Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

پلي گامي در بي سي - کانادا / پروين اشرفي

حتما شما هم از اينکه دولت کانادا با استقرار دادگاه هاي حکميت اسلامي در تورنتو موافقت کرده است و همچنين خطر اينکه اين برنامه و توافق با آن پايش به ايالت بي سي هم برسد را شنيده ايد.
اينکه اين تصميم تا کجا ممکن است پيش برود, هنوز هم مورد بحث و بررسي است.
اينکه امروز جامعه مسلمانان کانادا خواستار اين هستند که اختلافات خانوادگي درون جامعه خود را بر اساس قوانين اسلامي حل و فصل کنند؛ و يا اينکه جامعه يهود مدتهاست که اين کار را به نوعي انجام ميدهد, همه و همه از يک امر ناشي ميشود و آن اينکه دولت کانادا به دخالت مذهب در زندگي مردم نه تنها بي تفاوت نيست, بلکه شرايط اين دخالت را هم فراهم ميکند.

يک امر را نبايد اينجا فراموش کنيم و آن اين است که اگرچه ما بدرستي نگران پا گرفتن قوانين اسلامي در اين مملکت هستيم, ولي همينجا, در بيخ گوشمان قوانين مذاهب ديگري دارد زندگي بخشي از مردم همين ايالت را - بي سي - مثل خوره ميخورد.

دولت کانادا بر اساس توجيهاتي چون " احترام به مذاهب" و" تحمل" حتي فرهنگهاي سرکوب گر, چشمش را به روي همه مصائبي که ... براي مردم و بخصوص زنان وکودکان ببار آورده اند, مي بندد. جالب است که تازه ادعاي سکولاريسم واين حرفها را هم ميکند.

يکي ازمطالباتي که براي جنبش سکولار ايران شايد سالهاست که داراي اهميت ميباشد, مطالبه جدايي دين از دولت است. و بسيار جالب است که اين مطالبه براي ما شهروندان کانادا حالا هم, حتي در اين نقطه از دنبا, بايد در رابطه با کشور مدعي سکولاريسم , باز هم طرح باشد.

شايد اين خيلي سخت است که باور کنيم که زنان کانادايي فقط 75 سال است که به نظر ميرسد به عنوان يک شخصيت حقوقي و يک فرد منحصر به خود, برسميت شناخته شده اند.

سخت است که باور کنيم که حقوق زنان کانادا تا 22 سال پيش , هيچگونه تضميني نداشت. يعني هيچ قوانيني به نفع زنان در اينجا وجود نداشت.

اما شايد حتي برايمان بسيار سخت تر باشد که باور کنيم که در طي 57 سال گذشته اجازه داده شده است که يک فرقه مذهبي پلي گامي در بي سي آشکارا و بدون هيچ مانعي نشو و نما بکند.

اسم اين فرقه مذهبي مورموني بازمانده گان کليساي فاندمنتاليست مسيح مقدس است که مرکزشان در شهر بانتي فول در منطقه کرستن, يعني در قسمت جنوب شرقي ايالت بي سي که رسما به آن ليستر ميگويند, واقع شده است.

اين فرقه, يک فرقه انشعابي از کليساي مورمون است.
اين فرقه ادعا ميکند که آنها مورمون هاي واقعي و اصلي هستند, زيرا همچون رهبرشان ژوزف اسميت, پلي گامي مذهبي را مو به مو اجرا ميکنند.

تز و يا باصطلاح دکترين اين فرقه اين است که هيچ مردي به بهشت نخواهد رفت, مگر اينکه حد اقل سه زن داشته باشد. اين زنها توسط رهبر کليسا که پيغمبر خطابش ميکنند و يا توسط نماينده وي که از طرف خدا مامور است, به مردان هديه ميشوند.

اين فرقه مذهبي و رهبران آن هيچ بد نميدانند که دختر 14 ساله را مجبور همخوابگي با مردان بکنند و يا آنان را تبديل به "زنان الهي" مرداني بکنند که حداقل دو و يا سه برابر آنها سن دارند , تا از نظر جنسي آن مردان را راضي کنند و بعد هم بيشترين تعداد بچه را براي آنها بذايند.

اين بچه زاييدن آنچنان در اين کاميونيتي مورموني برنامه ريزي ميشود که مثلا ترتيبي ميدهند که زنهاي آنان به نوبت عادت ماهانه بشوند تا وقتي مردشان به سراغشان ميرود بدنشان از نظر فيزيکي آمادگي لازم را داشته باشد که به محض همخوابگي بارور بشود. اين برنامه ريزي مانند همان برنامه ريزي اي است که براي پرورش احشام و گله گاوها استفاده ميشود.

تکان دهنده است که مدت 57 سال هيچ کسي تلاشي نکرد براي اينکه اين کارهاي آنان را متوقف سازد. نه مقامات رسمي, نه بوروکرات هاي آنجا و نه کاميونيتي هاي مجاور. همه و همه اين واقعيت را ناديده گرفتند که اين دختران جوان و کودکان هستند که در اين کاميونيتي مذهبي مورموني مورد تجاوز جنسي قرار ميگيرند. همه گونه حقوق اوليه انساني از آنان گرفته شده است , از جمله حق تحصيل.

پلي گامي مذهبي بانتي فول در سال 1947 توسط چهار خانواده مورمون شکل گرفت. حالا تعدادشان بيشتر از 1000 نفر است. اين تعداد نسبت به ده سال قبل, هنگاميکه دولت بي سي توصيه هايي را که در رابطه با رهبران اين کاميونيتي و مبني بر اينکه اعمالشان بايد جنايت خوانده شود را ناديده گرفت, دو برابر شده است.

دولت بي سي اين توصيه ها را رد کرد , زيرا در آن زمان کولين کيبل من , دادستان کل بي سي, گفت که قانون پلي گامي چيزي نيست که عليه منشور حقوق و آزاديها در کانادا باشد و نميشود با تکيه به اين منشور آن را به چالش کشيد.

از آن زمان تا کنون, دولت بي سي همچنان به اين باور ادامه ميدهد که تضمين آزادي اعمال گروههاي مذهبي در تحت لواي منشور حقوق و آزاديها , حقوق برابري انسانها را هم تضمين ميکند.
اين همان خطري است که من در اول صحبتم به آن اشاره کردم. يعني اينکه دولت بي سي به گروههاي مذهبي اجازه رتق و فتق امور خانوادگي شان را بر اساس هر چهارچوبي که خود تمايل دارند, ميدهد, حتي اگر اين چهارچوب با قوانين سيويل کانادا مغايرت داشته باشد, تا به قول خودشان مالتي کالچراليسم و روحيه "تحمل" را به ثبوت برسانند.

به هر حال , از هماني زماني که دولت بي سي تصميم خود را مبني با عدم مغايرت پلي گامي مذهبي با منشور حقوق و آزاديها اعلام کرد, وينستون بلاک مور که يکي از رهبران اين فرقه است و 80 فرزند و 26 زن دارد, به يکي از مدافعان پروپا قرص منشور حقوق و آزاديهاي کانادا تبديل شده است!

گفته شده است که وي يک نسخه قاب گرفته از منشور حقوق و آزاديها را بر روي ميز دفترکار خود گذاشته است! دفتري که وي از آنجا شبکه کمپاني هاي خود را که به روايتي نزديک به 6 ميليون دلار ارزش دارد, اداره ميکند.

از سال 1992 هنگاميکه دولت رسما تصميم گرفت که آنان را مورد تعقيب قرار ندهد, به تعداد دختران و پسراني که در اين خانواده پلي گامي زندگي ميکنند,500 تن افزوده شده است.

براي دختران, زندگي بدين گونه ياد داده شده است که وظيفه آنها در زندگي فقط اين است که به شوهري که پيغمبر برايشان انتخاب ميکند خدمت کنند و براي آنها تعداد زيادي بچه بذايند. به آنها گفته شده است که بايد گفته هاي رهبران مذهبي و مردان و شوهران خود را اطاعت کنند, زيرا همه مردان به روحانيت تعلق دارند و همه شان پتانسيل اينکه خودشان خدا بشوند را دارند. به آنها آموزش داده شده است که تنها امکان ورود آنان به بهشت اين است که همسرشان آنان را دعوت کند. يعني با دعوت شوهر, آنان به بهشت راه مي يابند. پس بهتر است که "خوب" باشند . به عبارت ديگر بهتر است بي چون و چرا از وي اطاعت کنند.

نه تنها اين آموزشها از طريق کليسايشان به آنان داده ميشود, بلکه در مدرسه هم, با پولي که ما از مالياتمان برايش ميپردازيم, اين امور را به آنها ياد ميدهند.
دبستان و دبيرستان مستقل بانتي فول هرساله مبلغي معادل سه چهارم يک ميليون دلار از دولت بي سي, تحت عنوان اين دي پندنت اسکول اکت, يعني قانون مدارس مستقل, بودجه ميگيرد.
دو سال قبل وقتي که در کليساي مورمون ها انشعابي به رهبري وارن جفز رخ داد, وينستون بلاک مور, رهبر فرقه مورمون در بانتي فول, يک مدرسه ديگر هم بنام مورمون هيلز اسکول, بنا کرد. مقامات محلي و وزارت آموزش و پرورش اجازه دادند اين مدرسه داير بشود اگر چه که ساختن آن در زمينهايي که مخصوص کشاورزي بود, غير قانوني محسوب ميشد.

اخيرا ليست اسامي دختران 14 , 15 و 16 ساله اي در آمده است که به مرداني که 10, 20, 30 و 40 سال بزرگتر از آنان بودند, داده شده اند. خبرها مبني بر اين است که دخترخوانده را مجبور به اين ميکنند که بقول خودشان با ناپدري " ازدواج الهي " بکنند. مدتهاست که تعداد نوزادان ناقص و معيوب بسياري که در اثر همين رابطه جنسي در محدوده خانواده, به دنيا آمده اند , بخصوص در فرقه هاي مورمون در کلرادوسيتي و آريزونا, بالا رفته است. تعداد دختران و زنان جواني که بطور غيرقانوني بين بانتي فول و کلرادو سيتي قاچاق ميشوند, هر روزه رو به افزايش است.

بعضي از اين دختران را چندين بار از مرز عبور ميدهند. يعني مرتب ميبرند و برميگردانند. چند تن تا کنون بهمراه سه و يا چهار فرزند خود, تقاضاي سيتي زني کانادا را کرده اند.
تعداد قاچاق دختران به اين جهت هم زياد ميشود که در اين فرقه بر سر رهبري اختلاف افتاده است و برخي بخاطر پيغمبر وارن جفز, انشعاب کردند . او مردي است که مارک شارت لف, دادستان ايالت يوتا, وي را مانند هيتلر توصيف مينمايد.

وارن جفز در حدود 200 مرد دارد و زنها و فرزندان آنان را در بين مردان دنباله رو و وفادار بخود, تقسيم کرده است. برخي ازآنان به بي سي فرار کرده اند که به وينستون بلاک مور بپيوندند. برخي نيز که قادر نبودند قانونا و يا غيرقانوني به کانادا وارد بشوند, در ناحيه اي در اطراف مرز, يک کاميونيتي پلي گامي مذهبي جديدي را داير کرده اند .

در واقع موردي را که من در اينجا ميخواهم به آن توجه بدهم, از يک طرف مطلع کردن شما از زيست اين چنين فرقه غير انساني در بي سي است که دولت با آن کنار آمده است, و از طرف ديگه توجه به مسئله کودکان و زناني است که در کاميونيتي مذهبي بانتي فول گرفتار آمده اند . به نظر من اين بحث را نبايد از زاويه مسئله اخلاقي ديد. و يا اينکه به بهانه به رسميت شناختن حق انتخاب شيوه زندگي, اتفاقات فجيعي را که در اين کاميونيتي دارد مي افتد ناديده گرفت. اصلا بحث انتخاب آزاد در يک رابطه جنسي براي افراد بزرگسال نيست.

مسئله من کودکاني است که در بانتي فول, در يک جامعه بسته که يا از کليسا همه تعليماتشان را ميگيرند ويا در مدرسه اي که توسط کليسا اداره ميشود, بزرگ ميشوند. کليسايي که از زنان ميخواهد که يا چاپلوس مردان باشند و يا با يک لعنت ابدي روبرو بشوند.
مسئله من اين است که دختران توسط مذهب, به دست مرداني که در قدرت و آتوريته هستند, استثمار جنسي ميشوند.

مسئله من کودکاني است که به آنها در مدرسه اي که با حمايت ماليات پرداخت کنندگاني چون ما و شما سرپا است,آموزش داده ميشود که هيچ نوع انتخاب ديگري براي زندگي شان وجود ندارد جز پلي گامي مذهبي. به آنها ياد داده ميشود که همه غير خودي ها – يعني کساني که به بازماندگان کليساي فاندمنتاليست مسيح مقدس تعلق ندارند, بدطينت هستند, و يا همه سياهان و يا همه کساني که پوست تيره دارند, از نسل شيطان هستند.

مسئله اينجاست که فقط تعداد کمي از کودکان بانتي فول کل دبيرستان رو تمام ميکنند, زيرا رهبران کليسا معمولا به آنها دستور ميدهند که در سن 15 سالگي مدرسه را ترک کنند.
در واقع تمام دختران بانتي فول متاهل هستند و در سن 18 سالگي چندين بچه دارند. اکثر زنان بطور متوسط 6 تا بچه دارند. يک زن در ميان آنان است که 14 فرزند دارد.
در مورد پسر ها هم بايد بگويم که به کمپاني هايي که صاحبانشان کليسا و يا رهبران کليسا هستند, براي کار فرستاده ميشوند. آنها را مجبور ميکنند که درصد بالايي از مزدشانرا به کليسا برگردانند. آنهايي که از اين کار سربازميزنند در خطر اين هستند که هيچوقت به آنها سه زن ندهند, در نتيجه به اين دليل از رفتن به بهشت محروم ميشوند , زيرا يکي از راههاي ورود به بهشت داشتن سه زن ميباشد!

بگذاريد باز هم بيشتر در مورد پسران صحبت کنم. از هر سه پسر, دوتاي آنها حتما از کاميونيتي طرد ميشوند. يعني اينکه برخي از پسرها را از کاميونيتي اخراج ميکنند. علت اصلي طرد آنها هم اين است که آنها بطور طبيعي به دخترهاي همسن و سال خودشان تمايل نشان ميدهند.

زندگي آنها در خارج از فرقه خودشان نيز بسيار اسفناک است. بدون تحصيل و آموزش لازم, مشکل بتوانند کار پيدا کنند. خانواده هاي آنها هم از ديدن آنان محروم ميشوند. يعني آنها ممنوع الملاقات ميگردند.

با آنکه به نظر ميآيد که تعداد پسرهايي که منطقه کرستن را ترک ميکنند رو به رشد است و آنها با مشرويخواري و پارتي هايشان و آلوده شده به مواد مخدر, شروع به ايجاد مشکلاتي براي منطقه کرده اند, چون بهرحال چيز درستي به آنان در زندگي شان آموزش داده نشده است, اما نماينده محل, معتمدين مدرسه, وکلاي محلي و شهردار کاميونيتي نميخواهند حتي کوچکترين نقي هم در اين مورد بزنند. آنها ميگويند که بانتي فول براي اقتصاد منطقه خوب است, مردم اين کاميونيتي با داشتن آن همه بچه, سخت کار ميکنند, خوراک و پوشاک بسياري در مغازه هاي محلي توسط آنها خريداري ميشود و اقتصاد آن منطقه توسط آنها رونق يافته است. و از آنجاييکه همسايه گان نيزشکايتي نميکردند, سياستمداران هم به رخ خود نمياوردند. اگر چنانچه تعداد زيادي از مردم در سال گذشته شروع به سروصدا نميکردند, آنها هم همچنان به انکار مشکلات ادامه ميدادند.
يک زن 72 ساله ساکن سي شلت, يکي از جزاير بي سي, به نام جانس اندرو که هرگز هم در بانتي فول نبوده است, بيشترين سروصدا را راجع به اين موضوع براه انداخت. وي 7 نفر ديگر را هم دور خود جمع کرد و به حقوق بشر بي سي شکايت نمود.

همچنين در کرستن يک گروه کوچک زنان هستند که اسم خود را " تغيير سرنوشت توسط تحصيل" گذاشته اند. زني به اسم آدري ونس که 70 ساله است, آننا را در اين کار رهبري ميکند. اين گروه با آنکه ريسک از دست دادن دوستان و همسايگانشان برايشان وجود دارد, شجاعانه در تلاش هستند که وضعيت را در اين محل کوچک تغيير بدهند. يا مثلا زنان ديگر مانند ليندا کالاهان که از اين دسته است. وي در ابتدا منکر آنچه که در همسايگي اش ميگذشته است, بود. اما بعدا به فردي تبديل شد که به مردم استان بي سي نه تنها در مورد اين فرقه, بلکه در رابطه با آنچه که در کلرادوسيتي ميگذرد هم اطلاعات داد.

حالا بحثي که اينجا در بين زنان فعال کانادا در گرفته است اين است که از آنجايي که دادستان بي سي اعتقاد دارد که پلي گامي عليه منشور حقوق و آزاديها نميباشد و غير قانوني نيست و نتيجتا نميشود دست به اين کاميونيتي زد, بايد به مردم کانادا ثابت کند که چرا وي اعتقاد دارد که پلي گامي مذهبي بايد قانوني بشود و به نفع مردم است؟

بحث ديگراين است که آيا به کودکان در مدارس بانتي فول واقعا آموزش لازم داده ميشود و حق کودک به تحصيل خوب چگونه در اين منطقه جامه عمل بخود مي پوشاند؟
چه کسي دارد براي اين بچه ها هزينه ميکند؟ پدر پلي گاميست, يا من و شما؟ گويا به اين زنان از طرف شوهران پلي گاميست شان فشار آورده ميشود که بعنوان تک مادر با ولفر ثبت نام بکنند و حقوق ولفري براي آنها جمعآوري کنند..

خلاصه اينکه بسياري از زنان فعال شهر الان درگير مسئله بانتي فول هستند.

اين زنان وکيل نيستند. سياستمدار هم نيستن. آنها فقط مردمي هستند که نگراني شان به آن اندازه اي است که عاملي بشود براي اين که سياستمدارانشان را مورد سئوال قرار بدهند و به نحوي فشار بياوند به اينکه به همه شکايات و شواهدي که وجود دارد, رسيدگي بشود.

در واقع اين شکايت ها از نوع و جنس همون شکايت هايي است که ما در رد استقرار دادگاههاي حکميت اسلامي در کانادا ميتوانيم از آن استفاده کنيم. زيرا وجوه تشابه بسياري بين زن ستيزي مورموني و زن ستيزی اسلامي وجود دارد. دولت کانادا همانطوري که چشمش را به زن ستيزي مورموني مي بنده, براي پروپا گرفتن اسلام در حوزه قوانين سويل کانادا, نيز جاده را صاف ميکند.

از اين بابت است که من فکر ميکنم مطالبه جدايي دين از دولت بسيار اهميت پيدا ميکند. تا نظر شما چه باشد؟

14 دسامبر 2004

راديو صداي زن - ونکوور
parvinashrafi@hotmail.com