان تاخت و تاز مردان عضو خانواده ، دوستان و فامیل هر چه گسترده تر می گردد.

علت سکوت کودکان در ایران علاوه بر نداشتن هر گونه پناه قانونی در چهار چوب فاکتورهایی چون اخلاق و عرف اجتماعی قابل توضیح است.
پنهان کاری اجتماعی که قرار است سلامت اخلاقی جامعه را تضمین کند. یعنی" در موردش حرف نزنیم تا شیوع پیدا نکند و روی دیگران باز نشود ..." به عامل تداوم این جنایات و باز تولید آن در خفا بدل می گردد.

قوانین شرعی و عرفی موجود گلوی کوچک و جثه ریز این کودکان را آنچنان در هم می تند که بعضی از آنها دیگر هیچگاه رمق دوباره ایستادن را نمی یابند.

آزار و سوء استفاده جنسی و تجاوز در باور عمومی همردیف با عمل سکس قلمداد شده و طبیعی یا حد اقل عادی جلوه داده می شود.
تاثیر چنین عادی سازی ای را در مقاله ای در نشریه زنان " اینجا تنها خانه امن دختران فراری است" میتوان دید.
نویسنده مقاله که خود زن میباشد و از فعالین پیگیر حقوق زنان نیز هست ، در توضیح سوء استفاده جنسی از دختری به نام معصومه توسط نا پدریش چنین مینویسد:" مادرش جوان بوده که پدرش مرده و حالا معصومه (15 ساله) و برادرش با ناپدری نمی سازند. مادر معصومه ، هر چقدر هم که جوان باشد، معصومه جوان تر است و ناپدری ، مثل بقیه آدم ها، زیبا پسند." . مجله "زنان" شماره 70 ، رویا کریمی مجد. و بدين طريق حق سوء استفاده جنسي نا آگاهانه تحت عنوان "زيبا پسندی" مرد!! توجيه مي شود.

و یا در مقاله ای درنشریه آرش شماره 74 از فردی به نام دکتر! مکارمی که در تقبیح همجنسگرایی قلم فرسایی کرده میخوانیم که "سکس با کودکان" را به عنوان یکی از" شیوه های جایگزین" برای رابطه " معمول بین زن و مرد" عنوان میکند.

و یا سیما بینا در کنسرت خود در " خانه فرهنگ های جهان" در برلین با صدای زیبایش در ترانه ای از قول مردی میخواند " هوای یار چهارده ساله دارم" و من از ترجمه آن برای دوست آلمانی ام شرم میکنم و جمعیت در حال لذت بردن است !! بي هيچ انديشيدني و... زمزمه اعتراضي چند زن در هنگام خروج و ... و یا ...

قوانین:

همزمان با انواع فشارهای جسمی که برای تنبیه کودک نافرمان اعمال می شود که گاها ممری برای خروج فشارهای اجتماعی است ، سوء استفاده جنسی از کودکان در اشکال متفاوت صورت میگیرد.
30 در صد کودکان مورد خشونت های حاد والدین قرار می گیرند ، در عین حال متاسفانه آمار خشونت جنسی بر کودکان از این نیز فراتر است.
با ید توجه داشت که علی رغم اینکه غالب قربانیان تجاوز و آزار جنسی بر کودکان دختر بچه ها هستند اما پسر بچه ها نیز از این آزار در امان نبوده بلکه دائما بر آمار قربانیان آن افزوده میگردد.
در عین حال هستند زنانی نیز که خود یا با مشارکت دیگری مرتکب تجاوز و آزار جنسی کودکان شده اند. این امر اما آنچنان در مقایسه با عاملین مرد نازل است که تغییری در این استدلال ایجاد نمی کند که جامعه مردسالار بانی و مبشر خشونت و تجاوز به زنان ، کودکان و نو جوانان است . و زنان در مبارزه با این فجایع ذی نفع بوده و بایستی فعالیت های خود را بر علیه این جنایات شدت دهند.

ماده قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: 112- هر گاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط كند فاعل كشته ميشود و ...
ماده 114- همین قانون می گوید : حد لواط با ‌چهار بار اقرار نزد حاكم شرع نسبت به اقرار‌كننده ثابت ميشود‌.
وماده 118- اضافه میکند: با شهادت كمتر از ‌چهار مرد عادل لواط ثابت نميشود و ...
ماده 119- شهادت زنان به تنهايی يا به ضميمه مرد لواط را ثابت نميكند‌.
اثبات این عمل برای دادگاه آنچنان سخت و نا ممکن شده که عملا مجازات عاملین این جنایت امری محال میباشد.
قانون هیچ مجازاتی برای زنی که دختر یا پسر بچه ای را مورد آزار جنسی قرار دهد قائل نشده است .
در عین حال این قانون تنها به لواط اشاره دارد و نه آزار و اذیت جنسی دختران.

در این مورد تنها قانون موجود در موردزنای با محارم میباشد که طبق ماده 82 قانون مجازات اسلامی مجازات آن قتل است. اما در این مورد نیز شیوه اثبات آن مثل مورد لواط بوده و امری نزدیک به محال. در عین اینکه مناسبات حاکم و حجب و حیا ، شرم و ترس از مجازات فرد قربانی اصولا مانع از طرح این موارد در مراجع قانونی می گردد.
در بیشتر موارد خودکشی و یا قتل توسط اعضای خانواده از عواقب تجاوز در چهارچوب خانواده میباشد.

بهمن کشاورز رییس کانون وکلای تهران در این رابطه می گوید:" به دلیل حجب و حیایی که دختران و زنان ما دارند، حتی اگر مورد تجاوز نیز قرار گیرند به مراکز حمایتی یا مراجع قضایی رجوع نمی کنند و حاضرند این خفت را تحمل کنند ، اما پرونده هایشان به جریان نیفتد". گذشته از واقعيت نهفته در اين نقل قول ، مي بينيد که مورد تجاوز قرار گرفتن برای زن !! "خفت" محسوب ميشود و نه برای فرد متجاوز!!
وی در ادامه میگوید :"هنوز در برخی از شهرستان های جنوب کشور دخترانی به دلیل تجاوز به آنها در خانواده هایشان ، توسط پدر ، برادر، و حتی پسر عمو ها به قتل میرسند و شناسنامه های این دختران به آ تش کشیده میشود."

یکی از تازه ترین نمونه های چنین قتلی مورد مریم بود که پدرش نبی سرش را با کارد میوه خوری از سرش جدا کرد ، در کیسه ای گذاشت و به کلانتری محل رفت و در معرفی خود گفت : "من از ناموسم دفاع کردم".مریم کشته شد چون پدرش فکر میکرد که دایی اش به او تجاوز کرده ...

اما این قوانین سرچشمه اش کجاست ؟

برای نمونه میتوان سن ازدواج دختران را ذکر کرد که در جمهوری اسلامی ایران سند رسمی تجاوز به کودکان است ( رجوع شود به قانون- ماده 1041).
محمد عایشه 9 ساله را به "عقد خود " در می آورد و مورد تجاوز قرار میدهد و 1400 سال بعد آیت الله خویی در توضیح المسائلش مینویسد :
اگر به واسطه شیر دادن ، حق شوهر از بین نرود، زن می تواند بدون اجازه شوهر بچه کس دیگری را شیر بدهد. ولی جایز نیست بچه ای را شیر دهد که به واسطه شیر دادن به آن بچه ، به شوهر خود حرام شود. مثلا اگر شوهر او دختر شیر خواره ای را برای خود عقد کرده باشد، زن نباید به آن دختر شیر دهد، چون در اینصورت خودش مادر زن شوهرش می شود و بر او حرام می گردد. ( توضیح المسائل خویی/ صفحه 311/ مساله 2453)

در حال حاضر و پس از اصلاح قانون توسط " مجلس اصلاحات" سن نکاح دختر 13 سال تمام شمسی است و طبق ماده 1041 قانون مدنی عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به این سن هم با رعایت مصلحت به تشخیص دادگاه صالح و اذن ولی جایز است.
در جامعه ای که سن قانونی برای افتتاح حساب بانکی 18 سال است ، مصلحت چه کسانی است که ازدواج و تجاوز قانونی به دختر بچگان را جایز می شمارد؟

واقعیات و موهومات:

تن و جان های مورد آزار جنسی قرار گرفته ، در طول تمام زندگی خود این آسیب را به همراه دارند. این صدمه را نمی توان اندازه گیری کرد. نیازی هم نیست. بایستی با هر آسیبی به کودکان مقابله کرد. هیچ کودکی نباید ابزار و وسیله ارضاء امیال جنسی دیگری قرار گیرد.

متاسفانه ما در جامعه ایران و جامعه ایرانی خارج از کشور با سکوت مطلق در این رابطه و درک های ایده آلیستی و منزه طلبانه روبرو هستیم .
در بین ما هستند کسانی که فکر می کنند " همه سوء استفاده جنسی از کودکان را محکوم می کنند و شما کسی را نخواهید یافت که از آن دفاع کند."
این عده یا در نهایت ساده دلی دچار اویفوری (خوش خيالي کاذب) هستند و یا آگاهانه کاهلی و تجاهل را تبلیغ میکنند. چرا که متاسفانه نه تنها عاملین تجاوز بلکه مدافعین آشکار و نهان ، آگاه و نا آگاه و زن و مرد آن ، در بین ما کم نیستند. از چنین منظری است که وظیفه ما در نقد تمام عینیت موجود و طرح دور نما و افق مان در این عرصه اهمیت دو چندان می یابد.

نگرش عمومی در این مورد نیز نگاهی غیر واقعی و از سر نا آگاهی است. برای مثال میتوان به مواردی از درک عامیانه موجود اشاره ای کرد:

- آزار جنسی کودکان بیشتر توسط غریبه هاست و الا کسی خودش با بچه خود چنین کاری نمی کند.
- واقعیت اما چیز دیگری است: بیش از 90 در صد موارد آزار جنسی توسط نزدیکان و افراد خانواده کودک صورت می گیرد.

- آزار جنسی کودکان در اقشار پایین جامعه و بی سواد ها رخ می دهد.
- واقعیت اما چیز دیگری است: آین امر متاسفانه در تمام اقشار اجتماعی مشاهده شده و فاقد شاخص هایی است که با آن بتوان قشر یا طبقه خاصی را با آن تعریف کرد.

- آزار جنسی کودکان خطایی است که ممکن است از کسی یک بار سر بزند واشتباهی است که رخ داده است.
- واقعیت اما چیز دیگری است: آزار جنسی کودک عملی طراحی شده و معمولا تکراری است. عاملین این جرم معمولا ماه ها و سال ها این عمل را با قربانی و یا قربانیان متفاوت خود ادامه می دهند.
در این رابطه علنی کردن هویت متجاوزین از اهمیت ویژه ای برخوردار است. امری که مخالفت با آن تحت هر توجیهی کمک به تکرار این جنایت در حق کودک دیگری است وتجربه دیگر کشورها و تجربه ما ( هر چند محدود) اثبات این مدعا ست.

- اگرظن خود را به فرد مجرم نشان دهیم و او را متوجه "خطایش" کنیم ، دست از این عمل بر می دارد.
- واقعیت اما چیز دیگری است: در مجموع عاملین آزار جنسی هیچ احساس تقصیری از خود نشان نمی دهند و حاضر به پذیرش مسئولیت خود نیستند و تلاش می کنند بار این موضوع و عواقب آن را به دوش کودک ، مادر او و یا خانواده اش بیندازند.

در این رابطه اینگر گران که قربانی تجاوز پدرش بوده ، مینویسد: " یک روز وقتی دامنم را بالا کشید و خواست آلت جنسی ام را نوازش کند ، دامنم را پایین کشیدم و گفتم "نه". او هم سریع عقب نشینی کردو از اتاق خارج شد.

یک شب/ آن وقت ها که مادرم شب کار بود/ به اتاقم آمد. با حرکت انگشتانش که لای پاهایم میلغزیدند از خواب بیدار شدم. نمی دانستم چکار کنم. مادرم منزل نبود و خواهر کوچکترم کنارم خوابیده بود.از ترس اینکه مبادا خواهرم بیدار شود چیزی نگفتم. پاهایم را به هم چسباندم و در حالیکه لحاف را به دندان گرفته بودم، غلتی زدم و روی شکم خوابیدم. نمی خواستم صورتش را ببینم. فکر می کردم با پشت کردن به او همه چیز تمام خواهد شد. اما او لاشه کثیفش را روی من انداخت و در میان سکوت ، وحشت و درد به من تجاوز کرد.

آن وقت یازده سالم بود. نمیدانستم چکار کنم . هنوز شوکه بودم که شب بعد هم به سراغم آمد. سعی کردم مقاومت کنم ولی فایده ای نداشت...
فردای آن روز وقتی مادرم در خانه را باز کرد، احساس آرامش کردم. می خواستم به آغوشش پناه ببرم و از درد و عذابی که از پدرم برده بودم ، برایش بگویم. اما این آغوش هرگز به رویم گشوده نشد ...این ماجرا پنج سال طول کشید ، یک روز فکر کردم دیگر برایم قابل تحمل نیست . جلویش ایستادم و گفتم " دیگه این مسئله نباید تکرار بشه." او هم خیلی خونسرد جواب داد: اگر تو اینطور میخواهی باشه! ولی تو خودت هم میخواستی.
بهش گفتم : نه این دروغه! من هرگز نخواستم. هرگز!
ولی انگار که حرفم را نشنیده باشد گفت : حالا که تو نمیخواهی دیگه این کار رو نمیکنیم! بعد هم دستش رو جلو آورد و با من دست داد. چنان رفتار میکرد که گویی قرار دادی را که قبلا با توافق هم بسته بودیم ، فسخ میکردیم!اصلا باورم نمی شد. احساس گناه شدیدی میکردم. تمام تقصیر ها را به گردن من انداخته بود و حتی طوری وانمود می کرد که گویا این کار را برای رفع نیاز جنسی من می کرده . از خودم و آلت جنسی ام متنفر شده بودم و فکر میکردم آدم کثیفی هستم. نمیتوانستم خودم و یا دیگران را دوست بدارم. از زندگی و همه آدم ها بدم می آمد....( فصلنامه زن/شماره 3 /چاپ در سوئد/ اینگر گران)

آمار:

سالانه دو میلیون دختر بچه در جهان مثله جنسی می شوند.
سالانه تنها بین هند و پاکستان 9000 کودک به عنوان کالای سکس تجارت می شوند.
یکصد میلیون کودک خیابانی در سراسر جهان در معرض انواع سوء استفاده ها هستند.
سی در صد موارد تن فروشی کودکان هستند که غالبا مبتلا به بیماری ایدز و ... هستند.
سالانه دویست هزار کودک تنها در آلمان مورد آزار و اذیت جنسی قرار می گیرند، یعنی در هر ساعت 22 کودک مورد آزار و خشونت جنسی قرار می گیرند.
80 در صد متجاوزین از افراد خانواده و نزدیکان مورد اعتماد کودک هستند. متاسفانه تنها دو هزار مورد این جنایات به شکایت قانونی ازفرد متجاوز منجر می شود.

آمار در ایران و تابو بودن این مسئله :

یک زن ایرانی میگفت 20 سال مثل سگ نگهبان در خانه خوابیدم تا بچه هایم آنچه را من تجربه کردم ، تجربه نکنند.

یک همه پرسی از 123 دختردر تهران/ در یک مدرسه/ نشان می دهد که 20 نفر آنها در طول زندگی خود حداقل یک بار مورد سوء استفاده جنسی واقع شده اند.

نمونه های بسیار موارد آزار جنسی ، زنگ خطری است که به ما ضرورت مقابله آشکار با آن را گوشزد می کند.
در مورد ایران اما آماری در دست نیست که بتوان با ارجاع به آن ابعاد این فاجعه را توضیح داده و برای آن راه حل ارائه نمود.

علت این امر در تابو بودن و سکوت و در خفا ماندن این مسئله است. تابو که در مذاهب ، فرهنگ ها و جوامع مختلف در اوایل قرن 19 برای مواردی به کار میرفت که انجام آن مصلحت عمومی را خدشه دار میسازد ، در حال حاضر رنگ و روی دیگری به خود گرفته است. صاحبان قدرت ، کلیسا و دیگر نهادهای اجتماعی ، برای حفظ سیستم ناعادلانه کنونی به تابو سازی پرداخته و هر آن چه که قدرت و سیطره آنان را به زیر سوال ببرد به عنوان تابو معرفی کرده و جامعه را از انجام آن بر حذر می دارند.

برای مثال در جامعه مبتنی بر نظام مرد سالار کنترل زن بر جسم خویش تابو قلمداد شده واز دست دادن باکره گی ، سقط جنین و ... در منظر عمومی عملی ناپسند معرفی میشود.
یا برای حفظ نظام خانواده و استفاده از کار خانگی زن در جهت تربیت فرزندان ( نیروی کار آتی ) و باز سازی نیروی کار فعلی ( مردان) ، همجنسگرایی تقبیح شده وهر گونه رابطه خارج از نورم موجود تابو به شمار میرود.

در عین حال هر تابویی به دنبال خود سکوت را نیز به همراه دارد. یعنی حرف زدن در مورد آنها نیز تابو میشود و بدین سان است که به دلیل" تقدیس" خانواده ، هر گونه زیر سوال بردن آن تابو میشود و پس صحبت از تعفن موجود درون این "کانون گرم" به معنای زیر سوال بردن آن قلمداد شده و مذمت میشود.
حتی مواردی که اعضای خانواده هم مسبب جرم نبوده اند ، از وحشت محکوم شدن توسط دیگران در به اصطلاح عدم اجرای صحیح نقش های خود ، مثلا به عنوان مادر یا پدر در مراقبت از فرزندشان ، ترجیح می دهند که این موضوع علنی نشده و بدین ترتیب "آبرویشان" حفظ گردد.
واین همه در حالی است که مجرمان واقعی استتار شده و یا رسما مورد حمایت قرار میگیرند. حتما شما هم بارها شنیده اید که مثلا :" مگه این بچه مادر/ پدر نداشته ؟"و یا " مادرش کجا بوده که این اتفاق افتاده؟" و یا" بچه ای که دو بار براش این مسئله پیش اومده باید دید اشکال خودش هم کجاست ؟ و ... انواع دیگر سوال هایی که قربانی و خانواده اش را باز خواست میکند و تنها کسی که فراموش می شود فرد متجاوز است و محکوم کردنش.

قطعا با بالا رفتن آگاهی اجتماعی و شکستن چنین تابو هایی عرصه بر عاملین تجاوز به کودکان تنگ خواهد شد اما هنوز تا ریشه کن کردن این معضل راهی دراز در پیش است.

ما چه می خواهیم ؟

وظیفه تک تک ما در قبال این امر علاوه بر روشنگری و افشا و بر ملا کردن موارد آزار جنسی علیه کودکان ، همیاری ، حمایت از قربانیان در جهت اقدامات قانونی و تلاش برای تصویب قوانین موثر تر در حمایت از قربانیان و مجازات کسانی که مرتکب آزار جنسی کودکان به شکل سوء استفاده مستقیم و یا تهیه فیلم ، عکس و تولیدات پور نو از کودکان می گردند باشد.
در همین راستا یکی از خواسته های تشکل های مبارزه با آزار جنسی علیه کودکان لغو مجازات حبس تعلیقی برای مجرمان است. این مسئله در عین کمک به شناسایی مجرمین ، در جهت حفظ دیگر کودکان و جلوگیری از تکرار این عمل است. خواسته دیگر این است که این جرم در ردیف جرائم جنایی قرار گیرد.
بایستی سکوت پیرامون این جنایت را که هر لحظه زندگی ده ها و صدها و هزاران کودک بی گناه را به کام خود می کشد شکست.

انجام کار توضیحی و آموزش اصولی به کودکان و در عین حال اعتماد به آن ها و جدی گرفتن حرف هایشان باعث خواهد شد که آنها ضمن یافتن شهامت مقابله با این عمل ، یاد بگیرند که مرزهایشان کجاست و بتوانند "نه" بگویند.
بایستی خواهان وضع قوانین به نفع حقوق کودکان و در حمایت از کودکان آسیب دیده شویم. امری که در این کشورها هر چند ناکافی ، اما موجود است . در ایران اما هیچ ارگانی در دفاع از کودکان و حمایت حقوقی و اجتماعی از قربانیان تجاوز موجود نیست.
تمام کسانی که در ادارات و نهادهای قانونی در این ارتباط مشغول به کار هستند ، بایستی در ارتباط با این موضوع آموزش کافی ببینند.

بایستی خواهان ایجاد نهادهای اطلاع رسانی و آموزشی برای کودکان ، رسیدگی به شکایات ، مراکز مشاوره و درمانی برای کودکان و خانواده های آنان شویم و این خواسته را در برنامه ها و مطالبات سیاسی خود بگنجانیم.

بالا بردن سن بلوغ برای کودکان ( چه دختر و چه پسر) به 18 سال ( بر طبق کنوانسیون جهانی دفاع از حقوق کودک) ، تحصیل اجباری و رایگان ، ممنوعیت کار کودکان و مصونیت قانونی و اجتماعی فعالین و مدافعین حقوق کودک از خواسته های پایه ای هر تشکل مدافع حقوق بشر و خواهان آزادی و برابری انسان ها می باشد.

توضیحات:
من دراستفاده از واژه قربانی به این مسئله توجه داشته ام که صرفا در رابطه با بروز سوء استفاده جنسی از کودک او را قربانی نام نهاده ام والا بسیاری از اینان اکنون از عاملین موثر مبارزه با ازار جنسی کودکان بوده و یا با حرف و عمل خود برای شکستن سکوت و احیای حقوق کودکان فعالیت می کنند.
از سوی دیگراز واژه سوء استفاده جنسی از کودکان نیز باید تعریف دقیقی صورت گیرد والا این توهم را ایجاب
می کند که "استفاده" جنسی از کودک مجاز است و بحث يا اعتراض ما تنها بر سر استفاده "سوء" است .

ShadiAmin@web.de