صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

در جامعه ما فاصله تبديل يک دانش آموز به کودک فرار، تنها چند ساعت است! / طلعت تقي نيا

خشونت خانگي رفتاري است که ازنظر تاريخي به عنوان يک جرم جدي خشونت آميز شناخته نشده است. خشونت خانگي درجايي روي مي دهد که انسان در آن انتظار گرمي , حمايت ؛ اعتماد ؛ امنيت ؛ تشويق و عشق را دارد.

اين وضعيت عموما نه بعنوان يک عمل خشونت آميز که بعنوان يک مسئله شخصي تلقي مي شود . پژوهش ها نشان مي دهد که خشونت خانگي پيچيده تر از خشونت ازجانب افراد بيگانه است. شدت و جدي بودن خشونت خانگي امري روشن است اما تعيين گستردگي آن مشکل است زيرا نه تنها درباره تعريف آن توافق وجود ندارد بلکه بيشتر قربانيان اين خشونت ها مايل يا قادر به گزارش کردن آن نيستند .
خشونت خانگي اغلب بعنوان تهاجم جسمي ؛ جنسي درون خانواده تعريف مي شود که شامل آزار جنسي کودکان است اما بررسي دقيق ايجاب مي کند تا مواردي ازقبيل غفلت ازکودکان و آزار رواني آنها بي توجهي به نيازهاي آنها و سوء استفاده مالي از آنها نيزدر نظر گرفته شود. .

در ميان انواع خشونت هاي خانگي، خشونت نسبت به کودکان بيشتر جلب توجه مي کند و از آنجايي که پدر و مادر و گاه ديگر اعضاء خانواده ممکن است مرتکب خشونت بشوند به تاثير آن درآسيب هاي رواني آتي کودک بي توجه هستند. اين عمل اهميت بيشتري نسبت به ديگر خشونت هاي خانگي دارد ، در بيشتر اخبار خشونت باري که اتفاق مي افتد خشونت کننده روزگاري خود خشونت ديده بوده است. نگاه کنيم به کودک آزاري که در جرايد انعکاس يافته است .

نازنين 4 ساله در گوني خون آلود (24 بهمن جام جم)

دخترک کوچولو با خوشحالي براي خريد پفک به سر کوچه رفت. اين آخرين خريد نازنين بود! ديگر کسي نازنين کوچولو را نديد. نازنين ناپديد شده بود پدر ومادر وپليس همه به جست وجوي او پرداختند تا در 100 قدمي خانه نازنين گوني خون آلودي پيدا کردند که جسد غرقه به خون نازنين در آن بود .
قاتل بي رحم نازنين يکي از ساکنان همان منطقه است. النگوها وگوشواره نازنين به سرقت نرفته وانگيزه ديگري براي کشتن بيرحمانه اين دخترک کوچک وجود داشته است.

فرار دختر 7 ساله به خاطر لاک زدن (7 بهمن، ايران )

پسر جواني پس از اغفال دختر 7 ساله اورا به مهمانخانه اي برد وقصد آزار واذيت اورا داشت که مدير مهمانخانه پليس را در جريان قرار داد. اين دختر بچه با پدر و نامادري اش زندگي مي کند اما آنها حاضر به نگهداري اين دختر بچه نيستند. آنان سعي کردند که او را به بهزيستي بسپارنداما بهزيستي نيز به اين دليل که او پدر دارد، دخترک را نپذيرفت. دختر بچه که نرگس نام دارد گفت : وقتي پدرم ديد که به ناخنم لاک زده ام مرا تنبيه کرد و من هم فرار کردم و گير آن پسر افتادم . دفعه بعد آيا کسي به کمک نرگس خواهد آمد؟ نرگس چقدر در خانه از امنيت برخورداراست؟ آيا صرف داشتن پدر امنيت او را تامين مي کند؟ نهادهاي ما به جاي آن که به دنبال پي گيري وضعيت چنين کودکاني باشند تنها بااکتفا به برخي مواد قانوني در حوزه حفاظت از کودکان نقشي ندارند.

شکنجه هانيه 7 ساله با قاشق داغ (ايسنا)

دختر 7 ساله اي توسط نامادري اش به دفعات با قاشق داغ شکنجه مي شد. سوختگي هاي شديدي در 6 نقطه از بدن هانيه وجود داشت . اگر يکي از اقوام هانيه او را به بيمارستان نياورده بود اين ماجرا همچنان ادامه داشت. هانيه در بيمارستان گفت: برادرم هم توسط نا مادريم آسيب ديده و دستش را نمي تواند حرکت دهد. پدر هانيه کارگر است و دو سال پيش از همسر اول خود جدا شده و دوبار ه ازدواج کرده و از شکنجه بچه ها اظهار بي اطلاعي مي کند !
چه سر نوشتي در انتظار اين دو کودک است . برگشت هانيه از بيمارستان و زندگي مجدد اين دو بچه با نامادريشان امکان پذير نيست قبلا نيز به خاطر اطلاع دادن به پدرشان تهديد و تنبيه شده اند . نا مادري هانيه داراي يک نوزاد 10 روزه هم هست !

بهراد 4 ساله در انتظار حکم! (تهران)

مريم وسهراب چند سال از زندگي کوتاه مشترکشان مي گذشت. در پي اختلاف شديدي به دادگاه مراجعه کردند تا پس از جدائي مشخص شود که پسر کوچکشان نزد کداميک زندگي مي کند . بهراد نزد پدر زندگي مي کرد . مريم ديگر تاب دوري از فرزند را نداشت با طرح يک نقشه بهراد رااز خانه شوهرش مي ربايد !
اکنون از مريم به جرم آدم ربايي شکايت شده است . تکليف بهراد 4 ساله با اختلاف پدر ومادروشکايت پدر از مادر چه مي شود ؟


دختر 15 ساله اي در بيمارستان مفرح بعد از تجاوز به قتل مي رسد .( نازي آباد تهران )

غلامحسين کارگربيمارستان محاکمه مي شود او در دادگاه گفت : من مشکلات مالي بسياري داشتم در تير ماه 82 به فروشگاه بيمارستان دستبرد زدم چون مشکلم حل نشده بود. مي خواستم دوباره به فروشگاه بيمارستان دستبرد بزنم مشغول کشيدن نقشه و فکر کردن بودم که دختر جواني را ديدم که به دنبال در خروجي بيمارستان مي گشت. او را به انتهاي بيمارستان راهنمائي کردم و خودم هم به دنبالش رفتم. من فقط مي خواستم جواهراتش را بگيرم او داد فرياد راه انداخت. به ناچار او را روي شمشادهاي باغ انداختم وبعد از کلنجار رفتن اورا با چاقو کشتم .
در گزارش هاي قبلي تحقيقات بيانگر تجاوز به اين دختر نوجوان است .روشن است که فقط تنها انگيزه مالي نبوده مشکلات ديگري هم داشته است .خانواده اين دختر در دادگاه حضور نيافتند و رضايت خودرا با وجودي که دخترشان به طرز هولناکي به قتل رسيده بود اعلام کردند تا صدور مجازات جنبه عمومي خود را طي کند .

رها کردن کودک سرقت شده ( اصفهان)

سارقي خودروي را با کودکي در صندلي عقب به خواب رفته بود ربود .اين سارق پس از مدتي کودک خواب رفته را رها کرد وخودرو را با خود برد .سارق حتي به کودک نيز رحم نکرد .


پدر بيمار دخترش را بيمار معرفي مي کند

"ايسنا" فاطمه تاکنون چندين بار اقدام به فرار از خانه وعلت فرار خود را تعصبات پدر و تبعيض بين او و سه برادرش عنوان کرده است . اين دختر 15 ساله مي گويد که درهاي خانه بر روي او بسته است . فاطمه از
درهاي بسته نيز مي گريزد هر بار پس از فرار با سخت گيري بيشتر پدر روبرو مي شود .
پدر فاطمه پس از سومين فرار! او را به مراکز درماني برده و گفته است که داراي اختلالات رواني است و وسايل خانه را هم مي دزدد .
معاينات رواني اين نوجوان نشان داد که از هوش سرشاري بر خوردار است واز نظر اخلاقي نيزدختر متعهدي است .
دوگانگي فرهنگي بين والدين اين نوجوان وحمايت نکردن مادر از اين دختر منجر به اتفاق هاي بدتري خواهد شد .
بنظر مي رسد که پزشکان بايد معالجه پدر فاطمه را شروع کنند !

هيچ کس حاضر به نگهداري اين پسر نشد ( ايران 30 دي ماه)

پسر 14 ساله فراري ازخانه را ، پدر ومادرش نپذيرفتند. سه سال قبل پدر مادر اين پسر از هم جدا شدند پدر با زن ديگري ازدواج کرد و مادر نيز ازدواج کرد. سر پرستي پسر بچه به عهده پدر بود و هر چند روز يک بار مادر را مي ديد. چندروزي بود که از پسر خبري نبود و گم شده بود با شکايت مادر پسر نوجوان پيدا شد. در بازپرسي پسر در باره علت گم شدنش مي گويد: پدرم به هر بهانه اي مرا کتک مي زند به هيچ
عنوان حاضر به زندگي با پدرم نيستم. بازپرس خواست اورا به مادرش تحويل بدهد ولي مادر گفت چون ازدواج کردم قادر به نگهداري پسرم نيستم . پسر جوان بي پناه به بهزيستي تهران انتقال داده شد !


فرار دو دختر دانش آموز به خاطر نمرات کم ( 28 دي ايران )

دو دختر نو جوان وقتي با نمرات کم درکارنامه هاي خود مواجه شدند از ترس والدينشان چاره رادر خانه نرفتن دانستند! تصميم گرفتند چند روزي به خانه نروند تا آبها از اسياب بيافتد .

تنها 14 ساعت از سرگرداني دختران مي گذشت که پسر جواني با چرب زباني آنها را به خانه اي در جنوب شهر تهران کشانيد ودر آنجا به دام چهار جوان شرور گرفتار شدند . آنها بعد از تجاوز به دختران آنها را در خيابان رها کردند وپليس دو دختر نوجوان را به جرم ولگردي بازداشت کرد .
اين دو دانش آموز نوجوان چون از مراجعه به خانواده شان مي ترسيدند، از دادن آدرس و مشخصات به پليس خودداري کردند وپليس آنها را تحويل بهزيستي داد .
در اين اجتماع نا امن فاصله دانش آموزي تا ولگردي چه کم و کوتاه است !

فرار به خاطر آشتي دادن پدر ومادر ( 29 دي ما ايران )

مدير مدرسه علت نيامدن فاطمه را از پدرش جويا شد؟ باز هم فاطمه 7 ساله از مدرسه فرار کرده بود .
فاطمه دو ماه پيش نيز فرار کرده وبه خانه مادر رفته بود واز مادرش براي چند مين بار خواسته بود که به خانه برگردد و همگي با هم زندگي کنند !
دوسال از جدائي پدر ومادر فاطمه مي گذشت و هنوز او معني تفاهم نداريم را نمي فهميد . هوا رو به تاريکي مي رفت فاطمه زانوهايش را بغل کرده بود و در گوشه اي از پارک در کاپشن قرمز رنگش مي لرزيد .اين بار نيز فاطمه سلامت پيدا شد در فرار هاي بعدي روشن نيست که چه سر نوشتي در انتظار او هست.
فاطمه علت فرارش را با همان سادگي سنش گفت : من هم پدرم را مي خواهم وهم مادرم اين کار را کردم تا شايد آنها با هم زندگي کنند .
نه داديار جوابي براي اين بچه داشت ونه پدر ومادرش !

ترس ، بي توجهي، اختلافات پدر و مادر، فشار وتعصبات ، تحميل سليقه و ... از اشکال مختلف خشونت هاي خانگي است که نه سن و سال مشخصي مي شناسد و نه عدم بروز آن دريک الگوي خاص ممکن است. چه بسيار خانواده هايي که به تصورشان مامن امني براي فرزندان هستند اما جز اعمال خواسته هاي خود نقش ديگري ندارند. در بسياري از موارد ذکر شده در بالا اگر براي کودکي که مورد آزار قرار مي گيرد، يا به دليل فشارهاي روحي يا جسمي قصد فرار دارد، نهادها يا مرکزي وجود داشته باشد که بتوانند هر چند موقت مامني براي آنها باشند دختري که از ترس نمره فرار مي کند تبديل به دختر فرار نمي شود. مگر نمي توان به عنوان نمونه ، در کنار اين همه آگهي هاي راديويي و تلويزيوني خط تلفني را مدام تکرار کرد و از کودکان و نوجوانان خشونت ديده خواست که در تماس تلفني مشکلاتشان را شرح دهند؟
تمام اين ماجراها واگوي يک حقيقت تلخ است کودکان و نوجواناني که نجات يافته اند، نجات آنها در پي اتفاقي تصادفي و معجزه آسا بوده است نه نتيجه سازوکار منطقي نهادها و سازمان هاي اجتماعي اجتماعي.
تريبون فمينيستي ايران


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster